پادکست به نام جان

ویژه برنامه : شناخت اسلام
قسمت بیست و دوم : مذهب تشیع

به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم پادکست به نام جان در شبکه‌های اجتماعی:

مشخصات پادکست

عنوان : پادکست به نام جان

ویژه برنامه : شناخت اسلام

قسمت بیست و دوم : مذهب تشیع

برنامه‌ساز : نیما شهسواری

زمان : 01:03:53

با صدای : نیما شهسواری

توضیحات این قسمت از پادکست

شناخت اسلام
در این ویژه برنامه به مفاهیم اسلامی در تمامی ابعاد نزدیک خواهیم شد و در هر قسمت سعی شده تا یکی از مبانی اسلامی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم
باشد تا بیشتر پیرامون باوری که آن را به ارث برده بدانیم و اگر قرار بر باور است با آگاهی بدان معترف باشیم
در این ویژه برنامه سعی شده تا عناوین بیشمار باور اسلامی به چالش کشیده شود و حقایق مگو این دین بیان شود

قسمت بیست و دوم از مذهب تشیع در اسلام می‌گوید
مذهبی که معمارانش ایرانی بودند و گاه با اساطیر ایرانی و گاه با منش و اخلاق ایرانی ذره‌ای دین اسلام را تلطیف کردند و حال همان اسلام تلطیف شده گریبان ایرانیان را دریده است
به اژدهایی چند سر بدل شده تا ایران را ببلعد

برنامه‌ی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغه‌های دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید

پخش تصویری پادکست به نام جان

پخش پادکست از اسپاتیفای

پخش پادکست از یوتیوب

توجه

 

این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریع‌تر مطالب است

 

چرا متن پادکست را منتشر می‌کنیم؟

 

ما تصمیم گرفته‌ایم متن پادکست‌های خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آن‌ها برای همه مخاطبان آسان‌تر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح می‌دهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریع‌تر دارند، مفید خواهد بود

 

متن پادکست چگونه استخراج شده است؟

 

این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفته‌ترین فناوری‌های تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل می‌کند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی می‌کند

متن پادکست

خب در این ابتدای برنامه بهتر هست که ما در باب ریشه های شیعه گری در اسلام صحبت بکنیم و اینکه بشناسیم شیعه گری به چه شکلی شکل گرفت و قدرتمند شد و تبدیل به یک مذهبی در دل اسلام شد که امروز هم مواجه می شیم با شیعه هایی که حالا از این یک میلیارد و دویست میلیونی که اعلام میشه که من درباره اش قبلا هم صحبت کردم.

 اینکه اینها مسلمان زاده هستند نه مسلمان.

 چون الان در این آمارگیری ها یکی مثل من هم به عنوان مسلمان شیعه به حساب میاد دیگه.

 یعنی من در یک کشور اسلامی در یک خانواده مسلمان شیعی به دنیا آمدم و در این آمارها.

 خب همینجوری هستش که انتخاب میشه و به نوعی درباره اش صحبت میشه.

 اما با توجه به آماری که ما امروز در جهان میشناسیم، یک میلیارد و دویست میلیونی که اعلام میکنن به عنوان مسلمان در جهان یک میلیاردش اهل سنت هستند و دویست میلیونش هم شیعی به حساب می آیند.

 و ما باید برسیم به اینکه این ریشه های فکری شیعه گری از کجا شکل گرفت در دل اسلام.

 خب ما یک دینی داشتیم به اسم اسلام.

 یک پیامبری داشت به اسم محمد.

 یک کتابی داشت به اسم قرآن.

 گفتیم و صحبت کردیم که چگونه میتونیم به این باور نزدیک بشیم و این باور رو چه مورد انتقاد قرار بدیم که بشناسیم؟

 برای اینکه بهش باور داریم که یکی از راه های مهم و اصلی ترین راه شناختش قرآن هست.

 فرای قرآن ما سیرت نبوی رو داریم، احادیث رو داریم و بعد فتاوی رو داریم که توسط مجتهدین از دل همین اصولی که دربارش صحبت کردیم به یک نتایجی رسیدند.

 اینها راه های شناخت هست.

 در دل اینها ما مواجه میشیم با یک مذهبی که به اسم شیعه‌گری شناخته میشه.

 ریشه های این شیعه‌گری برمیگرده به علی ابن ابی طالب، امام اول شیعیان.

 خب نقطه های آغازین از همین جا هست.

 محمدی که پیامبر اسلام بوده.

 خب در ابتدا این صحبت کردیم و گفتیم که در غار حرا تردد می‌کرده، می‌رفته تو غار حرا می‌نشسته و با خدا راز و نیاز می کرده.

 پیش از اینکه اصلا به عنوان پیامبر اسلام مطرح بشه حتی خودش هم این به نوعی انتخاب شدنش رو به عنوان رسول خدا بشناس و قبول کن.

 حتی پیش تر از این هم به این غار حرا می رفت.

 ما یک شخصیتی را داریم به اسم علی بن ابی طالب.

 این علی بن ابی طالب خوب در دامان پیامبر بزرگ شده.

 یعنی پیامبر با توجه به آن قواعد و فرهنگ هایی که در همان جامعه عربی در آن دوران پیش از این که اسلام قدرت بگیرد، یک قواعد و یک چهارچوب هایی داشتند.

 این که حالا سعی می کردم فرزندانی که در فامیل خودشان بوده را نزد خودشون بیاورند و بزرگ بکنند.

 خب علی ابن ابی طالب هم در دامان پیامبر بزرگ میشه و به نوعی پیامبر اسلام را بزرگ میکنه.

 خب پیامبر بعد از این تردد هایی که در دل غار حرا داشته و بعد از این اتفاقاتی که می افته مواجه میشه با جبرئیلی که حالا برای اولین بار آیات قرآن رو نازل میکنه و خدا به نوعی با پیامبر توسط جبرئیل صحبت میکنه و اعلان رسالت میکنه.

 حالا قاعدتا محمد باید این نگاه جدید رو باید این نگاه جدید رو با دیگران هم مطرح میکرد.

 در ابتدای امر با خانواده خودش مطرح میکنه.

 یعنی با همسر خودش که خدیجه باشه و با علی که در اون خونه زندگی میکرده و سن و سال خیلی کمی داشت.

 خب این نقطه ابتدایی شیعه گری و نگاه دیگری هم در همین جا هست.

 اینکه خب همه متفق القول باور دارند که اولین کسی که به دین اسلام به نوعی باور آورد و ایمان آورد همون خدیجه همسر پیامبر بود.

 اما خب شیعیان اعتقاد دارن که اولین مرد که به این دین باور آورد علی ابن ابی طالب بود و اهل تسنن اعتقاد دارن که ابوبکر بود.

 خب استدلال هست.

 اهل تسنن هم این هست که علی ابن ابی طالب در اون زمان سن و سال کمی داشت.

 هشت سالش بوده که این اتفاق رخ داده و به نوعی پیامبر ادعای پیامبری شو کرده.

 اما خب با توجه به تعاریفی که شیعیان نسبت به ائمه خودشون دارن، این عصمتی که برای اونها قائل میشن فرای عصمت اعتقاداتی که دارن که از همون ابتدای خلقت اینها به دنیا اومده بودن برای اینکه کارهایی رو انجام بدن و حتما دربارش شنیدید.

 اینکه علی در کعبه به دنیا اومد.

 حالا اینکه باید از اون شیعه ها بپرسید که این کعبه ای که در اون روزگاران خانه ی بت ها بوده چه ارزشی داشته به دنیا اومدن در اون؟

 اما در مجموع اعتقادات این شکلی دارن که یک عصمتی برای این ائمه قائل هستن و اینکه اینها از همون ابتدای زیست خودشون، از همون دوران کودکی و از همون زمان تولد خودشون یکسری رفتارهایی رو داشتن یا این رفتارهای الهی را داشتند.

 اینکه از همان ابتدا آنها به نوعی برگزیده خدا بودند که منافات دارد با ریشه های حقیقی اسلام.

 حالا در باب این تفاوت ها و تمایز هایی که در ریشه های حقیقی اسلام و اهل تسنن و باورهای آن ها در برابر شیعه هست بیشتر صحبت خواهیم کرد.

 در پیش تر.

 هر چه قدر برویم و بیش تر این ها را مورد مطالعه به نوعی قرار خواهیم داد و بیشتر دربارشون بحث می کنیم.

 اما برگردیم به خود ریشه های شیعه گری.

 خب تا اینجا صحبت کردیم که پس یک نقطه ای که در آن ابتدای امر نقطه تفاوت و تمایزی که بین شیعه ها و اهل سنت اتفاق می افتد در این است که اینها باورمند هستند اهل تشیع که علی اولین فردی است، اولین مردی است که به نوعی باور آورده به اسلام ولی اهل تسنن اعتقاد دارند که نه.

 این اتفاق برای اولین بار.

 توسط ابوبکر افتاده و ابوبکر این دین را قبول کرده و ایمان آورده به اسلام.

 و استدلالشون هم این هستش که علی خب سن و سالی نداشت که در اون زمان یک بچه ی هفت هشت ساله بوده.

 اما در برابر اون ابوبکر بوده که هم دارای قدرتی بوده و از نظر اقتصادی آدم ثروتمندی بوده و هم کمک های شایانی رو به محمد در طول رسالت خودش.

 از همون دوران ابتدایی در مکه که گفتیم قدرتی نداشته محمد و تحت فشار بوده هم انجام داده.

 و این اون نقطه ی اختلاف ابتدایی هست.

 اما این راه ادامه پیدا میکنه.

