Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

پادکست به نام جان

ویژه برنامه ایران صدساله
قسمت چهارم انقلاب ایران سال 1357
به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم این فایل صوتی در شبکه‌های اجتماعی:

مشخصات اثر

عنوان : پادکست به نام جان

ویژه برنامه : ایران صدساله

قسمت چهارم : انقلاب ایران سال 1357

برنامه‌ساز : نیما شهسواری

زمان : 1:03:02

با صدای : نیما شهسواری

توضیحات این قسمت

ایران صدساله
در این ویژه برنامه چند قسمتی نگاهی خواهیم داشت به اتفاقاتی که بر ایران در این صد سال گذشته رخ داده است
فراز و نشیب‌هایی که مردم ایران طی کردند تا آزادی را در آغوش بگیرند و هماره در جستجوی آن بودند
معضلات در برابر این خواست اجتماعی را مورد بررسی قرار می‌دهیم

قسمت چهارم پیرامون انقلابی است که ایران را بدین قهقرا رساند
انقلابی که ریشه‌های بیشمار داشت
چه گروه‌ها و چه طیف‌های فکری در این انقلاب نقش داشتند؟
انقلاب مشروطه چگونه جای خود را به انقلابی مشروعه داد؟
چه گذشت بر ایرانیان که دوباره در چنگال دین در آمدند؟
چگونه خود را از یاد بردند و آزادی را زنده به گور کردند؟
از انقلاب خواهیم خواند تا بیشتر بدانیم و آینده را به دانسته‌ها بسازیم

برنامه‌ی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغه‌های دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید

پخش تصویری

پخش از اسپاتیفای

پخش از یوتیوب

توجه

 

این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریع‌تر مطالب است

 

چرا متن پادکست را منتشر می‌کنیم؟

 

ما تصمیم گرفته‌ایم متن پادکست‌های خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آن‌ها برای همه مخاطبان آسان‌تر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح می‌دهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریع‌تر دارند، مفید خواهد بود

 

متن پادکست چگونه استخراج شده است؟

 

این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفته‌ترین فناوری‌های تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل می‌کند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی می‌کند

متن پادکست

خب دوستان تا اینجای برنامه و در این قسمت های گذشته ما در باب مشروطه، پهلوی اول و پهلوی دوم صحبت کردیم و حالا قراره که در باب انقلاب ایران صحبت بکنیم.

 انقلاب سال پنجاه و هفتی که منجر به یک انقلاب اسلامی در ایران شد.

 تا اینجا موضوعاتی رو بیان کردیم که به ما این راه رو نشون میداد که در نهایت ایران دچار یک انقلابی خواهد شد.

 چرا که در نکته اول ما در باب انقلاب مشروطه ای صحبت کردیم که مردم خواسته هایی داشتند.

 شاید یکی از بارزترین خواست هاشون به نوعی شرطی کردن سلطنت بوده.

 یعنی دوست داشتند که قدرت اول کشور پاسخگو به مردم باشه و قدرتش مهار بشه.

 این حتی از اسم انقلاب مشروطه هم بر میاد و ما میتونیم این رو درک کنیم که پس این انقلاب اگر یک هدف غایی و نهایی داشته باشه همین شرطی کردن پادشاهی بوده و وقتی ما داریم در باب این صحبت میکنیم که انقلاب قریب الوقوعی در پشتوانه این انقلاب مشروطه میتونسته شکل بگیره این هست که پهلوی اول و پهلوی دوم هر دو در طول حکومتشون این خواست عمومی و مردمی که چند ده سال از خودشان در گذشته اتفاق افتاده بوده را زیر پا گذاشتند و هر دو در دوران پادشاهی شان به نوعی دیگر تبدیل به یک دیکتاتور شدند و حکومت را تبدیل به یک حکومت استبدادی کردند و خواسته اصلی مردم که پادشاهی پارلمانی و مشروطه بوده را زیر پا گذاشتند.

 چه رضاشاه چه خوب همه در باره اش می دانند و مشخص برای مردم بوده که تا چه حد به دیکتاتوری علاقه داشته و چه مقداری هم در دوران حکومتش این دیکتاتوری را به پیش برده و چه محمدرضا شاه پهلوی که من حکومتش را به دو بخش تقسیم کردند و در بخش دوم هر روز نزدیک تر به این حکومت استبدادی شده بود و نظام سیاسی ایران در خفقان کامل قرار داشت و ایران در این برهه از تاریخ هم تبدیل به یک حکومت استبدادی شده بود.

 پس وقتی انسان هایی در یک کشوری هستند که در پنجاه سال گذشته اش به عنوان مثال آرزوی رسیدن به یک آزادی سیاسی را دارند و قرار است که این حکومت پادشاهی را تبدیل به یک حکومت پادشاهی مشروطه بکنند.

 قاعدتا هرچقدر که از این معنای ابتدایی خودشان دورتر بشوند، قوت های انقلاب هم درشون قدرتمندتر میشه و بیشتر به این سمت پیش میرن.

 اما ما در این قسمت سعی میکنیم بیشتر در باب این انقلاب صحبت بکنیم.

 در وهله اول به نظرم در باب این انقلاب باید به طیف ها و انواع نگرش سیاسی که در اون دوران در ایران باب بوده بپردازیم.

 اینکه در این تاریخ صد ساله ایران چه نوع های نگرشی شکل گرفت و قدرتمند بود.

 خب این طیف ها هر کدوم نقشی رو بازی کردن.

 در این تاریخ ایران و در انقلاب 57 به ویژه همشون دارای نقشی بودند.

 ما می توانیم این نوع نگاه های سیاسی رو در اون دوره به سه دسته کلی تقسیم بندی بکنیم.

 یک دسته کمونیسم بود.

 اون نگاه کمونیستی مارکسیستی که در ایران و در جهان جاری و ساری بود.

 یعنی به مثل امروز نبود که کمونیسم و مارکسیسم جوابش رو در دنیا داده باشه و مثال ها و مصداق های فراوانی ازش وجود داشته باشه که مردم بدونن.

 ثمره این نوع تفکر هم یک نظام پر از رفاه رو برای مردم به ارمغان نمیاره.

 یعنی مردمی که با اتحاد جماهیر شوروی روبه رو شدن و اون اردوگاه های کار اجباری و الی آخر ماجراها رو دیدند، متوجه شدند که آمال و آرزوهاشون در نگاه کمونیستی شکل نمی گیره.

 اما اون برهه از تاریخ به نوعی رویای کمونیستی در بین بیشتر آدم ها جاری و ساری بود.

 حتی اگر با خیلی از دوستانی که در اون دوره از تاریخ زندگی کردند صحبت بکنید مواجه با این میشید که هیچ جوونی در اون تاریخ نبوده که علاقه مند به کمونیسم نباشه و چپ خودش رو ندونه.

 هیچ آزادیخواهی نبوده که خودش رو چپ ندونه ولی به نوعی آمال و آرزوی بیشتر مردم این نگاه چپ بوده.

 این نگاه چپی که در خطه ای هم که ما زندگی میکردیم مطمئنا پر رونق بوده.

 اما نمیتونسته در اون حدی که در کشور های دیگه قدرتمند شده بود قدرتمند بشه.

 چرا که ایران یک کشور مذهبی بوده و این قاعدتا یک سدی در برابر راه اونها بوده و بعد این نزدیکی فکری هم که کمونیست ها با اتحاد جماهیر شوروی داشتند هم به نوعی لطمه میزده.

 چون روسیه در طول تاریخ به ایران لطمه های زیادی زده بود و زده در طول این تاریخ ما شاید بیشترین کشوری که به ما لطمه زده همین روسیه باشه و این نزدیکی فکری با روس ها مردم رو بدبین می کرده نسبت به اروپا.

 اما در مجموع نگاه کمونیستی قاعدتا یکی از نگاه ها و طیف های فکری قدرتمند پیش از انقلاب در ایران بوده و در اون برهه تاریخ از همون دوره های گذشته هم قدرتمند بوده.

 چه در دورانی که رضاشاه به قدرت رسید، چه در دورانی که محمدرضا شاه به قدرت رسید.

 در تمامی ادوار یکی از طیف های فکری قدرتمند همین نگاه کمونیستی بوده.

 نقش های مهمی هم در این تاریخ ما بازی کردند.

