Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

پادکست به نام جان

ویژه برنامه : انقلاب ایران
قسمت بیست و سوم : بعد از پیروزی
به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم این فایل صوتی در شبکه‌های اجتماعی:

مشخصات اثر

عنوان : پادکست به نام جان

ویژه برنامه : انقلاب ایران

قسمت بیست و سوم : بعد از پیروزی

برنامه‌ساز : نیما شهسواری

زمان : 56:30

با صدای : نیما شهسواری

توضیحات این قسمت

انقلاب ایران
انقلاب نوین ایران در راه است،
ثمره‌ی چهل و سه سال ظلم، جنایت، تبعیض، استبداد … بی‌شک انقلابی به بار خواهد آورد و انتهای این شام تاریک روزی روشن است، روزی روشن که اگر ذره‌ای دور از ترس، منافع و خودپرستی و با عقلی سلیم بر آن نظر افکنی حقیقتی همتای خورشید بر آسمان‌ها است
در برنامه‌ی به نام جان قسط داریم تا با این معنا بیشتر و بیشتر درگیر و نزدیک شویم تا راه بجوییم برای نزدیکی، کم هزینه شدن و رسیدن به آرمان و آرزوهایمان در این انقلاب پیش رو

قسمت بیست و سوم از بعد از پیروزی می‌گوید
نوید فردایی خوش را خواهیم داد که در آن همه آزادانه زندگی کنند
همه در میان آرزوها و باور خویش به قانون خویش زندگی کنند
در فردای آزاد ما حتی ظالمان دیروز هم آزار نمی‌بینند، کشته نمی‌شوند
آخر انقلاب ما برای از میان بردن ظلم‌ها است
برای رسیدن به آزادی و برابری است
در فردای آزاد ما خدا هم میان ما برابر به جانمان روزی خواهد خورد و آزادانه زندگی خواهد کرد


برنامه‌ی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغه‌های دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید

پخش تصویری

پخش از اسپاتیفای

پخش از یوتیوب

توجه

 

این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریع‌تر مطالب است

 

چرا متن پادکست را منتشر می‌کنیم؟

 

ما تصمیم گرفته‌ایم متن پادکست‌های خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آن‌ها برای همه مخاطبان آسان‌تر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح می‌دهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریع‌تر دارند، مفید خواهد بود

 

متن پادکست چگونه استخراج شده است؟

 

این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفته‌ترین فناوری‌های تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل می‌کند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی می‌کند

متن پادکست

خب دوستان توی این قسمت های مختلفی که در این ویژه برنامه انقلاب ایران بود ما با هم صحبت کردیم در باب موضوعات مختلف که در نهایت ما رو به پیروزی برسونه.

 و حالا قراره توی این قسمت مشخص بیشتر در باب بعد از پیروزی صحبت بکنیم.

 حالا یه اشارت کوچیک و جزئی نسبت به موضوعاتی که تا الان مطرح شده.

 کلیتی رو میگیم تا بعد برسیم به اینکه حالا این پیروزی قرار است چگونه اتفاق بیفتد؟

 در یک نگاه کلی و اجمالی ما در باب این صحبت کردیم که انقلاب قرار هست که در بین افراد جامعه اتفاق بیفتد و به صورت فردی اتفاق بیفتد.

 حالا انسان هایی باشند که درونشون ارزش ها تغییر بکنه، ارزش های گذشته تبدیل به ضد ارزش بشه، ارزش های تازه ای ساخته بشه.

 آرزوها در کنار هم یک ایمان تازه ای را تصویر کنه و به واسطه اون ایمان حالا یک قدرت محرکه ای وجود داشته باشه برای انقلاب کردن.

 این تغییرات فردی به صحنه اجتماعی برسه.

 ما شاهد این انقلاب فرهنگی باشیم و بعد در شکل سیاسی اش هم مواجه بشیم با این تغییر.

 حالا به واسطه اینکه ما انسان های متفاوتی رو به وجود آوردیم هیچ وقت اون حکومت نمی تونه این ها رو زیر یک پرچم قرار بده و اون انقلاب سیاسی هم اتفاق بیفته.

 برای این اتفاق گفتیم که ما نیاز به یک سری المان ها داریم.

 یک به وجود آوردن یک ایمان، هدف و آینده روشن آن چراغ روشنی که فردا را خواهد ساخت و بواسطه آن نیروی بسیجی گری خواهیم داشت.

 ما گفتیم که حالا باید یک سری بازوانی داشته باشیم، احزاب تشکیل بدیم.

 اون ایمان ما قرار هست که رهبر ما برای رسیدن باشه نه فردی بلکه اون ایمان جمعی است که رهبری رو به عهده خواهد گرفت.

 اما قاعدتا نیاز به یک سری نیرو ها داریم.

 اینکه ما بتونیم گروه هایی تشکیل بدیم، اصنافی تشکیل بدیم، تشکل هایی تشکیل بدیم، حزبی تشکیل بدیم، گفتیم که حزب تشکیل دادن کار سختی نیست.

 شما نیاز به یک مرامنامه مشخص دارید که به چه چیزهایی باور دارید و از چه مسیری می خواهید به این موضوع برسید.

 خب مسلما موضع مشخص که انقلاب هست این که باید جمهوری اسلامی ساقط بشه.

 اما ما به عنوان یک گروه مشخص برای فردا این تصویر رو داریم و در عین حال از این مسیر که حالا یا به صورت مسالمت آمیز و حرکات مدنی است و یا به صورت جنگ های مسلحانه است.

 می خواهیم جمهوری اسلامی رو از بین ببریم.

 حالا باید عضوگیری بکنیم.

 حالا باید این تبدیل به زندگی عادی و معمول و روزمره مردم ایران بشود.

 حالا باید هی این تصویر بیشتر و بیشتر ادامه پیدا بکند.

 صحبت کردیم که برای ساقط کردن یک حکومت قدرتمند ما از دو بازو می توانیم استفاده کنیم یا حرکات مسالمت آمیز، حرکات مدنی، اعتراضات مدنی و یا اینکه جنگ های مسلحانه که هر کدام از این ها نیاز به یک ابزارهایی دارد.

 شما اگر بخواهید از طریق جنگ مسلحانه پیروز شوید باید ادوات لازم را داشته باشید.

 باید گروه هایی را تشکیل بدهید که آموزش ببینند.

 حالا باید یک گروه فرماندهی داشته باشید که بتوانند برنامه مشخص بکنند، برنامه ریزی داشته باشند و بعد حالا آن جماعتی که هستند حرکت را به پیش ببرند.

 اما با توجه به ایمانی که ما تصور کردیم و تصور کردیم، گفتیم تنها راه با توجه به باور و ایمان ما و فرای آن با توجه به نگاه کردن به جهان و اتفاقاتی که افتاده و به صورت منطقی مواجه می‌شویم.

 با اینکه همیشه حرکات مدنی هست که تاثیرگذارتر است و قشر خاکستری را بیشتر بیدار می‌کند و جماعت را بیشتر می‌کند و بعد این پیروزی کم هزینه تر خواهد شد.

 فردای روشن تری را تصویر خواهد کرد.

 حالا می‌شود از بازوان مختلف این حرکت مدنی استفاده کرد، از تحصن استفاده کرد، از اعتراضات خیابانی استفاده کرد، تظاهرات استفاده کرد.

 میشه از اعتصابات سراسری استفاده کرد.

 میشه از نافرمانی های مدنی استفاده کرد؟

 در باب هر کدوم از این ها هم تو قسمت های مختلف صحبت کردیم.

 اما موضوع مهمی که همواره بهش تکیه داشتیم ساختن ایمان بود.

 اون ایمان جمعی که گره گشای ما هست برای رسیدن به پیروزی.

 توی قسمت گذشته من در باب این ایمان به صورت موجزی اشاره کردم.

 ایمانی که خودم به آن باور دارم و در پی گسترش آن هستم و فرای اون میشه ایمان جمعی ساخت که حالا یک جماعت بیشتری هم موتلف بشوند، به آن بپیوندند و اتحادی در آن ایمان جمعی ساخته شود یعنی ما.

 به عنوان مثال من خودم یک ایمان مشخصی دارم در راستای باور به جان آزادی و برابری با آن تعاریف مشخصی که بارها درباره‌اش صحبت کردم و در آثار مختلف هم می‌توانید باهاش روبه رو بشید.