 محمد قدرت میگیره و کم کم به مدینه میره و کم کم دور و برش رو حواریون تشکیل میدن.

 مثل بقیه ی پیامبران، کسانی که بهش باورمند بودند و در راه شک رفتارهایی رو هم انجام میدادن به اوامرش به نوعی گوش می سپردند و فرمان های او رو به پیش میبردند.

 در دین اسلام هم موضوع به همین شکل هست.

 وقتی شما مواجه میشید با زندگی محمد از همان دورانی که در مکه هم حضور داشته، عناوین بی شماری را درباره اش می سازند.

 اینکه علی چه خدمت هایی را برای محمد از همان ابتدا کرده.

 حتما شنیدید که اعتقاد داشتند که قریشیان در یک تاریخی قرار بوده که محمد رو از بین ببرند و بکشند.

 در اون نهایتی که گفتیم مسلمون ها در مکه در ضعف زندگی می کردند و به واسطه این باورهایی که محمد دائم در حال گسترش و نشر دادنش بود، مشکلاتی براشون پدید می اومد.

 حالا قریشیان به این نتیجه رسیده بودند که باید حذف فیزیکی بکنند.

 گفتیم که راه های مختلفی رو پیش گرفتند.

 یعنی در ابتدا به محمد گفتند که حالا تو بیا این خدای خودت رو تبلیغ دربارش بکن و دربارش صحبت بکن ولی به خداهای ما کاری نداشته باش.

 یعنی کعبه رو از بین نبر.

 این خدایان و این بت ها و این الهه هایی که ما بهش باور داریم و باعث رونق ما هست باعث رونق اقتصادی ما از تجار مختلف از قبایل مختلف میان و اینجا هم عبادت می کنند، هم تجارت می کنند.

 در برابر اینها موضعی نداشته باش.

 اما آن نگاه دگم یکسویه ای که تمام حق را نزد خود می داند.

 نگاه اسلامی همواره در برابر اینها بود.

 حالا سعی کردند راه های دیگری را به پیش ببرند.

 سعی کردند به آن به نوعی باج و خراج بدهند که سکوت بکند.

 باز هم راه به جایی نبرد و در نهایت به این نتیجه رسیدند که باید از نظر سرکوب در برابر اینها قرار بگیرند و در نهایت مثلا با یک مقوله ای رو به رو می شویم به اسم اینکه قرار بوده این قریشیان محمد را از بین ببرند و علی به عنوان مثال در بستر محمد خوابید و باعث شد که حالا محمد از این غائله جان سالم به در ببرد و در کنار این هر دوی اینها چه ابوبکر به عنوان نمادی برای اهل تسنن و بعد از آن عمر و عثمان و هم علی به عنوان نمادی برای شیعه گری هر کدام کارهایی که انجام دادن توسط این اشخاصی که بهشون باورمند بودن و بعدها اون اختلافات اتفاق افتاد و بعد از محمد و اینکه قدرت محمد از بین رفت حالا بواسطه مرگش و بعد قرار بود که جانشینی داشته باشه.

 اختلاف نظرها از اینجا شکل گرفته بود و اینکه حالا هر کدوم برای اون مراد خودشون برای اون امام خودشون سعی میکردن که یک سری المان هایی رو بیارن که این کارها و این خدمت ها رو برای محمد و اسلام انجام داد.

 یعنی مثلا شیعیان در باب این صحبت بکنند که علی در جنگ ها چه کارهایی کرد، چه انسان هایی رو کشت، از بین برد، چه خشونت هایی رو به خرج داد؟

 چگونه فرامین محمد رو به گوش و جان گرفت؟

 چگونه به فرمان محمد تعداد بیشماری رو گردن زد؟

 در جنگ های مختلف شما مواجه میشید با کشتاری که در برابر به عنوان مثال یهودیان انجام دادن مسلمون ها و چه کسی این کشتار ها را به پیش برد؟

 مثلا به عنوان مثال طلحه و زبیر بودند که فرامین را به پیش می بردند.

 علی بود که این فرامین را به پیش می برد.

 در کنار آن مواجه می شوید با این نگاهی که اهل تسنن دارند.

 اینکه ابوبکر تا چه اندازه ثروت خود را در راه پیشبرد اسلام هزینه کرد؟

 جایگاه خودش را و جایگاه اجتماعی که داشت و موقعیتی که داشت را هزینه کرد؟

 تا چه اندازه کمک کرد؟

 یار غار پیامبر بود.

 داستان های بیشماری را در باره اش شکل می دهد.

 این که هر کدام به دنبال به دست آوردن غنائمی پیرامون این کمک هایی که به محمد انجام شده، دلایل و استدلال هایی می آورند برای این که مرید و مراد خودشان را به نوعی امام و راهبر آینده دنیای اسلام بدانند.

 پس ریشه های شیعه گری از همان ابتدا هم شکل گرفته بود.

 یعنی حواریون بودند که فرای محمد به دنباله روی از این اشخاص هم بودند و در کنارش قرار می‌گرفت.

 خلاصه مطلب را اگر بخواهیم پیش ببریم و در نهایت به آن نقطه ای برسیم که محمد حالا به یک سن و سالی می رسد، بعد از اتفاقاتی که در مدینه می افتد در مکه در ابتدا می افتد و بعد از آن حالا مکه را فتح می کند.

 در نهایت محمد به یک روزگاری می رسد که دیگر پایان عمرش است و قرار است که بعد از آن یک جانشینی برای خود داشته باشد و آن اتفاقی که به عنوان غدیر خم در بین شیعیان می شناسیم رخ می دهد که حالا یک اشارت کوتاهی هم به آن داشته باشیم.

 اینکه حالا محمد داشته از یک جایی به همراه بخشی از قوم خودش می رفته و حالا یک جایی به واسطه اتفاقی که افتاده بوده، محمد می آید و در باب علی هم صحبتی می کند.

 اول باید به این نقطه اتفاق یک نگاهی بیندازیم که در آن دوران به واسطه رفتاری که علی داشته اصولا یکی اینکه علی به شدت تندخو بوده، به شدت رادیکال بوده، در نگاه های اسلامی انعطافی نداشت چه در طول حیاتش در اون دورانی که محمد زنده بود چه بعد از آن در دورانی که حکومت داشت و قدرت در اختیار داشت، اصولا شخصیت رادیکالی داشت که در دل اسلام به شدت به این دین باور داشت و این خدا را قبول داشته و مومن در این راه و طریقت بوده به واسطه رفتارهایی که کرده بوده و اتفاقاتی که افتاده بوده.

 یک قشری از این مسلمان ها شکوه و شکایت از علی داشتند و بعد محمد می آید در آن حادثه غدیر خم صحبت می کند در باب علی که هر که من مولای اویم علی هم مولای اوست و این داستانی که همه و همه درباره اش شنیدیم و این منبع فکری می شود برای اهل تشیع که در آینده بهش استناد بکنند، برای اینکه جانشین حقیقی و راستین محمد بعد از آن علی بوده و به فراخور آن فرزندان علی بودند، نوادگان محمد بودند.

 گفتم در باب این موضوع که هر کدام از این باورها سعی کردند که یک موضوعاتی را بتراشند و نزدیکی بیشتر این اشخاص رو با محمد تصویر بکنن.

 یعنی شما مثلا مواجه میشید با این موضوع که علی داماد پیامبر است، دختر پیامبر را به عقد خودش درآورده، فرزندانی که از اونها داره حسن و حسین نوادگان پیامبر هستند.

 اما در کنار شما با اهل سنت هم روبرو میشوید که عثمان بن عفان رو دارن که خلیفه سومشون هم هست.

 خب این دو تا از دختران محمد رو به عقد خود درآورده بود.

 اما این دایره به نوعی الوهیت و قداست برای اون شکل نمیگیره.

 اما نقطه به نوعی استدلال هست برای اهل سنت.

 برای اینکه قبول داشته باشند که اون هم چه قرابتی با پیامبر داشت.

 موضوعات زیادی هست که هر کدوم برای نزدیک بودن خودشون با پیامبر اذعان میکنند.

 در بین اهل تشیع شاید مهم ترین و بزرگ ترین موضوعات همین حادثه غدیرخم باشه که در اون اعتقاد دارن که به نوعی محمد اعلام کرده که چه کسی جانشین اون هست بعد از مرگش و جانشین خودش رو مشخص کرده و این نگاه شیعه گری این هست که خب قاعدتا علی ابن ابی طالب جانشین به حق پیامبر بود.

 اما وقتی نگاه می کنید به تاریخ زیستن پیامبر و اون دوران انتهایی با یک مقوله ای هم رو به رو میشید.

 این که محمد در همون دوران ابوبکر رو به عنوان جانشین خودش انتخاب میکرده در نمازهای جمعه و خطیب نماز جمعه ای که قرار بوده در مکه برای مردم صحبت بکنه.

 اولا باید با این موضوع رو به رو بشید که نماز جمعه برای مسلمون ها یه نقش کلیدی داره.

 یه جور میتینگ هستش که یک میتینگ سیاسی هست که هر هفته اتفاق می افته.

 این رو هم میدونید که در بین اهل سنت شرکت در نماز جمعه یک واجب هست.

 حالا در بین تشیع این تبدیل به واجب نشده.

 یعنی ما داریم در باب این ارزش و اعتباری که نماز جمعه بین مسلمون ها داره صحبت میکنیم.

 اینکه تا چه اندازه موضوع مهمی هست.

 حتی در همین جمهوری اسلامی هم شما دارید این موضوع رو میبینید.

 اینکه خطیب نماز جمعه تهران رهبر اسلام و رهبر جمهوری اسلامی هست و بقیه به نوعی جانشینان گذرای اون هستند که حالا گاه گاه میان و صحبت میکنند و خطیب هستند.