 چه در کودتای 28 مرداد، چه پیش تر از اون، چه در دورانی که در دوران رضاشاه به نوعی قصد و هدف داشتند که بخش هایی از ایران رو از ایران تجزیه بکنند و در طول این مدت چندین ساله ای که ما داریم درباره اش صحبت می کنیم.

 کمونیست ها همواره یک نقش مهمی را بازی کردند و فرای آن هم گفتم در بین جوان ها همیشه یک قوه مستحکم و قدرتمندی بودند.

 یک جور نماد روشنفکری بودند.

 همه ی روشنفکر های آن دوران به نوعی باورهای چپی داشتند.

 یک نزدیکی و قرابت و سمپاتی با چپها داشتند.

 خیلی کم و به ندرت می توانستید روشنفکری را پیدا بکنید که اعتقادات چپی نداشته باشد.

 پس یکی از طیف های قدرتمند آن دوران کمونیسم و آن نگاه چپ بود.

 یکی از طیف های فکری قدرتمند کلاسیک و سنتی ایران هم قاعدتا همیشه دین و مذهب بود.

 یعنی ایران در طول این تاریخ چند هزار ساله اش همیشه کشور مذهبی بوده، همیشه کشوری بوده که به نوعی مذهب زده و دین زده بوده حتی پیش تر از اسلام هم ایرانی ها این نهاد قدرتمند رو در خودشون داشتن.

 یعنی در دوران ساسانیان این نهاد دین و قدرت زرتشتیان خیلی بالا و عظیم بوده.

 بعد از اون هم به همین شکل همیشه ایران نهاد مذهب رو در کنار نهاد سلطنت داشته.

 پس یکی از قدرت های کلاسیک فکری هم در اون دوران همین مذهبیون بودند.

 اونها هم در طول این تاریخ نقش های بسزایی رو بازی کردند.

 چه در دوران مشروطه، مخالفت هایی که با مشروطه خواهان میکردند و یا برخی از این طیف های فکری که حتی با مشروطه خواهان نزدیکی هم میکردند.

 اما غالب اونها مطمئنا مخالف این نوع نگرش بودند و اصولا مخالف هر نوع نگرش پیشرویی بودند.

 در طول تاریخ اما نقش هایی رو بازی کردن در همون دوران مشروطه و چه بعد تر از اون و مواجهه شون با نظام فکری پهلوی اول و این تنگنایی که قرار گرفتند و ما در باب این مظلومیت هم صحبت کردیم و کم کم تبدیل به یک سمپاتی برای عموم مردم شدند و دوباره اون پایگاه اجتماعی رو به دست آوردند.

 یکی از طیف های فکری قدرتمند هم که همیشه به صورت کلاسیک مذهبیون بودند.

 همیشه هم در حال نوسان بودند.

 یعنی در دوران مشروطه پایگاه اجتماعی به شدت ضعیفی داشتند.

 اما با طی طریقتی که پهلوی ها در دوران حکومتشان می کنند، این پایگاه اجتماعی هر روز قدرتمند و قدرتمند تر میشد.

 در کنار کمونیست ها و مذهبیون یک طیف فکری دیگه ای هم وجود داشته که حالا ما به اسم ملیون میشناسیمشون جبهه ملی هایی که قرابتی با ایران داشتند، نماد های مختلفی هم در طول این تاریخ از خودشان به جای گذاشته اند.

 مثل مصدق که یکی از نمادهای پرقدرت و قدرتمند این ملیون در طول تاریخ ایران بوده و ما میتونیم این سه طیف فکری رو به عنوان سه نماد قدرتمند در سپهر سیاسی ایران و به نوعی مخالفت با حکومت پهلوی در نظر بگیریم.

 سه طیفی که هر کدوم با یک نگاه خاصی دنیا رو پیش میبردند و هر کدوم آرزوها و آمال های خودشون رو داشتند.

 چپ هایی که دوست داشتند در نهایت یک حکومت کمونیستی رو روی کار بیارن با اون تعاریف مشخص شون نسبت به برابری و نوع نگاه اقتصادی شون. در کنارشون.

 مذهبیون که قاعدتا دوست داشتند یک حکومت شرعی با عدالت علی و این مسائل به بار بیارند و یک بخشی هم که میلیونی بودند که با تفکراتی نزدیک به تفکرات جوامع غربی در پی بوجود آوردن یک حکومت غربی بودن، نه به مفهوم اینکه قرار باشه خودشون رو نزدیک به حکومت های غربی بدونن، نه به این معنا که قرار بوده اونها رو به عنوان یک سمبل و نمادی در راه پیشرفت قرار بدن.

 همون کاری که مشروطه خواهان کردند و به نوعی می شه گفت که این ملیون همون مشروطه خواهان گذشته بودند که کم کم بال و پر گرفتند و قدرتمندتر شدند و اینها اون هایی بودند که دوست داشتند یک نظام سیاسی به وجود بیارن که نزدیک به اون جوامع غربی و اون جوامع پیشرفته جهان باشه.

 جمهوریت رو در ایران قدرتمند بکنند و یا اگر قرار هست که پادشاهی در ایران وجود داشته باشه برگردند به همون قوانین مشروطه و پادشاه رو قانونمند در جای خودش قرار بدن.

 پادشاهی که سلطنت کنه و قدرت اجرایی و حکومت رو به دست دولت بده.

 این سه طیف فکری پیش از انقلاب قدرتمند بودند و هر کدوم هم.

 در راه این پیش بردن انقلاب خدماتی را انجام دادند.

 چون ما قرار هست که در این قسمت خاص در باب انقلاب ایران صحبت بکنیم، قاعدتا باید با این سه گروه بیشتر آشنا بشیم و این سه طیف فکری رو بیشتر بشناسیم تا در نهایت برسیم به اینکه چگونه این گروه ها به یک انقلابی رسیدند و اصولا موضعشان در باب انقلاب چگونه بوده و الی آخر ماجرا.

 چون شناخت این سه گروه و این سه طیف فکری بزرگترین کمک رو به ما میکنه در راه شناخت انقلاب.

 خب قاعدتا پیدایش این گروه ها هر کدوم بر می میگرده به یک بخشی از جامعه یعنی کمونیست هایی که خوب.

 با شنیده شدن این آمال و آرزوی جهانی به اسم کمونیسم در جهان دائما در حال بازتولید بوده و یک زمانی از تاریخ ما یک بخش بزرگی از جهان را تحت سیطره ی تفکر کمونیستی میدیدیم.

 این برهه از تاریخ، برهه ی قدرت کمونیسم در جهان بود.

 همه جای دنیا این آرزو و آمال شکل داشت و قدرتمند بود.

 ایران هم از جهان مستثنی نبود و من گفتم که بیشتر روشنفکران ایرانی عقاید چپ را داشتند.

 آمال و آرزو را در این نگاه های چپ میدیدند و این فریادی که از برابری میزد برای همه لذت بخش بود.

 ما در قسمت های دیگر هم در باب این برابری صحبت کردیم و گفتیم که انسان ها به ذات علاقه مند به این برابری هستند و اصولا با ناعدالتی و بی انصافی سر سازش ندارند.

 حتی مثال هایی هم در این باب زدیم.

 پس قاعدتا شنیده شدن آمال و آرزویی که صحبت از برابری و انصاف می کند برای همه لذت بخش است.

 خصوصا برای کسانی که بیشتر فکر می کنند و بیشتر در پی تغییر هستند.

 پس ریشه های کمونیسم در ایران همان جوری که در سرتاسر جهان شکل گرفته بود در ایران هم شکل گرفت و ثمره این شکل گرفتن، پیدایش گروه های متفاوت کمونیستی در ایران شد که در طول تاریخ پیدایشش کارهای مختلفی کردند.

 چه آن زمانی که قرار بود در برابر مصدق از خودشان واکنش نشان بدهند و واکنشی نشان دادند، چه در زمانی که قرار بود در ایران کارهایی انجام بدهند و کارهای خاص خودشان را انجام دادند و اصولا تبدیل به یک نوعی از نگرش سیاسی شده اند.

 فرای آنها مذهبیون هم یک جایگاه همیشگی در بین مردم داشتند و این‌ها در طول تاریخ همواره قدرتی را داشتند.

 اما این قدرت همیشه در حال نوسان بوده یعنی همان طوری که ما صحبت کردیم در دوران پیش تر از مشروطیت، مردم ایران به نوعی سعی می کردند که این نگاه خودشان و راه خودشان را جدا بکنند.

