
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه : انقلاب ایران
قسمت بیست و یکم : قبول دیگران
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 35:03
با صدای : نیما شهسواری
انقلاب ایران
انقلاب نوین ایران در راه است،
ثمرهی چهل و سه سال ظلم، جنایت، تبعیض، استبداد … بیشک انقلابی به بار خواهد آورد و انتهای این شام تاریک روزی روشن است، روزی روشن که اگر ذرهای دور از ترس، منافع و خودپرستی و با عقلی سلیم بر آن نظر افکنی حقیقتی همتای خورشید بر آسمانها است
در برنامهی به نام جان قسط داریم تا با این معنا بیشتر و بیشتر درگیر و نزدیک شویم تا راه بجوییم برای نزدیکی، کم هزینه شدن و رسیدن به آرمان و آرزوهایمان در این انقلاب پیش رو
قسمت بیست و یکم از قبول دیگران میگوید
انقلاب نخست باید در دلهایمان شکل بگیرد
آنگاه که ما منقلب شدیم نخستین گام را به سوی پیروی برداشتیم
آیا در انتظار تغییر باورمندان به آزادی و برابری نشستهاید؟
آیا زمان آن نرسیده که ظالمان دیروز را که تغییر کرده و باورمند به آزادی و برابری شدهاند در آغوش بگیریم؟
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان توی این قسمت مشخص ما قرار هست در باب این انقلاب و مفهوم انقلاب به نوعی صحبت بکنیم که حالا قرار هست که چگونه تغییر به وجود بیاره و ما چگونه با انسان هایی که تغییر کردند کنار بیاییم و قبول بکنیم اون ها رو.
فارغ از اون چجوری میتونیم یک جمعی رو تشکیل بدیم که همدیگه رو قبول داشته باشیم و قبول کنیم و در کنار هم به اون هدف غایی و نهایی خودمون برسیم.
در این ابتدای برنامه بهتر است که باز هم یک تعریف مشخصی نسبت به انقلاب داشته باشیم.
چون اصولا این درک درست از این انقلاب است که ما را به آن سمت و سوی درست و حقیقی میرساند.
ما یک تعریف مشخصی نسبت به انقلاب داریم.
انقلاب را به معنای دگرگونی میشناسیم.
قرار هست که در یک جامعهای ارزش های گذشته مبدل به ضد ارزش بشود، ارزش های تازه ای ساخته بشه.
حالا مردم اون نگاه گذشته رو نداشته باشن، اون فرهنگ سابق رو دنبالهروی نکنند.
روزی که به این مرحله برسیم، آن انقلاب شکل گرفته یعنی یک ایمان جمعی تازه ای شکل گرفته که ارزش های سابق را ضد ارزش می داند و حالا ارزش های تازه ای را رقم زده.
حالا هر چقدر همپوشانی مردم با این ارزش های تازه بیشتر باشه بیشتر جنبه عمومی پیدا میکنه.
ما شاهد تغییر و انقلاب فرهنگی هستیم و در کنار اون شاهد انقلاب هنری هستیم.
انقلاب اجتماعی هستیم و در نهایت هم به اون انقلاب سیاسی میرسیم که ساختار و نظام رو تغییر بدیم.
در همه جای دنیا هم با همین مفهوم روبه رو شدیم.
یعنی در تمام انقلاب ها ما شاهد در نقطه اول شاهد این تغییر ارزش ها بودیم.
یعنی اگر در دوران فرانسه پیش از اینکه انقلابشون به پیروزی برسه ما مواجه می شدیم با اینکه این تغییر نگاه شکل گرفته بود، ارزش ها تغییر کرده بود، صحبت از کرامت انسانی می شد، صحبت از حقوق بشر می شد، از برابری می شد، از آزادی می شد و حالا این مبدل شده بود به فرهنگ عامه.
حالا مردم با این تغییرات خو گرفته بودن و نزدیک شده بودن این ارزش های تازه رو ساخته بودن.
تمامی ارزش هایی که گذشتگان براشون مطرح می کردند کردن در باب بزرگی در برابر برتری طلبی.
حالا اینها رو به کنار می ذاشتن، اینها رو ضد ارزش خطاب می کردن.
و حالا با توجه به این ارزش تازه ای که تصویر کرده بودند، فرهنگ رو هم دگرگون می کردن، نوع زیست جمعی شون رو تغییر می دادن و بعد اون انقلاب فرهنگی درشون شکل می گرفت.
حالا حکومت وقتی که قدرت رو در اختیار یک فرد قرار داده بود، کرامت انسانی رو زیر پا می گذاشت، حقوق بشر رو زیر پا می گذاشت.
حالا محکوم به نابودی بود چرا که نمی تونست خواسته های جمعی اونها رو بر طرف کنه.
پس ما وقتی مواجه می شیم با یک چیزی به اسم انقلاب در نقطه ابتدایی باید این انقلاب رو در وجود مردم ببینیم.
