Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

دانلود و دسترسی رایگان به پادکست به نام جان

ویژه برنامه : نقد لیبرالیسم و کمونیسم

قسمت سوم : معایب لیبرالیسم

به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم پادکست به نام جان در شبکه‌های اجتماعی:

مشخصات پادکست به نام جان ویژه برنامه‌ی نقد لیبرالیسم و کمونیسم

قسمت سوم : معایب لیبرالیسم
28:37
مدت‌زمان:
  • برنامه‌ساز: نیما شهسواری
  • فرمت‌های ارائه شده: 🎧پادکست به صورت صوتی و تصویری، متن پادکست
  • پلتفرم‌های انتشار: وب‌سایت جهان آرمانی، یوتیوب، اسپاتیفای و...
  • نحوه دسترسی: پخش آنلاین – دانلود رایگان
  • موسیقی متن: SunoAi
  • راوی: نیما شهسواری

توضیحات این قسمت از پادکست

نقد لیبرالیسم و کمونیسم

نهایتی یکسان در اسارت و بردگی در تسلیم و خویشتن را به گور سپردن و مسیری که هر بار متفاوت از دیگری تصویر داد و ما در چنگال اینان اسیر مانده‌ایم که هر بار تنی آزادی را به خاری برابری و برابری را به قتل آزادی برای خود و طایفه‌اش کرد


قسمت سوم
معایب لیبرالیسم


آزادی را در تفسیر بدل به هیولایی کردند که تنها به غصب دیگری آزاد است و اینگونه به دنیایی وامانده که نه آزادی در آن است و برابری را هزاری پیشتر قربانی کردند به امید آزادی


برنامه‌ی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغه‌های دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید

دسترسی به پادکست به نام جان ویژه برنامه‌ی نقد لیبرالیسم و کمونیسم

دانلود رایگان و دسترسی کامل به قسمت سوم : معایب لیبرالیسم

نسخه ویدیویی پادکست به نام جان ویژه برنامه‌ی نقد لیبرالیسم و کمونیسم

دیدن، شنیدن و دانلود رایگان نقد لیبرالیسم و کمونیسم

شنیدن به پادکست به نام جان ویژه برنامه‌ی نقد لیبرالیسم و کمونیسم از اسپاتیفای

🎧 پادکست داستان کوتاه شنیدن در اسپاتیفای و پلتفرم‌های دیگر قسمت سوم : معایب لیبرالیسم

پخش آنلاین پادکست به نام جان ویژه برنامه‌ی نقد لیبرالیسم و کمونیسم از یوتیوب

تماشای ویدیوی پادکست به نام جان قسمت سوم : معایب لیبرالیسم از یوتیوب نمایش صوت و تصویر

توجه

 

این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریع‌تر مطالب است

 

چرا متن پادکست را منتشر می‌کنیم؟

 

ما تصمیم گرفته‌ایم متن پادکست‌های خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آن‌ها برای همه مخاطبان آسان‌تر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح می‌دهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریع‌تر دارند، مفید خواهد بود

 

متن پادکست چگونه استخراج شده است؟

 

این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفته‌ترین فناوری‌های تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل می‌کند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی می‌کند

متن پادکست

سلام دوستان من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان است.

 با شما هستم.

 این قسمت سوم از ویژه برنامه نقد لیبرالیسم و کمونیسم هست و ما قراره توی این قسمت در باب معایب لیبرالیسم صحبت بکنیم.

 ممنون که همراه من هستید.

 خب دوستان توی این ویژه برنامه مشخص ما سعی کردیم که در باب نقد لیبرالیسم و کمونیسم صحبت بکنیم و در این قسمت مشخص هم قرار هست که در باب لطمات تاریخی و معایبی که لیبرالیسم داشته موجز و مختصر تا جایی که میتونیم در باب تیتر ها و عناوین صحبت بکنیم.

 خب قاعدتا ویژه برنامه هایی به نام جان و اصولا برنامه ای به نام جان بر مبنای مفاهیم هست و ما خیلی نزدیک به مصادیق نمیشیم.

 این قسمت هم خارج از این عرف همیشگی برنامه ما نخواهد بود.

 اما در این قسمت سعی میکنیم بیشتر بپردازیم به خود لیبرالیسم و معایب و لطمات تاریخی که زده و در قسمت آتی هم سعی میکنیم همین مبنا رو در باب کمونیسم داشته باشیم و کم کم به اون جمع بندی کلی پیرامون این مسئله مشخص برسیم و نگاه خودمون رو هم به صورت موجز بیان کنیم.

 وقتی ما در باب لیبرالیسم صحبت میکنیم خب میدونیم گفتیم قاعدتا نکات مثبتی داره.

 وقتی ما داریم در باب این نکات منفی درونش صحبت میکنیم به مفهوم رد تمام خوبی هایی که در خود داره نیست.

 خب قاعدتا گفتیم در اون نقطه ابتدایی شکل گیری و چرایی شکل گیری ایده لیبرالیسم خب ما میدونیم که یک پلکانی بود برای بالاتر اومدن، برای پیشرفت کردن.

 خب قاعدتا از اون دورانی که ما پیش از لیبرالیسم خوندیم میدونیم که در اون دوران، دوران قدرت بلامنازع دین باوران بوده، قدرت در اختیار اون ها بوده و این نگاه معنوی بوده که همه اختیار رو در بر گرفته بوده.

 این تار و مار کردن زندگی جمعی انسان ها بوده که اون زمان میداندار بوده و خودکامگی و استبداد بوده که میداندار بوده.

 خب قاعدتا لیبرالیسم یک پله ای بوده برای گذر ما.

 این انسانگرایی و گذر کردن از اون نگاه استبدادی خداوندی یک پلکانی بوده با تمام معایب درون خودش.

 برای اینکه ما از اون دوران اسفناک دور بشیم.

 خب ما میدونیم که این نگاه لیبرالیستی و اصولا نگاه آزادی خواهانه ای که در دل خود داشته، حال با تمام کمی ها و کاستی ها، با تمام از میان بردن مفهوم آزادی اما باز هم پله ای بوده برای رسیدن به نقطه بهتر و روشن تری برای فردا.

 اما باید که با نگاه منتقدانه و پرسشگر بهش نگاه بشه، نقاط ضعف گفته بشه و ما پیش به سوی جهان بهتری حرکت بکنیم.

 پس اصولا نوع نگاه که ما مطرح میکنیم و نقد هایی که در این قسمت ها انجام میدیم در نفی کلی این نگاه نیست.

 قاعدتا چه لیبرالیسم، چه کمونیست و چه هر نگاهی در تاریخ انسانی نقاط قوتی هم داشته، قاعدتا در مبنای رسیدن به فردای بهتری به وجود آمده و همچنین آرزو و میلی در خود داشته.

 حال اینکه چقدر نکات مثبت داشته قابل صحبت کردن است.

 اما قاعدتا وقتی در باب لیبرالیسم و این لطمات تاریخی و معایب صحبت میکنیم یکی از نکات اصلی و کلیدی آزادی برای چه کسانی است؟

 یکی از بزرگترین شعارهای مداومی که در باب لیبرالیسم داده می شود، مفهوم آزادی است.

 خب گفتیم آزادی مطرح‌شده در دل لیبرالیسم معنای درستی ندارد چراکه این آزادی به دور از برابری معنا میشود.

 گویی که یک معنایی متضاد یا متناقض یا جدا و مجزا از مفهوم برابری است.

 در صورتی که ما میدانیم آزادی و برابری در پیوند با هم معنا پیدا میکنند.

 چرا که اگر ما قرار نباشد به برابری اعتقاد داشته باشیم و با پیشفرض فرض نداشتن برابری وارد جریان و این دالان ازادی بشویم ازادی دیگر معنایی نخواهد داشت.