 در مجموع اینکه این نگاهی که نسبت به نماز جمعه میشده از همون ابتدا در دل اسلام یک حرکت سیاسی بوده.

 یک میتینگ سیاسی بوده که حالا آرا و عقایدشون رو مطرح میکردند و ما مواجه میشیم با پیامبری که جانشین خودش رو در اون نمازهای جمعه انتهایی همواره ابوبکر قرار می داده و ابوبکر می آمده و هم پیشنماز می شده برای مومنین.

 که این خودش یک نمادی از این جانشینی هست و فرای آن شروع به خطابه می کرده و صحبت هایی هم در این زمینه رد و بدل می کرد.

 منظور اینکه هر کدام یک استدلالی دارند در باب این که بعد از محمد قرار بوده چه کسی جانشینش بشود و ریشه های شیعیگری و اصولا این اختلافی که بین مسلمان ها هست از همین جا هم شکل می گیرد.

 در نهایت با ما محمدی رو به رو میشیم که عمرش به پایان می رسه و می میره و حالا بعد از اون قرار هست که یک جانشینی به قدرت برسه.

 جانشین اون ابوبکر هست.

 ابوبکر این قدرت رو در اختیار میگیره.

 اتفاقاتی که در دوران حیاتش می افته، رفتارهای وحشیانه ای که در قبال مرتدان، اون کسانی که در اون برهه از تاریخ حاضر نبودند که دیگه زکات بدن، مالیات بپردازند و به نوعی مرتد شدند در برابر دین اسلام و رفتارهایی که حالا ابوبکر در اون دوران در قبال این ها انجام میده هم که بخشی از تاریخ اسلام هست.

 بعد از اون هم شما مواجه میشید با عمری که حالا قدرت رو به اختیار میگیره و بعد در دوران حیات خودش چه خدماتی رو برای اسلام انجام میده و چه وحشیگری ای رو نسبت به دیگر انسان ها انجام میده؟

 شما وقتی با خدمت هایی در راستای اسلام مواجه میشید این ها مترادف با وحشی گری و وحشی خویی در قبال دیگر انسان ها و دیگر جان ها هست.

 شما مواجه میشید با حمله های بیشماری که عمر میکنه اما مطمئنا درخشان ترین تاریخ اسلامی رو هم در همین دوران حکومت عمر شکل میگیره.

 حالا این که تا چه اندازه علی در دورانی که این خلفا قدرت داشتند در کنار این ها بوده به این ها کمک کرده، مشاوره داده، وزیر این ها بوده.

 ارتشبد این ها بوده، سردار و امیر این ها بوده قابل حرف است.

 از آن طرف هم شیعیانی را می بینید که مدام دارند در باب این صحبت می کنند که بله این علی حکومتش غصب شده بود، با او چه کارهایی کردند؟

 قضیه فاطمه زهرا رو حتما همه شنیدید که حتی عمر رو قاتل اون می دونند و فریادهایی که زده و داستان هایی که در این باب ساخته شده و دربارش صحبت میشه.

 نکته اولش این هستش که وقتی به این موضوع ها نزدیک میشید می بینید که اون تاریخی که در صدر اسلام بیان شده و نزدیک به صدر اسلام بوده در باب این موضوعات صحبتی به میان نمیاره.

 در باب این درگیری ها حرفی رو مطرح نمی کنه و اصولا این تاریخ ها خیلی با فاصله از وقایعی که در اسلام اتفاق افتاد در صدر اسلام اتفاق افتاد به رشته تحریر در می آید.

 تمامی این موضوعات از همون اتفاقاتی که برای فاطمه زهرا می افته رو در نظر بگیرید تا عاشورا و بقیه اتفاقات از این دست.

 این ها در اون تاریخی که نزدیک به صدر اسلام بوده، تاریخ نگارانی که در آن دوره شروع به نوشتن تاریخ اسلام کردند خبری از آن در میان نیست.

 اما بعد از آن در دوران صفویان و پیش تر از صفویان شما مواجه می شوید با این تاریخی که ساخته میشه و دربارش به شدت صحبت میشه.

 حالا ما در باب اینکه کدام نگاه حق است و کدام حق نیست و ناحق هست که صحبتی نداریم اما داریم در باب این اختلافات صحبت می کنیم.

 اینکه شما وقتی قرآن را می خوانید تا چه اندازه نزدیک می شوید به آن مفهومی که اهل تسنن دارند مطرح می کنند.

 خیلی موضوع قابل عرضی است.

 یعنی شما مواجه می شوید با یک مفهومی به اسم اینکه حالا پیامبر اسلام که بزرگترین نماد اسلامی است را هم بنده و عبد خدا می دانند اما شما در برابرش مواجه می شوید با شیعه گری که قائل به عصمت هست.

 برای تمامی ائمه نه تنها پیامبر اسلام نه تنها دوازده امامی که به نوعی فرزندان و نوادگان پیامبر به حساب می آیند تا حتی فاطمه زهرا که دختر پیامبر بوده و یا عباسی که فرزند علی بوده و در عاشورا هم کشته شده.

 یعنی شما قائل هستید به این عصمت بی حد و حصر که منافات داره؟

 یا مثلا به عنوان مثال با یک موضوعی مثل توسل.

 اینکه توسل در قرآن نکوهیده میشه.

 اصلا بنیان اصلی که باعث شکل گیری به نوعی حکومت و یا باور محمد شده همین.

 رد توسل هست دیگه؟

 یعنی شما مواجه میشید با.

 من چندین بار دربارش صحبت کردم و گفتم در اون دوران اعراب خدا رو میپرستیدند.

 همه اقوام به این خدا باور داشتند.

 به خدا های مختلف.

 اما همه این ها اعتقاد داشتن.

 شاید یک خدای یکتا هم وجود داره اما راه های بیشماری هست که بتونیم به این توسل بکنیم.

 در کنار این خدا قدرت های بیشمار دیگری هم نقش میدادن که اتفاقا این قدرت های مختلف همه و همه جزو اساطیر تاریخی اون کشور بودن یعنی شخصیت هایی مثل علی امروز در دل اسلام بودن.

 شخصیت هایی که جنگجو بودن و مبارزه کردن، الهه گانی که قدرت داشتند و اساطیر و داستان هایی که پیرامون اونها ساخته شده و ما مواجه می شیم با محمدی که تمام این خدایان رو از بین می بره، تمام این بت ها رو از بین می بره و کعبه رو خالی از این بت ها و خدایان و افسانه ها و اساطیر می کنه.

 برای اینکه یک خدای واحدی رو داشته باشه.

 اون اعراب اون دوران که به عنوان اعراب جاهلیت می شناسیم با توسل به این خدایگان و این بت ها می خواستن که به اون الله برسن.

 اما محمد میاد و این توسل رو از بین می بره و اینکه تا چه اندازه منافات داره با اعتقادی که حالا شیعه ها دارن در باب اینکه با توسل به این ائمه قرار هست که به خدا برسن حتی کار پیش تر هم میره.

 من چندین بار هم فکر میکنم درباره اش صحبت کردم.

 اینکه شما در دل شیعیان مواجه میشید با یک حسینی که حالا حتی از خدا هم بزرگتر و قدرتمند تر هست.

 توسل به اون باارزش و بزرگ هست.

 حتی شما مواجه میشید با احادیث.

 با روایات مختلفی که طواف و عبادت مقبره حسین با ارزشتر و بزرگتر از طواف کعبه هست.

 یعنی با این مضامین رو به رو میشید که اینها منافات داره با اون چیزی که به عنوان اسلام حداقل در قرآن و به وسیله محمد بیان شده.

 اما ما خیلی نمیخوایم وارد این قضایا بشیم و در باب حق و ناحق بودنشون صحبت بکنیم.

 اما این اختلاف نظرها از همون ابتدا هم وجود داشته در باب مسائل مختلف و ریشه های شیعیگری از همون ابتدا هم شکل میگیره.

 حتی در دوران حیات علی ابن ابی طالب هم این اتفاقات شکل میگیره.

 حتی اون علی اللهی هایی رو که ما میشناسیم همین امروز هم وجود دارن.

 در همون دوران خود زیسته علی ابن ابی طالب هم وجود داشتند.

 کسانی که علی رو تا مرتبت خدا بالا میبردند و خب شما دیدید که در نهایت در تاریخ هم بهش اذعان شده.

 اینکه علی میاد و اینها رو زنده زنده آتش می زنه.

 تا حالا حتی برخی از اینها باور به این داشتند که علی خدا هست و این جهنم رو براشون ساخته.

 یعنی منظور اینکه شما وقتی با این اعتقادات روبرو میشید ریشه در همون ابتدای اسلام و در همون تاریخ صدر اسلام داشت.

 این ریشه های شیعه گری بر می گرده به همون صدر اسلام و تاریخ ابتدای اسلام اختلاف نظرهای بیشماری هست.

 اگر بخواهیم باز بیشتر پیش بریم در باب شیعه گری صحبت بکنیم میتونیم تاریخ اسلام رو باز هم جلوتر ببریم.

 اینکه بعد از اینکه عمر و ابوبکر حالا قدرتشون رو به پیش بردند، عثمان بن عفان هم اومد و قدرت را به دست گرفت.

 در باب عمر و ابوبکر میشه به راحتی اذعان کرد که جایگاه بزرگتر و قدرتمندتری رو نسبت به علی ابن ابی طالب داشتند.

 یعنی بلاشک ابوبکر که خب از نظر سن و سال، از نظر جایگاه، از نظر رفتارها و کارهایی که در طول حیات محمد انجام داد.