 توی قسمت گذشته هم سعی کردم به یک سری از سرفصل هاش اشاره بکنم.

 قلمرو آرمانی، جهان آرمانی اون نگاهی که قرار هست ما رو در سیاست به نوعی کمک بکنه و اون نگاهی که ما نسبت به جهان و اداره جهان داریم در باب این مسائل صحبت کردیم.

 گفتیم که تا چه اندازه ما این برابری رو محترم می‌شناسیم و حالا در راستای این برابری محترم شناخته شده باور داریم به یک حکومتی که قرار باشه وضعیت جامعه رو اداره بکنه.

 قرار هست که این قدرت تقسیم و تقسیم تر بشه.

 قرار هست اگر قراره که موضوعات اجرایی رو یه کسی به عنوان رییس جمهور به عهده بگیره ما می تونیم این رو تقسیم بکنیم به یک هیئتی که حالا یه تعداد بی شماری داشته باشن که با آرای خودشون با رای گیری اون تصمیمات رو اتخاذ بکنن.

 در زمینه های اقتصادی به همین شکل و اصولا یک موضوع پیچیده و زیادی بودش که ما سعی کردیم خیلی موجز دربارش صحبت بکنیم در باب ایمان خودمون.

 اون ایمانی که در نهایت پیرامون آزادی هست.

 آزادی ای که با یک قانون مشخص منع ظلم و آزار بر دیگران و دیگرانی که همه موجودات زنده رو در بر میگیره صحبت کردیم و اگر بخوایم بیشتر در باب این ها بدونید باید به آثار من مراجعه بکنید.

 در زمینه نگاه سیاسی میتونید به قلمرو آرمانی و یا جهان آرمانی حواستون رو معطوف کنید.

 اما در مجموع ما صحبت کردیم که نیاز به یک ایمان جمعی داریم برای رسیدن به این پیروزی.

 این ایمان جمعی حالا میتونه یک شکلی داشته باشه که خیلی از اقشار مختلف رو در بر بگیره.

 حالا کسانی با تفکرات مختلف میتونن بیان زیر این پرچم واحد قرار بگیرن.

 به عنوان مثال ما در ایران خودمون مواجه هستیم با گروه های مختلف، طیف های مختلف فکری که عقیده های مختلف در زمینه مباحث سیاسی دارن، مباحث اقتصادی دارن یا ادیان مختلف رو داریم که در ایران قدرتمند هستند و یا اقوام مختلف رو داریم.

 خب اینها رو میشه در یک زیر یک پرچم واحدی قرار داد.

 باید یک ایمان جمعی ساخته بشه که حالا قدرت بسیج گری داشته باشه.

 حالا هر کسی آرزوهای خودش رو به نوعی در این تصویر و این ایمان جمعی ببینه و بعد اونجاست که ما مواجه میشیم با اون اتحاد حقیقی و راستین.

 در باب اتحاد هم صحبت کردیم.

 در این قسمت های مختلف گفتیم که اتحاد در نقطه ابتدایی این هستش که شما بدونید قدرت کمتری دارید نسبت به یک قدرت واحد و ظالم یک حکومت وقتی که امروز به عنوان جمهوری اسلامی می‌شناسیم.

 حالا سعی می‌کنید این قدرت های جدا مانده رو در کنار هم قرار بدید تا اون قدرت بالایی رو پایین بکشید.

 اما دو موضوع مشخص داره این اتحاد برای شکل گیری یک اینکه ما بتونیم اونها رو قبول بکنیم و وجودیت اونها رو قبول داشته باشیم.

 یعنی اینکه ما برای این اتحاد حاضر نیستیم که با قاتلان دست به یکی بکنیم.

 حاضر نیستیم که مثلا به عنوان مثال با داعشیان هم داستان بشیم و این اتحاد رو شکل بدیم.

 پس ما نیاز داریم با گروه هایی که وجودیت اونها رو، باور های اونها رو قبول داریم متحد بشیم.

 و وهله دوم و مهم قضیه این هستش که باید یک هدف مشخص و مشترکی باشه که همه برای اون گام برداریم.

 اینکه اگر بخواهیم این هدف رو فقط و فقط مختص به از بین بردن جمهوری اسلامی قرار بدیم هیچ وقت قدرت بسیج گری نخواهد داشت.

 هیچ وقت قدرت ادامه روی نخواهد داشت.

 قاعدتا انقلاب هایی هم میتونند پیروز باشن بدون اینکه حتی ایمانی داشته باشن.

 اما بیشتر بر پایه اتفاقات هست.

 بر پایه عکس العمل هایی هستش که از خودشون نشون میدن و به این پیروزی میرسن.

 اما روزی که ما میخوایم در باب رقم زدن اتفاقات صحبت کنیم، خودمون چرخه عمل رو به دست بگیریم.

 اینجا اون نقطه ای هست که ما نیاز داریم یک ایمان مشخصی که فردای روشنی رو تصویر کرده باشیم.

 اینجایی که ما داریم دم از اتحاد میزنیم، حالا جماعتی که میخواد بیاد و متحد بشه باید یک آینده روشنی داشته باشه که بخشی از آرزوهای خودش رو دست کم در این تصویر آینده ببینه.

 حالا ما نیاز داریم که یک ایمان جمعی ساخته بشه که در اون هر کس آرزوی خودش رو به نوعی در اون ببینه.

 حکومتی که ما برای فردا برای رسیدن به اون میجنگیم.

 من درباره اش صحبت کردم.

 مثال هم زدم.

 اینکه شما بدون داشتن یک آرزوی مشخص کاری نخواهید کرد.

 در تمام ابعاد زندگی عادی ما هم به همین شکل است.

 اگر یک انسان خاص و مشخصی در یک زمینه ای به یک پیروزی و خوشبختی هم می رسد، به واسطه این است که یک هدفی را برای خودش مشخص کرده و در راستای رسیدن به آن هدف است که گام بر می دارد.

 برای رسیدن پیروزی در انقلاب هم به همین شکل است.

 شما باید یک هدف مشخصی داشته باشید.

 بارها هم درباره اش صحبت کردیم.

 گفتیم اگر هدف نبود ظلم باشد.

 حالا وقتی خود این حرکت به واسطه وحشی گری و وحشی خویی جمهوری اسلامی به ظلم و خشونت کشیده بشود، حالا یک جمعیتی خودشان را عقب می کشند.

 چون در آن نقطه ابتدایی برای این به خیابان آمدند که این ظلم و آزار و خشونت را نبینند.

 حالا وقتی می بینند به شکل افسارگسیخته ای این خشونت دارد اتفاق می افتد از طرف جمهوری اسلامی و یا مقابله به مثل و در راستای دفاع از سوی مردم.

 حالا سعی میکنن یه چند گامی عقب برن.

 اما وقتی یک ایمان مشخصی برای رسیدن به فردای روشنی باشه، حالا اینها در برابر این خشونت ایستادگی میکنند چرا که چشم امیدی برای رسیدن به اون فردا دارن.

 اصلا دلیل اینی که دارن به عنوان مثال جمهوری اسلامی رو کنار میزارن این هست که سدی در برابر رسیدن اونها به اون آرزوی در فردا.

 پس ما نیاز داریم که در باب این فردای مشخص صحبت بکنیم.

 این فردای مشخصی که برای ما ایمان خواهد ساخت.

 ایمانی که قوه محرکه ی تمام انقلاب ها در جهان خواهد شد.

 حالا میشه در باب این ابعاد صحبت کرد که چگونه میشه یک تصویر مشخصی داد که جمعیت حداکثری رو به سمت خودش بکشونه؟

 آینده ای از یک حکومت مشخصی که خب قاعدتا باید یک سری المان های مشخص داشته باشه برای اینکه بخوان همه در برای اون به نوعی برای داشتن اون آرزوی مشخص تلاش کن.

 یک تصویری رو میتونیم مطرح کنیم شبیه به همون چیزی که من تحت عنوان جهان آرمانی بهش اشاره کردم.

 جهان آرمانی یک باوری ست که من در طی طول زیستن خودم و بعد از اینکه این آثار رو منتشر کردم سعی دارم که اون رو با دیگران مطرح بکنم.

