
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
ویژه برنامه : فرهنگ ایران
قسمت پنجم : صوفیگری
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 35:58
با صدای : نیما شهسواری
فرهنگ ایران
فرهنگی توامان با زشتیها و زیباییها
زمان آن نرسیده است تا با نگاهی موشکافانه آنچه زشتی و الصاقی بر این فرهنگ است را بشناسیم و آن را از دل این فرهنگ کهن بزداییم؟
در قسمت پنجم از صوفیگری در فرهنگ ایران میگویم
مجانینی که واقعیت را فدای خیالات خویش کردند و در راه تلطیف اسلام این هزار سر را هزاری سال حاکم بر مردمان
صوفیان مجنون با کتمان واقعیت آمدهاند تا همه را عبد این غول بدسیما کنند و با آرایشش او را دوباره به ما بفروشند
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان توی این ویژه برنامه مشخصی که پیرامون فرهنگ ایران ما سعی کردیم منتشر بکنیم سعی شده که در باب عوامل مهم و المان های مهمی که فرهنگ ایران رو ساخته صحبت بکنیم.
توی این قسمت مشخص هم قرار هست که در باب صوفی گری صحبت بکنیم.
یکی از اون المان هایی که قاعدتا روی فرهنگ ایرانی تاثیر گذاشته، قاعدتا المان هایی رو اضافه کرده به این فرهنگ ایرانی که حالا سعی میشه توی این قسمت بیشتر و بیشتر درباره اش صحبت بشه.
خب ما چیزی تحت عنوان صوفی گری رو می شناسیم که یک بخشی از ایرانیان باورمند به این نگاه مشخص در دل اسلام بودند.
بیشتر در کشور ایران و در کشورهای دیگر.
در کشورهای همسایه هم این نگاه وجود داشته اما بیشتر این نوع نگاه در بین ایرانیان اتفاق افتاده و این نگاه مشخصی که قاعدتا یک برآیند فرهنگی هم داشته، یک سری مشخصه های قابل لمسی داشته که قاعدتا تاثیر گذار بر این فرهنگ جمعی ایرانیان هم بوده.
حال این که تمام مردم ایران قاعدتا صوفی گری را پیشه ی خودشان قرار ندادند و به نوعی مردم ایران به صورت جمعی نتوانستند صوفی بشوند که خب دلیلش هم مشخص است.
یعنی هم تا مثلا حمله ی اسلام اتفاق نیفتاده در قالب صوفی گری چون اصولا نگاه آنها به این شکل نبوده.
یعنی یک نگاه مجزا و متفاوتی رو نسبت به اسلام ارائه میدادن.
یا مثلا شبیه به شیعه گری نبوده که حالا با قدرت گرفتن یک سلسله.
شیعی تمام کشور رو شیعه.
بکنن و حالا بیاد مثلا صوفی هایی باشن که این قدرت رو به دست بگیرند و یک حکومتی رو تشکیل بدن و همه مردم رو.
باورمند به این نگاه بکنن.
اصولا نگاه صوفی گری یک نگاه متفاوتی است که نسبت به دنیا بیشتر از هر چیزی شاید.
انفعال درش نقش داشته باشه.
رنگ داشته باشه شما وقتی مواجه میشید با این.
نگرش های صوفی گری به این مسئله می رسید که خب دیگه حالا دچار اون کنش هایی که در اسلام انجام می شده و اصولا اون نگاه اسلامی که پیوند خورده بوده با مباحث سیاسی و حکومتداری، حالا در صوفی گری کمتر و کمتر میشه.
اما حالا بهتر هستش که ما پیش از اینکه وارد این مسئله بشیم یه مقداری در باب خود صوفی گری صحبت بکنیم.
اینکه تا چه اندازه این نگاه صوفی گرایانه توهم گرا بوده و تا چه اندازه غرق در اوهام بوده؟
شما مواجه شدید با یک باوری که حالا خیلی بیشتر از باور های دیگه ی اسلامی غرق در این اوهام هست.
حالا سعی می کنه همه چیز رو در یک عرفان غیر قابل لمس و شناخت برای همگان تفسیر کنه.
یک نوع نگاه متفاوتی نسبت به اسلام داشته باشه که به نوعی پا روی زمین هم نداره.
دیگه کاملا همه چیز رو میبره در آسمان و در ملکوت رو.
و در باب حالا این خدا صحبت میکنه و این خدایی که در تقسیم شده به ذرات مشخصی که حالا هر کس در وجود خودش بخشی از این خدا رو داره.
و شما مواجه میشید با این نگاهی که سراسر غرق در این اوهام هست.
یکی از مشخصه های مهم این صوفی گری همین توهم گرایی است.
همین دور شدن از واقعیت هست.
شما مواجه میشید که حالا در نگاه مشخص صوفی گری میل به سمت دنیای واقعیت و لمس دنیای واقعی نیست.
بیشتر همه چیز رو خلاصه می کنند به یک عشق آسمانی، به یک خدایی که پر از محبت و مهربانی و عشق است و در آسمان ها هم قرار دارد و ما قرار است که در جست و جوی این خدا باشیم.
و حالا دیگر نزدیک به مسائل دنیوی و جهانی که با آن دست به گریبان هستیم هم نشیم.