ارزش های تغییر یافته رو در دل مردم ببینیم.
یعنی به معنای مشخص.
امروز وقتی ما داریم در باب ایران صحبت می کنیم، حالا ارزش های بی شماری ست که جمهوری اسلامی در طول این 40 سال و پیش تر از اون اسلام در قالب غالب کلی توی این 2500 سال با مردم مطرح کرد که اینها تبدیل به ارزش شدند.
حالا مردم سعی می کنند خودشان را نزدیک به این ارزش ها بکنند.
هر چیزی که در برابرشان هست را ضد ارزش می دانند.
این به نوعی زیست جمعی ما را ساخته.
این نوع نگاه فرهنگی ما را تصویر کرده.
با عناوین مختلفش هم رو به رو هستیم.
یعنی وقتی شما وارد خانواده ها می شوید می بینید که حالا در دل این خانواده ها حتی کسانی هستند که معترض هستند، انقلابی هستند، در پی تغییر هستند اما در کنارشان حالا پدری دارند، مادری دارند، برادری دارند که هنوز به آن ارزش های سابق پایبند هستند و ما داریم در باب این مسئله صحبت می کنیم که این انقلاب، این دگرگونی باید برسد، وارد آحاد مردم بشود، تمام مردم را درگیر با خودش بکند و در نهایت ارزش های تازه جمعی را پدید بیاورد.
مثال و نمونه ای که می شود درباره اش زد مثلا ما با یک ارزشی رو به رو هستیم به عنوان اینکه انسان خودش رو اشرف مخلوقات میدونه.
انسان برای خودش یک جان ارزشمند تری نسبت به بقیه جانداران قائل است.
این ارزش عامه ای است که در تقریبا سراسر جهان حکمفرماست.
در ایران ما هم به مراتب بیشتر و بدتر.
وقتی شما مواجه میشید با این ارزش ساخته شده که حالا انسان اشرف مخلوقات هست، بزرگتر از دیگران هست، جان او محترم هست.
بقیه جان ها آمدند تا به او خدمت بکنند.
این یک ارزش جمعی و یک فرهنگ اجتماعی است که ساخته شده در ایران.
حالا شما مواجه میشید با عید قربان که شروع به کشتار حیوانات میکنند به وحشیانه ترین شکل ممکن.
و یا در زندگی روزمره مواجه میشید با انسان هایی که به دنبال حتی کودکان حیوانی هستند برای خوردن. برای دریدن. برای کشتن.
و این تبدیل به یک ارزش جمعی شده.
کسی هم نسبت بهش نه اعتراضی داره نه صحبتی داره.
و طریقت زندگی انسان ها رو ساخته.
حالا وقتی ما میخواهیم با این موضوع مقابله بکنیم، کنیم.
آنجایی که این تبدیل به یک ضد ارزش شود.
این قتل و جنایت و این کشتار تبدیل به یک ضد ارزش شود و در کنار آن ما یک ارزش تازه ای را پدید آورده باشیم که برابری جان ها باشد.
حالا وقتی این انقلاب درون مردم شکل بگیرد، کم کم گسترش پیدا می کند و همگانی می شود و هر چه قدر همگانی تر شود یک ارزش واحدی را می سازد.
حالا ضد ارزش ها را مشخص می کند.
حالا کسی که بخواهد گام بردارد در این ضد ارزش ها مقبولیت نخواهد داشت.
رانده خواهد شد.
حالا این را بیاورید در مقیاس و مثال های مختلفی که در شرایط امروز ایران هم وجود دارد.
در باب زن وقتی ما مواجه می شویم با این شعار زیبای زن، زندگی آزادی حالا یک مفهوم مشخصی را دارد مطرح می کند برابری حقوق زنان.
اینکه شما زن را همتای دیگر انسان ها و یا جان ها بپندارید.
اینکه به او هم ارزش و اعتبار درستی بدهید.
حالا در سپهر سیاسی قواعد و قوانین باید همتا و همسو برای برابر کردن این دو جنسیت در جامعه باشد.
حالا این باید مبدل به یک ارزش واحد بین همه مردم بشود.
یعنی تمام اتفاقاتی که بر خلاف این موضوع هست و کرامت زنان رو داره زیر سئوال می بره تبدیل به ضد ارزش جمعی انسان ها بشه.
یعنی اگر ما خشونت خانگی داریم، اگر متلک جنسی داریم، اگر هر عنوانی، هر عنوانی که در برابر این برابری زن ها هست حقوق اون ها رو پایمال می کنه، این ها باید ضد ارزش بشه.
یعنی شما مواجه بشید.
حالا با یک تصویری که مردم به صورت جمعی در برابر این نگاه ها ایستادگی می کنند، اگر متلک جنسی می شنوند حالا همه واکنش نشون میدن، اون آدم رانده میشه چرا که داره یک کار ضد ارزشی انجام میده.
نمونه های ضد ارزشی که امروز در جامعه ما وجود داره هم زیاد هست.