 آن روشنفکرانی که جهان غرب را دیده بودند به این نتیجه رسیده بودند که یکی از بزرگترین عوامل عقب ماندگی کشور های اسلامی وجود اسلام است و سعی داشتند که این فرهنگ را به نوعی تبدیل به فرهنگ غالب بکنند و تا جایی هم در این راه پیش رفتند.

 پس یعنی وقتی در دوران مشروطیت ما می‌دیدیم که این پایگاه اجتماعی کم رنگ تر و کم قدرت تر شده به نوعی که شما مواجه می شدید با کسانی که حاضر نبودند این لباس را به تن بکنند، این لباس را از تن در میاوردن.

 این لباس به نوعی مورد مضحکه مردم بوده و عناوینی از این دست که وقتی تاریخ مشروطه رو میخونی باهاش مواجه میشی.

 یعنی این پایگاه اجتماعی تزلزل داشته اما بعد از به قدرت رسیدن پهلوی و اون اتفاقاتی که باهاش شده گفتم تبدیل به یک نماد مظلومیت میشه و باز مردم به صورت ذاتی با این قشر مظلوم واقع شده احساس سمپاتی میکنن و به سمتش کشیده میشن.

 و حالا در این نوسان و دوران حکومت پهلوی دوم هم این قدرت به مراتب بیشتر و بیشتر میشه.

 پس این طیف فکری که ما به نام مذهبیون میشناسیم هم در ایران ریشه دار قدرتمند بودند.

 چه پیش تر از مشروطه و در طول تاریخ همواره یک نهاد پرقدرتی بودند که گفتم این پایگاه اجتماعی شون گهگاه دچار تزلزل میشده، گاهی قدرتمند و گاهی ضعیف می شوند.

 در طول تاریخ صد ساله ایران هم رفتارهای گوناگونی از خودشان نشان داده اند.

 به عنوان مثال در مواجهه با مصدق، آیت الله کاشانی که به عنوان نماد این نوع تفکر بوده هم به نوعی در برابر مصدق قرار می گیرند.

 یا در طول تاریخ کارهای ریز و درشتی که می کنند، گروه هایی که به وجود می آورند از گروه های افراطی وحشتناک مثل فدائیان اسلام در نظر بگیرید که کارهای وحشتناک و ترور های وحشیانه ای انجام می دهند تا گروه های مختلفی که حالا قرار است که صحبت بکنند و راهکارها و ایده هایی بدهند، به نوعی تبدیل به روشنفکران دینی بشوند شبیه به شریعتی و عناوینی از این دست.

 پس اینها هم در طول این تاریخ صد ساله رفتارهای خاص خودشون رو نشون دادند.

 ریشه هاشون برمی گشته به همان ریشه های کلاسیک و سنتی ای که در ایران وجود داشته و همواره هم وجود داشتن این پایگاه رو مدام در حال تغییر میدیدن.

 در بین مردم و توده ها فرای اون جبهه ملی ای رو داشتیم که این جبهه ملی هم ریشه هاش بر میگرده به همون مشروطه خواهان.

 قاعدتا نزدیکترین طیفی که شاید هسته اصلی اون مشروطه خواهان رو در نظر بگیریم در نهایت تبدیل به اون ملیون شدن و ملی گرا ها شدن.

 ملی گرا هایی که اونها هم قدرت رو داشتن.

 اونها قرار بوده که اون اتفاق درست ایران رو از اون ابتدا رقم بزنن.

 قرار بوده که فرهنگ رو در لایه های مختلف جامعه تغییر بدن.

 همون جماعتی که قرار بوده مذهب رو کم رنگ تر بکنه قرار بوده که قدرت مذهب و این نهاد رو ضعیف بکنه.

 قرار بوده که برای پیشرفت و تعالی مردم قدرت پادشاه رو کم تر بکنه.

 قرار بوده که ایران رو به اون مشروطه برسونه.

 به پادشاهی پارلمانی برسونه و کم کم ایران رو در راستای رسیدن به دموکراسی کمک بکنه.

 پس ملی گرایان هم از همون دوران مشروطه وجود داشتند و در طی طول این تاریخ هم نقش های مهمی ایفا کردند.

 بزرگترین نماد و نشانه شون رو هم میشه به مصدق مربوط دونست چرا که بیشتر این ملی گرا ها قبله آمال شون رو در همون مصدق می بینند و مصدق به عنوان نمادی از این ملی گرایان شناخته شده.

 پس این طیف هم یک طیف ریشه دار در ایران بوده که رفتار های مختلفی رو در طول این تاریخ انجام داده.

 اما فرای این ریشه ها و پیدایش این گروه ها و این طیف های فکری، تقسیم بندی های بیشماری هم بین این ها شکل گرفته.

 یعنی طی مرور زمان در طول این تاریخی که پیش تر از انقلاب اتفاق افتاد، من گروه های فکری رو میدیدم که مدام در حال بازتولید خودشون هستن و تبدیل به شاخه ها و گروه ها و فرقه های مختلفی میشن ولی در دل مذهبیون با یک گروه های رادیکالی روبرو می شدیم مثل فدائیان اسلام که اتفاقا بیشتر این سردمداران امروزی جمهوری اسلامی هم از همین طیف فکری میان.

 یعنی شما وقتی اسمی از نواب صفوی می برید قند تو دل همین جماعت مجنون هستش که آب میشه.

 یعنی یک گروه رادیکالی که با ترور دیگران قصد داشته که خودش رو قدرتمند بکنه و به نوعی در سپهر سیاسی ایران با قتل عام و کشتار بدرخشه.

 مذهبیون تبدیل به طیف های مختلفی شدند از مذهبیون که به نوعی در پی نزدیکی با پادشاهی در ایران بودند تا مذهبیون رادیکالی که به فکر از بین بردن پادشاهی و در عین حال از بین بردن تمام مخالفین بودند.

 مذهبیون دارای گروه های مختلفی شدند اما متحدتر از دیگران بودند یعنی راحت تر زیر یک پرچم قرار میگرفتند.

 حالا در آینده که قرار است ما بیشتر در باب این انقلاب صحبت بکنیم میرسیم به این مطلب.

 اما وقتی به تقسیم بندیشون نگاه میکنیم میبینیم که بیشتر تقسیم بندی یکپارچه ای داشتند.

 یک تقسیم بندی که اگر از طیف اول تا آخر رو میخواستید درش قرار بدی همه به یک ریشه بر می گشتند و ریشه فکری و اعتقادی شون که از یک ماخذ مشخصی آب میشده.

 و در عین حال نگاه هم یک نگاه مشخص بوده.

 فرامین یک فرامین مشخص بوده و راحت تر با هم جمع میشدند و این طیف به نوعی اتحاد بیشتری با هم داشت.

 در کنار آن وقتی به کمونیست ها نگاه می کنید، کمونیست ها هم دچار تقسیمات زیادی می شوند.

 از کمونیست هایی که قرار بوده به صورت مسالمت آمیز حکومت را تغییر بدهند تا آن هایی که قرار بوده نزدیکی به وجود بیاورند با حکومت تا آن هایی که قرار بوده فقط و فقط ضدیت بکنند با دیگر گروه ها تا گروه هایی که قرار بوده جنگ های مسلحانه بکنند و حکومت را مسلحانه به زانو در بیاورند و حتی تا آنجایی که شما کمونیست هایی را می دیدید که مذهبی بودند، یعنی حالا کمونیستی که قرار است با مذهب گره بخورد.

 که نمونه گروه هایش را هم همه با آن آشنا هستیم که حالا این اعتقاد کمونیست را با اعتقاد مذهبی گره دادند.

 چرا که هم مذهب در ایران قدرتمند بوده و هم پایگاهی داشته و حالا سعی کردند که این دو نوع نگاه مختلف را که با هم در تضاد هست با هم به نوعی جمع میکنن.

 اسطوره ها رو از هم به قرض بگیرند و در نهایت یک نگاه من درآوردی رو شکل بدهند.

 از کمونیسم هم دچار تقسیمات متعددی شد.

 شاید بارزترین این نگاه ها یک اون نگاهی باشه که به فکر جنگ مسلحانه افتاد و یک بخش دیگه ای هم اونهایی باشند که با مذهبیون خودشون رو ادغام کردند و نزدیکی فکری با مذهبیون شکل دادند.

 جبهه ملی هم دچار تقسیماتی شد.