 وقتی هم به عمر نگاه می کنیم به واسطه ی باز هم سن و سال، رفتارهایی که انجام داد، غرابتی که با محمد داشت، نزدیکی که از همه نظر با محمد داشت، اینها همه و همه بیانگر این قدرت بزرگتر اجتماعی و جایگاه اجتماعی است که در آن دوران اینها داشت.

 اما عثمان بن عفان شاید همتراز با علی بود، شاید هم اندازه علی بود در آن دوران.

 و خب شما مواجه می شوید با عمری که حالا شش نفر را انتخاب می کند که اینها بین خودشان به یک اتفاق نظری برای رهبر آینده جهان اسلام برسند و این امپراتوری را به دست یک شخصی بدهند که در بین آن اشخاص هم علی بوده، هم عثمان بوده، هم طلحه بوده، هم زبیر بوده، هم دو شخصیت دیگر.

 من همیشه اینها رو از خاطرم میره.

 اسماشون و اینها قرار بوده که بین خودشون به یه توافقی برسند و در نهایت عثمان به این جایگاه می رسه و در دوران عثمان هست که ما مخالفت های بی شماری را می بینیم چون قدرت و جایگاه و کاریزمای لازم را قاعدتا نداشت و مخالفان بیشماری داشت.

 شما وقتی به دوران ابوبکر نگاه می کنید، فرای آن قبایلی که در خود مکه که زندگی نمی کردند، قبایلی که در اطراف مکه و مدینه زندگی می کردند بودند که در برابر آن به نوعی یاغی گری کردند و در برابرش ایستادگی کردند و آن قضیه ی جنگ با مرتدان شکل گرفت.

 اما آن بدنه ای که در مکه و مدینه زندگی می کردند و باورمند به محمد بودند، جایگاه او و کاریزمای اون رو قبول کرده بودند و یا در زمان عمر که این قدرت بیشتر و بیشتر شد، حتی باعث شد که به کشورهای بیشماری حمله بکنه و اینها رو به خاک و خون بکشه و قدرت اسلامی در دوران عمر هست که به شدت بزرگ و بزرگ و عظیم تر میشه به واسطه ی اون کاریزمایی که داشت و جایگاهی که داشت.

 اما موضوع در قبال عثمان و علی به این شکل نبوده چرا که مخالفین بیشماری داشته چرا که رفتارهای متناقضی هم داشتند.

 به عنوان مثال با علی روبه رو میشیم که به واسطه اون دگم بودن و رادیکال بودن خیلی ها رو از خودش می رونده یعنی در دوران قدرتگیری علی در کوفه.

 شما مواجه میشدید با مخالفانی از طیف های مختلف.

 چه اونهایی که از علی رادیکال تر بودن مثل خوارج، چه اونهایی که به نوعی منعطف تر بودند مثل امویان و چه حتی کسانی که نزدیکان پیامبر به حساب می اومدند از جمله همسر پیامبر عایشه و طلحه و زبیر که جزو اصحاب ابتدایی محمد بودند و محمد در باب شون به کرات در باب بزرگی و جایگاهشون هم صحبت ها کرده بود.

 از پدر و مادری که قرار بود به فدای اینها بشه و جنگ هایی که برای محمد انجام دادند و رفتارهایی که از خودشون نشون دادند.

 حتی این مخالفت ها رو در طیف های مختلف.

 در دوران عثمان هم به همین شکل.

 کاریزمای لازم وجود نداشت و مخالفان بیشماری داشت هم کسانی که به علی اعتقاد داشتند.

 به این نگاهی که قرار بود شیعه گری درش وجود داشته باشد.

 مخالف عثمان بودند.

 و در نهایت هم شما مواجه میشید با این خلیفه ای که حالا به دست خود مسلمین هم کشته میشه.

 من در قسمتی که پیرامون یه ویژه برنامه ای که درباره محرم و عاشورا صحبت کردم دربارش صحبت کردم و ریشه های اتفاق اتفاقی که در عاشورا افتاد رو دربارش صحبت کردم.

 از معاویه گفتیم، از ابوسفیان گفتیم و رسیدیم تا در نهایت به یزید و قضیه ای که برای حسین اتفاق افتاد در کربلا توضیح دادم.

 اینجا هم میشه باز بهش یه اشارت کوچکی زد.

 اینکه زمانی که عثمان در قدرت بود توسط یک جمعی کشته شد، به قتل رسید، ترور شد، حالا امیر مومنان کشته شده، امیر مومنان توسط یک جماعتی کشته شد که اتفاقا در بین اون ها یاران علی هم حضور داشتند.

 معروفترین و مشهورترین شون هم مالک اشتر هست که در این جمع حضور داشت.

 در قتلی که اتفاق افتاد.

 حالا اینکه تمایز هست در روایت اینکه خودش در قتل مستقیما حضور داشته یا نه، اما همه باور دارند که بالاخره در نقشه این قتل و اتفاقاتی که افتاد، مالک اشتر هم حضور داشت.

 و حالا شما مواجه میشید با معاویه ای که به خونخواهی از خلیفه سوم بر میاد و به نوعی میخواد که کسانی که این کار رو کردند این قتل رو مرتکب شدند رو قصاص بکنه.

 مثل همون اتفاقی که مثلا مختار رقم زد و به خونخواهی حسین بن علی دراومد برای اینکه بیاد و قاتلین اون رو قصاص بکنه.

 شبیه به همون رو هم معاویه شکل داد.

 برای اینکه این کسانی که عثمان بن عفان رو ترور کردند رو از بین ببره و بکشه و قصاص بکنه.

 با توجه به همون قوانینی که در اسلام هم وجود داره و دربارشون هم صحبت کردیم.

 در مجموع این که بعد از عثمان وقتی علی هم به قدرت می رسد، مخالفین بیشمار داره، کاریزمای لازم رو نداره، سخت گیری های بیشمار داره.

 از دید برخی دور شده از دین و حقیقت دین به واسطه رفتار هایی که کرده و ما مواجه می شویم با این جنگ های بزرگی که در دل اسلام شکل می گیرد و این تضاد و تناقض از زمانی است که هم از زمانی که عثمان سر کار آمده اما نمود این مخالفت ها و مبارزه ها و به نوعی برادرکشی و جنگ های داخلی اسلام از همان زمانی است که علی قدرت را به دست می گیرد و ما شاهد جنگ های بیشماری هستیم.

 از جنگ جمل در نظر بگیرید که حالا همسر سوگلی پیامبر در برابر علی ایستادگی می کند.

 طلحه و زبیر به عنوان یاران بزرگ پیامبر در کنار همسر پیامبر در برابر او صف آرایی می کنند تا جنگی که بین معاویه در راستای خونخواهی عثمان شکل می میگیره در برابر علی و عثمان و معاویه قدرتی رو برای خودش تشکیل میده و یک حکومت خودمختار رو هم تشکیل میده و ارتش قدرتمندی داره و مدام با علی در حال جنگیدن هست برای خونخواهی و در کنار این در نهایت خوارجی که حالا اعتقاد دارن چه معاویه و چه علی هر دو کافر هستند و بی دین هستند و یک نگاه های دگم متعصبانه ی بیشتری دارن و اعتقاد دارن که این ها از راه امر و از راه پیامبر و از راه ابوبکر و اینها دور شدند و از حقیقت اسلام به نوعی دور شدند که در نهایت هم شما مواجه میشید با همین خوارج که در یک روز مشخص قرار بود که سه تن از اینها رو بکشند علی و معاویه و حالا اون شخصیت سوم هم از خاطرم رفته.

 اما در مجموع که این خوارج بودند که در نهایت این ها رو هر دو طیف رو بی دین و بی خدا میدونستن.

 خوارجی که حالا حتی در کنار علی شمشیر هم زدن در کنارش با معاویه هم جنگیدند اما به واسطه صلحی که معاویه و علی در نهایت به واسطه اون حکمیت بینشون شکل گرفت، هم علی و هم معاویه رو خارج از دین میدونستند.

 در مجموع حالا خیلی مهم نیست که ما وارد این موضوعات به صورت کلی بشیم و از نگاه تاریخی بهشون نگاه بکنیم.

 گفتن این مباحث مختلف در راستای این هستش که ما برسیم.

 به این معنی که اون جنگ هایی که بین مسلمانان اتفاق افتاد و به عنوان برادرکشی و مسلمان کشی میشناسیم از همون دوران زیست علی هم اتفاق افتاد و ریشه هاش به نوعی نمود پیدا کرد و قدرتمند شد و طی مرور زمان هم بیشتر و بیشتر قدرتمند شد.

 یک نگاه هایی در کنار هم شکل گرفت که کم کم باعث این دو دستگی در نگاه های اسلامی شد.

 کم کم باعث شد که یک مکاتبی رو به وجود بیارن که حالا یک سری اختلافات نظرهایی هم در باب موضوعات مختلف با هم داشته باشن.

 این اختلاف نظرها از همون ابتدا بود.

 نقطه ابتدایی و اولیه اش قاعدتا بر سر جانشینی پیامبر بود که این بلاشک بینشون وجود داشت و کم کم در باب مسائل فرعی تر هم با هم به مشکل خوردن.

 حتی در اصول هم با هم به مشکل خوردن.

 یعنی شما اصول دین رو در بین اهل تسنن همون توحید و معاد و نبوت میبینید اما حالا میاد و یک مقوله ای مثل امامت و ولایت هم اضافه میشه به نگاه های شیعه که حتی یک آیاتی از قرآن رو هم به عنوان این نماد قرار میده و حالا به اونها استناد میکنه.

