
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
قسمت هفدهم : فرزندآوری
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 41:36
با صدای : نیما شهسواری
فرزندآوری
در کنار خیابانها، در میان سطل آشغالها، در یتیم خانهها، در میان کار و رنج، هزاران کودک از اشتباه آدمیان بی پدر و مادر زندگی کردند و حال باز هم انسانها به واسطهی خون پاکشان نسل و نژاد خاصشان در میان تختها اشتباه تازهای میکارند
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
تولیدمثل و بقاء این دو موضوع با هم گره خورده اند دیگه.
یعنی ما تولیدمثل میکنیم تا بقا داشته باشیم.
در بین تمام موجودات زنده، تولیدمثل و فرزند آوری رازی است برای ادامه حیات و ادامه دادن این راه و به نوعی بقای ما در این تولیدمثل گره خورده با هم همسو هست.
خوب در باب این تولیدمثل اگر بخواهیم صحبت بکنیم که توضیح واضحات دادیم، همه باهاش آشنا هستیم و همه می دونیم که همه موجودات در راه این ادامه حیاتشون و اینکه این نسل ادامه پیدا بکنه هر موجود زنده ای رو همنوعان خودش بتونن ادامه پیدا بکنند، به نوعی تولیدمثل می کنند و این راه رو ادامه می دند.
غریزه در بین موجودات زنده حکم فرما هست.
موجودات زنده ای که حالا ما به جز انسان ها را الان داریم در نظر می گیریم که به واسطه این غریزه در فصول خاصی تولیدمثل می کنند و این راه رو ادامه می دهند.
اما وقتی موضوع به انسان می رسه خب مطمئنا متفاوت هست و ما حالا قراره که تو این قسمت در باب این موضوع و تفاوت های ما صحبت بکنیم.
موضوع اول و اساسی این هستش که ما به واسطه داشتن این عقل کمتر باید درگیر این غریزه بشیم و به صورت کلی این غریزه ای که تعریف مشخص داره در بین انسان ها تقریبا وجود نداره.
یعنی اون غریزه ای رو که ما می شناسیم در موجودات دیگه به خصوص حیوانات اون در انسان خیلی کمرنگ و حتی بی رنگ و بی معنا هست.
ما شاید یک شمه هایی داشته باشیم که بیشتر معنای نیاز رو در خودش داره اما اون غریزه ای که حکم فرما بر ما باشه تقریبا در زندگی انسان ها وجود نداره و جایگزینش اون قدرت انتخاب هست.
اون تعقلی است که ما رو به یک انتخاب میبره و به نوعی ما رو در این انتخاب ها آزاد میذاره تا حالا راه درست رو انتخاب کنی؟
پس تفاوت ما در نگاه اول تعقل هست و دور شدن از این مبنایی که به نوعی بهش غریزه میگیم.
اما زندگی انسان ها در طول تاریخ هیچ معنایی رو در این راستا که من توضیح دادم نداشته.
یعنی انگار انسان ها همواره در پی غریزه ی خودشون گام بر می داشتند و به نوعی این تولیدمثل و بقا رو شبیه به حیوانات در حال ادامه دادنش هستند.
یعنی اگر به جهان نگاه بکنیم، به خصوص در این سده های گذشته، یعنی تا قبل از این که حالا انسان به نوعی اون پیشرفت های قابل وصول رو بکنه، انسان ها شبیه به دیگر موجودات در اون فصل هایی که می تونستند فرزند آوری می کردند و مدام در پی برای پیش بردن این بقای خودشون بودن تا این همنوعان رو بیشتر و بیشتر بکنن.
در همین چندین سال گذشته هم شاید در همین صد سال گذشته هم حتی کمتر.
شما مواجه میشید با خانواده هایی که ده ها فرزند دارند، ده فرزند دارند، حالا پانزده فرزند دارند، چهارده فرزند دارند و الی آخر.
منظورم از اون ده ها یه منظور کلی نبود که حالا بیست تا سی تا بچه داشته باشند اما همون تعداد بین حتی بیشتر از ده تا یا کمتر.
در همین حول و حوش.
پس به نوعی ما تعقل رو اصلا هیچ جایی بهش ندادیم دیگه.
یعنی با انسانی مواجه بودیم که شبیه به دیگر حیوانات مدام در حال تولیدمثل و بقا بوده و فرزندآوری رو به نوعی تبدیل به یک غریزه در وجود خودش کرده.