 یعنی ما باید ابتدائا ابتدا به ساکن باور داشته باشیم که برابر هستند.

 حال در یک نگاه گسترده مثل نگاه ما برابری همه جان ها چه انسان چه حیوان و گیاه.

 اما در همان نگاه امروزی و تا نقطه ای که انسان ها به پیش رفتن در اون نقطه ابتدایی باید به برابری انسان ها حداقل معترف باشند.

 بعد از در نظر گرفتن این برابری است که حالا میتوانند وارد مفهوم آزادی بشن چراکه هر تعریفی فرای در نظر داشتن این برابری اگر ارائه بشه اصولا دیگه معنا و همپوشانی با ازادی نخواهد داشت.

 چرا که اونجا هر کسی که قدرت بیشتری داشته باشه میدان دار خواهد شد و عینا وقتی شما نزدیک به مفاهیم تاریخی لیبرالیسم هم میشید قضیه به همین شکل است.

 آزادی که این ها دارن بهش تاکید میکنن..

 اتفاقا موضوع آزادی نیست چرا که به برابری اعتقادی ندارند چرا که حالا میدان دار کسی است که قدرت بیشتری داشته باشد.

 قدرت در این نگاه مشخص و تعریف شده به سرمایه و ثروت.

 خب قاعدتا کسی که ثروت بیشتری داشته باشد، آزادی بیشتری هم خواهد داشت.

 پس این سئوال کلیدی در باب لطمات و معایب لیبرالیسم همان آزادی برای چه کسانی است؟

 حالا در دل این تعریف مشخص، در دل این پرسش مجزا حالا شما مواجه می شوید با یک تاریخ پر از زشتی ها، پر از کجی ها.

 شما مواجه می شوید با تبعیض نژادی که در دل این نظام های سرمایه داری وجود داشت وجود دارد.

 تبعیض نژادی که بر مبنای نژاد، صورت تبعیض جنسیتی که میتونه وجود داشته باشه.

 شما وقتی مواجه میشید با برده داری میدونید که یکی از ارکان اصلی نظام های سرمایه داری بوده، همواره بوده، در طول تاریخ بوده.

 اصولا بزرگترین مبارزه ها را برای نگاهداشت این برده داری و این نگاه آلوده داشته اند.

 چرا که اصولا تعبیر و تفسیر آنها از دنیا همواره همین گونه بوده.

 آزادی فردی که تعریف میشود اما نه برای همه.

 آزادی که تعریف میشود اما نه برای هر کس، نه برای زنان، نه برای همجنس‌گرایان، نه برای بردگان سیاه پوستان سرخ پوستان.

 قرار است یک مرد سفید پوستی که منتسب به اروپای مشخص است حالا میتواند مهاجر باشد و به آمریکا آمده باشد.

 تمام آزادی برای اوست.

 حالا دیگران قرار است برده و اسیر و بنده ی او باشند و برای او آزادی بیشتری را کسب کند.

 تمام درد ما در باب مسئله آزادی با این نگرش لیبرالیسمی در همین نقطه است.

 چرا که اصولا تصویری که اینها ارائه میدهند در راستای آزادی نیست چرا که در آن نقطه ابتدایی به برابری باور ندارن و حالا هر روز هر کسی می‌تونه با خط‌کش در دست بیاد و یک جماعتی رو داخل این دایره بکنه یا می‌تونه ازش خارج کنه و در اختیار اون فرد هست.

 امروز آزادی تعریف شده برای شخصی است که سفیدپوست و منتسب به مرد سفیدپوست منتسب به اروپا باشه.

 حالا هر کسی از این دایره خارج می‌مونه رو میندازه بیرون.

 فردا اگر قدرتش نرسید، مثلا زنان سفیدپوست رو میاره داخل پس‌فردا اگر زورش کمتر شد، دو تا از اون سرخ‌پوست ها رو میاره داخل.

 و الی آخر.

 اما قدرت در نهایت در اختیار اوست و ما با تعریف نداشتن پیرامون برابری می‌بینیم که چگونه آزادی لگدمال می‌شه.

 پس سوال مهم ما بازهم همین است آزادی برای چه کسی؟

 در دل این سوال؟

 شما مواجه می‌شید با پاسخ هایی که در طول تاریخ و این لطماتی که نگاه لیبرالیسم و سرمایه داری به جهان زده، این مدافع نظام برده داری بودند که اونها آرزوی برده داری رو داشتند چرا که اصولا تمام تلاششون در راستای پیشرفتی بوده که این پیشرفت هم به واسطه اون ثروت هم به واسطه کارگر ارزان‌قیمت شکل میگرفته.

 حالا وقتی ما در باب برده صحبت میکنیم برده ها که دیگه قرار نیست اصلا پولی بگیرند قرار هست بیگاری بکنند.

 قرار هست تمام ثروت رو در نهایت در اختیار اون جماعت سرمایه دار قرار بدن.

 پس حالا شما مواجه میشید با این نگاه آلوده برده وار.

 چه در دنیای گذشته و پیش از اینکه ما بخوایم برده داری رو از میان ببریم و چه در جهان امروز، در جهان امروز هم داستان به همین شکل هست.

 حالا شاید در جایی دیگه اون قدرت وجود نداشته باشه تا نظام برده داری رو به وجود بیارن.

 اما تصویر تشکیل شده در امروز جهان هم داستان رو به همون سمت میبره.

 حالا در روزگاران گذشته کسانی بودند که صاحب بردگان بودند.

 امروز هم صاحب زمان و کار و زندگی و آینده اونها هستن.

 این کارگران بی‌جیره و مزدی که دارن کار میکنن در بدترین شرایط و شرایطی که اینها برای خودشون تعریف میکنن.

 پس در نهایت این آزادی برای جماعتی است وابسته به این نگاه و اون قبیله حاکم است.

 حالا میشه باز ما به ازاء هایی براش در جهان هم تصویر کرد.

 روزگارانی در آن حکومت های سرمایه داری این قبیله مشخص که همه آزادی برای اونها هست در ایران و جمهوری اسلامی ما هم برای اون قبیله شیعی وابسته به امامت و ولایت و ولایت فقیه و اون طایفه ای که خودشون رو منتسب به اون نگاه آلوده میدونند، تمام آزادی ها برای اونها هست و پاسخ این آزادی برای چه کسانی در نهایت ما رو به نقطه ای از تبعیض نژادی، تبعیض جنسیتی، برده داری و عناوین آلوده ای از این دست میرسونه و حالا شما مواجه میشید در این نظام های سرمایه داری و این لطمات تاریخی و معایبی که باعث این شکل اسفناک و آلوده در جهان شد، فرای اون شما مواجه میشید با استعمار به نام تمدن یعنی ما مواجه میشیم با لیبرالیسمی که در لباس امپریالیسم وارد میدان میشه.

 شما در این تاریخ گذشته، در اون دوران شکوفایی و اقتدار و قدرت لیبرالیسم، اگر تاریخ رو مورد کنکاش قرار بدید مواجه میشید که به نوعی لیبرالیسم و امپریالیسم اصولا با هم گره خورده اند.

 حالا استعمار و استثمار هست که وارد شده و تمدن اون جامعه غربی رو داره به پیش میبره.

 نمونه های بارزش تمام کشورهایی که در اون برهه از تاریخ قدرتی داشتند.

 فرانسه رو نگاه بکنید.

 استثماری که انجام میدید انگلستان رو نگاه بکنید، اون استثمار بی حد و حصر هلند نگاه بکنید.