روزی که ما به این نقطه برسیم ارزش های تازه رو تصویر کنیم ضد ارزش ها مشخص باشه حالا شاهد اون انقلاب جمعی خواهیم بود.
اون انقلابی که در نهایت قرار هست ما رو به یک انقلاب سیاسی هم برسونه.
پس نقطه ی ابتدایی و مهم این تغییر فردی هست.
یعنی شما باید در این راستا ابتدائا روبرو بشید با این تغییر فردی.
حالا انسانی که تا دیروز باور داشت که به عنوان یک مرد بالاتر و با ارزش تر از زنان هست، این انقلاب، این تحول درونش اتفاق بیفته که خودش رو همتا و برابر با دیگر زنان بدونه یا در ایمان ما خودش رو همتا و برابر با دیگر جان ها بدونه.
پس نقطه ی اول این هست که این تغییر در وجود اون شخص اتفاق بیوفته.
حالا این شخص بعد از این تغییر خودش هم می تونه منتشر کننده ی این باور تازه باشه و این ارزش تازه باشه.
هر چه قدر این بیشتر عمومی بشه و عمومیت پیدا بکنه تبدیل به یک ارزش بشه.
ما مواجه می شیم با این انقلاب نهایی پیروز شدن در آن انقلاب نهایی.
منظور و مفهوم در این قسمت مشخصی نیست که حالا ما برسیم به آن پیروزی سیاسی.
در این قسمت نمی خواهیم در باب این صحبت بکنیم.
می خواهیم در باب این مسئله صحبت کنیم که باید در نقطه ابتدا ما این را بفهمیم که ما نیاز به تغییر فردی داریم.
تغییر فردی که در نهایت ما را به آن جمع می رساند.
یعنی این را باید مشخص برای خودمان داشته باشیم.
شما حتی اگر به واسطه کودتا به واسطه حمله نظامی خارجی موفق بشوید، ساختار سیاسی را تغییر بدهید اما این انقلاب فرهنگی و درونی در بین مردم شکل نگرفته باشد، به آن جایی که می خواهید نمی رسید.
یعنی شما مواجه می شوید.
نمونه هایش هم زیاد هست که در کشورهای اطراف خودمان هم اتفاق می افتد.
یعنی اگر به واسطه یک قدرت خارجی در افغانستان آمریکا می آید حمله می کند، حالا قوانین را تغییر می دهد.
اما این تغییر و این انقلاب فرهنگی و مردمی اتفاق نیفتاده است.
حالا اگر شما آزادانه ترین قوانین رو برابری خواهانه ترین قوانین رو هم اونجا حکمفرما بکنید، اون مردم با این قوانین همسویی ندارن، پسش میزنن حتی جواب عکس میگیره.
حتی گروه های تندرو میداندار میشن که بتونن حالا صحبت های خودشون رو بکنن.
حالا چون اون فرهنگ اون ارزشهای گذشته رو مدام داره تکرار میکنه، اونها هستن که سوار بر این موج میشن.
از احساسات استفاده میکنن.
پس در اون نگاه نهایی و درست به این موضوع ما به این نتیجه میرسیم که باید این انقلاب در فرد شکل بگیره که جنبه ی اجتماعی هم پیدا بکنه.
اینها ما رو به یک نقطه مشخص میرسونه که ما باید به فرد نگاه بکنیم و تغییر اون فرد نگاه بکنیم.
حالا در باب خود اون انقلاب هم من بارها صحبت کردم اما به خاطر اینکه این برداشت سوء نشه از این موضوعی که ما داریم مطرح میکنیم، در نهایت هم این رو یک تکرار جزئی میکنم.
اینکه ما گفتیم پس اگر این تغییرها به صورت فردی اتفاق میافتد، در نهایت ما را به یک ساخت ارزشهای تازه ضد ارزش خواندن موضوعات مختلف میرساند.
اینها در کنار هم یک ایمان واحدی را میسازد.
حالا مردم درونشان انقلابی شکل گرفته، این انقلاب شکل گرفته درونی نهایتا میرسد به ساختار سیاسی چرا که آن ساختار سیاسی قدرت و صلاحیت را برای اداره آن جامعه ندارد.
حالا مردم ارزشهای تازهای را تعریف کردن، تصویر کردن، ایمان تازهای را ساختند که قوانین نمیتواند همپوشانی بکند با این ارزشهای تازه ساخته شده.
حالا جماعتی که به برابری زن و مرد باور دارند، حکومت سیاسی که دارد، این قوانین با قوانین خودش این برابری را نقض میکند، توانایی و صلاحیت اداره این مردم را ندارد.
حالا در شکل سیاسی خودش هم بروز میکند و به راحتی میتونه.
حالا این نگاه جمعی باعث پیروزی در اون انقلاب هم بشه.
پس در نهایت تمام اینها ما رو به اون تغییر فردی میرسونه.
حالا وقتی با توجه به این موضوع که ما قبول بکنیم که این تغییر قرار هست به صورت فردی اتفاق بیفته.