 به نوعی باورمندان به او رو به او بیارم که بتونیم این جهان ایده آل رو بسازیم.

 حالا یک تصویر حتی بریده شده میشه برای ایران خودمون هم در نظر بگیریم؟

 حتی نه به اون کاملی کاملی که ما در جهان آرمانی دربارش صحبت میکنیم.

 اما باید این تصویر مشخص، این هدف در آینده جمعیت حداکثری رو به سمت خودش بکشونه.

 آرزوی این جماعت بی شمار رو در خودش جا بده.

 همونطوری که ما بارها صحبت کردیم گفتیم آزادی به مفهوم آرزوهای تو هست.

 آزادی یک شی و کالایی نیست که در اختیار کسی قرار بده.

 من نمی تونم یک تعریفی نسبت به آزادی بدم و بگم این آزادی است.

 حالا همه بیان در این آزادی که من تصویر کردم زندگی کنیم.

 آزادی به مفهوم اون اختیاری است که شما دارید.

 اختیاری که قدرت انتخاب رو به شما میده.

 حالا آرزوهای شما هستش که آزادی ای که به اون باورمند هستید رو می سازه.

 حالا در این تصویر مشخص برای ساختن این ایمان جمعی، ما باید آرزوهای بیشماران را در اون دخیل بکنیم که هر کس بتونه در اون آینده روشن آرزوی خودش رو ببینه در زمینه های مختلف.

 و بعد باید در باب این مسئله صحبت بشه که حالا این آرزوهای ساخته شده، این تجمیع آرزوها در کنار هم تعداد بیشتری رو به این فردای روشن امیدوار بکنه، پر تلاش بکنه برای رسیدن به اون فردای مشخص و روشن.

 هر چقدر ما دورتر بشیم از ساختن این ایمان و امید و تنها همه مسائل رو معطوف بکنیم در از بین بردن جمهوری اسلامی.

 قاعدتا از طیف حاضر در این اتفاق کمتر و کمتر میشه و ما فقط و فقط نیازمند یک اتفاقی هستیم که دوباره یک جماعتی رو به خیابون بکشونه.

 اما وقتی شما هدف دارید، شما هست که عملی رو انجام میدید.

 وقتی شما تصمیم میگیرید که مثلا دکتر بشید در انتظار اتفاقاتی نمی مونید.

 حالا شما تصمیم گرفتید که پزشک بشید.

 حالا مدارج مختلف رو طی میکنید و هر سدی که در برابرتان هست رو به کنار میزنید تا در نهایت به اون خواسته و اون هدف مشخص برسید.

 اما در غیر این صورت اگر همچین هدفی وجود نداشته باشه حالا باید اتفاقات دست به دست هم بده تا شاید شما در نهایت به این اتفاق هم برسید.

 پس ما نیازمند این هدف مشخص و این ایمان جمعی هست.

 ایمان جمعی که میتونه اشکال مختلفی داشته باشه.

 این ایمان جمعی که میتونه ما رو در زیر یک پرچم واحد قرار بده.

 مثلا آرزوها رو با هم بیان میکنیم دربارشون فکر میکنیم.

 یکی از آرزوهایی که میتونه این شکل رو به نوعی تصویر کنه این هست که حکومت آینده، حکومت مرکزی آینده مسلما باید لائیک باشه.

 مسلما باید جدایی نهاد دین از سیاست و حکومت رو در خودش جای بده.

 اینکه ما دیگه مواجه نشیم با قوانینی که بر پایه ی یک قدرت بالادستی هست، یک قدرت غیر قابل نقد هست.

 حالا ریشه اش میتونه قرآن باشه و یا دیگر ادیان باشه.

 پس ما باید به این معنای مشخص برسیم که این قوانین قرار هست که عرفی نوشته بشه بر پایه نیازهایی که مردم در همون برهه از زمان دارند.

 اما این نباید به اینجا ختم بشه چون ما بارها درباره اش صحبت کردیم.

 گفتیم آزادی اون چیزیست که ما بهش باور داریم و آرزوهای ما بهش باورمند هست.

 حالا ما میتونیم یک شکلی از اون تصویر رو داشته باشیم که در هر بخشی از ایران به واسطه ی تعدادی که مردم وجود دارند قوانین محلی خودشون رو داشته باشن.

 حالا قوانین محلی که اونها به واسطه ی باورهاشون، به واسطه ی مذهبشون یا به واسطه ی هر موضوع دیگه ای به اون باورمند هستن.

 حالا یک جماعتی هست که به اون نوع نگاه باورمند هست.

 این یک اشل و یک نمونه کوچکی از همون جهان آرمانی ست که من در کتاب جهان آرمانی بهش اشاره میکنم.

 اما در فضای ایران که خود جهان آرمانی با همون تفاسیر کلی میتونه یک ایمان جمعی بسازه و حالا فرای اون جهان آرمانی حتی میشه یک شکل و نمونه کوچکی ازش رو تصویر کرد.

 ما گفتیم آزادی آرزوهای شخصی شماست اما قاعدتا این آزادی و وجودش نیازمند یک قانون جمعی و کلی است که با پذیرش اون این آزادی شکل میگیره.

 به چه معنا؟

 به مفهوم این که ما این آزادی رو می تونیم داشته باشیم.

 هر کس می تونه آرزوی خودش رو تصویر بکنه و اون رو آزادی بدونه.

 تا جایی که به دیگران آزاری نمی رسونه تا جایی که دیگران رو به اسارت نمی کشه.

 این دیگران هم بارها دربارش صحبت کردیم که همه جانداران هستند.

 انسان ها، حیوانات و گیاهان.

 تا جایی که شما مورد به نوعی باعث آزار دیگران نشوید، می توانید آزادی خودتان را تصویر کنید.

 حالا یک جماعتی هستند هزار نفره، صد هزار نفره، یک میلیون نفره که به یک سری از قوانین باورمند هستند.

 خودشون به این قوانین باورمند هستند، دیگران رو آزار نمی دهند و با توجه به قبول اون قوانین آزادی خودشون رو تصویر کردند.

 حالا این اون نهایت آزادی ست که اون ها بهش باور دارند.

 نهایت رستگاری و خوشبختی و زندگی زیبایی است که اون ها تصویر می کنند.

 این که ما قوانین خودمون رو به عنوان مثال بخوایم در بر اونها حاکم بکنیم، قاعدتا اون ها رو به این سمت و سو نخواهد کشاند.

 پس آنها نیازمند هستند که قوانین خودشان را داشته باشند تا برای آرزوهای خودشان بجنگند.

 اما یک قاعده کلی که همان آزار نرساندن به دیگران است باید حاکم بر قوانین آنها باشد.

 حالا آنها نمی‌توانند به کودکانی که زیر هجده سال هستند قوانین را بر آنها حکمفرما کنند.

 حالا نمی توانند کودک همسری را قانون خودشان قرار بدهند.

 حالا یک قانون کلی هست که داره به ما میگه شما نمیتونید آزادی خودتون رو برپایه آزار دیگران تفسیر کنید چرا که با اتخاذ این اتفاق مشخص دیگه آزادی وجود نداره.

 حالا آزادی در اختیار قدرتمندان است، در اختیار کسانی است که کثرت بیشتری دارند.

 در همون مفهومی که مثلا با دموکراسی رو به رو میشیم.

 پس شما این خط فکری، این چارچوب مشخص رو قرار میدید.

 آزار نرسوندن به دیگران.

 حالا قوانین و آرزوها میتونه نوشته بشه و هر کس آرزوی خودش رو تصویر کنه.

 در فردای ایران در آن بخشی که قرار است با همفکران خودش زندگی بکند، با توجه به این چهارچوب مشخص، مجانین تحت سیطره ی این قوانین قرار نخواهند گرفت چرا که آنها حق اختیار و انتخابی ندارند که وارد این وادی قانونی بشوند.

 کودکان زیر هجده سال نمی توانند وارد این وادی بشوند.

 شما نمی توانید قانونی بنویسید که آنها به رسمیت بشناسند چرا که ما گفتیم نکته اصلی آزادی همین اختیار و انتخاب است.

 شما باید انتخاب بکنید این قوانین را.

 حالا جماعتی هستند که به این قانون مشخص باور دارند، انتخابش کردند.