 پرتقال، اسپانیا و تمام این کشور ها که چگونه به نام تمدن استثمار و استعمار را شروع کردند، چگونه این نگاه لیبرالیستی با همون تعریف مشخص پیرامون آزادی که آزادی رو برای فرد مشخصی تصویر کرده حالا میاد در یک نگاه اجتماعی و در سطح جهانی هم باز با همان تعاریف جلو می رود و خیلی ساده می تواند همه چیز را برای خود بکند.

 چرا که اصولا جهان را بر پایه همین حرص و آز تعریف کرده.

 حالا جهان تصویر شده در این نهایت حرص و رقابت با آن تصویر مشخص از آزادی برای آن شخص سفیدپوست اروپایی که عینا باید مرد هم باشد، می تواند جماعت در برابر که مثلا در یک کشور آفریقایی باشند را مبدل به برده بکند، مبدل به ابزاری برای به وجود آوردن ثروت بکند، ثروتی که برای همان جماعت آزاد است.

 حالا می بینید که چگونه این آزادی لگدمال میشه، بی ارزش میشه، مورد تجاوز قرار میگیره و حالا ما مواجه میشیم با استعمار گرایانی که خود رو به نام تمدن حاکم بر کشور های ضعیف تر میکنند.

 با همون نگاه برتری طلبانه و مالکیت طلبانه هست که وارد میدان میشن.

 اصولا این میل به مالکیت، میل به برتری طلبی که از همان عناوین خداوندی است در دل این نگاه های اومانیستی و لیبرالیسمی مدام در حال جریان است.

 گفتن فرهنگ ضدیت میان‌دار می‌شود، جاها را تغییر می‌دهد، پادشاه ها را عوض می‌کند، تاج و تخت خداوند سر جایش هست اما انسان سفیدپوست.

 مرد می آید جای خدا می‌شینه، حالا می‌ره خودش رو در اون جایگاه قرار می‌ده.

 حالا یک لیبرالیسمی است که در لباس امپریالیسم وارد یک نقطه مشخصی از جهان و تاریخ شده و حالا میاد یک به یک کشور ها رو قلع و قمع می‌کنه و تمام مردم و مالکیت و ثروت و قدرتی که اون‌ها دارند رو هم برای خود می‌کنه و ما شاهد این جهان پر استثمار قرون گذشته می‌شیم که چگونه کشور های بزرگی در جهان مستعمره کشور های دیگری شدند.

 نمونه بارزش مثلا هند رو در نظر بگیرید که چگونه مستعمره انگلستان شد.

 با همون نگاه با همون تعاریف وارد همین میدان شدند و همه چیز رو برای خودشون کرد.

 خارج از این ها شما وقتی در باب نئولیبرالیسم صحبت می کنید و قربانیان بازار آزاد، حالا می توانید ببینید که چگونه جهان را آلوده کرده اند.

 یکی از لطمات تاریخی هم دقیقا همین نگاه است.

 حالا بازار آزاد مبدل به یک هیولا می شود و یک هیولای چند سری که انگار عده زیادی در برابرش هستند که سجده کنان در برابرش دارند زندگی را به پیش می برند.

 شما یک بار به این تصاویر ساخته شده نظر داشته باشید که برای کنترل قیمت چگونه کارهای وحشیانه ای انجام می دهند.

 حالا حتی حاضرند که آذوقه و مایحتاج زندگی را، گندم ها و برنج ها را هم آتش بزنند و معدوم کنند و زمین را.

 چرا که قیمت مثلا بیاد پایین تر بره بالاتر.

 برای دستکاری کردن این غول چند سر بازار آزاد که مبدل به یک خدا شده و جماعتی در برابرش سجده می کنند و حاضرند هر بی اخلاقی و هر فاجعه ای را هم رقم بزنند.

 و حالا شما روبرو میشوید با این نگاه وحشتناک که چه به عنوان لیبرالیسم چه به عنوان نئولیبرالیسم قابل رویت هست.

 هیچ تفاوتی با هم ندارند.

 خیلی نباید درگیر این واژگان شد چرا که در معنای کلی همه اینها دارند یک حرکت را به پیش می برند.

 وقتی ما درباب آزادی صحبت می کنیم و می گوییم این آزادی برای چه کسانی است، خودش شروع گر تمام این بحث است که می تواند در اشکال مختلف، یکبار در شکل استعمار، یکبار در شکل امپریالیسم، یکبار در شکل تبعیض نژادی، یکبار در شکل برده داری، یکبار در شکل بازار آزاد و کنترل قیمت وارد میدان شود تا شما برسید به استثمار کشورهای جهان سومی.

 تمام این ابرقدرت های جهان که برگرفته از همین نگاه های لیبرالیستی هستند، تمام فکر نهایی شان در راستای این است که بیایند و استثمار بکنند کشورهای جهان سومی.

 نمونه های بارزش را هم شما میتوانید در طول تاریخ ببینید.

 چگونه وارد این میدان شدند.

 چه در آن دورانی که ما تحت عنوان قدرت‌گیری این نظام های امپریالیستی می‌شناسیم و چه در دوران فعلی و حاضر، حتی در جهان فعلی هم این‌ها باز هم وارد این میدان شدند تا بتوانند قدرت بیشتری کسب کنند، ثروت بیشتری کسب کنند و اصولا جهان را اینگونه تصویر و تعبیر می‌کنند.

 در یک رقابت بی پایان و بی انتها در راستای ثروت اندوزی در راستای پیشرفت پیشرفتی که هیچ سنخیتی با زندگی ندارد و اصولا در راستای از میان بردن زندگی هاست، برای بلعیدن زندگی ها به میدان آمده، شما مواجه می‌شوید که چگونه حاضرند همگان را قربانی این راه بکنند.

 در دل این نگاه و این بازار آزاد که مبدل به یک الهه بی‌پایانی شده و جماعتی آن را می‌پرستند و باور دارند به فهم بالای این بازار آزاد.

 شما مواجه با این بحران های مالی می‌شوید.

 حالا مواجه می‌شوید که به واسطه نداشتن هیچ گونه نظارتی بر این بازارهای آزاد و میدان دادن به این خدای تازه برآمده از این نگاه های سرمایه داری، حالا بحران هایی هم می تونه شکل بگیره.

 دیگه این جماعت حتی باورمند به قدرت استدلال و فکر و انتقاد و اعتقاد خود هم نیستند.

 این بازار آزاد رو مبدل به یک خدایی کردن که حالا جماعتی باید بیاد و این رو بپرسته او میاد و میداندار میشه.

 هر امری داشته باشه، هر فرمایشی هم که داشته باشه به پیش میبره و جماعتی هم دست و پا بسته در برابرش هستن تا این عوامل رو به پیش ببرن و ما شاهد این بحرانها هم هستیم.

 مصادیق بسیار هست و میشه بهش رجوع کرد.

 بحران هایی که در سال دو هزار و هشت مثلا در امریکا اتفاق افتاد، بحران هایی که پیش از جنگ های جهانی اتفاق افتاد و عواملی از این دست گفتند ما در باب مصادیق صحبت نمی کنیم.

 یک معنای مشخص در برابر ما هست.

 وقتی در باب لیبرالیسم صحبت میکنیم یکی از شعارهای اصلی و کلیدی و اصولا بن مایه اصلی وجودیت لیبرالیسم و سرمایه داری پیرامون آزادی است.

 اما سوال مهم و مشخص ما این هست که این آزادی برای چه کسی تعریف میشه؟

 در امروز جهان ما میتوانیم این را ببینیم.

 این آزادی برای فردی تصور میشه که ثروت سرشاری داره.

 یعنی شما وقتی میرید به یکی از همون قبله آمال نظام های سرمایه داری مثل مثلا آمریکا، حالا میبینید چه کسی قرار هست که همه آزادی رو داشته باشه؟

 اون کسی که ثروت بیشتری داره اگر قرار باشه وارد این ساختار های سیاسی بشه چگونه میتونه بشه با ثروت سرشاری که در اختیار داره اگر این ثروت رو نداشته باشه اصلا نمیتونه وارد این چرخه بشه؟

 یعنی یک نمونه ی قابل درک و قابل فهم.