 این که تا چه اندازه اونها حقیقت هست، تا چه اندازه با حقیقت همسو هست، تا چه اندازه با زیست پیامبر همسو هست؟

 گفتیم اما موضوع ما هم نیست.

 اما در مجموع این که این اختلاف نظرها از همون نقطه ابتدایی شکل میگیره در باب موضوعات اصلی و کم کم به موضوعات فرعی هم کشیده میشه و شما مواجه میشید با این اختلاف نظرها که حتی در باب مسائل مختلف حتی در باب موضوعات فرعی مثل وضو گرفتن هم بینشون اتفاق می افتد و این اختلاف نظرها گاه گهگاه به جنگ های خونین و برادرکشی اتفاق می افتد و مسلمان کشی هم راه می افتد.

 ما گفتیم که در دوران خود علی هم این اتفاقات به کرات افتاد و جنگ های بیشماری بین طیف های مختلف فکری که حالا شکل گرفته بود و کم کم هم قدرتمند تر شد، اتفاق می افتد.

 اما یکی از موضوعات دیگری که در باب شیعه گری باید بهش نگاه بشود این نگاه شاهنشاهی است.

 یعنی شما در مکتب و تفکر شیعی گری مواجه میشوید با این نگاه و این ارج دادن به شیعه به نوعی شاهنشاهی و این خون غالب، این خونی که قرار است از بقیه باارزش تر و قدرتمند تر باشد.

 شما وقتی به اسلام نگاه میکنید خب اسلام پر از ایرادات و اشکالات و نگاه های دگم و وحشتناک است.

 اما چند نمونه موضوعی هست که نسبت به برخی از دیدگاه ها بهتر به نظر می رسه.

 یعنی شما وقتی به اسلام نگاه می کنید، اسلام رو با یهودیت مورد قیاس قرار می دید.

 می بینید که مثلا یهودیت یک نگاه نژادپرستانه وحشتناک در خود دارد.

 یعنی نژاد خود رو برتر میدونه.

 حالا اینکه مسیحیت در حقیقت و خود مسیحی که یک یهودی بود این نگاه رو تغییر داد و اصولا دین مسیحیت دینی است که دیگر به نژاد وابسته نیست و اصولا دین یهودیت رو قرار داشته که دیگه از این بعد نژاد پرستانه خودش رها بکنه.

 در باب اسلام هم به همین شکل است.

 یعنی در ادامه دهنده بودن راه مسیحیت شما مواجه میشید با دینی که حالا دیگه درش نژاد نقش کلیدی و مهمی رو نداره.

 در باب این موضوع وقتی به مسئله حکومت هم می رسید با توجه به اتفاقاتی که در دل اهل سنت افتاده هم باز مواجه میشید.

 با اینکه قرار بر این نبوده که یک خونی بر تر از دیگران باشه، قرار بر این نبوده که یک خانواده قدرتمند تر از دیگران باشد و یک اصول ابتدایی از این انتخاب کردن را در دل این ها می‌دیدید و این نقطه تمایزی است که بین اهل تسنن و تشیع وجود دارد.

 یعنی ما همان طور که در باب این مساله صحبت کردیم که اسلام قاعدتا دینی پر از زشتی هاست و ما تا اینجا در قسمت های مختلف هم درباره اش صحبت کردیم و نقد هامون رو کردیم و در قسمت های آتی هم صحبت می کنیم و در باب موضوعات مختلف هم میشه دربارش صحبت کرد.

 اما وقتی به عنوان مثال این نگاه رو با نگاه مثلا نازیسم ها خواستیم مقایسه بکنیم، در یکی از همین قسمت ها گفتیم که نقطه تمایز نقطه اصلی یکتاست. همسو هست.

 این که من حق بر زمین هستم و دیگران ناحق هستند یکسان و یک سو هست.

 اما اینکه شما با چه المانی به این موضوع می رسید متفاوت است.

 یعنی در نازی ها نژاد هست که نژاد برتر قلمداد میشه اما در بین مسلمان ها باور هست که اون خط میزان رو شکل میده.

 حالا وقتی یهودیت رو به عنوان یک دین با اسلام مقایسه میکنی میبینی که این نقطه قوت رو اسلام داره که حالا نژاد رو برتر قرار نداده و وقتی میایم داخل خود اسلام به مذاهب نگاه میکنیم مواجه میشیم با اینکه اهل سنتی هستن که حالا این به نوعی حکومت رو درگیر با یک خون خاص قرار نمیدن، درگیر با یک خاندان خاص قرار نمیدن.

 قرار نیست که پیامبر به واسطه این که پیامبر خدا بوده، نوادگانش تا آخر این سلطنت رو به دست بگیرن.

 چرا که خود قرآن مستقیما میگه که این پیامبر هم بنده ایست همتای شما.

 عبد خدا هست، بنده و برده خدا هست و این برابری رو تا حدی سعی میکنه که تصویر بکنه و شما در اهل تسنن مساوی میشه.

 مواجه میشید با این موضوع که حالا اگر قرار هست یک کسی رو به عنوان پیشوای خودشون انتخاب بکنند میتونن که تا حدی اون رو انتخاب بکنن.

 قرار نیست درگیر یک خون خاص و یک نژاد خاص باشن.

 اما وقتی به نگاه گاه اهل تشیع می‌رسیم، می‌بینید که این نگاه دگم و خشک ما را به اینجا می‌رساند که حالا قرار است پیامبر و نوادگان پیامبر تا آخر دنیا به ما حکومت بکنند.

 در نهایت ما را به یک امام زمانی می‌رسانند که از خون آن پیامبر است.

 نوادگان جزو نوادگان پیامبر به حساب می‌آید و خون پیامبر در رگ هایش جاری هست و او هست که باید قدرت جهان را به دست بگیرد و ظهور بکند و جهان را دگرگون کند و مسائلی از این دست.

 پس این نگاه به شاهنشاهی و این نگاه به وراثتی شدن پادشاهی در دل شیعیان قدرتمند بود.

 آن چیزی که بعدها هم اتفاق افتاد و تبدیل به یک اصل اسلامی هم شد.

 یعنی شما وقتی با امویان رو به رو می‌شوید، با عباسیان رو به رو می‌شوید، مواجه می‌شوید با همین شاهنشاهی دعوا و جنگی که به عنوان مثال شیعیان با امویان و عباسیان دارند بر سر تفکر آنها نیست، بر سر چارچوب فکری آنها نیست، بر سر آن کسایی هست که قراره در اون جایگاه قرار بگیرن.

 همون مشکلی که ما در باب مسائل سیاسی هم باهاش رو به رو هستیم.

 وقتی رو به رو میشیم با کمونیست ها و کمونیست ها قرار نیست که این نظام فکری بیمار رو تغییر بدن.

 قرار نیست که بگن چرا باید یک قدرتی در ماورا باشه که همه چیز رو در اختیار بگیره.

 قرار هست و یا قرار نیست در باب این صحبت بکنن که چرا باید یک همچین نظام بیمارگونه ای وجود داشته باشه.

 تفکر اون ها بر این هست که باید این تغییر بکنه.

 قرار هست به جای این که حاکم بر مردم حالا ثروتمندان و فئودال ها باشند، بورژوا ها باشند.

 حالا قرار هست که ما به جای اون ها کارگران رو قدرتمند کنه.

 یعنی تفاوت نگاه در این جایگاهی است که جایگاه سر جاش قرار میگیره.

 اصل فکری در جای خودش هست.

 قرار هست ما اسم ها رو مدام تغییر بدیم.

 تمایزی که بین اهل تشیع و امویان و عباسیان هم هست در همین راستاست.

 این ها هیچ نقدی نسبت به این نگاهی که حالا تبدیل شده به اینکه از خون ما مدام قرار است فرمانروایی بر شما سرکار بیاید، ندارد.

 تمایز و تفاوت در این است که قرار است از خون بنی هاشم و از خون پیامبر و از نسل آن پادشاهان به قدرت برسد.

 چیزی که در تمایز با آن اتفاقات ابتدایی اسلامی است.

 به شکل دست و پا بسته ای ما داریم مواجه می شویم.

 مثلا وقتی عمر می آید شش نفر را انتخاب می کند تا بین خودشان یک نفری را به عنوان پادشاه قرار بدهند، به عنوان امیر و خلیفه قرار بدهند.

 یعنی یک حق انتخاب جزئی را بالاخره به آن ها داده و قرار نبوده که عمر فرزند خودش را به عنوان این پادشاه و این امیر انتخاب بکند.

 حالا آمده بزرگانی که وجود داشتند را انتخاب کرده تا بین خودشان به یک اجماع برسند و با هم بیعت بکنند و یا وقتی مواجه می شویم با این بیعت کردن و قائله بیعت که حالا قرار است به نوعی روسای قبایل با کسی که خودشو پادشاه و خلیفه اعلام کرده یا اعلامش کردند بیعت بکنند و دست دوستی بدهند و به نوعی او را انتخاب بکنند.

 شما مواجه میشوید با اینکه حالا قرار هست که یک انتخابی هم این وسط هرچند دست و پا شکسته وجود داشته باشد اما وقتی روبرو میشوید با نگاه شیعیگری این دیگه تمام انتخابات رو قرار است که از بین ببرد.

 قرار است که یک خونی وجود داشته باشد، یک خاندانی وجود داشته باشد که دارای عصمت است، دارای قدرت است، نزدیک به خداوند است و اصولا اوست که قرار است بر دیگران پادشاهی بکند نه به واسطه هیچ تخصصی که دارد، نه به واسطه کارهایی که کرده، فقط و فقط به واسطه خونی که در رگ هایش به جریان است.