 میتونن برن در اون شرایط زندگی بکنند و نهایت آزادی و رستگاری و خوشبختی رو هم در همون قوانین و همون شکل ببینند.

 اما قرار است که این آزار به دیگران رسیده نشه.

 مجانین، کودکان، حیوانات، طبیعت، گیاهان، کسانی که قوه اختیار و انتخاب ندارند مسلما مستثنی هستند.

 مصونیت دارن از قوانین و.

 حالا باید یک حکومت متمرکزی باشه که از حقوق اینها دفاع بکنه.

 حالا چون این مباحث، مباحث پیچیده و طولانی هست، من فقط دارم بهشون اشارت می‌کنم که یک تصویری داشته باشیم.

 وقتی داریم در باب اون آرزوی جمعی صحبت می‌کنیم که قدرت بسیج گری همه رو داشته باشه، یک آینده روشن برای ما بسازه که حالا مردم با دیدن آرزوهای خودشون در اون صحنه مشخص به این ایمان رو بیارن و این اتحاد رو شکل بدن و ما از این به نوعی نیازمند بودن و در حصر کلمات بودن رها بشیم.

 یعنی هی با گفتن اتحاد اتحاد اتحادی اتفاق نمی افته تا شما اصالت مثلا کسانی که به اون تصویر مشخص از مذهب خودشون اصلا باورمند هستن.

 یعنی شما یک تصور مشخصی داشته باشید نسبت به کسانی که امروز در ایران زندگی می‌کنن تحت لوای حکومت جمهوری اسلامی و باورمند به این جمهوری اسلامی هستند.

 یعنی باورمند به اسلام شیعی اثناعشری با حکومت ولایت فقیه هستند.

 حالا شما مواجه میشوید.

 من در باب این مسئله هم صحبت کردم.

 بارها هم صحبت کردم و نمونه آوردم.

 شما وقتی روبرو میشوید با جماعتی که حالا به نوع پوشش شما در خیابان معترض هست، اینها همه مامور های جمهوری اسلامی نیستند که خیلی از اینها مردم عادی این کشور هستند.

 حالا شما در فردای این انقلاب قرار است با این ها چکار بکنید؟

 یا قرار هست اونها هم در همون جبر اون آزادی ای که شما دارید تصویر میکنید رو قبول بکنند، بیان در اون آزادی زندگی بکنند به واسطه کثرت بیشتری که مردم دارن این قانون رو انتخاب کردن و حالا این دیگ جوشان هر روز احتمال داره به واسطه یک اتفاقی کفه ترازو رو تغییر بده، آب بیشتری در این کفه ترازو از قلقل های خودش به وجود بیاره و این کفه به سمت اونها بچربه.

 حالا باز اونها به واسطه کثرت شون قرار باشه یک قانونی رو به وجود بیارن که آزادی ما رو سلب بکنه.

 پس ما باید به یک نقطه ای برسیم که اینها هم فردا آزادی خودشون رو داشته باشن و بتونن یک بخشی از ایران رو در نظر داشته باشن که در اون زندگی کنن.

 اگر فکر می کنن با این حجاب اجباری به نهایت رستگاری می رسن، خب برسن.

 وقتی جبری بر گردن ما نیست، حالا اونها میتونن همونجوری که دوست دارن زندگی کنن.

 نهایت آزادی هم برای اونها اینگونه تصویر میشه.

 خیلی از آزادی هایی که تصویر شده در طول تاریخ برای ما احمقانه است.

 همونطوری که اجبار به حجاب اجباری هم برای ما احمقانه است اما برای اونها نهایت آزادی است و اصلا نقطه و نکته مهم آزادی در همین احساس اختیاره.

 یعنی همون فریادی که من دارم بارها و بارها می زنم در باب این مساله که آزادی رو نمیشه به دیگران جبرا تحمیل کرد.

 اونجا می میرسه وارد همون وادی اسارت میشه.

 آزادی یعنی انتخاب، یعنی اختیار، آزادی یعنی آرزو تعریفی نداره.

 مشخص نیست که این آزادیه.

 پس ما وقتی میگیم یک تصویر، یک ایمان جمعی باید ساخته بشه که هر کسی فردای مشخص و آرزوهای خودش رو در اون سپهر ببینه.

 مفهوم این موضوع مشخص است که در باب ایران هم میتونه اتفاق بیفته.

 در باب اون حکومت مرکزی که قرار است شکل بگیره.

 حالا با توجه به اون نگاه که من نسبت به برابری دارم یک تصویر مشخصی دارم.

 اینکه میگیم در باب این مسئله مشخص که برابری باید در اون سطحی همه گیر و فراگیر بشه که هیچ قدرتی در میان نباشه، قدرت رو تقسیم و تقسیم تر بکنه، نذاره هیچ نوع قدرت واحده ای شکل بگیره.

 حالا در امور اجرایی ما باور داریم به اینکه یک شورای چند ده نفره چند صد نفره وجود داشته باشند.

 در کنار اون گروه های نظارتی سه گانه ای وجود داشته باشند که مدام اینها را نظارت بکنند و نذارن از قدرتشون سوءاستفاده بکنند، به فساد بکشونن این قدرت رو.

 در باب تمام ارکان.

 حالا این یک تصویر کلی است که من در باب باورها و ایمان خودم دارم تصویر می کنم.

 اما شما در همین نگاه به آینده ی ایران، این نگاه جمعی حتی می توانید به یک شکلی که در جهان هم جواب گرفته به عنوان مثال همین ریاست جمهوری.

 حالا شما یک رئیس جمهور را می خواهید انتخاب کنید که هر چهار سال یک بار تغییر کند با رای مردم.

 یک گروه نظارتی هم داشته باشد که اگر در حین انجام وظیفه اش کارها را به درستی انجام نداد، فساد کرد، از قدرت سوءاستفاده کرد، بتونه اون رو از جای خودش برکنار بکنه و قدرت را در اختیار آن فرد قرار ندهد.

 اینکه این قدرت مادام العمر در اختیار کسی قرار نگیرد، اینکه هرچقدر که آن فرد هم خوب بود بعد از اینکه دو دوره اش را مثلا گذراند حالا دیگه قدرت رو بده و دیگه نتونه وارد این وادی رقابت هم بشود.

 اینها آن المان هایی است که ما را می تونه میتونه نزدیک کنه به اینکه کمتر و کمتر درگیر این قدرت پرستی و قدرت طلبی بشیم.

 پس میتونیم یک ایمانی حداقلی به این شکل هم تصویر بکنیم.

 حالا فرضا اینکه من به یک ایمان مشخصی باور دارم اما باز هم من برام مقدوره که با یک همچین تصویری همسو بشم و ائتلاف بکنم برای یک همچین آینده ای که قرار هست من آزادی بیان داشته باشم، آزادی حرکت و عکس سیاسی داشته باشم تا عقاید خودم رو منتشر بکنم تا شاید در نهایت به یک جایی برسم که بتونم اون شکل مشخص از حکومت رو حاکم بر ایران بکنم.

 به عنوان مثال حالا هر چقدر ما در باب این تضمین آزادی در فردای پیروزی صحبت بکنیم، جماعت بیشتری به سمت و سوی ما کشیده خواهند شد.

 هر چقدر ما بیشتر در باب این آزادی بیان که قرار هست تا چه اندازه وجود داشته باشه، تا چه اندازه، تا چه اندازه شما آزادی سیاسی برای اکت سیاسی خودتون داشته باشید، میتونه بیشتر جماعتی رو به سمت و سوی خودش بکشونه.

 پس ما باید یک تصویر مشخصی رو ارائه بدیم از فردای ایران و مدام هم با این تزریق امید، این ایمان جمعی رو بیشتر به پیش ببریم.

 حالا شما تصور کنید که آیا این ایمان جمعی میتونه به فردای در ناکجا آباد فرستاده بشه؟

 یعنی ما با این تصویر احمقانه روبه رو بشیم که ما امروز تمام هدفمون از بین بردن جمهوری اسلامی است بدون هیچ فردای مشخصی.

 فردا آرای مردمی راه رو تصویر خواهند کرد.

 اگر فردا یک حکومت پادشاهی به عنوان مثال قدرت را به دست بگیره ما اونجا باید چیکار بکنیم؟

 دوباره باید همین هزینه ها رو بدیم.