 اگر شما قرار باشه وارد این چرخه سیاسی در کشور امریکا بشید باید در ابتدا اون ثروت اندازه مشخصی که در اختیار یک درصد جامعه آمریکایی هست رو داشته باشید تا وارد این چرخه بشید.

 پس این خودش داره تقدیس ثروت و جایگاه ثروت رو میکنه.

 اصولا این سرمایه داری به مفهوم همون پرستیدن سرمایه و ثروت در نهایت در نهایت این نگاه ما را به این سمت می برد که قرار است تمام قدیس سازی ها در راستای بازار آزاد اتفاق بیفتد، در راستای سرمایه اتفاق بیفتد و اصولا این آزادی ها هم به کام کسی برود که تمام این ثروت را در اختیار دارد.

 ما وقتی در باب این مدرنیسم صحبت می کنیم که به نوعی نزدیکی و قرابت با لیبرالیسم دارد و لیبرالیسم به نوعی خود را نماینده آن نشان می دهد، حالا مواجه میشویم با این مدرنیسم اجباری.

 یعنی امروزه شما مواجه میشوید با این جماعتی که تحت عنوان لیبرالیسم وارد میدان شده اند.

 از این چرخه امپریالیستی مثلا گذر کرده اند و وارد یک استثمار تازه و نوینی شده اند و آن هم ارتقا دادن این مدرنیسم هست.

 حالا سعی میکنند کشور های در برابر کشور های جهان سومی را جبرا وارد این میدان بکنند و آنها را اقناع بکنند.

 نمونه های بارزش را هم میتوانید ببینید.

 اتفاقاتی که مثلا در لیبی میفتد در عراق می افتد در افغانستان می افتد.

 ما کاری به این نداریم که این حکومت های وقت اونجا تا چه اندازه شنیع و وقیح و غیر قابل تحمل بوده و هستند.

 اما موضوع اصلی باز هم پوشیدن یک لباس تازه ای است برای استثمار کردن دیگران.

 شما وقتی به این مدرنیست می رسید به این مدرنیته می رسید.

 حالا یک جماعتی با شمشیر انگار ایستاده اند تا این مفاهیم را به زور شمشیر بر سر دیگران بکنند.

 حالا یک جماعتی آمده تا به اسارت جماعتی را در زندان بندازه و بگه شما از امروز آزادید.

 تصویر در برابر ما اینگونه هست.

 یعنی این مدرنیسم اجباری دوباره داره ما رو به جایی میبره که اون امپریالیسم گذشته زنده بشه؟

 انگار که امروز دوباره این ها آمده اند با یک مفاهیم تازه تا این را ارائه بدن اما به زور، به زور شمشیر، با شمشیری در دست و در حال بریدن سر یکی از این انسان ها بهشون بگن ما شما رو به بهشت میبریم.

 این چیزهایی است که امروز ما میبینیم.

 در جمهوری اسلامی هم می بینیم.

 این جماعت جمهوری اسلامی هم امروز به زور شمشیر و تفنگ و شکنجه مردم ایران را می خواهد به بهشت ببرد.

 و باز هم این قرابت و نزدیکی را شما می توانید ببینید که همه اینها انگار که دارند از یک مسیر نیرو می گیرند، توان می گیرند و تمام توانشان را هم به یک مسیر دارند جریان پیدا می کند.

 خارج از این شما مواجه می شوید با خشونت ساختاری ای که در این حکومت های سرمایه داری وجود دارد.

 به واسطه تصویری که ارائه داده اند، به واسطه این پیشرفتی که تصویر کردند، به واسطه ساختن یک طایفه قدرتمندی در اختیار.

 حالا در ازای آن یک خشونت ساختاری را بوجود آورده اند که ثمرش فقر بوده، بیکاری بوده، بی خانمانی بوده.

 خب قاعدتا همه ما شنیده ایم جماعت لیبرالیسم برای اینکه بخواهند بیایند و بر خودشان صحه بگذارند و بگویند که نه، این حکومت های ما بوده که در طول تاریخ جهان را بهتر کرده، بلافاصله می آیند و آمار و ارقامی می دهند که بله این تعداد بیکاری کمتر تر شده، فقر کم تر شده.

 کسی مخالف صد در صد این ها نیست که خب قاعدتا پله ای بودن رو به پیشرفت اما در عین حال این هم قابل رویت هست که چگونه خشونت ساختاری داره شکل میگیره.

 چه در اعصار گذشته و چه در امروز.

 در حال حاضر هم شما دارید می بینید می بینید که چگونه به واسطه ساختار پدید امده این خشونت داره در زندگی عادی مردم هم جریان پیدا می کنه.

 این بیکاری و بی خانمانی میدان دار میشه.

 خیلی از این حکومت های سرمایه داری که اتفاقا قدرت اصلی جهان و جزو قدرت های اصلی جهان هستند هم می بینید که چگونه نمی تونن از پس این بی خانمانی و فقر و بیکاری در کشور خودشون بر بیاد.

 حتی اونهایی که داعیه دار حکومت بر جهان هستن در پی این هستند که این نگاه متفکرانه و متمدنانه خودشون رو به جهان هم صادر بکنند اما هنوز اندر خم یک کوچه اند و با مشکلات ریز و درشت خودشان روبرو هستند.

 فقر سرشار، بیکاری، بی خانمانی، جرم و جنایتی که در کشورهاشون وجود داره.

 این به مفهوم این نیست که ما کتمان بکنیم تمام پیشرفت هایی که این ها از قبل این به وجود اومده اما وقتی ساختاری در برابر وجود داره که داره این خشونت رو صادر میکنه، اشاعه می کنه، بزرگداشت می کنه، تقدیس میکنه، نمیتونیم کتمانش بکنیم.

 یعنی وقتی ما داریم در باب کشوری صحبت میکنیم که خود را اقتصاد اول جهان میدونه، قدرت بزرگ جهان میدونه.

 مثال همون آمریکا.

 ما نمی تونیم این رو قبول بکنیم که در این کشور مشکلات اقتصادی وجود داشته باشه.

 قاعدتا برای اونها حل کردن این موضوع باید ساده باشه.

 قابل حل باید باشه و حالا شما میبینید که نه گویی باید یک همچین ساختاری وجود داشته باشه تا در نهایت بتونه کارایی کلی این سیستم به وجود بیاد.

 انگار که باید یک همچین چرخ دنده هایی به گردش در بیایند و عده ای در زیر این چرخ ها له بشن تا در نهایت این ساختار به حرکت در بیاید و حالا اینجاست که ما می‌توانیم این نقش را هم ببینیم.

 شما وقتی نزدیک به مفهوم دموکراسی هم می‌شوید، حالا دارید می‌بینید یک تئاتر و نمایشی است از آزادی.

 همان طور که صحبت کردیم درباره‌اش قدیسه.

 این نگاه سرمایه است.

 ثروت شخص ثروتمند طایفه حاکم اصولا ثروتمندان هستند.

 حالا وارد این چرخه سیاسی شدن نه به مفهوم وارد دنیایی دموکراتیک شدن و این که جماعتی باشند که حق انتخاب داشته باشند نه در نقطه ابتدایی.

 کسی که قرار هست انتخاب بشود باید از یک فیلتری گذشته باشد.

 اما این فیلتر بر اساس کارایی و فکر و باور و اندیشه و دانش او نیست، بر پایه ثروت است.

 این فیلتر در برابر وجود دارد تا اگر آن میزان از ثروت را داشته باشد وارد بشود.