ما بیشتر و بیشتر در این اوهام فرو می رویم.
یعنی شما وقتی مواجه میشید با شخصیت هایی که حالا در طول تاریخ دلبستگی و دلمشغولی نسبت به این باورهای صوفیانه داشته اند، می بینید که با مشکلات پیرامون خودشان دست به گریبان نمی شدند.
قرار نبوده که در باب این مشکلات تلاشی بکنند برای تغییرش، برای بهتر شدن شرایط.
قرار بوده هر چه بیشتر و بیشتر به نوعی از اون دنیای مادی دور بشن و خودشون رو غرق در دنیای معنوی بکنند.
دنیای معنوی که تعریف مشخصی هم داشته و قرار بوده در یک دنیای دیگری در یک دنیای پسا این دنیای ما اتفاق بیفتد.
پس یکی از المان های قدرتمند و محکم در این باور صوفی گری که در فرهنگ غالب ایرانی هم قاعدتا تاثیر گذاشته، این میل به توهم هست.
این میل به اوهام هست.
این دور شدن از دنیای واقعی است.
خب قاعدتا هر چقدر ما خودمان را بیشتر و بیشتر در این اوهام غرق بکنیم، بیشتر از دنیای واقعی دور می شویم.
حالا بیشتر و بیشتر غرق در انفعال و در خود ماندن می شویم.
پس ریشه ی ابتدایی همین غرق شدن در اوهام هست.
این توهم گرایی است که ریشه اصلی این تفکرات صوفی گری رو هم پدید میاره.
یعنی وقتی ما یک المان مشخصی مثل این توهم گرایی را در دل صوفی گری مطرح میکنیم، حالا به فراخور خودش یک یه برآیند هایی رو به ما میده.
مطمئنا برآیند هایی همچون دور شدن از دنیای واقع را برای ما پدید می آورد و هرچقدر ما نزدیکتر به این دنیای اوهام شوید از دنیای حقیقی و واقعیتون بیشتر و بیشتر دور میشید.
بیشتر و بیشتر در انفعال و در خود ماندن اسیر می شوید.
حالا قرار نیست که با این دنیای واقعی روبه رو بشوید، مشکلاتش را بشناسید و برای حل کردن این مشکلات دنیای واقعی تلاش کنید.
این نقطه ای است که در فرهنگ ایرانی هم تاثیر گذار بوده.
حالا شما امروز هم مواجه می شوید با این فرهنگی که قبول این نقاط اوهام برایش ساده تر هست.
خوب قاعدتا پیش تر از صوفی گری هم این المان فرهنگی در بین ایران بوده.
یعنی ما این رو نمی خواهیم کتمان بکنیم که نه صوفی گری بوده که این قاعده را ترسیم کرده چه در بین ایرانیان چه در بین دیگر نقاط دنیا.
حالا به ویژه که در این ویژه برنامه در باب فرهنگ ایرانیان صحبت می کنیم، همواره این میل به اوهام در بین مردم وجود داشت که میل به خرافات این میل به دور شدن از دنیای واقعی وجود داشته و غرق شدن در این اوهام پیش از صوفی گری هم وجود داشته.
یعنی شما اگر با باورهای حتی پیش از اسلام حتی پیش از زرتشتیت هم به ایران بخواهید نگاه بکنید می بینید که رگه هایی از این اوهام گرایی وجود دارد.
خب در زرتشتیت هم وجود دارد.
حالا وقتی می رسیم به اسلام خب در اسلام هم وجود دارد اما نقطه قوتی که حالا می گیرند و تبدیلش می کنند به آن نگاه صوفی گری همین تکیه بر اوهام است.
یک پیشینه ای وجود دارد و مردمی هستند که این اوهام را قبول کردند و باور دارند می توانند در این دنیای اوهام و وهم انگیز به نوعی غرق بشوند.
حالا نیرویی که می گیرند باعث می شود که مردم دیگر هم باز بیشتر و بیشتر و راحت تر به این اوهام رو بیارن و بتونن قبولش بکنن.
یعنی شما وقتی مواجه میشید با حالا مثلا در آینده با فرهنگی مثل شیعیگری که غالب میشه بر مردم و فرهنگی که امروز در جهان ما و در ایران ما بخصوص وجود داره.
قبول راحت تر این اوهام هست.
یعنی شما تصور کنید اگر این نقطه فرهنگی در بین مردم ایران وجود نداشت قبول موضوعاتی که دور از واقعیت بود و با واقعیت همخوانی نداشت برای این مردم سخت تر بود.
یعنی به راحتی قبول نمیکردن هر وهمی که با اونها در میون گذاشته میشد.
اگر صحبت از یک امامی میکردن، یک امام معصومی که در ته چاهی قرار گرفته و قراره که هزاران سال بعد دوباره ظهور بکنه و از 12 نفر 9 نفر رو سر ببره و بکشه و حکومت عدل الهی رو پدیدار بیاره.
حالا برای مردمی که غرق در این اوهام نبودن قبولش سخت تر بود در برابرش بیشتر ایستادگی میکردن.
بیشتر تفکر میکردن.
اگر این تفکرات بر پایه واقعیت بود قاعدتا این اصلی که باهاشون در میون گذاشته میشد رو سخت تر قبول میکردن.