 دوباره باید چندین سال در استبداد زندگی بکنیم.

 آیا امروز نباید یک ایمان جمعی وجود داشته باشه؟

 یک حداقلی از اون آرزوها وجود داشته باشه برای فردای مشخص؟

 آیا از امروز نباید این خط مشی ها مشخص بشه؟

 در زمینه لائیک بودن حکومت، در زمینه ساختار حکومت که نهایتا در شکلی که بتونه مردم رو جمع بکنه زیر یک پرچم همون شکل جمهوری باشه که حالا قدرتی که شخصی به دست میگیره پاسخگو هست در برابرش.

 حالا به واسطه تخصصش هست که اون جایگاه رو به دست میگیره.

 حالا این یک جایگاه مادام العمر نیست.

 یک جایگاه پاسخگویی است که مدام در حال تغییر کردن هست.

 حالا این میتونه قدرت ائتلاف داشته باشه.

 اما قاعدتا تصویر یک پادشاهی حتی مشروطه اش هم.

 نمیتونه قدرت بسیج گری داشته باشه.

 یعنی یک جماعتی بیایند از جون خودشون بگذرند که یک شخصی قرار هست که پادشاه اونها بشه.

 اون دوران در اسارت و بردگی گذشته.

 امروز هیچ ملتی تو دنیا نباید به این سمت و سو بره که بخواد برای بزرگداشت یک شخص خودش رو به آب و آتیش بکشونه.

 چیزی که ما در طول تاریخ باهاش روبه رو شدیم و می دونیم که این قدرت تا چه اندازه فاسد است و تا چه اندازه ظلم و بیداد رو بیشتر می کنه، تا چه اندازه سوءاستفاده رو زیادتر و زیادتر می کنه.

 پس ما احتیاج داریم که این ایمان جمعی رو تصویر بکنیم میان جمعی که المان های مشخصی داره، المان های مشخص و روشنی در زمینه آزادی بیان، در زمینه آزادی احزاب، در زمینه آزادی تظاهرات، در زمینه تغییرات که بتونیم تغییرش بدیم.

 یک موضوع مشخصی که می تونه یک ایمان جمعی رو بسازه.

 اینکه شما باورمند به این باشید که در قانون اساسی اولین ماده قانونی شما این باشه که شما بعد از گذشت پونزده سال یا بیست سال بتونید کلیت این قانون اساسی رو دوباره به رفراندوم بذارید.

 یعنی این خودش قدرت بسیج گری رو خواهد داشت؟

 دیگه شما به این فکر می کنید که قرار نیست باز دوباره به یک انقلاب دیگه ای تن در بدید؟

 دوباره تعداد بیشماری از جوان ها کشته بشن.

 و زخمی بشن، به زندان بیفتن، شکنجه بشن.

 حالا یک سری ضمانت هایی که برای نظارت بر حکومت وجود داره میتونه عاملی باشه برای ایمان ما برای فردا.

 حالا اون قشرهای مختلفی که در ایران وجود دارن هر کدوم آرزوهای متفاوتی دارن.

 اگر ما یک تصویری بدیم که هر کدوم از این ها میتونن در یک حکومت خودمختاری در گوشه گوشه ی ایران قوانین خودشون، آزادی خودشون رو تصویر بکنند، حالا اونجاست که این ها هم به این سیل خروشان اضافه خواهند شد.

 حالا اینجاست که هر کسی آرزوی خودش رو در آینده مشخص و روشن در این تصویر خواهد دید.

 برای اون ایران آزادی خواهد جنگید که آزادی او رو هم به او هدیه خواهد داد.

 پس ما وقتی داریم در باب این ایمان صحبت می کنیم، این ایمان باید جنبه عملی داشته باشه.

 باید جنبه ای داشته باشه برای اینکه بتونه تعداد بیشتری از مردم رو به این سمت و سو بیاره.

 فرای این ایمانی که حالا دربارش صحبت کردیم که باید شکل مشخصی داشته باشه، باید به یک بحث دیگه ای هم بپردازیم.

 در باب این پیروزی و بعد از پیروزی یک موضوعی هستش که عامل اصلی نفرت بیشتر مردم از جمهوری اسلامی هست.

 این خشونت افسارگسیخته، این رفتارهای وحشیانه در طول این سالیان یعنی شما با یک جمهوری اسلامی روبرو میشید که از بدو پیدایشش رفتارهای وحشیانه ای رو انجام داده.

 در همون سال 57 با پیروز شدنش در بالای اون بیماری، در بالای مدرسه رفاه و پشت بام رفاه که حتما همه دربارش شنیدید شروع شده.

 این قتل و کشتار و وحشیگری حالا کشتن مخالفین، کشتن نیروهای رژیم گذشته و ما روبرو شدیم با یک چرخه وحشیانه خشونت بار که هی ادامه پیدا کرده در اشکال مختلف در اتفاقاتی که در سال 88 افتاد، در قتل های زنجیره ای، در اتفاقاتی که در سال 67 نود و هشت همین امروز در جریان است، اعدام های بی حد و حصر این وحشی گری و وحشی خویی که عامل اصلی این نفرت جمعی نسبت به جمهوری اسلامی شده.

 حالا ما یک تصویر مشخص باید داشته باشیم که به این نتیجه ی بزرگ و مهم برسیم که این خشونت امری وحشیانه است.

 این خشونت باعث اصلی این درماندگی هست.

 حالا ما باید با این معانی روبه رو بشیم.

 اگر نسبت به اعدام های سال 67 پنجاه و هفت در همین روزگار امروز خودمان مخالفت داریم، باید این نگاه معطوف به مخالفت با خود اعدام باشه.

 حالا باید در برابر خود این اعدام بایستیم نه اینکه در پی آن باشیم که این گردن ها رو تغییر بدیم.

 حالا فلان گردن رو را برداریم و فلان گردن را جایگزینش کنیم.

 این چرخه خشونت باری است که هیچ وقت قدرت بسیج گری و ایمان جمعی را نخواهد داشت.

 جنبه کینه ورزی و انتقام را خواهد داشت.

 کسانی که مستقیما با این تصویر روبه رو شده اند، فرزندشان از بین رفته، فرزندشان اعدام شده، پدرشان، مادرشان، اعضای خانواده شان، دوستانشان اعدام شدند، کشته شدند.

 حالا وارد این چرخه انتقام می شوند تا انتقام عزیزانشان را بگیرند.

 اما آن جماعتی که به عنوان قشر خاکستری می شناسیم، آن جماعتی که بی تفاوت هستند یا هنوز در این چرخه ظلم وارد نشده اند، خشونت بهشان اعمال نشده.

 حاضر نیستند برای این کینه.

 حالا شاید اون جماعت خیلی هاشون هم در برابر این خشونت باشند اما حاضرند که دیگر این خشونت را نبینند از هیچ سو.

 و این آن نقطه ای است که باید نقطه بیدارگری باشد.

 یعنی مخالفت ما با موضوعی به اسم اعدام، مخالفت ما با موضوعی به اسم خشونت، شکنجه و آزار زندانی سیاسی.

 نه اینکه قرار باشه دو بار این کفه رو تغییر بدیم.

 حالا قرار باشه ما به یک پیروزی برسیم که در اون آخوند ها رو اعدام بکنیم، مسلمون ها رو بکشیم.

 نمی دونم سپاهی ها رو دار بزنیم.

 اگر قرار باشه ما هم رفتاری بلعکس اون ها انجام بدیم رفتاری شبیه به اون ها انجام بدیم با توجیه اینکه اون ها کردند و ما هم می کنیم دوباره این چرخه رو داریم به گردش میاریم و دوباره با این اصل خشونت بار روبرو هستیم.

 اگر با این تصور روبرو بشیم دوباره همون چرخه ای که در سال 57 به وجود اومد و ما اون رو به عنوان انقلاب کینه و خشم می شناسیم، دوباره روبه رو با همون تصویر میشیم.

 روزی ما به اون پیروزی نهایی می رسیم و می تونیم آزادی رو همیشگی و جاودان بکنیم.

 اینکه در برابر این چرخه ها بایستیم.

 در برابر اصلی به اسم اعدام ایستادگی کنیم، در برابر اصلی به نام خشونت و بیدادگری ایستادگی کنیم.