 حالا چه کسی می‌تواند بعد از این که وارد این چرخه شد انتخاب بشه؟

 اون کسی که ثروت بیشتری برای تبلیغ بیشتر داره؟

 باز شما دارید این ساختار رو میبینید گوییم دمکراسی دیگر دمکراسی نیست.

 قضیه فقط و فقط یک تئاتری ست از این آزادی یک نمایش تازه ای ست از مردم سالاری.

 و این تصویر رو هم دارن ارائه میدن هم کسی که وارد این چرخه میشه تا انتخاب بشه باید در اون نقطه اول از این فیلتر گذر کرده باشه و در نقطه بعدی هم باید اون ثروت رو داشته باشه تا بتونه وارد این رقابت بشه.

 پس میبینیم که انگاری قدیسه اصلی در این نگاه در این نگاه سرمایه داری خود سرمایه هست، بازار آزاد هست، خدای تازه به وجود آمده اینها هستند.

 آزادی برای کسانی ست که وارد این چرخه و این طایفه میشن.

 حالا اینها وارد میدانی برای استثمار و استعمار دیگران میشن لیبرالیسمی که اینبار در لباس امپریالیسم وارد شده همه قربانیان این بازار آزاد هستند.

 کنترل قیمتی که به واسطه از میان بردن و معدوم کردن غذاها وارد میدان میشه حالا وارد میدان میشند برای استثمار کردن جهان سوم همه کشورهای دیگر را از آن خود کنید.

 مالک بر اون ها بشن اینقدر خود را برده و بنده بازار آزاد می دانند که بدون هیچ نظارتی بحران های بی حد و حصری را به وجود بیاورند.

 با شمشیر مدرنیسم اجباری و لیبرالیسم در جهان و دموکراسی وارد میدانی برای کشتار دیگران بشن، جماعتی رو به زندان بفرستند و بگن نهایت آزادی در همین زندان ساخته شده به دستان ماست.

 خشونت ساختاری رو بوجود بیارن و فقر و بیکاری و بی خانمانی و خشونت و جنایت را میدان دار بکنن.

 گاها از این ابزارها استفاده و سوءاستفاده بکنن برای در اختیار گرفتن دیگران، برای به بند درآوردن و به زانو درآوردن مردمان.

 در نهایت دموکراسی رو مبدل به یک نمایش از آزادی بکنن و باز هم میدان دار اصلی ثروت بکنن.

 ثروت باشه که تنها قدیسه این کشور به حساب بیاد.

 ثروت باشه که مبدل به خدای اون ها بشه.

 ما وقتی به جهان امروزمان نگاه می‌کنیم، انگاری که پول و ثروت هست که میدان‌دار اصلی است و خب این هم به واسطه قدرتمند شدن تمدن لیبرالیسم در جهان هست که پیروز جهان مدرن ما.

 خب قاعدتا همین نگاه سرمایه داریست که فرهنگ غالبی که امروز در جهان وجود دارد برگرفته از همان فرهنگ سرمایه داری است و حالا این فرهنگ سرمایه داری است که در نهایت در جای جای جهان پول را مبدل به خدا کرده، ثروت را مبدل به خدا کرده.

 آن کسی که ثروت بیشتری دارد که همه دنیا برای اوست.

 حالا ما داریم می‌بینیم ثمرش را داریم می‌بینیم که چگونه در این جهان ساخته شده.

 همه چیز از آزادی تا سیاست تا زندگی فردی تا بیکاری، بی خانمانی و زندگی اجتماعی ما تحت تاثیر همین قدیسه تازه و همین خدای ساخته شده است.

 ما در دل لیبرالیسم این جنگ خواهی و جنگ طلبی را هم می‌بینیم.

 نمونه های بارزش هم خود امریکا هست.

 امریکایی که امروز به عنوان نماد سرمایه داری و به عنوان قدرت اول جهان به حساب می آید حالا وارد میدان هایی میشه برای جنگ افروزی.

 ویتنام می جنگه با افغانستان با عراق در لیبی سرک می کشه.

 در همین ایران جمهوری اسلامی سرک می کشه هر جایی بتونه با قدرت وارد میشه و می خواد همه چیز رو از بین ببره و داعیه دار مدرنیسم و لیبرالیسم و تمام این مفاهیم هم هست و خب قاعدتا ثمره تمام اتفاقاتی که بوجود آورده لطمات تاریخی بزرگی است که در جای جای جهان هم میشه بهشون اشاره کرد.

 خب قاعدتا برای تک تک این اتفاقات ما میتونیم مثال ها و مصادیق بیاریم اما هدف به نام جان اصولا مطرح کردن معانی و ریشه هاست.

 می تونید با مطالعه در باب تمام این اتفاقات و تاریخ اروپا و جهان از این مصادیق هم استفاده کنید.

 شاید در آتی برنامه هایی داشتم که در باب این مثالها صحبت کرد اما به نظرم به اندازه کافی در باب معایب و لطمات تاریخی لیبرالیسم صحبت کردیم.

 هر چند که انتهایی هم نداره و میشه ساعت های بیشتری دربارش صحبت کرد.

 در قسمت آتی سعی میکنیم همینگونه در باب کمونیسم صحبت کنیم.

 در انتهای برنامه دوست دارم باهاتون مطرح کنم که اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه این راه تغییر شکل بگیره.

 میتونید آثار من رو با دیگران به اشتراک بگذارید.

 منظور از آثار هم خلاصه برنامه ای بنام جان نمیشه.

 من پیش از این که بخوام برنامه ای به نام جان رو ضبط و منتشر کنم آرا، افکار و عقاید رو تحت عناوین کتاب هایی به رشته تحریر در آورده است.

 تمامی این عناوین به صورت رایگان در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شما دوستان هست.

 میتونید با مراجعه به این وبسایت این آثار رو به صورت رایگان دریافت کنید و اگر دوست داشتید این صدا شنیده بشه و این راه تغییر شکل بگیره اون رو با دیگران هم به اشتراک بگذارید.

 ممنون که همراه من بودید.

 من نیما شهسواری و این برنامه ای بنام جان در پناه آزادی.

مقاله تحلیلی

نقد لیبرالیسم: آزادی منتهی به اسارت | تحلیل مفهومی بنیادهای قدرت و برابری

آزادی لیبرالی چگونه در تفسیر به هیولایی بدل شد که تنها به غصب دیگری آزاد است و چگونه برابری در این مسیر، هزاران بار پیش از این قربانی شده است؟

مقدمه

لیبرالیسم، به عنوان نظام فکری و اقتصادی غالب در جهان معاصر، بر پایه ایده‌آل‌های رهایی‌بخش همچون آزادی فردی، حقوق مدنی و حاکمیت قانون شکل گرفته است. با این حال، نگاه انتقادی و ساختارشکن به پیامدهای عملی این ایدئولوژی، نشان می‌دهد که تحقق این مفاهیم در چارچوب‌های لیبرالیستی، به صورت تناقض‌آمیزی به بازتولید نابرابری‌های عمیق و شکل‌گیری نوعی پنهان از بردگی منتهی شده است. هسته اصلی این واکاوی، مفهوم «آزادی غصبی» است؛ فرآیندی که در آن، آزادیِ عده‌ای معدود، تنها از طریق سلب حقوق، امکانات و فرصت‌های حیاتی از اکثریت جامعه، قابل تحقق و پایداری است. این پارادوکس، مبنای اصلی نقد لیبرالیسم را تشکیل می‌دهد و ضرورت بازنگری بنیادین در رابطه میان برابری و آزادی را ایجاب می‌کند.