 جبهه ملی هم تقسیماتی رو در طول خودش دید که شاید مهم ترین این تقسیمات رو بشه به اون بخشی نسبت داد که حالا آرا و عقاید خودش رو در باب ایران و ایرانیت، در باب پیشرفت و پیشروی ایران، در باب مشروطه و مشروطه خواهی و عناوینی از این دست با مذهب گره دار و ملی مذهبیون رو شکل داد که اونها هم نمادهای مستحکم و قدرتمندی دارند که قابل شناخت هستند برای همه.

 پس ملی گراها هم در خودشون یک سری تقسیماتی رو داشتند که بزرگ ترین و نمادین ترین این تقسیمات را میتوانیم برگردانیم و با مذهبیون به نوعی گره دهیم که نگاه هایشان نزدیک به مذهبیون شد.

 حالا ما در همین ابتدای امر و این تقسیم بندی، این سه طیف مختلف و قدرتمند فکری ایران پیش از انقلاب به یک نقطه مشترکی رسیدیم به یک نقطه مشترکی که همه این عناوین رو بر میگردونه به مذهبیون.

 یعنی ما مذهبیون رو تصویر کردیم که گفتیم فرامینی مشترک داشتند، نگاهی مشترک داشتند و اگر بینشون تقسیماتی هم شکل گرفته این تقسیمات در یک راستا و در یک سویه بوده.

 همه با هم به نوعی همپوشانی فکری رو داشتن چرا که اون ریشه ی فکریشون یکسان بود.

 اما در عین حال وقتی به کمونیسم هم نگاه میکنیم، وقتی دو تقسیم بندی رو براشون قائل میشیم، یکی اون بخشی که قرار بوده مسلحانه بجنگن، دومین بخش میشه اون کمونیست هایی که قرار بوده اعتقاداتشون رو با اعتقادات مذهبی گره بدن.

 یعنی باز هم یک سر این تقسیم بندی دوباره به مذهبیون بر می گردد و در عین حال وقتی جبهه ی ملی رو هم خواستیم در این تقسیم بندی ها جای بدیم، شخصیت های موثرش رو اگر زیر نظر قرار بدیم می بینیم که اینها هم در اون تقسیم بندی نهایی یک طیفی رو بوجود میارن که با این مذهبیون احساس خویشاوندی و نزدیکی می کنن، افکار خودشون رو گره میدن با اعتقادات مذهبی.

 مثالهاش هم زیاد هست.

 اون کسانی که در دوران مصدق وزیر بودند هم به همین شکل بودند که اون برخیشون که بعدها نگرش های نزدیک به نگرش های مذهبیون دیدم.

 مثلا نماد هاشون هم اون بخش مذهبیشون قدرتمند و مستحکم بوده.

 مباحث شون همیشه مباحث مذهبی بوده.

 به نوعی تعبیر به همین روشنفکران امروز دینی میشن.

 اینایی که قرار هست که اسلام رو به شکل جدیدی برای دیگران معنی بدند.

 پس در این تقسیم بندی طیف های فکری هم به این نقطه میرسیم که باز هم مذهبیون قدرتمند بوده.

 اما فرای این تقسیم بندی ها و این نتیجه ای که ما گرفتیم باید بریم و ببینیم رفتار پهلوی دوم نسبت به این طیف های فکری چگونه بوده.

 حالا پهلوی اول هم رفتار های مختلف و متضادی داشته اما موضوع قابل بحث ما نیست چرا که بیشتر پهلوی دوم هستش که باید روش مانور داده بشه چون در نهایت در دوره ی پادشاهی اون بوده که این انقلاب اتفاق افتاد.

 اما میشه یه اشارتی هم در باب پهلوی اول کرد.

 پهلوی اول که قاعدتا با این طیف فکری همواره مخالفت داشت، چه با کمونیست ها، چه با جبهه ملی ها و چه با مذهبیون.

 اما شاید بشه دید در این تقسیم بندی اگر بخوایم بینشون تفاوت بزاریم بگیم که پهلوی اول ضدیت بیشتری رو با روحانیون و با اون بخش فکری مذهبیون داشت و بعد از اون با کمونیست ها و به نوعی جبهه ملی ها کمتر در تنش بوده هرچند که با اونها هم به شدت در تنش بوده.

 اگر اون ملی گراها رو به نوعی مشروطه خواهان در نظر بگیریم اما بیشترین حجم از این ضدیت خودش رو با مذهبیون داشتند.

 حالا ما محمد رضا شاهی رو داریم که در برابر این عناصر بیشترین نزدیکی فکری رو با مذهبیون داره.

 یعنی نقطه عکس پهلوی.

 خب به شدت از کمونیسم می ترسه و خیلی از جاها سعی می کنه با همون همان سیاستی که آمریکا برای مبارزه و مقابله با کمونیسم پیش گرفته بود، یعنی بها دادن به مذهبیون برای ریشه کن کردن کمونیست ها پیش برود.

 خب همه می دانیم که کمونیسم شاید بزرگترین مخالف و دشمن در برابرش آمریکا است.

 آمریکایی که بر پایه نظام سرمایه داری همواره شکل گرفته و به نوعی نماد سرمایه داری در جهان است و همواره این تضاد را با نگاه فکری کمونیستی داشته و بیشتر اوقات هم برای مقابله و مبارزه راه حل و راهکارش میدون دادن به مذهبیون بوده، چرا که خب همه می دونیم که نگاه کمونیستی یک نگاه ماده گرایانه ای هستش که درش خدا رنگ و بویی نداره.

 به نوعی آتئیست هستند و بی خدا هستند و این افراد بی خدا شاید بزرگترین دشمن در برابرشون می تونن مذهبیون باشن که اونها رو به طور کلی قبول ندارن.

 یعنی مذهبیون ایرانی که اونها رو نجس می دونن کافر حربی می دونن.

 پس شما وقتی می خواید برای دور کردن یک دشمنتون حتی حاضرید به یک دشمن دیگه هم رو بیارید، یه دشمنی دارید که می دونید با بها دادن به این دشمن می تونید اون دشمن رو از سر راه بردارید.

 و این راه حل امریکایی که در طول تاریخ چه در گذشته و چه در حال و در طول تاریخ معاصری که ما باهاش رو به رو هستیم، همون رفتارهایی که در افغانستان هم انجام می دن در کشورهای دیگه هم انجام دادند و ثمره اش قدرت گرفتن یه گروهی مثل القاعده و طالبان و الی آخر ماجرا بوده.

 در اون برهه از تاریخ هم توسط محمدرضا شاه اعمال می شده برای اینکه با کمونیست که به نوعی دشمن اول و اصلی خودش می دونسته مقابله کنه به مذهبیون بهای بیشتری می داد.

 در کنار این صحبت کردیم و گفتیم که پهلوی دوم روحیات مذهبی هم داشته.

 یعنی شما کتاب خاطراتش رو وقتی می خونید دو بار اذعان می کنه که من رو ائمه کمک کردند و از مرگ نجات دادند.

 این یعنی همون روحیات مذهبی.

 وقتی به حج میره یعنی روحیات مذهبی تا آخر عمرش وقتی پایبند به مذهب اسلام بود، به دین اسلام و مذهب تشیع هست.

 یعنی همون روحیات مذهبی.

 وقتی هر سال به زیارت.

 امام هشتم شیعیان در مشهد میره این هم باز به همون معنای مذهبی بودن هست.

 در کنار این مذهبی بودن برای مقابله با کمونیسم و اون سیاست خاصه ای که در آمریکا و حتی در ایران در اون دوران اتخاذ میشده به مذهبیون بهای بیشتری داده.

 نمونه های بسیاری هم داره و این مذهبیون رو قدرتمند تر کرده.

 ما یک تعریف مشخصی رو دادیم.

 تا اینجای کار.

 اینکه ما یه پهلوی اولی داشتیم که یه ضدیت خالصی داشته با مذهبیون، مذهبیون رو در موضع ضعف قرار داده و در موضع مظلومیت قرار داد و سمپاتی بین مردم شکل گرفته و حالا پهلوی دوم با توجه به روحیات مذهبی و برای جلوگیری از کمونیسم و اشاعه کمونیسم در ایران به این مذهبیون میدان داده.

 پس این قاعدتا دارای همه چیز را برای مذهبیون به پیش میبرد.