 حالا ما برسیم به اون منطقه ای که همه چیز رو قانون مشخص بکنه.

 قانونی که بر پایه ی دوری از ظلم و خشونت و آزار و برپایه ی انصاف و عدل نوشته شده.

 اگر قرار باشه رفتار هایی که جمهوری اسلامی میکنه و یکشبه مردم رو به اعدام محکوم میکنه ما هم انجام بدیم خب چه تفاوتی هست بین ما و اونها؟

 ما فقط به واسطه یک انتقامی برخاستیم و قاعدتا این انتقام کورکورانه و وحشیانه ما فردای روشنی رو برای ما نخواهد ساخت.

 فردایی رو برای فرزندانمان خواهد ساخت.

 فرای نگاه به این موضوع مشخص و در باب آزادی و برابری که دربارش من سال سالها صحبت کردم در کتاب های مختلف هم دربارش صحبت کردم.

 شما به همین یک موضوع مشخص نگاه بکنید.

 خیلی از انقلاب ها با ریزش نیروهای درونی اتفاق افتاده و همه هم در جست و جو و آرزوی این هستیم که از نیروهای جمهوری اسلامی ریزش رو ببینیم و ریزش حداکثری و قابل رویت و قابل لمس.

 آیا با دیدن این خشونت و فردایی در دار زدن و کشتن این جماعت ریزشی اتفاق خواهد افتاد؟

 آیا اگر اینها بدانند که فردا قرار است تک تکشان به جوخه های دار سپرده بشن و کشته بشن آیا حاضرند از اون بدن بکنن و تا آخرین فشنگ شون ایستادگی خواهند کرد؟

 چرا که میدونن در نهایت کشته خواهند شد؟

 چرا باید به این سمت نگاه بکنن؟

 چرا باید به این سمت و سو بخوان برسن؟

 پس از نظر منطقی و عقلی هم این موضوع، موضوع قابل اهمیتی هست.

 فرای این عقلانیتی که در این موضوع نهفته هست، ما خودمون باید به اون آزادی و برابری اعتقاد داشته باشیم.

 ما باید این آزادی رو در اون نگاه کلی بخوایم در نظر بگیریم که همه حق زیستن داشته باشن، همه حق آزادی داشته باشن. باشد.

 قاعدتا محاکمه باید وجود داشته باشد.

 قاعدتا باید کسانی که این جرایم رو مرتکب شده اند دادگاهی بشن.

 اما در دادگاه صالحه ای که حالا قرار هست سالی طول بکشه تا به حکم برسه قرار است تمام شواهد و مدارک رو زیر نظر بگیره.

 قرار است حالا ما به اون نقطه ای برسیم که قانون و قانونی بر پایه عدل و انصاف باشه نه بر پایه خشونت و عصبانیت نه بر پایه انتقام گیری.

 حالا به اون چیزی که ما سالها نقد داشتیم دربارش صحبت کردیم.

 وقتی من در باب اسلام صحبت می کنم و باور دارم که اسلام قوانینش رو بر پایه انتقام و کینه ورزی نوشته، حالا دیگه قرار نیست که ما هم وارد همون چرخه بشیم و دوباره همون چرخه عفونت بار رو تکرار بکنیم.

 وقتی ما میگیم که یک چیزی به عنوان قصاص وقتی تبدیل به قانون شده بر پایه خشم و نفرت و کینه است.

 یک انسانی در شرایطی که عزیزش رو کشتن قاعدتا به انتقام فکر می کند.

 قاعدتا شاید در پی همین انتقام هم حرکت کند.

 به او حرجی نیست.

 او عزیزش را از دست داده.

 اما قوانین که نباید بر پای این آدم خشمگین نوشته شود.

 قوانین که قرار نیست دست کسی باشد که پدرش را کشتن.

 حالا شما بیا یک قانونی بنویس.

 ما می خواهیم هزاران سال و صدها سال بر پایه این قانون زندگی کنیم.

 حالا قرار است که معیارها و معیارهای عقلانیت باشد.

 اینکه ما نگاه بکنیم به فراخور این جرمی که در برابر ما هست و مجازاتی که ما برایش در نظر می گیریم، چه برآیندی را از آن خواهیم دید؟

 در فردا چه اتفاقاتی رقم خواهد خورد؟

 پس وقتی داریم در باب فردای ایران صحبت می کنیم، فردای پیروزی صحبت می کنیم.

 باید به این معانی برسیم که انقلابی که ما قرار هست بکنیم بر پایه از میان بردن این خشم و خشونت، این بیدادگری، این دار زدن ها، این کشتن ها.

 این بیدادگاه ها هست.

 قرار هست ما به اون نقطه ای برسیم که بهترین قوانین رو بنویسیم.

 پس فردای روشنی که ما داریم تصویر میکنیم باید ما رو به اون نقطه ای برسونه که در برابر این اعدام ها، در برابر این خشونت ها، در برابر این بیداد هایی که اتفاق افتاده ایستادگی کنیم.

 ما رو باید به سمت و سویی ببره که باور به آزادی و برابری تمامی ایمان ما رو بسازه.

 باور به آزادی ای که به ما این نوید رو میده که برای وجود داشتن و همواره بودن و جاودان شدنش نیاز داریم که به دیگران آزاری نرسانیم.

 حالا با توجه به این ایمان خوانده شده ما به این سمت و سویی می رویم که به دیگران آزار و ظلمی نرسانیم.

 ایمانی که در نهایت ما رو به یک احترامی فرا میخونه که جان های دیگه رو هم محترم بشماریم.

 دارای حق و حقوق بشناسیم.

 حالا این تصویری است که به ما از فردای روشنی خواهد داد.

 ما داریم در باب یک ایمان جمعی صحبت می‌کنیم که باید ما را به این سمت و سو برساند که این انقلاب درونی شکل بگیرد.

 این انقلاب درونی که در برابر این خشونت ها به وجود بیاید، فردای در صلح و آرامش را بسازد و فردایی به دور از اعدام، به دور از سنگسار، به دور از بریدن، دست به دور از شلاق ها را تصویر بکند.

 نه اینکه آرزومند همین رفتارهای وحشیانه برای جماعت امروز حاکم باشیم.

 حس انتقام رو میشه لمس کرد.

 میشه درک کرد.

 اما این حس انتقام و این حس خشونت نباید سازنده ی ایمان و باور ما باشه.

 نباید تبدیل به نگاه جمعی ما بشه.

 حالا قرار است نگاه جمعی ما عاقلانه فکر بکنه.

 نباید مقابله به مثل تبدیل به.

 رکن اصلی حرکت ما بشه.

 چراکه اگر جماعتی وجود دارند که در برابر قصاص ایستادگی می کنند، اگر چشم در برابر چشم و نهایت دیوانگی و جنون می دانند، اگر فریادی دارند که در انتهای این کور کردن چشم ها جهانی کور خواهیم داشت، پس نمی توانند مقابله به مثل بکنند و نمی توانند در همین وادی حرکت بکنند.

 پس ما باید فردایی را نوید بدهیم که در آن اعدامی وجود ندارد.

 قصاصی وجود ندارد.

 فرای آن تعریفی که کردیم گفتیم برخی می توانند آزادی خودشان را در همین جنون هم ببینند و آنها مختارند این آرزو را می توانند بکنند و ما باید یک ایمانی بسازیم که هر کس آرزوی خودش را داشته باشد.

 اما در شکل کلی و جمعی این انقلاب باید به این معنای مشخص دور از این خشونت برسیم.

 به آن نهایت داد و انصاف و عدل برسیم.

 برای ساختن دادگاه هایی تلاش بکنیم که در آن حقوق متهم گرامی داشته می شود.

 ما در نهایت نقدی که داریم نسبت به این جمهوری وحشی اسلامی تو همین زمینه است که برای کسی که متهم هست هیچ حقی قائل نمیشن به سادگی بدون داشتن وکیل.

 حالا میان یک روز حکم اعدامش رو صادر میکنن.

 حالا چجوری میشه ما آرزوی جمعی رو به این سمت و سو بره که همین جماعت مجنون رو اعدام کنیم و دار بزنیم؟

 یک روزه نمیدونم.

 شکنجه بدیم و آزار کنیم.