منتقدان رادیکال، در تحلیل ساختارهای قدرت، بر این باورند که لیبرالیسم با اولویت دادن مطلق به آزادی‌های منفی (آزادی از مداخله) و تقدس بخشیدن به حقوق مالکیت، زمینه‌ای را فراهم آورده که در آن، سرمایه و قدرت اقتصادی به عنوان نیروهای جدید سلطه عمل می‌کنند. این نیروها، با بهره‌گیری از همان «آزادی» مورد ستایش، دامنه عمل و انتخاب را برای سایرین محدود کرده و برابری را در عمل به یک خیال واهی تبدیل می‌کنند. در نتیجه، این مسیر فکری به نهایتی منجر می‌شود که نه تنها با وعده‌های اولیه لیبرالیسم در تضاد است، بلکه به شدت شبیه به ساختارهای استبدادی مورد نقد آن عمل می‌نماید؛ یعنی اسارت فکری و مادی توده‌ها در برابر یک قدرت مسلط. این نقد، صرفاً تلاشی برای عیب‌جویی نیست، بلکه جستجویی برای درک چگونگی تبدیل شدن یک ایده رهایی‌بخش به هیولای اسارت است.

تحلیل مفهومی

آزادی غصبی: مکانیسم سلب برابری در نظام لیبرال

اساسی‌ترین نقد به مبانی لیبرالیسم، در تعریف آن از آزادی غصبی نهفته است. لیبرالیسم کلاسیک بر فرض انتزاعی «فرد آزاد» تکیه دارد که فارغ از زمینه‌های تاریخی، اقتصادی و اجتماعی، توانایی تصمیم‌گیری منطقی دارد. اما تحلیل‌های واقع‌گرایانه نشان می‌دهند که در دنیای واقعی، آزادیِ مطلق در فعالیت‌های اقتصادی و انباشت سرمایه، به صورت مستقیم، آزادی عمل و حق انتخاب اقتصادی و اجتماعی دیگران را محدود می‌کند. وقتی فردی «آزاد» است تا به هر میزان ثروت بیندوزد و با استفاده از آن ساختارهای انحصاری ایجاد کند، این آزادی به طور خودکار به «غصب» فرصت‌ها و حقوق زیستی دیگران می‌انجامد. این مکانیزم، که در آن آزادی فردی تبدیل به ابزار استثمار می‌شود، نشان‌دهنده یک نقص ساختاری و نه صرفاً یک انحراف در عملکرد است. در این فرآیند، برابری به عنوان یک ارزش بنیادین اخلاقی، عملاً از دست می‌رود و صرفاً به برابری در مقابل قانون (برابری صوری) تقلیل می‌یابد، که خود آن نیز تحت نفوذ قدرت‌های مالی تضعیف می‌شود.

قربانی شدن برابری در مسیر سلطه

یکی از پیامدهای محوری و غیرقابل اجتناب در ساختار لیبرال، قربانی شدن برابری در محراب آزادی‌های اقتصادی است. در نظام‌هایی که نقد لیبرالیسم را بررسی می‌کنند، تأکید می‌شود که نابرابری‌های شدید اقتصادی، نه یک مشکل جانبی، بلکه یک نتیجه ضروری و مورد قبول این سیستم هستند. توجیه نابرابری بر مبنای «تلاش بیشتر» یا «قابلیت بالاتر»، در حالی که زمینه و فرصت‌ها نابرابر توزیع شده‌اند، صرفاً پوششی ایدئولوژیک برای حفظ ساختارهای قدرت است. وقتی برابری و آزادی از هم جدا می‌شوند، آزادی برای افراد بی‌بهره، به حق تسلیم شدن در برابر شرایطی که توسط صاحبان قدرت و ثروت دیکته شده، خلاصه می‌گردد. این شرایط، فرصت‌های حیاتی مانند آموزش، بهداشت و زندگی عزتمندانه را محدود کرده و نوعی نابرابری وجودی را تثبیت می‌کند.

اسارت نهایی و ضرورت نقد ایدئولوژی

تحلیل ریشه‌ای، ایدئولوژی‌های لیبرالیسم و کمونیسم را در یک نقطه به هم می‌رساند: هر دو، علی‌رغم وعده‌های رهایی، در نهایت به نوعی از اسارت برای اکثریت جامعه منجر می‌شوند. لیبرالیسم از طریق استثمار پنهان و اسارت فکری ناشی از پذیرش نابرابری، و کمونیسم از طریق استبداد آشکار دولتی و سرکوب فردیت. این همگرایی در نهاییتی از بردگی، بر ضرورت نقد ایدئولوژی و عبور از کل این دوگانه فکری تأکید می‌کند. رهایی واقعی، مستلزم ساختن یک پارادایم فکری و اجتماعی سوم است که نه بر محوریت سرمایه یا دولت، بلکه بر محوریت «جان»، کرامت انسانی و اصل بنیادین عدم آزار رساندن بنا شده باشد. چنین دیدگاهی به دنبال تضمین آزادی غصبی نشده و برابری محتوایی برای همگان است.

پرسش‌های متداول

مفهوم آزادی غصبی دقیقاً چه تفاوتی با استثمار دارد؟

تفاوت اصلی در این است که آزادی غصبی یک مفهوم حقوقی-فلسفی است، در حالی که استثمار یک مفهوم اقتصادی-اجتماعی است. آزادی غصبی به این نکته اشاره دارد که خودِ «آزادی» تعریف شده در نظام لیبرال (آزادی مالکیت نامحدود)، به‌طور سیستمی، به «استثمار» و سلب آزادی از دیگران مشروعیت می‌دهد. یعنی آزادی عده‌ای، مستقیماً «غصب» آزادی دیگران است، نه صرفاً نتیجه‌ای از آن.

آیا این نقد به معنای نفی کامل دموکراسی و حقوق بشر است؟

خیر. نقد لیبرالیسم و نقد ایدئولوژی در این سطح، به معنای نفی دموکراسی صوری یا حقوق بشر نیست، بلکه به معنای نقد به ناکارآمدی این ساختارها در تحقق برابری و آزادی واقعی است. هدف، رهایی دموکراسی و حقوق بشر از سلطه ساختارهای قدرت مالی و بازتعریف آن‌ها بر پایه یک اصل اخلاقی جامع‌تر است که به برابری محتوایی اولویت دهد.

چگونه می‌توان از اسارت فکری نظام‌های دوگانه رهایی یافت؟

رهایی از اسارت فکری نیازمند یک نقد ایدئولوژی رادیکال و مداوم است. این فرآیند با آگاهی نسبت به مکانیسم‌هایی آغاز می‌شود که نابرابری را در لوای شعار آزادی پنهان می‌کنند. سپس، باید به جای انتخاب میان دو نیروی سلطه‌گر (دولت و بازار)، به دنبال یک مبنای اخلاقی-سیاسی مستقل بود که بر اساس احترام مطلق به «جان» و حذف هرگونه امکان آزادی غصبی و استثمار بنا شده باشد.

نکات کلیدی

  • نقد لیبرالیسم: این نقد به تناقض ذاتی میان برابری و آزادی در ساختار لیبرال تمرکز دارد.
  • آزادی غصبی: مفهوم اصلی که در آن، آزادی برای اقلیت منجر به غصب حقوق و فرصت‌های اکثریت می‌شود.
  • قربانی شدن برابری: برابری محتوایی به صورت سیستماتیک فدای آزادی‌های اقتصادی نامحدود می‌شود.
  • اسارت نهایی: هر دو نظام لیبرال و کمونیسم، از مسیرهای مختلف، به یک نهایتی از اسارت فکری و مادی ختم می‌شوند.
  • نقد ایدئولوژی: برای رهایی واقعی، باید از کل دوگانه سلطه (سرمایه/دولت) عبور کرد.