اما یک پیشینه ای پیش تر از خود اسلام و پیشتر از حتی زرتشتیت وجود داشته که این میل به توهم در آنها وجود داشت.
اما با وجود و حضور به نوعی با پیدایش این صوفیگری که ریشه های خودش را از همین میل به اوهام در بین مردم از فرهنگ پیشین داشته، حالا میاد این فرهنگ رو تقویت میکنه و تبدیلش میکنه به یک فرهنگ غالبی که شما وقتی نزدیک به این مسئله میشوید حالا در دل صوفیگری حالا مواجه میشوید با قبول راحت تر مردم نسبت به این امور.
حالا در باب هر مسئله ای میتوانند این وهم و این خرافات را راحت تر هم قبول کنند.
یعنی اگر مثلا قوای بیگانه ای هم بودند که سعی کردند یک فرهنگی را به مردم بقبولانند، باهاشون درمیون بذارن و اون ها را اقناع در این فرهنگ تازه بکنند، به واسطه مانوری که روی این نقطه فرهنگی یعنی این توهم گرایی بوده راحت تر تونستند این کار رو به پیش ببرند.
حالا اگر در ملتی این میل به اوهام کمتر بوده باشه و میل به واقعیت بیشتر باشه، قاعدتا دیرتر این فرهنگ رو قبول می کند.
این در باب مسئله های مختلفی هم صدق می کند.
حالا ما سعی می کنیم یک مثال کوچکی هم در این قسمت بزنیم تا بیشتر و بهتر بتوانیم باهاش درگیر شویم.
یعنی شما قاعدتا روبرو می شوید که وقتی مردم دارن در باب مثلا افغانستان صحبت می کنن خب خیلی سریع میان و صحبت می کنند.
در باب اینکه بله افغانستان زمانی که وارد جنگ شده بود یعنی به نوعی شوروی بهش حمله کرده بود، حالا یه گروهی رو تحت عنوان مجاهدین داشتند که اینها مسلمان بودند و در برابر این قوای بیگانه داشتند می جنگیدند.
حالا خیلی صحبت از این میشه که بله این گروهی که تحت عنوان مجاهدین بودند توسط آمریکا قدرتمند و قدرتمند تر شدند تا در نهایت از دل این ها طالبان پدید اومد.
این رو حتما همه شنیدن در باب این فرضیه و این صحبت میشه که تا حد زیادی هم میشه نزدیک به واقعیت دونستش اینکه مستقیما آمریکا آرزوی این رو نمیکرده که یه گروهی مثل طالبان پدید بیاد اما مطمئنا کاری رو کرده که با قدرت دادن به ادیان اصولا در این ناحیه برای اینکه بتونه در برابر قدرت گیری شوروی یا اون نگاه کمونیستی بایسته.
اصولا به کشورهایی که نگاه های مذهبی داشتن به اون نگاه های مذهبی کمک کرده.
خوب وقتی یه همچین موضوعی مطرح میشه شما باید برید بگردید ببینید که چگونه این مردم قبول کردن وجود این طالبان رو پر و بال دادن به این طالب ها.
اصولا باید یک پتانسیلی در این مردم وجود داشته باشه.
اینجاست اون نقطه ای که این پتانسیل فرهنگی در بین اون مردم وجود داره تا بتونن یه همچین گروه هایی رو در خودشون پدید بیارن.
یعنی شما قاعدتا اگر امروز تمام ملل جهان در کنار هم و با همبستگی هم با تمامی راه ها و شیوه هایی که در راستای تزویر و ریا هست بخواهند یه همچین گروهی رو در سوییس مثلا به وجود بیارن غیر قابل به وجود اومدن هست.
یعنی شما نمیتونید یک همچین نگاهی رو در بین مردم سوییس و در بین اونها بخواید گروهی مثل طالبان رو پدید بیاری چرا که اونها از نظر فرهنگی قابلیت نزدیکی به این مساله رو ندارن.
از نظر جمعی که غالب اونها به این سمت و سو کشیده بشن میشه قاعدتا در بین اونها هم عناصر داعشی رو به وجود اورد.
کسانی که مثلا زاده سوییس هستن در همون فرهنگ حتی سوئیسی هم زندگی میکنن نه اینکه مهاجر باشن حتی سوئیسی هستن.
تمام خاندانشون هم سوئیسی بوده اما مثلا قرابتی پیدا کردن با داعشی ها.
این رو میشه پیدا کرد.
اما اینکه بخوایم کلیت این جامعه رو به سمت و سویی ببریم که حالا از دل یک گروهی مثل داعش، یک گروهی مثل طالبان پدید بیاد، این غیر قابل اتفاق افتادن هست چرا که ریشه های فرهنگی در اون ساختار نداره چرا که اون المان های لازم برای پدید آمدن رو در خودش نمیبینه.
اما حالا این رو خیلی ساده میشه.
در یک کشوری مثل افغانستان، پاکستان، خود ایران خودمان.
به عنوان مثال همین انقلاب پنجاه و هفت که باز مواجه میشویم با جماعتی که با آن نگاه.
پر از شک و سوءظن نسبت به جهان و آن نگاه پارانویایی که در وجودشان هست نگاه میکنند.
میگویند بله این انقلاب کار خارجیها بود.