حالا سوال مهم اینجاست این تغییر قرار هست روی چه کسی اتفاق بیفته؟
خب ما فارغ از اینکه امروز در صحنه ایران مثلا مواجه با این تظاهرات میشیم، با این شجاعت و دلاوری میشیم.
خیلی از این انسان ها از قبل از پیش تر این تغییرات رو داشتن.
این باورها رو داشتن.
این برابری رو بین زن و مرد قبول داشتن.
قرار نیست ما این تغییر رو در بین اونها عملی بکنیم.
یعنی شما قرار نیست که کسی که باورمند به یک طریقت هست باور داره و ارزش هایی رو مطرح میکنه.
به عنوان مثال به برابری انسان ها و یا جان ها باورمند است شما تغییری در او نمی خواهید به وجود بیاورید.
شما قرار است کسانی که با این نظریه مخالف هستند یا بی تفاوت نسبت به آن هستند را وارد این وادی تغییر کنید.
یعنی این نقطه ای است که ما حالا باید برسیم بهش.
یعنی باید در ابتدا قبول بکنیم که قرار هست این تغییرات این انقلاب در فرد اتفاق بیفتد و حالا اگر قرار است در فرد اتفاق بیفتد در قبال کسانی قرار هست این تغییر اتفاق بیفتد که یا نسبت به این موضوع بی تفاوت هستند یا مخالفش هستند.
یعنی شما در نظر بگیرید که یک نویسنده وقتی شروع به نوشتن یک کتاب می کند از خودم هم مثال می زنم.
حالا من شروع می کنم به نوشتن یک کتاب مشخصی.
ارزش های عامه مردم ایران و یا مردم جهان زیر سئوال می برم.
یک ارزش واحدی را در یک کتاب مشخص شروع می کنم به اینکه آن ارزش را ضد ارزش تلقی بکنم.
نسبت به آن نقدها می کنم، صحبت ها می کنم در قالب داستان در هر قالبی که هست در قالب یک مقاله نقدهایم را مطرح می کنم و در نهایت ارزش تازه خودم را تصویر می کنم.
حالا آیا قرار هست که این نوشته من در بین کسانی که باورمند به این نگاه من هستند خوانده بشود و تشویق بشود؟
خب چه ارزشی دارد آن نوشته ای که من می دانم؟
یک جماعتی هستند که باورمند به این تفکرات هستند.
قاعدتا من صدای آنها خواهم بود.
اما هدف اصلی از نوشتن این کتاب این هست که شما روی آن قشر خاکستری که بی تفاوت هست و یا آن قشری که در برابر شما هست بتوانید تغییرات را بوجود بیاورید.
اصولا این تغییر پس قرار هست که بین این دو قشر اتفاق بیفتد.
وگرنه اینکه شما بخواهید در یک جمعی که همه باورمند به این موضوع هستند حالا این صحبت ها را بکنید خب قاعدتا تغییری ایجاد نخواهد شد.
فقط موضوع این هست که شما یک همپیمانی تازه ای را با هم می بندید.
شما دوباره به عهد خودتان پایبند می شوید.
شما یک نمونه دیگر از این عهد را دارید بیان می کنید.
من در جمع کسانی که باورمند به حقوق حیوانات هستند به برابری جان ها اعتقاد دارند.
حالا اگر بخواهم یک اثری بنویسم، یک سخنرانی ای بکنم، یک صحبتی بکنم پیرامون این موضوع که این یک عهد و پیمان هست.
اما اگر هدف اصلی قاعدتا باید این باشد که تغییر به وجود بیاورید، حالا قرار است که این تغییر را پس در بین کسانی که بی تفاوت هستند یا کسانی که بر علیه شما هستند ایجاد بکنیم.
پس با توجه به این موضوع ما باید این شناخت درست را داشته باشیم و حالا چه ابزاری قرار است که در اختیار ما باشد برای این تغییر؟
پس ما حالا می دانیم که این انقلاب کلی قرار هست بر پایه تغییرات فردی اتفاق بیفتد و ارزش های تازه ساخته بشود.
با توجه به شناختی که نسبت به این موضوع داریم و این موضوع که می دانیم فردیت خیلی اهمیت دارد، در این انقلاب نهایی و پیروزی در این انقلاب نهایی، حالا قرار هست که ما این تغییر را در بین کسانی که بی تفاوت هستند و یا در برابر ما هستند اتخاذ بکنیم.
حالا یه سری لازمه ها داره دیگه.
یعنی شما با به عنوان مثال تحقیر طرف مقابل که نمیتونید اون رو وارد این وادی بکنید با توهین کردن بهش نمی تونید او رو به این تغییر فرابخوانید.
قرار هست که شما با استدلال تون با صحبتتون با عقلانیت تون اون رو وارد این مسیر بکنید.
این میشه اون ابزاری که ما نیاز داریم برای این تغییرات.