نتیجه‌گیری

تحلیل انتقادی نشان می‌دهد که لیبرالیسم، با تعریف خاص خود از آزادی، راه را برای **آزادی غصبی** باز کرده و به طور ناخواسته (یا خواسته) منجر به قربانی شدن برابری شده است. این سیستم، با تکیه بر ساختارهای قدرت مالی، به یک ماشین بازتولید نابرابری و اسارت فکری تبدیل شده است. درک این فرآیند، نخستین گام در مسیر رهایی است. نقد لیبرالیسم، در نهایت، دعوتی است به فراتر رفتن از بازی‌های ایدئولوژیک دوگانه و پایه‌گذاری یک فلسفه زیستی-سیاسی جدید که در آن، برابری و آزادی به مثابه یک اصل واحد اخلاقی، ضامن رهایی و کرامت تمامی جان‌ها باشند. این امر مستلزم تعهد به یک **نقد ایدئولوژی** رادیکال است که بتواند بنیان‌های سلطه را در هر شکل و شمایلی، به چالش بکشد.

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

دانلود رایگان کتاب، آثار نیما شهسواری، برای دسترسی به کتاب بیشتر صفحه را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.
0 دیدگاه
بیشترین آرا
جدیدترین قدیمی ترین
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات

مقالات تحلیلی | مسیری در فهم فلسفه حیات

هر روایت، تنها نیست. آنچه اینجا می‌خوانید، انعکاس‌هایی‌ست از همان سؤال، همان باور، همان فریاد در مسیرهای دیگر، با واژه‌هایی دیگر.
مرتبط مسیرهای هم‌ریشه در روایت و تحلیل

مفهوم، در انزوا نمی‌ماند.
هر واژه‌ای که در یک روایت برانگیخته می‌شود، پژواک‌هایی دارد در مسیرهای دیگر.
در ادامه، مجموعه‌ای از مقالات قرار گرفته‌اند که نه تکرار، که «تفسیر»‌اند—از همان زخم، همان آرزو، همان بیداری.

اگر این روایت با تو سخن گفت، شاید این مسیرها هم حرف‌هایی برای گفتن داشته باشند.

11 d1OGSJRwpQC9

چگونه نظام‌های قدرت با وعده‌ی جایگاه‌های رفیع، مردم را علیه برابری می‌سازند؟

چگونه نظام‌های قدرت با وعده‌ی جایگاه‌های رفیع، مردم را علیه برابری می‌سازند؟ تصور کنید در یک جامعهٔ کاملاً برابر زندگی می‌کنید. همهٔ شهروندان، بدون توجه به نژاد، جنسیت، مذهب، یا موقعیت اجتماعی، دقیقاً همان حقوق و منابع را دریافت می‌کنند. حالا، یک روز، یک نفر—که خود را “رهبر” یا “بزرگ” می‌نامد—شروع به صحبت کردن می‌کند. او می‌گوید: “اگر سخت کوشیده، وفادار بمانید و در چارچوب نظام فعلی حرکت کنید، روزی به آن جایگاه رفیع خواهید رسید. شما هم می‌توانید مانند من ثروتمند، قدرتمند، و مورد احترام باشید.” این وعده، مانند یک طلسم، جادوی خود را روی شنوندگان اعمال می‌کند. آن‌ها شروع می‌کنند به کار کردن، به رقابت کردن، به فراموش کردن برابری—نه به خاطر ایدئولوژی، بلکه به خاطر آرزوی رسیدن

برابر پویایی نگاهی فلسفی به مقاومت در برابر تغییر و ضرورت رشد در جامعه ایران

ایستایی در برابر پویایی: نگاهی فلسفی به مقاومت در برابر تغییر و ضرورت رشد در جامعه ایران

رشد و پویایی در برابر ایستایی: تقابل طبیعت و افکار ایستا مقدمه: رشد و پویایی در طبیعت در این بخش از مقاله، به بررسی مفهوم رشد و پویایی در طبیعت و تقابل آن با ایستایی و افکار ایستا می‌پردازیم. رشد و پویایی به‌عنوان مفاهیمی اساسی در طبیعت، نه‌تنها به موجودات و جانداران معنا می‌بخشند، بلکه به زندگی انسان‌ها نیز جهت می‌دهند. این مقاله به بررسی این موضوع می‌پردازد که چگونه رشد و پویایی در تقابل با ایستایی قرار می‌گیرند و چگونه افکار ایستا، به‌ویژه در ادیان یکتاپرستانه مانند اسلام، می‌توانند مانعی برای پیشرفت و تغییر باشند.   رشد و پویایی: معنای زندگی رشد و پویایی به‌عنوان مفاهیمی اساسی در طبیعت، به موجودات و جانداران معنا می‌بخشند. گیاهان، حیوانات، و انسان‌ها،

9 M9nShUHP56DZ

کلام ناحق: زمانی که کتاب آسمانی، زمین را به جهنم می‌چرخاند

کلام ناحق: زمانی که کتاب آسمانی، زمین را به جهنم می‌چرخاند تصور کنید کتابی در دستان دارید که هر صفحه‌اش از خون نوشته شده است. هر فصلش، گزارشی از یک نسل‌کشی است. هر بندش، فرمانی برای کشتن، شکنجه، یا سکوت است. این کتاب، نه یک اثر ادبی، که یک ابزار جنگ است. ابزاری که هزاران سال است زمین را به جهنم تبدیل کرده است. این کتاب، “کلام ناحق” است—کلامی که به جای نجات، نابودی می‌آورد. به جای عشق، خشونت. به جای آزادی، زنجیر. از عدن تا داعش: تاریخ خونین کلام الهی باغ عدن، نخستین بهشت انسان، نخستین مکانی بود که از دست انسان—یا بهتر بگوییم، از دست دستور الهی—گم شد. اما این تنها آغاز داستان بود. داستانی که در آن،

18

چرخه استبداد و بیداری: تحلیل فلسفی قدرت در تاریخ ایران و جهان

در گستره پرفراز و نشیب تاریخ، جوامع انسانی بارها خود را در چرخه‌ای تکراری از حکمرانی و مقاومت، امید و سرخوردگی، و طلوع و غروب اقتدارهای گوناگون یافته‌اند. این پدیده، که در بسیاری از تمدن‌ها قابل مشاهده است، پرسش‌های عمیقی را درباره ماهیت قدرت، سرشت انسان و مسیر محتوم تاریخ برمی‌انگیزد. آیا این تکرار صرفاً تصادفی است، یا ریشه‌هایی عمیق‌تر در ساختارهای ذهنی و اجتماعی یک ملت دارد؟ این تأملات، که اغلب در گذر زمان و با فاصله گرفتن از لهیب درگیری‌های روزمره روشن‌تر می‌شوند، ما را به درکی جامع‌تر از پویایی‌های حاکم بر سرنوشت جمعی رهنمون می‌سازند. آنگاه که در دام تقابل‌های سطحی و “فرهنگ ضدیت” گرفتار می‌آییم، که یک نارضایتی را بی چون و چرا به ستایش ضد

تربیت از سنت تا مدرنیته، نیروی محرکه تغییر جهان

تعلیم و تربیت: از سنت تا مدرنیته، نیروی محرکه تغییر جهان

تعلیم و تربیت در تقابل با ذات: بررسی تأثیر آموزش بر رفتار و اخلاق انسان مقدمه: تضاد ذات و تعلیم در اندیشه‌های انسانی وقتی به مسئله تعلیم و تربیت می‌پردازیم، ناگزیر با مفهوم ذات نیز مواجه می‌شویم. این دو مفهوم، همواره در تقابل و تضاد با یکدیگر قرار داشته‌اند. از یک سو، برخی معتقدند که ذات انسان، اصلی‌ترین مبنای رفتارها، کردارها و اخلاقیات اوست. از سوی دیگر، تعلیم و تربیت به عنوان عاملی تغییردهنده، تلاش می‌کند تا این رفتارها را متحول کند. این تقابل، بحث‌های فلسفی و علمی گسترده‌ای را به وجود آورده است.   ذات انسانی: از تقدیرگرایی تا نگاه‌های مدرن در نگاه‌های کهن، ذات انسان به عنوان عاملی ثابت و تغییرناپذیر در نظر گرفته می‌شد. این نگاه تقدیرگرایانه،

مقاله بیشتری یافت نشد...