 این راه و طریقت و این نگاه تا جایی به پیش میرود که علی را در جایگاه خدا قرار میدهد.

 یعنی شما مواجه میشوید با علی اللهی هایی که حالا علی را خدا میدانند یا پیش تر از او جلوتر وقتی بروید حتی پیش تر و قبل تر از اون شما مواجه می شید با نگاه هایی که حالا هزاران هزار خدایگان رو می آفرینند.

 از همون ابتدا شروع می شه.

 علی جایگاه خدا رو می گیره.

 حسن و حسین به جایگاه خدا می رسن.

 من بارها این مثال رو زدم.

 حسین برای شیعیان بخشی از این شیعیان جایگاه خدا رو داره.

 حتی بالاتر از خدا رو داره و اینکه خدایی بر زمین هست و این شکل.

 این فکر به نوعی شکل میگیره و این نظام رو به وجود میاره تا در نهایت ما به ولی فقیه می رسیم.

 در نهایت ما به یک خدایی بر زمین می رسیم که امثال و نشانه های همون باور به خدا هست.

 به این آیات اعظام و مراجع تقلیدی می رسیم که هر کدوم یک پادشاهی و یک تخت خدایی رو برای خودشون ساختند و این نگاه متصل ما رو در نهایت به این جایگاه می رسونه که حالا امروز در ایران خودمون یک ولی فقیه داشته باشیم که خود خدا بر زمین هست.

 حالا اینکه هر بار سعی می کنند اون رو نماینده ی خدا، نماینده ائمه و نماینده امام زمان بدانند و اینها همه و همه در نهایت ما رو به اینجایی میرسونه که اینها خود خدا بر زمین هستند و جایگاه خدا را دارند.

 جایگاه فرمان دادن را دارند.

 حالا اینکه این فرمان ها را به واسطه آن فرمان مشخص ابتدایی میدهند موضوع قابل حرفی نیست.

 یعنی شما اگر این را مقایسه کنی خب این یک چارچوب فکری است که شما به آن باور مندید.

 حالا خودتان میری در همان چهارچوب و همان فرامین را به پیش میبرد و این جایگاه شکل میگیرد و ما میرسیم به این شیعیگری افسار گسیخته ای که وجود دارد.

 حالا برای اینکه باز هم ریشه های فکری برابری داره دیگه نسبت به اسلام.

 اسلام به شما یک چارچوب مشخصی میده.

 این چارچوب مشخص داره در باب این صحبت میکنه که شما حق بر زمین هستید و دیگران ناحق هستند.

 حالا اگر ما به شیعه‌گری هم برسیم باز همین شکل هست.

 شما حق بر زمین و دیگران ناحق هستند و شما میبینید که به راحتی حتی اهل تسنن رو هم خارج از دین می دونن.

 اهل تسنن رو هم کافر و مشرک می دونن و این همون نگاهیست که در ابتدا دربارش صحبت کردیم.

 در قسمت های دیگه هم دربارش صحبت کردیم و اون نگاهی است که در نهایت ما رو به اینجایی میرسونه که دیگران پوچ و بی ارزش هستند.

 ما حق هستیم و دیگران باطل و اون اعتقاد ماست که باید حاکم بر جهان بشه.

 در کلیت وجودیت اسلام این نگاه وجود داره.

 در شیعه گری هم به فراخور اون ادامه پیدا می کنه و وجود داره و ما می رسیم به این شیعه گری افسارگسیخته ای که امروز هم در جهان داریم می بینیم از همون ابتدا شکل میگیره و کم کم بال و پر پیدا می کنه.

 کم کم دارای مکتب میشه و به نوعی تاریخ برای خودش می نویسه، تاریخ می سازه و حکومت رو به دست میگیره، قانون گذاری می کنه، ائمه بی شماری رو می سازه، مجتهدین بی شماری رو می سازه، قانون مندش می کنه شکل و رو بهش میده تا در نهایت به این ساختاری که امروز هستیم می رسه.

 امروز در نهایت اون ولایت فقیه را از دل تمام این افکار در طول سالیان بیشمار به دست داده و این فلسفه را به وجود آورده که تا این حد انسان هایی برده و عبد و عبید را در برابر خود داشته باشد و همان نظام فکری فرماندهی و فرمانبرداری را که ریشه های اسلامی و در حقیقت بنیان و اصالت اسلام است را به پیش ببرد.

 فرای آن ما مواجه می شویم با این نگاه شیعیگری که پر از خرافات است، پر از خرافات بی شماری که در خودش جای داده و گهگاه حتی در برابر اسلام هست.

 یعنی حتی به اسلام وقتی نگاه می کنید به عنوان مثال شما با یک معقوله ای در اسلام روبرو می شوید به اسم معجزه.

 ما پیش تر از این در ادیان دیگر مقوله معجزه را داشتیم.

 یعنی مسیحیان قائل به این هستند که مسیح بر زمین معجزات بیشماری داشته، مرده را زنده کرده، بیماران را شفا داده، کور را بینا کرده و عناوینی از این دست در برابر موسی است که عصای خودش را تبدیل به اژدها می کند و از این جور مسائلی که همه شنیدید بر روی دریا راه می رود.

 این مباحث یعنی ما با ادیانی روبه رو هستیم که باورمند به این هستند که این پیامبران معجزاتی دارند اما وقتی به معقوله اسلام می رسیم شما مواجه می شوید با اینکه پیامبر اسلام فقط و فقط یک معجزه دارد و معجزه اش هم قرآن است.

 حالا ما مواجه می شویم با یک خرافاتی که در دل این شیعه گری اتفاق می افتد که حالا قائل به معجزه پیامبر و نه تنها پیامبر که ائمه هم هستند.

 حتی کار پیش تر هم میره چون شما وقتی وارد این وادی از خرافات میشید دیگه انتهایی نداره.

 دقیقا به مصداق بقیه موضوعاتی هست که من درباره اش صحبت می کنم.

 وقتی شما به یک اصل اعتقاد پیدا می کنید، این اصل رو دیگه شما نمی تونید تعیین کننده برای پیشبرد آن باشید.

 اینکه در فردای اون روز بعد از اینکه شما این اصل رو قبول کردید چه موضوعاتی در این اصل قرار می گیرند؟

 چه سرهایی به جای اون سری که شما در نقطه ابتدایی قرار دادید قرار میگیرند در اختیار شما نیست.

 شما این چارچوب رو قبول کردید و حالا در این چهار چوب هر روز موضوعات تازه ای میبینید.

 در باب تمام موضوعات هم به همین شکل هست.

 شما وقتی اعتقاد به استبداد دارید هر روز میتونه یک مستبد با یک شکل تازه سر کار بیاد.

 شما وقتی اعتقاد به خرافات دارید، وقتی قائل هستید مثلا به عنوان مثال به معجزه روز اول در باب شق القمر پیامبر صحبت میکنه، در باب معراج با الاغ به آسمان و رفتن به پیش خدا صحبت می کنید، فردا میرسید به معجزاتی که حسن و حسین و علی و دیگر ائمه انجام دادند و در نهایت میرسید به معجزه ای که فلان آیت الله هم انجام داده و امامزاده انجام داده و هزاران هزار مثال دیگر و این راه باز میشه برای اینکه شما هزاران هزار خرافات رو در خودتون جای بدید.

 مواجه میشید با این خرافات بی پایانی که در دل شیعیگری اتفاق افتاده.

 شما مواجه میشید با این خرافاتی که حالا در نهایت قرار هست که شما رو به یک سری رفتارهای هم برسونه.

 رفتارهای مضری که نه تنها برای خود بلکه برای دیگران هم آزاردهنده است.

 یعنی شما مواجه می شوید مثلا با سینه زدن، زنجیر زدن، قمه زدن و رفتارهایی از این دست.

 مراسمی که پر از خشم و خشونت است.

 در بابش صحبت کردیم.

 در قسمت ویژه برنامه ای که درباره محرم و عاشورا بود هم در باب این موضوع صحبت کردیم و اثراتش اتفاقاتی که دارد می افتد و خرافاتی که در دلش وجود دارد و اصولا یک راه و دریچه ای را برای شما باز می‌گذارد که شما مواجه بشوید با خرافات بی حد و حصری که در دل شیعیگری وجود داره.

 پس یکی از بسترهای دیگه ای هم که فراهم می کنه این نگاه شیعه‌گری فرای اون نگاهی که درباره‌اش صحبت کردیم، مثل نگاهی که به شاهنشاهی داره، خونی که برتر از دیگران می دونه، این نژادی که برتر از دیگران می دونه.

 فرای اینها شما مواجه می‌شید با یک سری خرافاتی که در دل خودش جای میده و این خرافات هم قدرتمند و قدرتمند تر میشه.

 عناوین بی شمار داره.

 مثال های بی شمار داره اما این برنامه وقت این رو نداره که ما در باب همش بخوایم صحبت کنیم.

 شاید در آینده در قسمتی در باب خرافات هم صحبت کردیم با مصداق.

 اما خوب قاعدتا همه با این خرافات اسلامی و این خرافاتی که در دل شیعه گری به خصوص وجود داره روبه رو هستند.

 فرای این شما تناقضات بیشماری با اسلام را در دل این شیعه‌گری با آن روبرو هست.

 ما چند نمونه اش رو دربارش صحبت کردیم.

 به عنوان مثال همین موضوعی که در باب جانشینی برای پیامبر بود دربارش صحبت کردید.

 یا حتی در باب این توسل صحبت کردید.

 این منافات کامل با خود اسلام داره.

 یعنی ما با یک اسلام روبه رو بودیم که گفتیم به وجود اومد برای یکتا پرستی.