یعنی شما در نظر بگیرید که اگر کسی هست که بی تفاوت نسبت به این موضوع حالا با دشنام دادن بهش که اون هیچ وقت بیدار نمیشه.
حالا قرار هست که ما از ابزار مختلف و متفاوتی استفاده بکنیم.
گاها با تهییج احساسات او، گاها با منطق و استدلال، گاها با در میان گذاشتن، در نهایت با یک آگاهی رسانی او رو به بیداری برسونه و او رو همراه و همسو بکنیم.
این ارزش تازه رو باهاش بیان بکنیم.
همون صحبتی که بارها هم درباره اش کردیم گفتیم آگاهی رساندن به دو بخش تقسیم میشه بیان درد و در عین حال درمان.
حتی ما باید نقطه قوت مون رو روی بیان درمان ها بذاریم.
یعنی اون دردی که بیان میشه در ارتباط با یکی از ضد درد و.
یکی از ارزش هایی که امروز در ایران وجود داره به واسطه این فرهنگ اسلامی به واسطه وجود جمهوری اسلامی.
حالا این ضد ارزش به عنوان نقطه سیاه مطرح میشه، از معایبش گفته میشه، نقد هاش بیان میشه و در عین حال در کنار اون از اون درمان هم گفته میشه نقطه سپیدی که ما رو خارج میکنه.
حالا این اون ارزش تازه است.
اما تمام این ها قرار هست که بر مبنای گفته بشه که حالا در اون فرد یک تلنگری بزنه باعث بشه که اون تفکر بکنه.
حالا به واسطه این تفکر در خودش تغییری به وجود بیاره.
پس مسلما هدف ما تغییر اقشاری هست که یا نسبت به همه چیز بی تفاوت هستند یا حتی بر علیه ما هستند و این تغییر رو ما نمی تونیم با دشنام دادن، با توهین کردن، با تحقیر کردن به دست بیاریم.
باید از ابزاری که در اختیار داریم استفاده بکنیم، از هنر استفاده بکنیم، از گفت و گو استفاده بکنیم، از هر وسیله ای برای بیان این ارزش های تازه استفاده بکنیم جوری که اون ها رو به سمت خودش بکشونه.
گاها یک نفر با دیدن دردهای بی شماری به این سمت و سو کشیده میشه.
احساساتش جریحه دار میشه.
با دیدن این ارزش ها و برآیند هایی که این ارزش ها داشته، رفتارهایی که انجام دادن.
مثلا به عنوان مثال در باب اعدام ما یک ارزشی داریم امروز به عنوان اعدام کردن.
حالا میخوایم این رو تبدیل به ضد ارزش بکنیم و ارزش تازه ما این باشه که ما نباید کسی رو اعدام بکنیم.
باید دور از خشونت قانون بنویسیم. قانونی که.
بر در برابر خشونت ایستادگی می کند.
قتل نفس را و قتل دیگران را قانونی قلمداد نمی کند.
حالا در این راستای مشخص برخی هستند که با دیدن این درد به صدا میان.
یعنی شما می توانید نقدهای مشخصی را در مقالات، در کتاب ها، در داستان ها، در اشعار، در گفت و گوی عامیانه در سخنرانی مطرح کنید.
این که تا چه اندازه این ها اثر عکس می دهد در حتی بیشتر شدن جرائم.
حالا یک عده ای شاید به این منطق وارد این وادی تغییر بشوند و آن را ضد ارزش بدانند.
شاید یکی به واسطه دیدن این تصاویر دهشتناک، شاید یکی به واسطه فهمیدن این که تا چه اندازه دیدن این رفتارهای خشونت آمیز می تواند تاثیر منفی بگذارد روی کودکان روی مردم عادی.
حالا شاید یک کسی با تصویر از آینده به دور از خشونت وارد این وادی بشود.
پس ما باید از این ابزار مختلف استفاده بکنیم تا اون تغییر رو به وجود بیاریم و نقطه هدفمون هم تغییر در افرادی که بی تفاوت هستند و یا اینکه.
در برابر ما هستند شکل بدیم.
با توجه به قبول این اصول حالا اون دروازه برای ما باز میشه که ما با آغوش باز در برابر تغییر کنندگان باشیم.
اون چیزی که خیلی سخت بعضی اوقات باهاش مواجه میشیم.
یعنی حالا ما داریم مواجه میشیم با یک تصویری که یک عده دارن میسازن که انگار یک جماعتی از ابتدا معصوم بودن و به همه چیز باور مند بودن.
حالا فقط میدان برای اونهاست.
میدان برای کسانی است که از روز نخست مثلا با جمهوری اسلامی مخالف بودن و این میدان هیچ راه کورسوی امیدی نداره که همه بتونن واردش بشن.
خب اگر قرار باشه که ما ملاک رو این در نظر بگیریم که افرادی که از ابتدا بودن من دربارش صحبت کردم و گفتم جمهوری اسلامی با وجودش محکوم به یک انقلاب دیگر بود و آن قطار انقلاب از همان نقطه ابتدایی هم شکل گرفته بود.