 اگه قرار باشه ما این چرخه بیمارگونه رو ادامه بدیم پس به هیچ راه مشخصی هم باور نداریم و ایمان نداریم و تنها به واسطه اون کینه و انتقام هست که به میدان اومدیم.

 این اون نقطه ای است که ما در باب اون انقلاب درونی صحبت میکنیم و در باب اون تغییر صحبت میکنیم.

 در باب ایمان جمعی صحبت میکنیم که قرار باشه از ما یک جماعت تازه ای رو بسازه.

 حالا اون ایمان جمعی است که قوه محرکه ی حرکت انقلابی خواهد بود.

 حالا قشر خاکستری رو میتونه همراه خودش بکنه.

 ایمانی که از فردایی در آزادی و برابری صحبت می کند.

 از فردایی به دور از تمام این خشونت ها صحبت می کند.

 از فردایی با دادگاه هایی صحبت می کند که قراره توش حقوق متهم گرامی شمرده بشه.

 حتی بدترین متهم ها بدترین کارها رو در طول زندگیش کرده.

 اما ما به حقوق اوکه تجاوز نخواهیم کرد او هم حق داره وکیل داشته باشه، صحبت بکنه، پروسه دادگاهش حتی سال ها هم طول بکشه.

 مدارک اتخاذ بشه، درباره اش بهش نگاه بشه، او مدارک رو بالا و پایین بکنه و شواهد بیشمار رو مورد بررسی قرار بدیم.

 حالا اگر حکمی هم براش اومد بتونه نسبت به اون حکم اعتراض بکنه.

 یعنی تمام عناوینی که ما به عنوان یک دادگاه صالحه میشناسیم رو تصویر بکنیم برای فردای ایرانمون و برای این هدف بجنگیم.

 برای این هدف که کس دیگه در این ظلم سرشار قرار نگیره.

 دیگه قرار نباشه.

 وقتی شما شروعش رو بر همین پایه بزارید دوباره شاهدش خواهید بود.

 وقتی شما اولین تبصره اولین اما اولین اگر رو در یک اتفاقی قرار میدید.

 از نظر من کشتن دیگران بعد از.

 اما کافران اشکالی نداره اما مسلمانان اشکالی نداره.

 اما هر امایی که توامان میشه با این معنای مشخص به مفهوم نابود کردن اون موضوع هست.

 ما یا به اعدام باور داریم یا نداریم دیگه امایی نداره که چه کسی رو میتونیم اعدام بکنیم یا نکنیم.

 باری میتونه این قدرت در اختیار ما باشه که به واسطه کثرت اون به واسطه قدرت نظامی و گاهی هم میتونه در اختیار فرد دیگه ای با تفکرات دیگه ای باشه.

 همون طور که من بارها در باب موضوعات مختلف صحبت کردم، وقتی ما به آزادی اعتقاد داریم، وقتی آزادی رو مترادف با احترام بر جان دیگران قلمداد میکنیم، این جان به مفهوم تمام جانداران هست.

 انسان، حیوان و گیاه.

 حالا قرار نیست ما یک روزی به این نتیجه برسیم که جان همه محترمه ولی حیوانات زیاد اهمیتی ندارن پس این ها رو میکشیم میخوریم.

 شاید فردا یه تفکری به وجود بیاد که جان همه محترمه ولی به جز مثلا افراد سفید پوست.

 همون طور که مواجه شدیم در طول تاریخ مگر هیتلر نازی این اعتقاد رو نداشت؟ جان محترمه.

 ما هم خیلی خوب هستیم به عنوان آریایی های.

 خیلی بزرگ و متمدن و متفکر.

 اما یهودی ها باید بمیرن و بعد مواجه بودیم با این رفتار شنیع و وحشیانه ای که حتی کودک یهودی رو هم از بین میبردند و میکشتند و وحشیانه ترین رفتار ها رو باهاشون انجام میدادن.

 پس این داره به ما تلنگر این موضوع رو میزنه که یا ما باید به یک اصل باورمند باشیم یا نباشیم.

 حد وسطی نداره چرا که میتونه بازتولید بشه و دوباره ما با چهره های مختلفی روبه رو باشیم.

 به واسطه کثرت در بین مردم قبول شدنش میتونه قدرت رو هم در اختیار بگیرد، همانگونه که در سراسر جهان هم این اتفاق افتاده.

 پس ما باید ایمان جمعی را بسازیم که در برابر این خشونت، در برابر این بیداد، در برابر این نابرابری، در برابر این اسارت، در برابر این وحشیگری، جمهوری اسلامی یک تصویر مشخصی نسبت به عدل و انصاف و قانون دوری از خشونت بدهد تا جماعت بیشتری را بسازد و در نهایت تضمین کننده فردایی در آرامش، آزادی و برابری برای ایران و ایرانی باشد.

 آنجاست که ما به آن نقطه خواهیم رسید.

 حالا در باب آرزوهای ما در باره ایران میشه ساعت ها صحبت کرد.

 من در بابش نه مشخصا در باب ایران و فردای ایران.

 اما در باب باورها و ایمان خودم.

 در طول این سالیانی که دست به نوشتن زدم صحبت کردم در باب این آرزوها.

 در باب این تصاویر که اگر کسی بخواد با این مفاهیم آشنا بشه درباره ایمان من بیشتر بدونه باید به آثار من مراجعه کنه.

 توی این پادکست به نام جان هم سعی می کنم در قسمت های مختلف در باب این موضوعات صحبت کنم.

 اما پیش تر از این در کتاب هایی که نوشتم در بابش صحبت کردم.

 اما توی این قسمت مشخص خواستیم یک تصویری بدیم برای کسانی که قرار هست یک ایمان جمعی بسازن.

 من ایمانم مشخصه اما باز هم گفتم حاضرم که در یک ائتلافی وارد یک ایمانی بشم که بخشی از حتی حداقلی از باورهای من رو پوشش بده.

 اینکه من بدونم فردای ایران قرار هست که در عدل و انصاف تصویر بشه قرار هست که حکومت و حکومت قانون باشه.

 قرار هست قوانین بر پایه آرزوهای ما بر پایه آزادی که ما بهش باور داریم تصویر بشه و حالا باید این تصویر مشخص ساخته بشه.

 هر چقدر ما نزدیک تر به این تصویر بشویم.

 قدرت ما در این پیروز شدن هم بیشتر هست و حالا می تونیم در باب فردای پیروزی صحبت بکنیم که هر کس با هر باوری که داره در اون آرزویی که داره زندگی می کنه، در اون آزادی ای که تصویر کرده زندگی می کنه.

 با ملاک قرار دادن اون قانون و آزادی و آزار نرساندن به دیگران.

 حالا شما می تونید حتی به اون جماعت شیعی که حتی باورمند به جمهوری اسلامی هم هست یه تصویری بدید که قرار هست حتی شما هم در آزادی زندگی بکنید.

 اما این مختص به شعار نمی شه.

 یعنی باری من با کسی صحبت می کردم در باب این مسئله صحبت می کرد که حالا شما چگونه می تونید گروه هایی که درون جمهوری اسلامی هستند رو به سمت و سوی خودتون بیارید؟

 مثال این دوست عزیز ما این بود که خب شما هم می تونید در فردای آزاد ایران حزبی به اسم حزب جمهوری اسلامی داشته باشید.

 خب این غرق شدن در خیال یعنی شما اگر قراره یک حکومت لائیک رو تشکیل بدید، حزب جمهوری اسلامی در اون نمیتونه نقشی داشته باشه.

 این حزب جمهوری اسلامی قرار هست که بر پایه قوانین اسلامی قانون وضع کنه.

 شما یک حکومت لاییک دارید که همچین اجازه ای رو نخواهد داد.

 یا قرار هست که دوباره این ساختار شکسته بشه و از این حالت لائیک بودن خودش خارج بشه؟

 یا قرار هست که اونها فقط و فقط یک جنبه تصنعی داشته باشن و یک نقش شبیه به مترسک رو ایفا بکنن.

 اما اگر قرار باشه اونها به اهدافشون و باورهاشون زندگی بکنن پس قرار هست که این قوانین شکسته بشه.

 قوانینی که وقتی بر پایه این لائیسیته قرار هست که شکل بگیره دیگه همچین اجازه ای رو نخواهد داد.

 پس این غرق شدن در توهمات هست.