خارجیها خواستند ایران را اینگونه بکنند و اینگونه نکنند.
شما باید به آن نقطه ابتدایی برسید که چگونه همچین پتانسیلی در این مردم وجود داشته.
پس قاعدتا یک سری ریشههای فرهنگی درون اینها بوده.
وقتی ما در باب این ریشه ها صحبت میکنیم، مثلا به عنوان مثال در باب همین توهم گرایی که قاعدتا در فرهنگ ایرانی همواره وجود داشته و حالا توسط مثلا صوفی گری خیلی خیلی بیشتر هم به آن جایگاه و پایگاه داده میشود.
حالا با این جایگاه و پایگاهی که در این زمینه میگیرند، حالا تبدیل به یک بخش و یک المان فرهنگی در بین مردم میشود که حالا میتوانند خیلی راحت خیلی از موضوعات را هم قبول بکنند.
حالا اگر یک جماعتی باشند که شروع بکنند و بگن که بله انگلیسی ها بودند که فلان رفتار رو در ایرانی ها به عنوان مثال عزاداری هایی که برای حسین و کربلا اتفاق می افتد رو پدید آوردند.
حالا ما می تونیم به این فکر بکنیم که این پتانسیل فرهنگی در بین این مردم وجود داشته تا تونستن از اون استفاده بکنن برای اینکه مقاصد خودشون رو پیش ببرند.
فارغ از اینکه تا چه اندازه این حقیقت هست، واقعیت هست و تا چه اندازه زاییده ی خیالات عده ای توهم گراست.
باز هم زاییده ی تفکرات عده ای است که غرق در این پارانویا و سوءظن هستند.
فارغ از این میشه دید که این المان ها در این فرهنگ وجود داره و این پتانسیل در اینها دیده میشه که حالا بتونن این چیزها رو قبول کنند.
حالا خارج از بحث خودمون نشیم و بیشتر نزدیک به این فرهنگ صوفی گری بشیم که چگونه بر بدنه ی فرهنگی ایرانیان غالب ایرانیان تاثیر گذار بوده.
پس یکی از المان های مهم همین توهم گرایی است.
همین دور شدن از دنیای واقعی است که قاعدتا این دو معنا همسوی هم هستند.
از آن دری که ایمان و اعتقاد به وهم و دنیای غیرواقعی وارد میشود شما مواجه میشوید با دور شدن از واقعیت.
چیزی که شاید از همه بیشتر در بین مردم ایران قابل وثوق باشد.
شما می توانید یکی از عوامل مهم و گسترده اش را همین صوفی گری در بین مردم بدانید.
این صوفی گری که شاید به صورت مستقیم بر مردم تاثیر نگذاشته، همان طور که گفتیم و گفتیم یک حکومت وقتی را تشکیل ندادند که به زور شمشیر بخواهند همه را صوفی گری بکنند اما قاعدتا توانستند تاثیر بگذارند تاثیر بر ساختار فرهنگی این مردم بگذارند و قاعدتا ما مواجه می شویم با این فرهنگی که در دل مردم شکل گرفت.
حالا وقتی ما در باب این توهم صحبت می کنیم یکی از نمونه های قابل لمس و شهودش، تطهیر زشتی است.
شما وقتی مواجه میشید با این نگاه صوفی گرایانه حالا مواجه میشید با یک نگاهی در راستای تطهیر زشتی ها و بدی ها.
حالا جماعتی هستند که واقعیت رو کتمان میکنند.
حالا جماعتی هستند که کاری به واقعیت عینی دنیا ندارند و در اون توهمات خودشون راه به جایی میبرند که هر زشتی ای رو تطهیر کنه.
حالا شما مواجه میشید با جماعتی که به سادگی داره تطهیر میکنه.
اتفاقات پر از زشتی و نکبتی که در دل اسلام شکل گرفته، باورهایی که پر از آلودگی و فساد و زشتی و ظلمت و نابرابری و الی آخر هست رو این جماعت به سادگی تطهیر میکنند.
حالا دارم با شما مطرح میکنم در باب مثلا مهربانی، در باب مثلا عشق، محبت، کمک کردن، برابری، آزادی یا هر مفهوم دیگه ای که ما میشناسیم.
حالا میبینن که منافات و تناقض داره با مفاهیمی که اسلام داره مطرح میکنه اما به سادگی اینها رو تطهیر میکنه چرا که غرق در این دنیای وهم آلود خودشون هستن.
پا روی هر واقعیتی میذارن.
یعنی وقتی شما مثلا صحبت بکنید در باب بریدن دست، اینکه بریدن دست جزو قوانین اسلامی هست یکی از قوانینی ست که نه تنها در.
احادیث و سیره نبوی بهش اشاره میشه و در نهایت اون فقه اسلامی رو چه در بین شیعیان و چه در بین اهل تسنن شکل میده.
حتی آیه صریح قرآنی پیرامون این بریدن دست دزدان داره و یا بریدن دست و پای محاربین داره.
حالا شما مواجه میشید با آیات قرآنی که پیرامون این موضوع با مردم در میان گذاشته شده و نهایت ظلمت و زشتی است.
اما حالا این جماعت هستن که به راحتی این رو تطهیر میکنن.
حالا شاید یک باری با شما مطرح بکنند که منظور از این بریدن دست، دست جسمانی نیست.