اما قرار بر این است که به این قطار تعداد بی شماری هم اضافه شود و هر روز اضافه شوند.
این بدنه ای که انقلابی است در برابر جمهوری اسلامی است، قدرتمند تر بشود.
خب این بدنه را اگر شما بخواهید در نظر بگیرید که فقط افرادی که از همان نقطه ابتدایی در برابر جمهوری اسلامی بودند که خب به این تعداد هیچوقت اضافه نخواهد شد.
پس ما باید یک آغوش باز ای داشته باشیم که افرادی که تغییر میکنند حالا قرار است که از این سنگر به این سنگر بیایند و با آغوش باز در خودمان جای بدهیم.
اصلا نگاه به این موضوع که شما بخواهید موضوعات را در این اندازه قلمداد بکنید که هر کسی از همان نقطه ابتدایی اش باید به این عناوین باورمند باشد، دور از واقعیت است.
واقعیت دارد به ما میگوید که ما در ایرانی زندگی کردیم که بمباران تعالیم همواره بر علیه ما بوده، تعالیمی که مدام برای ما تکرار می کرده، از فرهنگ تسلیم بودن، از فرهنگ بردگی و اسارت، از فرهنگ خدا، از باورهایی که در جای جای زندگی مان به ما هجوم آورده، در مدارس، در دانشگاه ها، توسط خانواده، پدر و مادر، توسط بزرگان، علمای دینی، توسط کسانی که مرتبتی دارند در کشور، در بین دوستانمان، همراهانمان، همکارانمان، در تمام اشکال خود در اجتماع ما این تعالیم مسموم و فاسد و پوسیده را داشتیم می گرفتیم.
پس نمی توانیم توقع داشته باشیم که همه جماعت همداستان و همراه با ما باشند.
حالا قرار است یک تعالیم تازه ای ساخته بشود که بتواند جذب حداکثری داشته باشد.
حالا قرار است اگر تغییری اتفاق افتاد ما با آغوش باز قبولش بکنیم.
ما این جماعت رو درون خودمون راه بدیم.
ما اصلا اونها رو قرار هست که تغییر بدیم تا جهان بهتری رو بسازیم.
پس قبول این موضوع مشخص اینکه شما باید آغوش باز داشته باشید برای تغییر دیگران در دل همان شناختی است که من از اول دربارش صحبت کردم.
یعنی شما ابتدا مفهوم انقلاب رو به عنوان تغییر فردی قبول می کنید.
حالا قرار هست این تغییر فردی را شکل بدید.
این تغییر فردی در قبال کسانی است که بی تفاوت و یا در برابر ما بودند.
حالا این دومینو ما رو در نهایت به اینجایی میرسونه که شما باید آغوش بازی هم برای این تغییر کنندگان داشته باشید.
حتی باید بزرگداشتی رو در نظر بگیرید برای کسانی که تغییر کردند.
یعنی شما در نظر بگیرید در مفهومی که من بهش اعتقاد دارم برابری جان ها.
اینکه شما به عنوان مثال یک نمونه سادش، یک مصداق مشخصش در زمینه گیاهخواری.
آیا قرار است ما دریچه ها رو ببندیم تا کسی وارد این گیاه خواری نشه.
من به عنوان مثال از زمانی که بچه بودم یه تصویری رو دیدم و گیاه خوار بودم و فقط من هستم که محقق ام نسبت به گیاه خواری یا قرار هست هر کسی در هر جایگاهی که بوده حالا روزی در خودش تغییر رو به وجود بیاره و وارد این وادی بشه و اصولا این حرکت ما برای تغییر برای همین افراد هست دیگه.
حالا چطوری ممکنه که ما این ها رو به آغوش خودمون نگیریم و اون ها رو در این سنگر تازه جای ندهیم؟
گاها روبرو میشیم با رفتار های وحشتناکی که حالا توامان با توهین و تحقیر و حتی درگیری فیزیکی هست با کسانی که مخالف هستن.
و این دقیقا نتیجه عکس میده که حالا هیچ کسی قرار نیست دیگه وارد این وادی بشه.
هر چقدر با خشونت بیشتر با این ها رفتار بشه خب جماعت کمتری حاضر است وارد این وادی بشه و هر چقدر این آغوش باز تر باشه این بزرگداشت بیشتر باشه، تعداد بیشتری هم وارد این وادی تغییر خواهند شد و در نهایت هم با همین تغییرات هست که اون اتفاق بزرگ رخ میدهد.
آن انقلاب فرهنگی اتفاق می افتد.
در باب این بزرگداشت و تغییرها هم باید به این اشاره کرد.
شما در نظر بگیرید یک کسی که با بمباران ارزشهایی که بهش تعلیم داده شده روبه رو هست، در تمام زندگی از کودکی مواجه شده.