 حالا یک سری مذهبی هستند که یک پایگاه اجتماعی را به دست آوردن و قدرت را هم به دست میگیرند و میتوانند بیشتر و بهتر در باب افکار و عقاید خود صحبت بکنند و این افکار و عقاید حالا خریدار هایی هم دارد.

 پس در این سه طیف این رفتار متناقضی بوده که محمدرضاشاه داشته با کمونیسم که قضیه اش مشخص بوده و مذهبیون هم که دربارش صحبت کردیم هم سمپاتی ای که به صورت شخصی با مذهبیون داشته و هم راهکاری که برای از بین بردن کمونیسم داشته.

 در کنار این با ملی گراها هم که از ابتدای امر سر مخالفت رو داشته.

 اگر ما نماد و نشانه ای رو در باب این جماعت.

 ملی گرا در نظر بگیریم و اون رو تعبیر و تفسیر به مصدق بکنین که قاعدتا مثال درستی هست و دور از ذهن نیست.

 چون شما می‌تونید ببینید که در بین این ملی‌گراها بزرگترین اسطوره شون مصدق هست و همیشه هم به مصدق رجوع می‌کنند.

 شما فقط کافیه که به رفتار محمدرضا شاه در باب مصدق نگاه بکنید.

 اینکه مصدقی که برای ایران کارهای مفید و بزرگی رو انجام داد و ملی کردن صنعت نفت کار کوچکی نبوده، در تاریخ ایران کاری به شدت گره گشا بوده و حتی پیشرفت هایی که خاندان پهلوی در دوران محمدرضا شاه هم بهش می‌بالند به دلیل اون سرازیر شدن اون ثروت ناشی از نفت بوده.

 حالا رفتار محمدرضاشاه در قبال مصدق چگونه بود؟

 مصدق که تا آخرین لحظه هم حتی با اینکه قدرت رو برای مدتی به دست گرفت، اعلام جمهوریت در ایران نکرد.

 در صورتی که توسط دوستان و اطرافیانش به شدت.

 مورد مشاوره بود که حتما این کار رو بکنه.

 اما باز هم تنها خواسته اش برگشتن به حکومت مشروطه بود.

 همیشه یکی از خواسته های مهمش این بود که ما حکومت مشروطه رو باید احیا کنیم.

 حتی در آینده هم وقتی نگاه میکنید به این جماعتی که ملی گرا بودن در پی اصلاح اون حکومت بودند و همواره بزرگترین خواسته شون اصلاح حکومت پهلوی و پادشاهی پارلمانی و به نوعی بازگشت به دوران مشروطه و در عین حال پیشرفت در همون نظام فکری بود.

 اما محمدرضا شاه پهلوی میاد و خب دادگاه معروفی که برای مصدق شکل میده و در نهایت اون رو تبدیل به نوعی مجازات حصر خانگی میکنه تا آخر عمرش در همون خانه میمونه. مونه.

 مصدق و بزرگ ترین موضوع این است که بردن نام این آدم تبدیل به یک گناه بزرگ می شود.

 یعنی شما دیگر هیچ اسمی از مصدق در سپهر سیاسی ایران نمی بینید؟

 و این جبهه ای که نسبت به ملی گراها توسط محمدرضاشاه پهلوی گرفته می شود، در صورتی که کمونیست ها و یا مذهبیون دوست داشتند که این حکومت از بین بره، اما ملی گراها بیشتر در پی اصلاحاتش بودند و رفتار متناقض محمد رضا شاه با ملی گراها هم شروع می شود و شما می بینید که در طول این تاریخ چگونه با اشخاص شاخص این جمع ملی گراها رفتار می شود و چگونه به زندان های طویل مدت می افتند.

 هیچ نوع قدرت سیاسی در اختیارشان قرار نمی گیرد تا بتوانند ذره ای اصلاحات را شکل بدن و جامعه رو به یک بالانسی برسونن و تمام خواسته و هدف محمدرضاشاه به همین مرتبت میرسه که خودش به عنوان قدرت اول و یک پادشاه مستبد در قدرت بشینه.

 خب فرای اینها الان بهتر هست که یک مقداری در باب اهداف این گروه ها هم با هم صحبت بکنیم.

 خوب دو نوع دو طیف فکری که ما به عنوان کمونیست و مذهبیون می شناسیم قاعدتا به دنبال حکومتی بر پایه ایده آل ها و آرمان های خودشون بودند.

 یعنی شما میتونستید با کمونیست هایی روبرو بشید که قاعدتا می خواستند یک حکومت کمونیستی رو در نهایت به سرانجام برسانند و مذهبیون هم که قاعدتا دوست داشتند حکومت رو تبدیل به یک حکومت مذهبی بکنند، قوانین رو بر پایه شریعت و احکام خدا بنویسند.

 اما جبهه ملی قاعدتا به دنبال یک نوع اصلاحات بوده و به نوعی بزرگداشت اون مشروطه بوده و تغییرات در دل مشروطه بوده.

 یعنی شما میتونید نماد این.

 اصلاح طلبی رو در اون دوران در دل همین ملی گراها ببینید.

 پس از بعد هدف هم کاملا مشخص بوده و بعد رفتار محمدرضاشاه هم با این عناصر مختلف در طی تاریخ اتفاق افتاده و رفتار، رفتار اشتباهی بوده.

 یعنی هر کسی بخواد به این نگاه بکنه به این معادله ای که ما داریم مطرح میکنیم، قاعدتا میدون دادن به مذهبیون بزرگترین اشتباه بوده.

 تا این حد در برابر جبهه ملی قرار گرفتن اشتباه بوده.

 شاید باید راه دیگه ای اتخاذ میشد و بعد بیشتر به ملی گراها میدان داده میشد تا اتفاقات به شکل دیگری رقم بخوره.

 اما اون برهه از تاریخ و اون دوره دوم حکومت محمدرضا شاه که ما در بابش صحبت کردیم و گفتیم که دوره استبداد محمدرضا شاه پهلوی است.

 او را به این سمت سوق داد که با این کار.

 همه رو به خفقان بکشونه.

 و مطمئنا ملی گراها رو بزرگترین رقیب خودش می دونست دیگه.

 یعنی شما مصدق رو مطمئنا بزرگترین رقیب پادشاه ایران می دیدید و بعد رفتاری که در قبال اون شد هم دقیقا در رفتاری که شما بخواید با بزرگترین رقیب خودتون برای از میدون به در کردنش کنید.

 اما زیاد در باب این مسائل صحبت نمی کنیم.

 میریم سراغ خود انقلاب.

 انقلاب ایران رو میشه به سه مرحله تقسیم بندی کرد و حالا در باب هر کدوم از این مراحل جزئی سعی می کنم توضیح بدم تا در نهایت به انقلاب برسیم.

 ایران یک مرحله انقلابی داره که اون مرحله ابتدایی هست که به نوعی بروز نارضایتی ها از طیف های مختلف فکری هست.

 یعنی از بعد از بیست و هشت مرداد ما مواجه می‌شویم با یک طیفی که قاعدتا از حکومت وقت ناراضی هست.

 این بخش اول انقلاب هست.

 مرحله ی اول هست.

 از بعد از بیست و هشت مرداد و شکل گیری اون قدرت فائقه.

 این بخش شاید طولانی ترین بخش هست که قرار بوده کم کم این اتفاق شکل بگیره و کم کم پیش بره و به مرور زمان هم هر کدوم از این گروه ها و طیف های فکری به این مخالفت به نوعی دامن زدن و بهش اضافه شدن.

 یعنی مثلا در سال چهل و دو و اون اتفاقاتی که توسط مذهبیون اتفاق افتاد به نوعی نزدیک شدن به این طیف نارضایتی هست.

 یعنی ما تبدیل به یک مملکت یک گروه هایی رو در خودش داشت که کم کم هر کدوم اعلام نارضایتی رو نسبت به حکومت اعمال می کردند.

 ملی گراها مطمئنا بعد از اون رفتاری که با مصدق شد این اعلام و این موضع خودشون رو نسبت به حکومت داشتند.

 هر چند که تا اون انتها و اون نهایت انقلاب هم در پی اصلاحات بودند نه در پی یک انقلاب.

 این خیلی کم مواجه میشیم که اونها بخوان انقلاب کنن.

 بیشتر دوست داشتن که اصلاحات بکنن.

 اما ریشه ابتدایی شاید همین مقابله ملی‌گراها با حکومت بوده که به نوعی در پی اصلاحات هست.