اصلا خدا قرار بر این نداشته که بخواد دست جسمانی انسان ها رو توسط همدیگه قطع بکنه.
شاید یک بار در این توهم در باب این صحبت بکنن که این منظور اون دست روحانی ماست که قرار هست که قطع بشه و بریده بشه که ما یه همچین رفتاری رو نداشته باشیم.
حالا شما مواجه میشید با ساعت ها داستان سرایی پیرامون موضوعاتی که واقعیتی متناقض از چیزهایی که داره گفته میشه داره.
حالا اگر ما روبرو بشیم با خضر که قرار بوده با موسی همراه بشه و موسی در برابرش سکوت بکنه و این یک داستان و یک قصص قرآنی هست و اینکه در نهایت قرار باشه سر یک کودک رو ببره و بکشه.
حالا شما مواجه میشید باز در یک دنیای وهم آلودی که این ظلمت و زشتی رو تطهیر میکنه.
حالا باز هم سر در گریبان اوهام ببرند برای اینکه در برابر واقعیت بایستد.
حالا این در همه جا صدق می کند.
یعنی وقتی ما وارد یک همچین فرهنگی میشویم که تا این حد در پی تطهیر زشتی است، حالا امروز هم می تونه جماعتی در ایران شکل بگیرن که تحت لوای جمهوری اسلامی سعی در تطهیر زشتی داشته باشند.
یعنی شما مواجه بشوید با کشتارهایی که در مثلا تابستان سال شصت و هفت در زندان های ایران اتفاق افتاد و اینگونه زندانیان سیاسی رو قلع و قمع کردند و این نسل کشی رو به راه انداختند، حالا جماعتی باشند که در پی تطهیر اون باشن.
حالا وقتی ما مواجه می شیم با کهریزک، با اوین، با سال هشتاد و هشت، با کشتارهای جمهوری اسلامی در سال 84 و 88 و.
اون آبان خونین و یا همین اتفاقاتی که در راستای انقلاب، زن، زندگی، آزادی و اون تفکر تازه هم اتفاق افتاد، شما مواجه میشید که جماعتی باشند که در پی تطهیر باشند.
این همون برگرفته از فرهنگ مشخصی است که در پی اوهام هست.
یعنی همواره در پی اوهام بوده.
یک نوع که صدری داشته که در باب سر بریدن خضر می نشسته براتون داستانها می بافته.
اینقدر این داستان رو ملیح و در اوهام تصویر کرده که شما در نهایت اصلا بریده شدن سر اون کودک رو از خاطر می بردید.
حالا قرار بوده برای شما اینقدر داستان ملیحی تعریف کنه که شما از خاطرتون بره که قرار هست دست دزدان بریده بشه؟
اون رنج و دردی که قرار هست بر اون فرد خاطی اعمال بشه رو از یاد ببرید.
برآیندی که این نگاه ظالمانه داشته رو از خاطر ببرید.
فردی که قرار باشه دست اون رو ببره، دست اون دزد رو ببره و به عنوان جلاد در این جامعه زندگی کنه رو از یاد ببرید.
تاثیراتی که دیدن این رفتار وحشیانه بر جمع قرار هست بوجود بیاره رو از یاد ببرید چرا که یک وهم گرایی اومده و برای شما در پی تطهیر این زشتی هاست.
قرار است یک تصویر تازه ای نسبت به این زشتی ها بدهد.
شما همه چیز را از خاطر ببرید.
پس این ها ریشه گرفته از همان فرهنگی است که قاعدتا پیش تر از صوفی گری هم وجود داشته اما بعد از صوفی گری باز قدرتمند تر شده.
یعنی آن المانی که این المان فرهنگی را قدرتمند کرده همین نگاه صوفی گری بوده.
ما با یک اصلی به اسم انفعال روبه رو هستیم.
در این نگاه صوفی گری، انفعال و درخود ماندنی که قرار است همه چیز را از یک قدرت بالاتر و والاتری که حالا تحت عنوان عشق و عرفان و خدا در آسمان ها تصویر می کند، طلب کند، حالا قرار است هیچ حرکتی از خودش نداشته باشد.
حالا شما وقتی روبه رو می شوید با دورانی که به عنوان مثال مغول ها به ایران حمله کردند و بدترین رفتارها و وحشیانه ترین رفتارها را در قبال مردم انجام دادند.
حالا شما مواجه می شوید با جمعی وهم زده و در توهم.
که رضا هستن به اتفاقاتی که داره می افته.
هیچ صحبتی برای انجام دادن هیچ تلاشی.
هیچ ایستادگی و هیچ مقاومتی ندارن تا در برابر این ظلم و نابرابری و وحشیگری اعمال بکنن.
حالا قرار هستش که این سرنوشت خودشون رو قبول بکنن.
این سرنوشتی ست که برای اونها تصویر شده.
حالا شما مواجه میشید با این انفعال و در خود ماندنی که بخشی از فرهنگ ایرانی ها میشه.
قاعدتا اینها خلاصه به نگاه صوفی گری نمیشه.
اما صوفی گری به نوعی تجلی این نگاه هاست که اتفاقا قدرت بالایی هم داشت.