با این روحیه تسلیم بودن توسط اون خدایی که به عنوان خدای در آسمانها برایش تصویر شده توسط پدر و مادری که مدام براش از این بندگی و اسارت گفته اند، در مدارس اش، در دانشگاهش با دوستاش فرهنگ غالبی که مردم داشتند و حالا مدام در باب این اسارت و بندگی و فرمانبرداری صحبت کردند.
حالا اون آدم به واسطه شنیدن یک موضوع، خواندن یک کتاب، خواندن یک شعر یا هر اتفاق دیگه ای، اصلا شنیدن صحبت های دوستش یا هر اتفاق دیگه حتی دیدن یک صحنه دهشتناک، حالا داره یک تعلیمی رو می بینه که به واسطه اون تعلیم وارد وادی شجاعت میشه و وارد وادی یاغی گری و طغیان میشه.
اینجاست که باید به او این امتیاز رو داد.
اون بزرگراه رو براش در نظر گرفت که در میان این طوفان از تعالیم فرسوده و بیهوده اونقدر روح بیداری داشته که تونسته با یک اتفاق خودش رو به این وادی برسونه.
پس ما باید یک بزرگداشت نسبت به این افراد داشته باشیم تا این راه هموار بشه تا این راه دریچه اش باز بشه برای بیشتر شدن.
برای اینکه ما بتونیم این رودخانه ها رو در نهایت تبدیل به یک اقیانوس وسیع بکنیم.
هرچقدر این دروازه ها بسته تر باشه هر چقدر با رفتارهای احمقانه با اونها رو به رو بشه، توهین بهشون بشه و تحقیر بشن، این دریچه بسته و بسته تر میشه.
هر چقدر شما بخواهید در این وادی تقدس خودتون رو غرق بکنید که اونهایی که از ابتدا وارد این وادی شدند تنها محق هستند ما رو از اون آن اصل و اصالت دورتر و دورتر میکنه.
موضوع مهم و اصلی این تغییر هست.
اینکه در کدام جایگاه و در چه زمانی اتفاق افتاده موضوع مهمی نیست.
مهم اونجاست که این تغییر اتفاق بیفته.
مهم اون جاییست که اون کسی که تا دیروز داشته کار خطایی میکرده حالا وارد یک وادی تازه ای بشه.
حالا در خودش این تغییر رو احساس کنه.
حالا دوباره زندگیش رو از نو بسازه.
اگر قرار باشه این دریچه ها بسته بشه دیگه هیچ کسی قائل به تغییر نیست.
وقتی شما در برابر این افراد با گارد بسته ایستادگی میکنید، توهین بهشون میکنید، تحقیر میکنید حتی اگر قلبا میل به تغییر داشته باشن حاضر نیستن وارد این وادی بشن.
وقتی میبینن در برابرشون مشت و لگد و توهین و تهمت هست وقتی میبینن که قرار هست مدام با رفتارهای گذشتشون مورد بازخواست قرار بگیرن.
اگر ما این نگاه رو نداشته باشیم قاعدتا نزدیکی به آن مفهوم حداکثری شدن هم نخواهیم بود چراکه ما با یک دنیای واقعی روبه رو هستیم دیگه.
شما نمی تونید متذکر این بشید که تمام مردم ایران از همون ابتدا آزاده بودند اما این فرهنگ تسلیم بودن و فرمانبرداری رو داریم می بینیم.
در طول این چهل و سه سال اینها که از کره مریخ نیامده بودن توی ایران زندگی کنن.
همین مردم ایران بودن.
پس شما مواجه هستید و هر کدوم در زمان مشخصی وارد این برهه تغییر شدن، از این تسلیم بودن، از این زنجیرها اسارت و بندگی دست شسته اند و حالا وارد این وادی دوباره و تازه شدن.
پس باید به اونها بها داد.
باید دریچه رو باز گذاشت که هر کسی در هر نقطه ای بتونه وارد بشه.
چون در نهایت ما یک نگاه حداکثری داریم برای اینکه بتونیم این تغییرات رو شکل بدیم.
فارغ از اون ما یک موضوع دیگه ای هم داریم که به شدت بازدارنده است و این دریچه ها رو میبنده.
این که قضاوتی پیشاپیش هست که اگر هر کسی کاری انجام میده حالا ما باید به سمت اون حمله ببریم که این کاری که شما میکنید همداستان با اون نظری که ما داریم نیست.
حالا هر رفتار و هر صحبت او تعبیر میشه که شما چون یک خواسته مشخصی دارید او باید اون خواسته رو انجام بدید.
و این توقع نابجا هست که باز هم این دریچه ها رو بیشتر میبنده.
حالا موضوع مهم باید برای ما به نوعی همراه شدن اونها با این ماجرا باشه.
با این داستان باشه شما باید دریچه ای رو باز بذارید که هر کس در حد توان خودش وارد این مبارزه بشه.
شاید یکی حاضر باشه از جونش بگذره، در برابر گلوله بایسته به زیر شکنجه بره، تا آخر عمرش در اسارت باشه.