 به نوعی در پی تغییرات هست.

 در پی بهبود بخشیدن به اتفاقات است.

 اما تمامی این طیف های فکری از کمونیست ها تا مذهبی و ملی گراها کم کم و کم کم در این استراتژی و این نگاه و این نقد به حکومت وارد شدند.

 یک برهه طولانی از تاریخ ایران در این محدوده قرار داره.

 حالا باز هم شاید دربارش صحبت بکنیم.

 مرحله دوم اون این بخشی است که حالا گروه هایی وارد جنگ مسلحانه می شوند با حکومت وقت.

 به نظر من این دومین مرحله از انقلاب ایران است.

 گروه ها گروه های محدودی هستند و بیشتر هم با اعتقادات کمونیستی.

 حالا چه کمونیست هایی که مذهبی هستند و چه کمونیست هایی که کمونیست هستند.

 این طیف فکری به دنبال این جنگ مسلحانه بوده.

 حالا هم در باب اعتقاداتی که به او گفته شده بوده این راهکار وجود داشته که می توانند یک طیفی که باورمند به این انقلاب هستند از طریق جنگ های مسلحانه این انقلاب را شکل بدهند و هم شرایط و خفقان را در حالی می دیدند که شاید راهکار و راه عملشان همین جنگ های مسلحانه بوده.

 این مرحله دوم از این اتفاقات در راه رسیدن به انقلاب هست و مرحله سوم عمومی شدن این خواست ها هست.

 یعنی اون مرحله سوم اون مرحله ای هست که حالا از طیف های فکری فراتر میره.

 و این خواست انقلاب و به نوعی تغییرات مبدل به یک خواست عمومی میشه که اون فقط در همون سال های انتهایی انقلاب هست.

 در همون دو سه سال آخر هست.

 یعنی شاید بشه از سال پنجاه و پنج تا پنجاه و هفت رو در نظر گرفت که این تبدیل به یک خواست عمومی میشه.

 پس شما با سه مرحله در این انقلاب مواجه هستید.

 یک بعد از 28 مرداد.

 دو تبدیل شدن این اتفاق به یک جنگ مسلحانه و مبارزه مسلحانه.

 و مرحله سوم مردمی شدن این انقلاب و توده ها رو درگیر این انقلاب کردن.

 که خب قاعدتا وقتی توده ها در هر جامعه ای وارد این اکت عکس سیاسی بشن و بخوان انقلابی رو بکنن قاعدتا به ساده ترین شکل ممکن این انقلاب شکل میگیره.

 هر کدوم از این طیف های مختلف سیاسی در این مراحل نقش های مهمی را ایفا کردن.

 یعنی شما میتونید مرحله اول و ابتدایی و این جرقه رو از ملی‌گراها ببینید.

 با اون اتفاقاتی که در قبال مصدق می افته یک طیف فکری سیاسی در ایران در برابر نظام پهلوی قرار میگیره و این طیف ملی گرا علم به نوعی پرچم مخالفت رو بلند میکنه.

 اما همون طوری که در پیشتر هم صحبت کردم در باره اش جبهه ملی به دنبال انقلاب نبوده و همواره به دنبال اصلاحات بوده و دوست داشته که به نوعی ما به مشروطه بازگردیم و این استبداد سیاسی کم رنگ تر بشه و خفقان کم رنگ تر بشه و پادشاه به همون سلطنت خودش برگرده.

 اما این تیم به مرور زمان شکل میگیره و قدرتمند تر میشه.

 حالا مذهبیون هم وارد این وادی و این گودی می شوند.

 یعنی شما به یک باره صدای مخالفی رو می شنوید که داره مستقیما با پادشاهی مخالفت می کند و در برابر پادشاه صحبت می کند و اتفاقا ریشه اش هم از ریشه های مذهبی می آید.

 حالا رفتارهای پر تناقضی را دارید از پادشاه یک کشور که مدام داره به این به نوعی آتش هیزم اضافه می کند.

 یعنی شما پر از تناقض هستید؟

 در دوران حکومت پهلوی از هر لحاظی که به این حکومت نگاه بکنید تناقض رو می تونید درک بکنید.

 پدری که به این نهاد روحانیت با یک نگاه غضب آلودی نگاه می کنه و باهاش مدام در حال ضدیت است و بعد پسری که در برابر اون به اونها بها میده و اونها را ارزشمند می کنه حالا همین پسری که این نهاد رو قدرتمند کرده ایران رو از اون ارزش های اسلامی مدام دورتر و دورتر می کنه.

 حالا قرار هست که با اون فرهنگ غربی پیش بره.

 در کشوری که سنتی هست، در کشوری که از نظر فرهنگی اجازه داده نشده تا یک طیفی از مردم وجود داشته باشند که این عقاید رو نقد بکنند، این عقاید رو زیر سوال ببرند و بعد این توده ها به این مرحله برسند.

 حالا پادشاهی هست که این زندگی و نوع زندگی غربی ها رو به نوعی تبدیل به زندگی ایرانی ها قرار هست که بکنه.

 یعنی همون نوع کارهایی که پهلوی اول انجام داد اما به شکل دیگری.

 یعنی پهلوی اول اگر حجاب رو از سر زنان کشید حالا این بار ما مواجه هستیم با زندگی غربی که با این ارزش های ارزشهای اسلامی در تضاد هست.

 حالا قرار هست که سینمایی داشته باشیم که یک سینمای.

 باز اروپایی باشد.

 در صورتی که کشور، کشور سنتی است.

 مردم مردم سنتی هستند و بعد نهاد مذهب هم به واسطه کارهایی که در طول این تاریخ انجام شده قدرتمند تر از سابق است و این تضاد کامل است و این رفتارهایی است که مدام دارد این تناقض را بیشتر می کند و تضاد را بیشتر می کند و بعد آن قشر مذهبی هم قدرت مانور بیشتری دارند.

 یعنی ارزش های مختلفی که در اسلام نفی شده را شما دارید در کشور جاری و ساری می کنید و بعد در کنارش میدان می دهید.

 به این مذهبیون که بیایند و درباره این موضوعات صحبت بکنند.

 قاعدتا زمانی که قرار باشد یک روحانی در باب مسائل ایران صحبت بکند، موضع دارد نسبت به اینکه چرا باید مشروب فروشی ها در ایران آزاد باشند، چرا باید این حجم از بی بند و باری با تعاریف خودش در ایران جاری و ساری باشه؟

 چگونه ممکنه که در سینما های ایران فیلم های پورن و یا نیمه پورن نمایش داده بشه؟

 و الی آخر ماجرا.

 و این تضاد مداوم باعث میشه که درگیری بیشتر مردم میشه با این مباحث.

 خب میدون رو در اختیار مذهبیون قرار دادید و مذهبیون مدام دارن عقاید خودشون رو تکرار میکنن و مردم هم این ها رو میشنوند.

 این تناقض ها و تضاد ها رو می بینن و کم کم گرایش پیدا میکنن چرا که اصلا از نظر سنتی هم یک وابستگی رو دارن.

 حالا یک برهه ای از تاریخ مظلومیت این ها رو هم دیدن، بیشتر باهاشون سمپاتی برقرار کردن و حالا قدرتمندانه همون طیف مظلوم شده داره در باب عقاید و افکارش صحبت میکنه.

 حالا هی مدام داره یارکشی بیشتری از دل این مردم برای خودش انجام میده.

 این مرحله ابتدایی که ما در باب انقلاب دربارش صحبت کردیم که گفتیم شروع کننده اش قاعدتا ملی گراها بودند.

 کم کم گفتم به قشرهای دیگه هم انتقال پیدا کرد و مذهبیون شاید پیروزمندانه ترین رفتارها رو برای خودشون انجام دادند.

 یه قیامی رو هم انجام دادند که با اتفاقاتی همراه شد و این قدرت رو برای اونها بیشتر کرد.

 فرای اون یک شخصیت شاخصی رو هم معرفی کردند.

 یعنی مذهبیون یک شخصیت شاخصی رو هم معرفی کردند که یک نوعی نماد این اتفاقات برای مذهبیون باشه.

 هر چند که در ملی گراها و کمونیست ها این اتفاق نیفتاد.

 یعنی اونها شخصیت شاخصی رو معرفی نکردند که سردمدار این اتفاقات باشه در جبهه فکری خودشون.