یعنی این نوع تفکر مشخص رو بیشتر و بیشتر در قلب ایرانیان و در فرهنگ ایرانیان کرده.
یعنی ما وقتی مواجه میشیم با تفکراتی که مطرح شده در طول تاریخ برای ایرانیان و در نهایت یک فرهنگ جمعی رو ساخته، قاعدتا روبرو میشیم با این در خود ماندن و انفعال که از هر سویی داره به این مردم هجوم می آورند.
این بردگی و بندگی و اسارت و فرمانبرداری که داره از هر سو، از زرتشتیت، از پیش، از زرتشتیت، از اسلام، از نگاه اسلامی، از شیعه گری، از اسلامی که اهل تسنن دارن و یا حتی خرده فرهنگ هایی که مثل فرهنگ مسیحی و یهودی هم در ایران وجود داشته از هر سویی داره به این مردم خورانده میشه.
اما شاید نقطه تجلی که داره بیشتر از همه میدرخشه.
در این نگاه منفعلانه و درخودمانده توسط همین صوفی گری که شاید اتفاقا نیرو گرفته از تمامی این فرهنگ ها بوده به شما نشون داده بشه و شما مواجه بشید با صوفی گری که حالا در نهایت قرار هست یک جماعت منفعل درخودمانده ای که تسلیم و رضا در برابر سرنوشت خودشون هستند رو تصویر کنه.
حالا شما مواجه هستید که هیچ نوع کنش و انفعالی از اینها نشون داده نمیشه در برابر جبر و ظلمی که در برابرشون هست سکوت می کنند و به پیش میرن.
حالا یک ایرانی که در یک ویرانه ای از ظلم ها قرار دارد، چه در دورانی که مثلا مغولان به ایران حمله کردند، شما مواجه می شوید با این سکوت مرگباری که وجود دارد.
این عدم ایستادگی و مقاومتی که مبدل به یک فرهنگ شده، این صبوری احمقانه ای که بیشتر از صبر ما را نزدیک به حماقت می کند و نزدیک به تسلیم بودن می کند.
یعنی دیگه کار از صبر میگذره.
حالا قرار است که شما موجودات منفعل و برده ای باشید که هر چیزی را قبول می کنید، هر نکبت و زشتی ای را قبول می کنید.
حالا وقتی این را می آوریم به دنیای امروزی خودمان نزدیک می کنیم.
وقتی می آوریم و به دنیای امروزی که باهاش دست به گریبان هستیم نزدیک می کنیم یا به جهانی که جمهوری اسلامی به عنوان مثال برای ما ساخته است نگاه می کنیم، حالا می بینیم چگونه مردمی هستند که در انفعال خودشان از کنار تمام ظلمت ها و زشتی ها می گذرند.
هر اتفاقی که می افتد را به عنوان بخشی از زندگی و زیستن شون قبول می کنن.
پس این ها همه و همه یک ریشه های فرهنگی داره.
ریشه های فرهنگی قدرتمندی که در طول این سالیان دراز در بین این مردم جاری و ساری شده، گاها تجلی ای داشته که شاید تجلی بزرگ اون هم در همین صوفی گری اتفاق افتاده.
ولی قاعدتا یک ریشه ی فرهنگی ست که همواره در پی بازتولید خودش در اشکال مختلف و نگاه های مختلف است.
فارغ از تمام این مسائل ما روبرو هستیم با این فرهنگ صوفی گری که حالا برای اغنای اون به مردم، برای قبولاندن اون به مردم و ریشه دار کردن اون در بین مردم از یک رسانه ای به نوعی استفاده میکنه.
ما قاعدتا در باب فرهنگ می دونیم که یکی از بزرگترین المان هایی که در فرهنگ برای فرهنگسازی استفاده میشه قاعدتا هنر هست.
یعنی ما هنر رو به عنوان یک ابزار قدرتمند برای فرهنگ میشناسیم. میشناسیم.
قاعدتا زور و قدرت و جبر و تحمیل هم در فرهنگ سازی ها به شدت قدرتمند بودن.
همون کاری که مثلا شیعیان کردند تحت عنوان حکومتی که ما در تاریخ به عنوان صفویان میشناسیم.
حالا با قدرتگیری صفویان یک.
قدرت بلامنازع فرهنگی به وجود میاد تحت عنوان صفویان که حالا اون فرهنگ خودش رو مبدل به فرهنگ غالب میکنه.
از این اتفاقات در طول تاریخ به کرات افتاده.
در باب ایران، در باب دیگر کشورها ما وقتی مواجه میشیم با حمله اسلام به ایران، حالا یک فرهنگی هست که با زور و شمشیر و قدرت سعی میکنه فرهنگ خودش رو غالب بر کشور مغلوب کنه.
اما فارغ از این قدرت، حالا در شرایط معمول یک اجتماع قاعدتا بزرگترین قدرت رو اون هنر داره که میتونه فرهنگ رو تغییر بده، در فرهنگ مردم اختلال به وجود بیاره، تغییرش بده و شکل تازه ای بهش بده، فرهنگ تازه ای رو مطرح بکنه.
و حالا ما مواجه هستیم با صوفی گری که بیشتر از همه هم در این هنر نقش داشته.
حالا سعی کرده از طریق هنر هم بلندگوی بزرگی رو داشته باشه برای اینکه بتونه مردم رو اقناع بکنه.