هر واژه، بخشی از یک نظام‌ه.
اگر مسیر ما در آزادی، برای تو سؤالی برانگیخته یا نوری روشن کرده،
می‌توانی به صفحه اصلی مقالات بروی و با تمام روایت‌هایی که در «جهان آرمانی» شکل گرفته‌اند روبه‌رو شوی
از ایمان تا اعتراض، از تردید تا رهایی.

برخی از کتاب‌های صوتی نیما شهسواری
برای دسترسی و دانلود رایگان تمامی عناوین، صفحه کتاب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

بیشتر از پادکست به نام جان بدانید

در پادکست “به نام جان“، سفری عمیق به دنیای اندیشه و آزادی آغاز می‌شود. در هر قسمت از این سفر، به بررسی موضوعاتی همچون آزادی، برابری، نقد قدرت و خدا، مشکلات اجتماعی و … می‌پردازم.

اینجا جایی است که صدای ما تلاش می‌کند تا به عمق مسائل پی ببرد و از طریق گفتگوهای مختلف، نگاهی تازه و الهام‌بخش به دنیای پیرامون ایجاد کند.

آیا به دنبال تجربه‌ای از گفتگوها و تفکراتی غنی از دیدگاه‌های متنوع هستید؟

آیا علاقه‌مند به درک بهتر موضوعات مهم امروزی از زوایای جدید هستید؟

پس گوش دادن به پادکست “به نام جان”، دعوت به یک سفر نوین در دنیای اندیشه و آزادی است.

به نام جان قصد دارد تا مباحث مهم جهان را به زبانی ساده، صریح و روشن با شما در میان بگذارد

نیما شهسواری سازنده‌ی پادکست به نام جان است

او شاعر و نویسنده‌ی ایرانی است وی متولد سال ۱۳۶۸ در مشهد است نوشته‌های او مشتمل بر ۴۱ جلد کتاب در قالب، آثار تحقیقی، رمان، داستان، مقاله و شعر است اغلب مضامین آثار او پیرامون باور به جان، آزادی،برابری  نقد قدرت و خدا و … است

وی از ۱۵ سالگی شروع به نگاشتن و در ۳۲ سالگی تمامی آثار خود را در فضای مجازی منتشر کرده است

دسترسی به آثار او در وب‌سایت جهان آرمانی به صورت رایگان در اختیار شما است

در دنیای پیچیده و پر ظلمت امروز، “به نام جان” تنها یک پادکست نیست،

به نام جان دریچه‌ای است برای فریاد زدن

برای ساختن جهانی تازه بدور از ظلم‌های بیکران

به نام جان سفری است به دنیای افکار و اندیشه‌های تازه .

اینجا جایی است که سخنان تازه‌ای خواهید شنید و آنچه تابو برایتان ساخته‌اند را در هم شکسته به نظاره خواهید نشست.

  • آزادی:  بازآفرینی تعریف دوباره‌ای از آزادی، ما آزادی را با قانونی نهفته به دل آن دوباره می‌خوانیم تا مردمان خویشتن برگزینند آنچه آزادی خوانده‌اند

  • برابری: آنچه در بوق و کرنا لگدمال کردند و گاه به آزادی فروختند و گاه مالکان به چنگ بردند دوباره در به نام جان معنا خواهد شد، برابری که همه‌ی جانداران را در خود خواهد خواند

  • نقد : دریچه‌های نقد در دنیای ما بیکران است، ما همه را به نقد خواهیم کشید و هیچ تن مقدس در این دنیای آزاد نخواهد بود، از فرهنگ‌ها تا خدا، از ادیان تا باورها، همه چیز در این دالان به بوته نقد سپرده خواهد شد

اگر به دنبال شنیدن ندایی تازه برای تغییر هستید، به نام جان را بشنوید

تمامی آثار نیما شهسواری در وب‌سایت جهان آرمانی در اختیار شما است، 

نکته مهم آنکه همواره این آثار به صورت رایگان خواهد بود که برای بیدار کردن مردمان نگاشته شده است، از این رو شما همواره می‌توانید تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، پادکست و … را به صورت رایگان از وب‌سایت جهان آرمانی بدست آورید،

فرای وب‌سایت جهان آرمانی، این پادکست در بیشتر پلتفرم‌های پادکست‌گیر در اختیار شما است از جمله این برنامه‌ها

فرای برنامه‌های پادکست‌گیر شما می‌توانید این آثار را از طرق زیر نیز بدست آورید

برای دسترسی به پادکست به نام جان تنها کافی در برنامه‌ی پادکست‌گیر خود نام نیما شهسواری، به نام جان و یا جهان آرمانی را جستجو کنید

راه تغییر و دگرگونی این دنیا راه سختی است، 

در دنیای پر زرق و برق امروز ما را کسی نخواهد شنید که صدای دلربایان خوش نوا است، گاه فریاد گوش‌خراش زورمندان همه را مبهوت خواهد کرد، پس تنها راه برای این تغییر بزرگ با کمک شما امکان پذیر خواهد بود

اگر خواستید در تغییر زشتی‌های این دنیا همراه ما باشید با اطلاع‌زسانی به دیگران بزرگ‌ترین کمک را به ما خواهید کرد و این راه تغییر را آغازگر خواهید بود

ما در کنار هم توان تغییر همه چیز در این دنیا را خواهیم داشت بیایید با هم و درکنار هم برای تغییر دنیا تلاش کنیم

با تشکر

نیما شهسواری

sing 1

برخی از برنامه‌های پادکست به نام جان

برای دسترسی رایگان به همه‌ی عناوین پادکست صفحه را دنبال کنید...

پادکست به نام جان: نقد لیبرالیسم، قسمت سوم

ویژه‌برنامه: نقد لیبرالیسم و کمونیسم
قسمت: سوم
اثر: نیما شهسواری

در قسمت سوم از ویژه‌برنامه نقد لیبرالیسم و کمونیسم از مجموعه پادکست به نام جان، نیما شهسواری به نقد بنیادین مفهوم آزادی در لیبرالیسم می‌پردازد. این اپیزود نشان می‌دهد که چگونه لیبرالیسم، با وعده‌ی آزادی، در عمل به ابزاری برای غصب، انحصار و سلطه تبدیل شد؛ و چگونه برابری، بارها در مسیر این آزادی تحریف‌شده قربانی شد.

شهسواری با نگاهی ساختارشکنانه، این پرسش را مطرح می‌کند: آیا آزادی‌ای که به قیمت بردگی اکثریت به دست می‌آید، واقعاً آزادی‌ست؟ و آیا برابری‌ای که در مسیر قدرت له می‌شود، هنوز معنا دارد؟ این قسمت، دعوتی است به رهایی از اسارت فکری و عبور از دوگانگی‌های سیاسی رایج.

این گفتار نگاهی عمیق دارد به:

این روایت برای کسانی است که به دنبال درک و نقد ریشه‌ای ساختارهای قدرت حاکم بر جهان هستند. اگر می‌خواهید بدانید چگونه وعده‌ی آزادی تبدیل به هیولای اسارت شد، این گفت‌وگوی معناگرا را از دست ندهید.

شما می‌توانید این اپیزود و دیگر آثار نیما شهسواری را در پلتفرم‌های زیر بشنوید:

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

ثبت آثار

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.