 برای اینکه شما فقط و فقط خدا و اون الله رو بپرستید.

 گفتیم که در کعبه خدایان بیشمار وجود داشتند.

 خود الله هم وجود داشت.

 خود الله هم مورد پرستش بسیاری از این اقوام قرار میگرفت. نمونه بارزش.

 اسم نام به نوعی پدر پیامبر هست.

 پدر پیامبر عبد الله نام داره یعنی عبد و بنده و عبید الله.

 همون الله که محمد در آینده دربارش صحبت میکنه پس الله وجود داشته.

 اما شما مواجه میشید با یک پیامبری که میگه دیگر بت ها رو باید از بین ببرید و فقط و فقط یک خدا داشته باشید.

 خدایگان دیگه باید از بین برن.

 فقط و فقط این حقی که من دارم بهتون میگم رو شما بپرستید.

 و شما مواجه میشید با اون اتفاقی که در نهایت می افته و پیامبر میاد و اون بیشتر از سیصد بتی که در کعبه وجود داشته بعد از فتح مکه رو از بین میبره و الله رو به عنوان خدای واحد برای تمام این مسلمانان قرار میده.

 حالا مواجه میشید با این تناقضی که در دل شیعه‌گری وجود داره.

 قرار بوده هیچ توسلی صورت نگیره.

 اون فرشتگان و اون اساطیر و کسانی که در کنار اون خدا میپرستیدند و خودشون رو با توسل به اون قرار بوده که به الله برسانند رو از بین برده.

 حالا به جای اون ها که دقیقا جایگاه های همتای همین علی و حسن و حسین و فاطمه و بقیه ی ائمه ی اهل تشیع داشته، یک جایگاه همتای اونها دوباره شکل میگیره و دوباره قرار هست که با توسل به اون به خدا نزدیک بشن که مغایرت داره و تناقض داره با وجودیت اسلام.

 موضوعات بیشماری هست که چه در باب اختلافاتی که وجود داره میشه دربارش صحبت کرد و چه در باب تناقضاتی که با اسلام شده.

 مثلا یکی از اختلافات دیگه ای که همین الان به خاطرم رسید و این تفاوت هایی که وجود داره به عنوان مثال پیرامون مسئله ایست مثل متعه و یا صیغه ازدواج موقت.

 خب ما مواجه میشیم با دو طیف فکری ای که در دل شیعه و سنی وجود داره.

 شیعیانی که باورمند به اون هستن در بزرگداشت و گرامیداشت اش هزاران هزار حدیث وجود داره.

 روایات وجود داره به تاریخ اسلام بر میگردن و بهش استناد میکنن و در برابرش اهل تسنن رو داریم که این رو باور ندارن.

 ریشه ها مشخص است.

 خب در باب این ازدواج موقت در قرآن که کلام صریحی گفته نشده.

 پس ما گفتیم یک راهی داریم برای شناخت اسلام.

 یکیش قرآن هست، یکیش حدیث هست.

 یکیش سیرت نبوی و اون تاریخ صدر اسلام هست که در نهایت فقها را به یک جایی میرسونه که حالا یک نظری در باب یک موضوعی داشته باشند.

 خب شما مواجه میشید با یک اتفاق تاریخی که در زمان محمد می افته و محمد یاران خودش رو برای صیغه کردن تشویق میکنه و یاران اون در جنگ صیغه میکنند زنان بیشماری رو صیغه میکنند تا این نیاز جنسی خودشون رو در اون جنگی که داشتند از بین ببرند و در طول حیاتی که محمد داشته هیچوقت این رو غیر قانونی اعلام نمیکنه.

 اما بعد از گذشت زمان هایی و زمانی که عمر قدرت رو داشت عمر میاد و این رو غیر قانونی اعلام میکنه و خب این میشه مبنای فکری برای عده ای که در دل اهل تسنن این رو غیر قانونی میدونن و حرام میپندارند این ازدواج موقت را که ریشه های فکری در همان ریشه های اعراب پیش از اسلام داشته.

 مثل خیلی از اتفاقات دیگری که یا ریشه های یهودی یا ریشه های مسیحی یا ریشه های زرتشتی و یا ریشه هایی در دل همان اعتقادات باستانی پیش از اسلام و بین اعراب بادیه نشین داشته.

 شما در باب خیلی از مسائل وقتی روبه رو میشید به همین شکل هست.

 من دربارش صحبت کردم گفتم کعبه وجود داشت پیش از اینکه اسلام وجود داشته باشه.

 این مطلبی است که پیش از اینکه در اسلام وجود داشته باشه وجود داشته.

 در همون به نوعی بین اون اعراب بادیه نشین.

 خیلی از این عناوین هم از همین دسته هست.

 ازدواج موقت هم به همین شکل هست و خب استدلال اهل تشیع در این داستان به این شکل هست که خب محمد در طول حیات این کار رو انجام داده و تشویق کرده به انجام این کار و در طول حیات خودش هم این رو غیر قانونی ندونسته اما عمر اومده این کار رو انجام داده و این استدلال رو میکنن برای اینکه این پایدار وجود داشته باشه.

 اینکه حالا ما نزدیک بشیم به اینکه این معنی کدوم درست هست و کدوم غلط هست و اینها موضوع مهم ما نیست.

 اما میبینید که اختلافاتی وجود داره.

 در باب خیلی از مسائل هم به همین شکل هست.

 یعنی به عنوان مثال یک موضوع ساده ای که همتون دیدید، همین که شما مواجه میشید با اهل سنت، حالا در بین برخی از این اعتقاداتی که دارند سیبیل خودشون رو میزنند حالا در بین اهل تشیع این سیبیل رو میزنن اما کمتر میزنن.

 این همون نگاهی است که اینها دارن از بعد تاریخی و با توجه به احادیث و موضوعاتی که وجود داره اینکه پیامبر قیافه اش این شکلی بوده یا اون شکلی بوده، حالا اینها الگویی که دارن نزدیک به کدوم هست و کدوم رو رفتار میکنن؟

 یعنی ریشه های اختلافات در همین بازخوانی های موضوعات تاریخی احادیث که خب به نوعی مثلا در موضوعی مثل احادیث.

 خب خیلی از شخصیت هایی رو که اهل تسنن به عنوان راویان قبول دارند، تشیع قبول نمی کند.

 یعنی به عنوان مثال اتفاقی که در جنگ جمل می افتد و مخالفتی که بین علی بن ابیطالب و همسر محبوب پیامبر یعنی عایشه می افتد، باعث می شود که خیلی از این شیعیان و اصولا فکر اصلی شیعیان بر این پایه باشد که این احادیثی که بیشترین این احادیث از زبان همسر پیامبر نقل شده را قبول نکنند.

 قاعدتا هم قاعده به همین شکل بوده دیگه همسری که مدام داشته باهاش زندگی میکرده می توانسته بزرگترین راوی این احادیث هم باشد.

 اما شما اهل تشیعی را دارید که به واسطه این تفاوت نظر و در نهایت رسیدن به این جنگ و برادرکشی و شروع این جنگ ها، این را اصولا قبول نمی کند.

 اما مواجه میشویم با تفاوت های بیشمار نظریه ای که در زمینه های مختلف بین شیعه و سنی وجود دارد.

 فرای آن تناقضاتی هم که درباره اش صحبت کردیم، در نهایت هم ما میتوانیم در باب این جنگ هایی که بین شیعه و سنی اتفاق افتاده هم بیشتر صحبت بکنیم.

 جنگ هایی که از همون ابتدا دربارش حرف زدیم.

 اینکه در دوران زیست خود علی این اتفاقات شروع شده.

 یعنی شما مواجه میشید حتی پیش از علی اون اتفاقی که بین برای عثمان افتاد و اینکه خلیفه وقت رو کشتن که حالا هواداران و هواخواهان علی بن ابی طالب هم در اون کشتن حضور داشتند.

 شروع این برادرکشی ها هست دیگه؟

 یعنی بعد از اون وقتی مواجه میشید با خونخواهی معاویه برای عثمان و جنگی که بین علی و معاویه شکل میگیره در این راستا این یک بخشی است برای شروع این جنگ های خونین.

 اون تفاوت نظری که خوارج داشتند به واسطه حکمیت که بین خودشون گذاشتند معاویه و علی و در نهایت به ختم جنگ ختم به ختم جنگ رسید.

 شما مواجه میشید با این جنگ های خونینی که شکل میگیره.

 اون اختلاف نظری که بین همسر پیامبر وجود داشت و علی باعث این جنگ ها و خونریزی ها میشه و این ریشه های این جنگ های مکرری که در طول تاریخ باهاش مواجه میشیم و امروز هم به شدت باهاش درگیر هستیم اتفاق می افته.

 این اختلاف نظری که باعث این تفرقه بزرگ میشه، ریشه ی فکری که داره مدام به شما میگه شما حق بر زمین هستید و دیگران باطل.

 دیگران پوچ و بی ارزش.

 حالا وقتی به یک مرحله ای برسه که در دل همون باور مشخص به یک دو دستگی برسه، قاعدتا اون دسته در برابر هم بی خدا و در برابر خدا و پوچ و بی ارزش میدونه و این حقی که داره مدام در باب کشتن کفار صحبت میکنه.

 در باب کشتن مشرکین صحبت میکنه.

 به سادگی میتونه معنی این کفار و مشرکین تغییر کنه.

 یعنی شما وقتی به یک اصلی مثل کشتن از بین بردن اعتقاد داشته باشید حالا میتونید هر بار یک معنی تازه برای کشتن خودتون در نظر بگیرید.