برای اینکه بتونه مردم رو تسخیر بکنه و ما مواجه هستیم با این سیر بیکرانی که هر کدوم از این شعرا و ادب هایی که ما در ایران می شناسیم تتمه هایی از این تفکر صوفی گری رو در خودشون داشتند.
یعنی شما با بزرگان هنر ایران تاریخی ایران وقتی رو به رو میشید همه و همه یک نزدیکی و قرابتی رو با این باور و این فرهنگ صوفی گری داشتند.
حالا شما مواجه میشید مثلا با حافظی که در اون دوران به راحتی شعرهای عاشقانه و عارفانه میگفته.
حالا قرار بوده که عشق رو در وجود یک.
ماوراء الطبیعه و در وجود یک الهیات بزرگ ببینه.
شما مواجه میشید با مولانایی که قرار هست در همون راستای تطهیر زشتی براتون سرود های بیکران و ترانه های دلربای رو بسراید.
حالا قرار هست در راستای این تطهیر زشتی و دور شدن از واقعیت نزدیک شدن به اوهام، بیشتر با یک مدیای قدرتمندی روبرو باشید.
مدیای قدرتمندی که تمام فرهنگ و قدرت غالب کردن فرهنگ رو در اختیار داره.
پس ما مواجه میشیم با این سلاح قدرتمندی که تحت عنوان هنر در طول تاریخ شناختیم و قدرت اصلی رو برای تغییر فرهنگی و به وجود آوردن فرهنگ ها داشته، حالا تماما در اختیار این نگاه صوفی گری بوده.
حالا صوفیانی که پا به این عرصه گذاشتند و یا کسانی که دل در گرو این نگاه صوفی گری داشتند، قرابتی با این نگاه ها داشتند.
و در نهایت یکی از آن سلاح های قدرتمند.
این نگاه صوفی گری.
قاعدتا همین هنر بوده.
یعنی شما وقتی مواجه می شوید ما گفتیم که اسلام به عنوان مثال با حمله مسلمانان به ایران یک قوای فرهنگی را گرفت و یک غلبه فرهنگی را بر فرهنگ مردم ایران داشت.
یا شیعه گری با صفویان این قدرت را به دست گرفت و این اغنای فرهنگی را در اختیار داشت.
ولی وقتی ما مواجه می شویم با صوفی گری، حالا می بینیم که صوفی گری هم قدرت فراوانی در این تاثیرگذاری فرهنگی در بین مردم ایران داشته اما هیچ وقت حکومت و قدرت و شمشیر در اختیار نداشته تا بتواند مردم را همسو کند.
اما قاعدتا یک نیروی قدرتمندی تحت عنوان هنر را در اختیار داشته تا بتواند این فرهنگ را جا بیندازد.
با توجه به این ساختار مشخصی که ما درباره اش صحبت می کنیم، حالا می رسیم به آن نقطه ای که تمامی این فرهنگ به نوعی انتقال پیدا کرده در زندگی امروزی انسان ها یعنی شما امروز هم مواجه میشید با همین رگه ها و رده های فرهنگی که قدرتمند در بین مردم ایران جاری و ساری است.
یعنی شما وقتی به انفعال نگاه میکنید به این در خود ماندن نگاه میکنید.
میبینید که امروز هم در جامعه ایرانی به شدت این داره دیده میشه.
این که در قبال یک حکومت وحشی خویی مثل جمهوری اسلامی که چهل و خورده ای سال هم هست بر این مردم داره حکومت میکنه، شما این انفعال رو در خود ماندن رو میبینید؟
این صدای اعتراض، یک صدای اعتراض همگانی هیچ وقت نبوده.
هیچ وقت صدای همه مردم در کنار هم که قدرت تغییر رو به سادگی دارند رو شما نمی شنوید.
باز هم شما مواجه میشید با این در خود ماندن یک بخش عظیمی از مردم ایران در این درخودماندگی فرو رفتن.
خب قاعدتا ما روبرو هستیم با جماعتی که از جان گذشته برای از میان بردن این حکومت جمهوری اسلامی تلاش میکنن.
در برابرشون هم یک جماعتی هستن که دل در گرو این جمهوری اسلامی دارن حالا به هر دلیلی.
دلایلی که میشناسیم تعصب مذهبی است، ترس است یا اینکه سود و منافعشان در به وجود آمدن و پایداری و استقامت این حکومت است؟
خب ما این دو دسته را میشناسیم اما قاعدتا این دو دسته در اقلیت محض هستند.
یعنی اکثریت غالب مردم ایران هستند که در سکوت و انفعال زندگی میکنند.
یعنی شما یک اکثریت خاموش پرتعدادی را میبینید در ایران که گاها وقتی با آنها صحبت میکنید میبینید که با جمهوری اسلامی و شرایطی که اینها در طول این چهل و خردهای سال ساختهاند مخالف هستند.
یکی به دلیل شرایط اقتصادی، یکی به دلیل شرایط فرهنگی که به دلیل شرایط وحشیانه غذایی که ساختند و الی آخر.
اما اینها منفعل هستند.
در خود ماندند.
خب ما داریم آن تصویر گذشته و آن اغنای فرهنگی از گذشته که در دل صوفیگری تجلی بزرگی داشته را حالا امروز در زندگی عادی خودمان میبینیم.