 با توجه به اینکه انسان ها مدام در پی پیدا کردن رهبر هم هستن این هم یکی از نقاط ضعف اون دو طیف فکری بوده به واسطه تعدد بیش از حدشون و یا اینکه همسویی بیشتری با هم داشتند و اتفاقات ریز و درشتی که بینشون وجود داشته.

 اونها موفق به تولید یک سردمدار نشدند اما مذهبیون قاعدتا شدند و مذهبیون هم به واسطه این تسلیم بودن و این فرهنگ تسلیم بودن و این فرمانبرداری که مدام درشون تکرار میشه قاعدتا رهبر رو هم راحت تر قبول میکنن.

 پس در این برهه ابتدای انقلاب که خیلی قدم به قدم و آهسته آهسته شکل گرفت، ما یک چهره ای رو هم در مذهبیون دیدیم که تبدیل به چهره اولشون بشه.

 اما مرحله دومی که ما دربارش صحبت کردیم و جنگ های مسلحانه رو تعریف کردیم که بیشتر هم از سمت کمونیست ها اتفاق افتاد.

 خب مطمئنا هر انسانی با هر عقل سلیمی می‌توانست به این نتیجه برسد که برای یک کشوری مثل ایران با بیش از سی میلیون، سی و پنج میلیون جمعیت این نسخه درستی برای انقلاب نیست و اصلا راه به جایی نخواهد برد.

 اما این را باید مد نظر بدهیم که درست این نمی تواند راه حلی برای انقلاب باشد اما قاعدتا شور انقلابی را به دل مردم بیدار می کند و این مراحل دست به دست هم می دهند تا آن مرحله آخر اتفاق بیفتد.

 یعنی شاید هر کسی با نگاه کردن به اینکه یک گروه چندهزار نفره ای قرار باشد که با جنگ مسلحانه، یک حکومت قدرتمند، یک پادشاهی و یک ارتش نیرومند را از پای در بیاورند، غیرممکن است و بعد راه را هم باز می گذارد برای آن پادشاه و یا آن قدرت سیاسی و آن حکومت که قلع و قمع بکند و آن افراد را از بین ببرد.

 چرا که در همه جای دنیا دفاع را محترم می شمارند و کسی که قرار باشد در برابر حکومت ها تا مسلحانه به میدان بیاید.

 تقریبا همه جاهای جهان حق می دونند کشتنشون رو و مجازات کردنشون رو.

 و اصلا این هم یک دریچه ای رو باز کرد برای حکومت پهلوی.

 برای قلع و قمع کردن مخالفینش.

 پس قاعدتا هر کسی بخواد به این معادله نگاه بکنه میدونه که این اتفاق یک اتفاق صد در صد پر از شکستی است برای اون طیفی که قرار هست به صورت مسلحانه در برابر حکومت وقت بجنگند.

 اما در کنار این باید این رو در نظر بگیریم که این قدرت شورمندانه کردن انسان ها رو بسیار داره.

 این حرکات می تونه انسان ها رو به این وادی برسونه که در راه این انقلاب وارد بشند و اصولا به نوعی تبلیغ بزرگی است برای این انقلاب و این رفتارهایی که به صورت جنگ های مسلحانه از طرف کمونیست ها و طیف فکری کمونیستی به صورت کلی حالا چه مذهبی و چه غیر مذهبی اش به نوعی جرقه های انقلابی کردن مردم رو زد و ما رو به اون مرحله سوم و به نوعی مردمی شدن این اتفاق پیش برد.

 حالا طیف های مختلفی که در طول این سالیان متمادی در پی تغییرات در ایران بودند در پی تحولات در ایران بودند.

 چه در پی اصلاحات و چه در پی انقلاب به مرحله ای می رسند که این انقلاب جنبه عمومی پیدا می کنه و مردم هم خودشون رو دخیل می دونن.

 حالا قدرت در اختیار اون کسی هست که بیشتر پایگاه اجتماعی داشته باشه.

 خب قاعدتا کمونیست که در ایران نمی تونه پایگاه قدرتمندی داشته باشه.

 حالا امروز که هیچی.

 امروز که در باب کمونیسم صحبت کردن یکم دور از واقع هست به واسطه اینکه خب یه نتایجی رو از خودشون در جهان نشون دادند و یک ثمره ای رو داشتن و به نوعی با دیدن این ثمره ها مردم کمرنگ تر شده اعتقاداتشون نسبت به.

 در اون برهه ابتدایی گفتم جوون ها و روشنفکرا نسبت به این اعتقاد به شدت احساس سمپاتی داشتند و خیلی باهاش ارتباط برقرار میکردند.

 اما نکته مهم این هستش که اونها نمی توانند در بین مردم پایگاهی رو به دست بیارن چون کشور یک کشور سنتی هست، اعتقادات و اعتقادات سنتی هست.

 مذهب طی مرور زمان جایگاهی پیدا نکرده که مورد نقد قرار بگیره.

 پایگاه های فرهنگی وجود نداشته تا بتونه کمرنگش بکنه.

 پس قاعدتا این نگاه مذهبی پررنگ هست و این نگاه کمونیستی که حالا قرار هست مذهب رو زیر سوال ببره نمی تونه خیلی جنبه عمومی به خودش بگیره.

 حالا این کمونیسم وقتی با نگاه مذهبی ادغام میشه می تونه یک پایگاه مردمی رو به دست بیاره اما پایگاه اصلی مردمی رو هم در اختیار دوباره مذهبیون قرار میده چرا که خیلی سادست.

 یعنی اون طیف توده های جامعه، اون طیفی که در جامعه وجود داره با دیدن این اتفاق مشخص به این نتیجه میرسه که حتی کمونیست ها هم به سمت مذهب کشیده شدن.

 پس باز قدرت فائقه مذهب هست که قرار میده.

 در مجموع این که این مردمی شدن ادامه پیدا کرد و شاید به واقع مظلوم ترین این جماعت همون جماعت ملی گرایی بودند که همون مشروطه خواهان سابق بودن پایگاه هاشون رو کم رنگ تر و کم رونق تر دیدند.

 جایی برای صحبت کردن و عرض اندام نداشتند و این طیف های فکری با رفتار های مختلفی که از خودشون نشون دادند و طریقه مواجهه ای که حکومت باهاشون داشت هر روز قدرتمند تر شدند و حتی از خود اون ملی گراها هم یک تعداد بی شماری است به سمت مذهب کشیده شدند.

 حالا چه اعتقادات مذهبی از قبل داشتند و چه سعی کردند این اعتقادات مذهبی رو رنگ و بوی علمی و امروزی هم بهش بدند.

 در مجموع که همه چیز به نفع اون طیف مذهبی به پیش رفت، تمامی این گروه ها به نوعی جاده رو برای اونها هموار کردند و راه رو در اختیار اونها گذاشت.

 برآیند تمامی این صحبت ها ما رو به جایی رساند که مذهبیون قدرت را قبضه بکنند، همه چیز رو در اختیار بگیرند.

 خب قاعدتا همه چیز دست به دست هم می داد و این شکل رو بروز میداد.

 یعنی شما از تک تک عناصر رو در کنار هم بزارید.

 از رفتار پهلوی اول تا رفتار پهلوی دوم با این طیف فکری تا تناقضاتی که پهلوی دوم در طول حکومتش داشت و این پایگاه رو بهشون داد تا چهره سازی ای که مذهبیون برای خودشون انجام دادن و یک شخصی رو تبدیل به یک نمادی برای خودشون کردند تا ریشه های سنتی که در این کشور وجود داشت به واسطه مظلوم واقع شدن قدرتمندتر شد.

 نهادهایی وجود نداشتند که این نگاه رو نقد بکنند و همواره به خفقان رفتند.

 میدونی که به این مذهبیون داده شد تا راحت تر و آزادانه تر صحبت بکنند و در عین حال اون دو تفکر دیگه هم که مدام در حال کشش به مذهبیون بودند یعنی کمونیست هایی که گروه هایی رو در خودشون به وجود آوردند که حالا نگاه های مذهبی داشتند.

 فرای اینکه یک گروه مذهبی با نگاه کمونیستی شکل گرفت، فرای این تصدیقی در تفکر مذهبیون بود.

 یعنی مردم رو وادار می کرد که حالا نگاه کنید که یک تفکر کمونیستی هم در نهایت با نگاه مذهبیون نگاهش رو گره زده و یا جبهه ملی که سردمدارانش که در اون دوره حتی مصدق.