 یا شما باید به اعدام، به کشتن، به معدوم کردن و از بین بردن اعتقاد داشته باشید یا نداشته باشید.

 اگر اعتقاد نداشته باشید موضع شما مشخص است.

 شما این رو در برابر آزادی میدونید؟

 در برابر یک نوعی تفسیر به آزار دیگران میدونید و منافات داره براتون به آزادی.

 خب این موضع مشخص شما نسبت به قتل و کشتن و اعدام و مسائلی از این دست است.

 اما اگر شما این رو قبول کنید هر بار میتونه یک شخص تازه ای در اونجا قرار بگیره.

 یک روز میتونید شما خودتون رو مسلمون بدونید و اون کسانی رو که مشرک و کافر میدونید رو به این تیغ بسپارید.

 یک روز میتونید شما خودتون رو آتئیست بدونید و بیخدا کسانی که به خدا باور دارند رو از زیر این تیغ بگذریم.

 یک روز میتونه شما خودتون رو نژاد برتر بدونید و دیگر نژاد هایی که از شما کهتر و بی ارزش تر هستند رو زیر این تیغ قرار بدید و این موضوع مهم نیست.

 اشخاصی که در اینجا قرار میگیرند تفاوتی ندارند.

 موضوع این اصل بنیادینی است که این ریشه فکری را به وجود می‌آورد و این سیستم را و این چرخش را به حرکت در می‌آورد.

 یعنی شما وقتی با شیعیگری روبرو می‌شوید یا با اهل سنت تفاوتی نمی‌کند، هر دوی اینها هم به همین شکل عقاید خودشان را پیش می‌برند.

 روزی به این باور داشتند که اگر کفار را بکشند به بهشت برین می‌رسند.

 روزی خداوند اینها در قرآن اذعان می‌کند که کافران را به خواری بکشید.

 به بدترین شکل اینها را شکنجه کنید، اموالشان را تصاحب کنید و رفتارهای دهشتناک و وحشتناکی را در قبال اینها انجام بدهید چرا که اینها دشمن شما هستند و دشمن خدای شما هستند.

 در برابر باورهای شما هستند و راهکار ما از بین بردن اینها هست.

 حالا وقتی اینها به یک تمایز فکری برسند، یک تفاوتی را بین خودشان ببینند یا به هر دلیلی به یک راه دیگری کشیده شوند.

 با توجه به این اصلی که در اختیار دارند، حالا میان اهل سنت در باب کشتار شیعیان صحبت می‌کند.

 تشیع در باب کشتار اهل سنت صحبت می‌کند.

 به راحتی میریم و مواجه میشیم با کتاب هایی که این ها نوشتند.

 مراجعی که داشتند، ائمه ای که داشتند، فتاوی ای که دادند، مجتهدین که داشتن در باب این صحبت میکنن که شما با کشتن مثلا هفت شیعه به بهشت میرید، با کشتن دوازده سنی به بهشت میرید و عناوینی از این دست رو باهاش رو به رو میشیم.

 موضوع اون اصل و بنیانی است که همه این ها بهش معترف هستن و برگرفته از اون نگاه اسلامی است که باور به حق بودن خود و باطل بودن دیگران داره.

 باور به این داره که باید این عقیده خود رو حاکم بر جهان بکنه و این اون نگاهی است که ثمره اش اتفاقات مختلفی میشه.

 یک روز با مسلمون هایی روبرو میشیم که کافران و مشرکین رو میکشند.

 روزی با شیعیانی روبرو میشیم که اهل سنت رو از زیر تیغ میگذرونن و این اختلافات شروع میشه و جنگ های بیشماری هم شکل میگیره.

 همین امروز شما مواجه میشید با جنگ های بی سرانجامی که در کشور های مختلف به واسطه باورهای شیعه و سنی داره شکل میگیره گاها مواجه میشن با این که حالا یه عده ای میگن بله این ها کار مسلمون ها نیست، این ها کار خارجی هاست، استعمار گران است، این ها کار آمریکاست.

 آمریکایی ها دارن این جنگ ها رو شروع میکنن.

 نقطه ای که این ها باید بهش فکر بکنن.

 این پتانسیلی است که در این باورها وجود داره.

 چرا این کار رو امریکا در مثلا سوئد نمی تونه انجام بده؟

 چرا در بین مردم سوییس نمی تونه انجام بده؟

 چرا نمی تونه در برابر کسی که باوری دور از کشتار، دور از قتل، دور از حذف دور از سرکوب داره انجام بده؟

 چرا این اتفاقات نمی تونه در قبال کسانی بیفته که باوری به این اصل ندارن؟

 به آزادی باور اگر کسی داشته باشه مگه می تونه همه جهان دست به دست هم بدن برای اینکه شما رو در برابر هم قرار بدن.

 شما باور دارید که کشتار، قتل اشتباه است، زشتی است، بدی است در برابر آزادی.

 شما به یک چارچوب اعتقاد دارید که این آزادی برای شما معنا گر با این قانون میشود که به دیگران آزاری نرسانید.

 حالا اگر همه دنیا دست به دست هم با هر وسیله ای که در اختیار دارند، با مسائل فرهنگی، با مسائل اقتصادی، با تحریم کردن و با شوراندن با هر وسیله ای که در اختیار دارند، اگر سال های سال با شما صحبت بکنند، برعلیه شما رفتاری را انجام بدهند، مگر شما در نهایت به این راه می رسید؟

 اینکه این عوامل خارجی تا چه حد در این جنگ ها و جنگ افروزی ها نقش بازی می کنند موضوعیه که میشه دربارش صحبت کرد.

 میشه رفتار های بی شرمانه ای که اینها دارن انجام میدن رو مورد بررسی قرار داد.

 اما این پتانسیلی است که در این باور وجود داره.

 همان گونه که از دل این نگاه اسلامی در نهایت به یک جایی می رسیم که حالا بین خودشون هم کشتار بکنن.

 به همین شکل هم می تونه با به نوعی تهییج احساسات این ها باعث بشه که این کشتارها شکل بگیره.

 چرا که این ریشه ی فکری یک ریشه ی مشخصی است.

 یک چهارچوبی رو به شما داده.

 باور به این چهارچوب باعث شده که هر اتفاقی از شما رخ بده.

 همونطوری که شما مواجه میشید با این کشتارها به شکل های مختلف در برابر اشخاص مختلف، یک روز در برابر کفار.

 یک روز وقتی این تقسیم بندی ها به خود می رسه در برابر باوری که در برابرشون هست.

 چرا که این باور و این اصلی که داره در برابر شما مدام در برابر تون صحبت می کنه و رژه میره و این خط فکری رو به شما میده، دست شما رو باز می ذاره برای نابود کردن کسانی که در برابر شماست.

 در باب مساله شیعه‌گری به کررات میشه صحبت کرد.

 در باب جنگ هایی که امروز داره اتفاق می افته مصداق های بیشمار در باب خرافاتی که وجود داشت، در باب تناقضاتی که هست.

 اما تفاوت هایی که بین این نگاه ها هست میشه بسیار بسیار صحبت کرد.

 اما به نظرم اون ریشه های کلی و اون مبنای اصلی رو ما دربارش صحبت کردیم و تونستیم نزدیک بشیم به این مفهومی که شیعه گری و این تفاوتی که بین شیعه و سنی در دل مسلمون ها وجود داره.

 شناختی نسبت بهش کسب کردیم و تونستیم دربارش صحبت بکنیم.

 شاید در آتی برنامه هایی هم داشته باشیم.

 با توجه به این چارچوب اصلی که دربارش صحبت کردیم راحت تر بتونیم در باب این موضوعات و مصداق ها هم صحبت بکنیم.

 در انتهای برنامه هم دوست دارم باهاتون مطرح بکنم که اگر دوست دارید در کنار من باشید و این صدا شنیده بشه این راه برای تغییر هموار بشه.

 میتونید که صدای من رو با دیگران به اشتراک بذارید.

 منظور من از این صدا هم مختص به برنامه ای به نام جان نیست.

 پیش تر از این که من بخوام برنامه ای به نام جان رو ضبط و پخش بکنم، آرا و عقاید خودم رو تحت عناوین کتاب هایی به رشته ی تحریر درآورده اند.

 این آثار به صورت رایگان در اختیار شماست.

 میتونید با مراجعه به وبسایت جهان آرمانی وبسایت شخصی من این آثار رو به صورت رایگان دریافت و مطالعه کنید و اگر دوست داشتید این صدا شنیده بشه و این راه تغییر به نوعی هموار بشه می‌توانید این آثار را با دیگران به اشتراک بگذارید.

 ممنون که همراه من بودید.

 من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.

 در پناه آزادی.

 

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

دانلود رایگان کتاب، آثار نیما شهسواری، برای دسترسی به کتاب بیشتر صفحه را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برخی از کتاب‌های صوتی نیما شهسواری
برای دسترسی و دانلود رایگان تمامی عناوین، صفحه کتاب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

راهنمای تکمیل پروفایل

📖

زندگی‌نامه

معرفی کوتاه از خودتان که برای همه کاربران قابل مشاهده است

🌍

اطلاعات شخصی

کشور: فقط مدیران می‌بینند • تاریخ تولد: به صورت سن نمایش داده می‌شود

💭

باورهای فکری

انتخاب‌های شما درباره‌ی هستی، اخلاق و جامعه - همیشه قابل تغییر

📱

راه‌های ارتباط

لینک شبکه‌های اجتماعی و وبسایت شما در پروفایل عمومی نمایش داده می‌شوند

⚙️

مدیریت حساب

ویرایش نام، ایمیل، رمز عبور - امکان فعالیت ناشناس

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

ثبت آثار

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.