 اما اینکه شما بدونید یک آینده ای میشه مشخص کرد که درون اون کسانی که باورمند به این تفکر مشخص هستن به دور از ظلم و آزار به دیگران، به دور از تحمیل و جبر.

 حالا می توانند در یک فضایی زندگی کنند.

 حالا می تونه قدرت داشته باشه که حتی این ها هم از این بدنه جدا بشن.

 یعنی شما وقتی روبرو میشید با جماعتی که حالا تا دندان مسلح در برابر لباس پوشیدن شما داره ایستادگی می کنه، اینها را یا باید به جبر درون خود ببرید و فردا با سلب آزادی اونها آزادی خودتون رو تضمین بکنید.

 یا قرار هست اونها رو هم دارای حق و آزادی بدونید که بتونند زندگی بکنند.

 یعنی منظور این هست که ما تا چه اندازه نزدیک به واقعیت ها و درک واقعیت میشیم؟

 برای اون تصویری که داریم میدیم.

 نه غرق در خیال و رویا و مدام گفتن یک سری شعارها.

 تکرار یک سری صحبت ها.

 ما باید با جنبه عملی رو به رو بشیم با این مسائل.

 اون جماعتی که وجود دارند اینگونه زندگی می کنند.

 اینگونه باور دارند همه و همه وصل به جمهوری اسلامی نیستند.

 همه و همه در این قدرت حکومت هم نقشی ندارند.

 حتی شما مواجه می‌شوید با جماعتی که از نظر اقتصادی هم در فشار هست اما باورمند به آن مدل فکری هست.

 قاعدتا راه و دریچه فردای آزادی وجود خواهد داشت که اینها به واسطه فرهنگ و تغییرات فرهنگی راه و مسیرشان را تغییر بدهند.

 به واسطه دیدن بیشتر واقعیت ها.

 اما تا روزی که وجود دارند هر گونه تحمیل و جبر با هر عنوانی متضاد با آزادی است.

 هر گونه آزادی را به اینها تحمیل کردن مترادف با اسارت و بردگی است.

 و این آن نقطه ای است که ما را باید به یک سمتی از عقلانیت در باب ساخت ایمان ببرد.

 ایمانی که توامان با آن عقلانیت از یک تصویر مشخص و آینده مشخصی می دهد که حالا می تواند همه جماعت ها را بیدار کند.

 روزی که این ایمان شکل بگیرد، پیروزی هم نزدیک خواهد بود و پیروزی در دستان ما خواهد بود.

 امروز تکلیف قاعدتا گفتن از فردا هست.

 دادن امید هست، تصویر دادن از فردا هست.

 دادن برنامه هست.

 انقلاب نیاز به برنامه داره.

 بر پایه احساسات نمیتونه اتفاق بیفته و اگر هم اتفاق بیفته نتیجه درستی نخواهد داد.

 ما باید به سمت و سویی بریم که هدفمند حرکاتمون رو به پیش ببریم.

 گروه تشکیل بدیم، تشکل تشکیل بدیم، حزب تشکیل بدیم، آرمان داشته باشیم.

 آرزو داشته باشیم، هدف در برابر داشته باشیم، ایمان جمعی داشته باشیم.

 حالا حرکت کنیم، حالا اتفاقات رو خودمون رقم بزنیم.

 حالا ما باشیم که عمل رو به وجود میاریم نه در آرزو و انتظار اتفاقاتی که اونها رقم میزنن و ما نسبت به آن عکس العمل نشون میدیم.

 قرار هست ما فردای روشن خودمون رو تصویر کنیم برای رسیدن به اون فردای روشن سد در برابر جمهوری اسلامی است را از بین ببریم.

 و این آن نقطه ایست که باعث بیداری میشود.

 به انقلاب های مختلف جهان نگاه کنید ببینید چگونه با ساختن این آرزویی، ایمان جمعی، این آرمان در فردا مردم به تکاپو افتادند.

 از نقاط گذشتگانش نگاه کنید.

 اتفاقی که در بین اعراب پیش از اسلام افتاد و چیزی به اسم اسلام باعث آن ایمان جمعی شد و آن حرکت را به وجود آورد.

 تا همین انقلاب فرانسه، این ایمان و اعتقاد به حقوق بشر و تخصیص و تقسیم قدرت و جمهوریت، این برابری و برادری و آزادی که شعارشان بود، چگونه باعث شد که آنها را به میدان بیاورد و چگونه قوه محرکه ای بود برای انقلاب ها؟

 حالا باید همچین ایمان جمعی وجود داشته باشد.

 فردای روشنی وجود داشته باشد که ما قدرتمند تر شاهد حرکت جمعی باشیم.

 به اون نقطه ای برسیم که حالا یک اقیانوسی از جمعیت وجود داشته باشه که هیچ حکومتی نتونه در برابرش ایستادگی بکنه.

 همونطوری که هیچ وقت حکومت ها نمی تونن ایستادگی بکنن در برابر سیل خروشان.

 پس امروز ما وظیفه داریم که این آرمان و آرزو رو بسازیم.

 در باب این آرزو ها صحبت بکنیم، هدفمند به پیش بریم، برنامه ریزی بکنیم تا به پیروزی برسیم.

 آرزو برای فردایی روشن در ایران که در اون این خشم و خشونت وجود نداشته باشه.

 در اون اعدام، این احکام وحشیانه همتای اعدام، شلاق، سنگسار و تصاویر وحشیانه ای از این دست وجود نداشته باشه.

 ما در باب ایرانی در فردا صحبت بکنیم که در اون همه آزاد باشن.

 همه در آزادی ای که خودشون تصویر میکنن زندگی بکنن.

 آزادی که به اون باورمند هستن همه در کنار باورمندان خود زندگی کنند نه در زور و تحمیل و جبر و جبر دیگران.

 رسیدن به آن فردای روشن.

 قدرتی خواهد داد که همه ما را در کنار هم به فعالیت و تکاپو خواهد داشت.

 در باب این مساله می شود ساعت ها صحبت کرد اما من در نهایت فقط یک تصویر مشخصی نسبت به ایران فردا دارم که در آن شاهد هیچ اعدامی نباشیم و شاهد هیچ کشتاری نباشیم.

 دوباره آن تصویر وحشیانه پنجاه و هفت در برابر دیدگانمان نقش نبندد.

 دوباره مواجه نباشیم با شعارهایی که در راستای قتل و کشتن دیگران است.

 ما فریاد می زنیم برای اینکه این قتل و جنون و کشتار و وحشیگری از میان برداشته شود.

 در آرزوی فردایی.

 باید صحبت بکنیم که در آن همه آزاد باشند.

 آزادی که اختیار آن ها آرزوی آن ها تصویر می کند.

 نه جبر ما و قدرت و کثرت ما.

 در این ویژه برنامه ی انقلاب ایران سعی کردیم در باب موضوعات مختلف صحبت کنیم.

 قاعدتا خیلی بیشتر و مفصل تر می شد.

 در باب هر کدام از این موضوعات صحبت کرد و همچنین می شد موضوعات بیشتری هم دربارشون صحبت کرد.

 شاید در آینده باز هم درباره اش صحبت کردیم اما این قسمت آخر از این ویژه برنامه هست و حالا در قسمت های آتی باز هم در باب موضوعات مختلف در این برنامه به نام جامعه صحبت می کنم.

 در ویژه برنامه هایی که حالا یک موضوع مشخص داره در قسمت های مختلف و چه در برنامه عادی به نام جان که سعی شده از قسمت های ابتدایی در باب اون اعتقادات و باور و ایمان من در زمینه فردی صحبت بشه و در باب کلیات بیشتر بحث بشه تا اینکه در آینده در باب قلمروی آرمانی جهان آرمانی، باور به جان و آزادی بیشتر و بیشتر هم صحبت بکنیم. کنیم.

 

 

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

دانلود رایگان کتاب، آثار نیما شهسواری، برای دسترسی به کتاب بیشتر صفحه را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.

0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات
برخی از کتاب‌های صوتی نیما شهسواری
برای دسترسی و دانلود رایگان تمامی عناوین، صفحه کتاب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

برخی از برنامه‌های پادکست به نام جان

برای دسترسی رایگان به همه‌ی عناوین پادکست صفحه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

blank

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال گزارش

گزارش شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.