 به عنوان وزیر شناخته می‌شدند هم نزدیکی خودشان را با این نگاه مذهبی به نوعی گره زدند و به نوعی ملی مذهبی ها را پدید آوردند و این نزدیکی فکری را به پیش بردند و ثمره تمام این‌ها ریختن آب به چاه به نوعی مذهبیون بود.

 راه را آسفالت کردن و به پیش بردن برای مذهبیون راه را هموار کردن.

 برای اینکه مذهبیون قدرت را قبضه بکنند و آن قدرت فائقه ای که در بین مردم بود و قوه محرکه اصلی برای انقلاب بود هم در اختیار.

 به نوعی مذهبیون قرار بگیرند.

 حرف ساده و روشن زده می‌شد.

 هدف مشخص بود.

 ایمان در پیش بود.

 نقطه سیاه و سپید مشخص شده بود.

 همه راه‌ها در پیش بود تا این مذهبیون بتونن بیان و قدرت رو به دست بگیرند و حالا این نارضایتی عمومی از شرایطی که در ایران وجود داشت دست به دست هم داد تا این انقلاب شکل بگیره.

 نکته مهم و اصلی این هستش که این انقلاب انقلابی به واسطه انقلاب گرسنگان نبود که بخواد کمونیست ها درش نقشی ایفا بکنند.

 انقلابی بر پایه.

 وطن پرستی نبود که حتی بخوان جبهه ملی ها توش نقشی بازی بکنند.

 انقلابی در راستای اصلاحات نبود که جبهه ملی ها بخوان درش نقشی بازی بکنند.

 انقلابی بود که ماورای این یه بخشی بخش ایدئولوژیک به خودش گرفته بود و فرای اون هم شاید اصلی ترین دلیلش هم فقدان و خفقان سیاسی بود که مذهبیون تونستن از اون احساسات مردمی استفاده بکنند.

 عناصری که در کنار هم وجود داشت رو به کار بگیرند تا همه چیز و همه کفه ترازو رو به نفع خودشون بکنن.

 در این انقلاب موضوعات مختلفی نقش ایفا کرد.

 بعضی از اتفاقات کلیدی نقش های مهمی را بازی کرد.

 یعنی شما وقتی به تاریخ ایران نگاه می کنید یا فراتر از آن به تاریخ تمام جهان، انقلاب و گاهی اتفاقات کوچکی هم رخ می دهد، یعنی تبلور احساسات به یک باره باعث یک دگرگونی بزرگ می شود و انقلاب ایران هم از این قاعده مستثنی نبود.

 یک اتفاقات ریزی در این تاریخ افتاد که خیلی بزرگ بود که خیلی به نوعی احساسات مردم را برانگیخته کرد.

 از آن اتفاقی که در سینما رکس آبادان افتاد شما در نظر بگیرید تا به عنوان مثال اتفاقی که برای شخصیت های کمونیستی افتاد.

 حالا کمونیست هایی که به نوعی قرابتی هم با مذهبیون داشتند.

 همان همون مرحله ی دومی که ما در باب جنگ های مسلحانه صحبت کردیم هم در این تهییج احساسات به شدت نقش بازی کرد و نقش ایفا کرد و در نهایت مردم و مردمی که حالا وارد این صحنه ی سیاسی شده بودند رو به جایی رساند که به انقلاب برسیم.

 با پادشاهی روبه رو بودیم که در یک دنیای خیالی برای خودش زندگی میکرد.

 به واسطه ی این پروراندن چاپلوسان که به دور خودش جمع شده بودند و جای هر گونه نقد و انتقادی رو گرفته بودند، اونها رو به یک مرحله ای رسوند که از دنیای واقعی و جهان واقعی پیرامون خودشون هر روز دورتر و دورتر بشن.

 اگر اتفاقی توسط مذهبیون هر روز در حال انجام شدن بود، کسی نبود که به اونها خبری بده و اونها رو با مردم و زندگی عادی مردم رو به رو بکنه.

 اون استبداد وحشتناکی که بین در این برهه ی دوم حکومت محمدرضا شاه پهلوی شکل گرفته بود و هر روز قدرتمند تر میشد و در اون سال های آخری دیگه تبدیل به یک قوه ی مستحکمی شده بود.

 در نظام فکری پهلوی دوم باعث میشد که دورتر از اون دنیای واقعی قرار بگیره و به نوعی یک باره همه چیز رو در برابر خودش ببینه و ببینه که چگونه تمام قبله آمالی که برای خودش ساخته و آرزوهایی که ساخته به یکباره در برابرش فرو ریخته.

 این دوری از حقیقت و واقعیت، این دوری از دنیای واقعیات به واسطه ی ساختن اون دنیای پر از چاپلوسی در کنار خودش هم خیلی راهگشا بود.

 برای اون انقلاب، ایران و انقلاب رو به راحتی به پیش برد چرا که میتونست این اتفاقات کمی پیش تر بیفته.

 به عنوان مثال این نزدیکی فکری که برای پهلوی دوم اتفاق افتاد و در نهایت به این نتیجه رسید در اون چند ماه آخر حکومتش که باید با ملی گراها احساس نزدیکی و قرابت بکنه و این اصلاحات رو در اختیار اونها بذاره، اگر یک نگاه بهتری نسبت به محیط پیرامون خودش داشت می تونست در چند سال گذشته اتفاق بیفته و خیلی از این اتفاقات به وقوع نپیوندد.

 و می تونست این مرحله مردمی شدن انقلاب اتفاق نیفته و باز هم همون سه طیف فکری باشند.

 آزادی های سیاسی داده بشه و کم کم این اتفاقات شکل و رنگ دیگه ای بگیره.

 اما پادشاه ایران خب قاعدتا احساس می کرد که من انقلابم رو با مردم کردم و کارهایی که قرار بود رو انجام دادم و دیگه مردم نیازی به آزادی سیاسی ندارند.

 از نظر اقتصادی هم ایران در یک رونقی قرار داره و ما قرار هست که پله های ترقی رو پیش بریم.

 حالا در باب اینکه در دوران پهلوی هم مشکلات اقتصادی بوده یا نه؟

 که قاعدتا بوده در همه جای دنیا بوده و هست.

 اما اینکه اون دوران، دورانی بوده که رفاه رو مردم تا حدی داشتن به صورت نسبی رفاهی رو داشتند درش شکی نیست و این مشخص است که انقلاب ایران انقلابی نبوده که در راه نان باشد، برای کار باشد و یا عناوینی از این دست باشد.

 بخشی از این انقلاب به واسطه تحرک ها و تحریک های مذهبیون بوده که جنبه های ایدئولوژیک داشته و بخش دیگر و مهم تری هم به واسطه خفقان و استبداد سیاسی بوده که این مهم ترین رکن را داشته و فریاد این روز ها این طیف های فکری به ویژه طیف هایی مثل کمونیست ها و مخصوصا ملی گراها بیشتر در باب این خفقان سیاسی بوده که نیاز داشتند ایرانی ها به واسطه آن آرزومندی که از دور زمان ها داشتند به این آزادی های سیاسی برسند.

 در باب انقلاب.

 باز هم میشه صحبت کرد.

 صحبت دربارش بسیار هست.

 ما قسمت بعدی این برنامه را در باب جمهوری اسلامی اختصاص می دهیم و بیشتر در باب جمهوری اسلامی صحبت می کنیم.

 حالا در آنجا شاید در ابتدا یک مقدار بیشتری هم در باب این انقلاب صحبت بکنیم اما اصولا صحبت در باب تاریخ ایران بسیار زیاد است.

 همیشه ساعت ها درباره اش صحبت کرد.

 ما قرار نیست که این برنامه چند قسمتی ایران صد ساله یک تاریخی را بیان بکنیم.

 قرار هست که با بیان کردن بخشی از این تاریخ به یک برآیند درستی در باب تاریخ ایران برسیم و بدانیم که چرا امروز در این جایگاه قرار داریم.

 

 

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

دانلود رایگان کتاب، آثار نیما شهسواری، برای دسترسی به کتاب بیشتر صفحه را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.
0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات
برخی از کتاب‌های صوتی نیما شهسواری
برای دسترسی و دانلود رایگان تمامی عناوین، صفحه کتاب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

برخی از برنامه‌های پادکست به نام جان

برای دسترسی رایگان به همه‌ی عناوین پادکست صفحه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

blank

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال گزارش

گزارش شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.