اما یک کسی حاضر به این اتفاق نباشه اما حاضر هست که این تغییر رو در خودش به وجود بیاره.
اما باید دریچه باز باشه برای اینکه همه بتونن وارد این وادی بشن.
حالا اگر قرار باشه همه رو ما به گلوله ببندیم، به گلوله اتهامات ببندیم، توهین ها ببندیم و آنها را وارد این چرخه نکنیم یا یک خواسته ی مشخصی داشته باشیم.
از همه خواسته این را داشته باشیم که با تمام وجود در راه آزادی در برابر گلوله بایستند.
این هم باز باعث مایوس شدن می شود.
هر کس وظیفه خودش را باید انجام بده.
هر کس باید در این چرخه یک حرکتی رو انجام بده و بعد دریچه رو هم به روی کسی نبندد.
حالا یک کسی در وجودش اون حس شجاعت نیست.
اینقدر زیر این بمباران تعالیم بوده که غرق شده در این اسارت و بردگی و بندگی.
حالا زمان نیاز داره تا کم کم بیشتر و بیشتر.
شما دارید در باب یک موضوعی صحبت می کنید که یک انسان به عنوان مثال 20 سال سنش هست، 20 سال از عمرش رو مدام با همین تعالیم رو به رو بوده.
حالا یک ساله که وارد این چرخه شده.
شما نمی تونید ازش توقع این رو داشته باشید که تمام عناوین آزادی و آزادگی رو رعایت کن.
پس ما هر چقدر این دروازه ها را شل تر و راحت تر بگیریم به این چرخه حداکثری بیشتر و بیشتر هم اضافه می شود و در نهایت ما باید یک شادمانی ای را داشته باشیم برای این تغییر.
برای تغییری که ظالم دیروز تبدیل به یک آزادیخواه بشود.
شما مواجه بشوید با یک بازجویی که حالا تبدیل شده به یک آزاده و آزادی خواه.
روزی که ما بتوانیم این فراغ بال را داشته باشیم می توانیم به پیروزی برسیم.
اصلا موضوع اصلی دقیقا تو همین نکته است.
یعنی شادمانی ما باید برای این باشه که ما می تونیم این تغییر را، این تاثیر را روی ظالمان هم داشته باشیم، روی جانیان هم داشته باشیم.
و یا روی کسانی که بی تفاوت بودند.
گفتیم وقتی به مفهوم تغییر نزدیک می شویم شما یک کتاب یک شعری می نویسی برای کسانی که به تو باورمند هستند.
همداستان و همراه با تو هستند که خب مسلما کف و سوت و هورا برات میکشن.
اما شما تغییری که به وجود نیاوردی و مسلما هدف تو هم از گفتن این موضوع که این نبوده.
شما به دنبال این بودی که تغییری به وجود بیاری.
حالا نقطه سخت ماجرا اینجاست که کسانی این تغییر رو به وجود بیاره که در برابر تو هستن.
و نقطه شادمانی هم همون جاییست که حالا کسانی که در برابر تو بودند و یا کسانی که بی تفاوت بودند، سالهای سال از کنار موضوعات گذشتند رو بتونی وارد این وادی بکنی.
اونجاست که نقطه شادمانی توست.
اونجاست که تو به هدف غایی خودت رسیدی.
و اصولا این پروسه انقلاب هم قرار هست به همین سمت و سو باشه.
حالا شمایی که با یکی از دوستانتون در ارتباطید که تا دیروز بی تفاوت نسبت به این موضوعات بوده اما امروز به واسطه صحبت های شما در خودش تغییری به وجود آورده.
حالا شماست اون نقطه ایست که به شادمانی میرسید.
اون نقطه ایست که انگار فعالیتتون رو درست انجام دادید و حالا باید یه آغوش باز باشه که او وارد این وادی بشود.
بزرگداشت بشه از این حرکتی که کرده توانسته از زیر بار این تعالیم فرسوده و توأمان رهایی پیدا کند.
حالا قرار است که ما این دریچه را باز بگذاریم تا هر کس به اندازه توان خودش حرکت بکند و رفتار از خودش نشان بدهد.
تمام اینها دست به دست هم باعث میشود که ما بتوانیم این تغییر حداکثری را داشته باشیم و در نهایت به پیروزی در یک انقلاب هم برسیم.
انقلابی که به واسطه تغییر فردی اتفاق می افتد.
این تبدیل به ارزش های جمعی و ضد ارزش های جمعی خواهد شد و یک ایمان جمعی را خواهد ساخت که در نهایت هم در شکل سیاسی اش هم به آن پیروزی نهایی خواهیم رسید.
پس کار درست و اصولی این است که ما این تغییر را بتوانیم آغاز بکنیم در دل کسانی که بی تفاوت و یا در برابر ماست.
در باره این موضوع هم می شود ساعت ها صحبت کرد اما به اندازه کافی فکر می کنم و صحبت کردم.
شاید در آینده هم باز هم درباره اش صحبت بکنیم.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.