این انفعالی که یک جنبه عمومی و همگانی به خودش گرفته یا شما وقتی مواجه میشوید با این تطهیر زشتی، حالا مواجه میشید با جماعتی که دارن واقعیت رو در برابر دیدگانشان میبینن اما دل در گرو این تطهیر دارن.
یعنی وقتی صحبت از اسلام میشه، حالا یک جماعتی هستن که با صدای بلند میگن نه جمهوری اسلامی اسلام واقعی نیست.
اینا باز اعتقاد دارن به یک اسلام واقعی.
جمهوری اسلامی اسلام واقعی نیست.
عربستان سعودی مثلا اسلام واقعی نیست.
حکومت های تاریخی ای که تحت عنوان حکومت اسلامی وجود داشته هیچکدوم اسلام واقعی نیستن.
امویان و عباسیان.
اینها هیچ کدوم اسلام نیستن.
حتی علی و عثمان و ابوبکر و عمر هم مسلمان نیستند.
حتی خود محمد هم مسلمان نیست.
در نهایت حتی خود خدا هم مسلمان نیست.
حتی همون اللهی که اسلام رو بوجود آورده هم مسلمان نیست چراکه اینها موضوعاتی که دارن مطرح میکنن به نوعی تطهیر این زشتی هاست که اصول دین را هم زیر سوال می برد.
یعنی مثلا شما با یک جماعتی صحبت می کنید در باب حقوق همجنسگرایان هم صحبت می کند.
اصلا شما مات و مبهوت می بینید که اینها دارند در باب چه مساله ای صحبت می کنند.
آیا اسلام را خوانده اند؟
اصلا با اسلام قرابت و نزدیکی دارند؟
اصلا اینها صحبتشان در باب اسلام است یا پدید آورنده یک اسلام تازه هستند؟
یعنی شما این تطهیر زشتی را به کرات و به وضوح در دل این مردم می بینید که امروز هم در زندگی عادی ما دارن زندگی می کنند.
این غرق شدن در توهم و اوهام.
شما دارید می بینید اینا تجلی همون فرهنگی است که حالا تبدیل به یک فرهنگ غالب شده.
حالا شما می توانید ریشه این را صوفیگری بدانید یا حتی ریشه اش را جای دیگری پیدا کنید.
در دل خود اسلام بدانید یا حتی پیش از اسلام بدانید.
اما مواجه می شوید با این که تبدیل به یک فرهنگ مشخص از مردم ایران شده.
این دور ماندن از واقعیت هیچ نزدیکی را مردم ایران با معنای واقعیت ندارند.
یعنی همواره در دل واقعیت به دنبال حقیقت خودشان هستند.
من بارها در باب این مساله صحبت کردم که ما وقتی در باب واقعیت صحبت میکنیم آن عینیتی است که قابل شهود و لمس است برای همه مردم.
اما حقیقت آن واقعیتی است که شما برای خود میسازید.
برای کس دیگری نهایت بطلان است.
یعنی حقیقت شما برای دیگری باطل است و دقیقا مردم ایران به دنبال همین حقیقت های خویشتن هستند.
یعنی واقعیت رو ازش گذر میکنن.
حالا شما با یک سیل بیکرانی روبه رو هستید.
در این توهم، در این دور بودن از واقعیت.
حالا مواجه میشید با این نگاهی که دل در گرو رسیدن یک ناجی دارند.
حالا تفاوتی نمیکنه باز سر در میان اون تاج که ناجی چه کسی باشه موضوع مهم ما نیست.
اینکه یک بار بودا باشه یا مسیح باشه یا محمد باشه یا امام زمان باشه تفاوتی برای ما به وجود نمیاره یا حتی یک کشور خارجی باشد یا قدرت یک ابرقدرت جهانی باشد.
تفاوتی نمی کند.
موضوع این نگاه مشخص است که تا چه اندازه این مردم غرق در توهم هستند.
دور شدن از دنیای واقعی هستند.
تا چه اندازه در پی تطهیر زشتی ها هستند؟
تا چه اندازه در خودشان فرو رفته اند و در این انفعال زندگی را می گذرانند؟
و ما مواجه هستیم با این انتقال فرهنگی که اتفاق افتاده و مبدل به یک ستون محکم و قدرتمند فرهنگی شد.
قاعدتا پیرامون این صوفیگری می شود ساعت ها صحبت کرد و این نگاه رو میشه منحصرا به صوفی گری نسبت نداد.
میشه این رو گفت که صوفی گری به نوعی تجلی این نگاه و قدرتمندانه ترین نگاه ها رو مطرح کرده.
اما قاعدتا صوفی گری خودش هم برگرفته از دیگر فرهنگ ها بوده.
همونطور که ما در باب تمامی فرهنگ ها وقتی بهشون نزدیک میشیم می بینیم که این تاثیر گذاری رو بر روی هم داشتن و اصولا ما مواجه میشیم با یک ملغمه ای از تمامی فرهنگ ها در کنار هم و حالا در این قسمت مشخص ما در باب یکی از این المان ها که تحت عنوان صوفی گری هست و به نوعی یکی از ستون های فرهنگی مردم ایران را ساخته است صحبت کردیم.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.