انسان ها در طول تاریخ نگاهشون نسبت به فرزندآوری دقیقا همین موضوع بود که به چیزی فراتر از آن نگاه نکردند تا آنکه ما رسیدیم به این دنیای مدرن و امروزی که حالا یک مقداری معانی و مبانی تغییر کرده و حالا انسان قرار داشته که به نوعی از این تعقل خودش استفاده بکند.
نکته اول این است که ما وقتی داریم در باب یک موضوعی صحبت میکنیم و این جوری به نوعی دربارهاش حرف میزنیم و یک دید کلی داریم نسبت بهش در باب اکثریت صحبت میکنیم.
یعنی قاعدتا همه رو زیر چتر خودش قرار نمیده.
مطمئنا در همان دوران سدههای اخیر هم انسانهایی بودند که تعقل کردند در این راستا و تولید مثل و بقا رو از روی غریزه پیش نبردند.
برای فقط بقا استفاده نکردند.
تولید مثل نکردند تا این نوع از جانداران گونهای از جانداران که انسان نام داشته باشه بقا پیدا میکنه اما اکثریت و غالب جوامع و انسان ها از همین امر تبعیت کردند.
به واسطه غریزه این راه رو پیش بردند.
پس این نکته مهمیه که چه در این بحث و چه در دیگر بحث هایی که ما داریم میکنیم، وقتی از یک کلیتی صحبت میکنیم منظور غالب هست.
همه ها همگان نیستند.
اما فرای این.
برگردیم به موضوع اصلی خودمون.
خب قاعدتا انسان ها پس اینگونه داشتند پیش میرفتند از غریزه خودشون استفاده میکردند.
تا همین صدها سال گذشت.
اما مطمئنا باید این نگاه تغییر بکنه.
حالا ما تو این برنامه خاص قصد داریم که در باب این تغییرات به خصوص صحبت بکنیم و اصلا به نوعی یک جرقه ای بزنیم که بیشتر به این موضوع فکر بشه.
نکته اول و اصلی ای که ما داریم درباره اش دربارش صحبت میکنیم و میخوایم توی این مبحث درباره اش صحبت کنیم این هستش که دو معقوله رو ما در کنار هم قرار میدیم.
انسان ها امروز برای خودشون قواعد و قوانینی را وضع کرده اند که در سرتاسر جهان به اون معترف و معتقد هستند.
تقریبا همه جای جهان هم به این اصول ابتدایی پایبند هستند.
مثلا در نظر بگیرید که انسان ها امروز برای رفتن به سر کار، حالا در هر حرفه و فنی که قرار هست کار بکنند یک مدارجی رو باید پشت سر بزارن.
یه مدارکی رو باید اخذ بکنند.
این در همه جای دنیا یکسان هست که حتی می بینید که کشورهای مختلف هم اون مدارک رو از هم قبول نمیکنند یا بعضی از جاها امتحان و آزمون هایی میگیرند.
یعنی یک انسانی رو در نظر بگیرید که اگر قرار هست که پزشک بشه قرار هست که اون مقطع ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان تا دیپلم رو پشت سر بذاره.
حالا کنکور مورد نظر یا مصاحبه ی مورد نظر رو بکنه، وارد دانشگاه مورد نظر بشه و اون طی.
حقیقت رو بکنه تا اون مدرک مورد نظر رو بهش بدن.
حالا اگه قرار هست که تخصصی هم بگیره باز سال های متمادی دیگری رو پشت سر بذاره.
یک دوره ای رو به عنوان کارآموز پشت سر بذاره تا در نهایت این مدرک اخذ بشه و اون آدم بتونه یه پزشک به حساب بیاد.
حالا اگر همون آدم قرار باشه در کشور دیگه ای این کار رو ادامه بده یا اون کشور از اون آزمون هایی رو میگیره و یا دوره هایی رو برای تکمیل مهارت اتخاذ میکنه تا دوباره به اون اجازه ی این کار رو بده.
حالا این چه پزشکی باشه چه به عنوان مثال حسابداری باشه یا هر حرفه ی دیگه ای.
حتی امروزه در کشور های اروپایی شاهد این هستیم که حتی برای کارهای فنی که به عنوان مثال ما توی ایران خیلی ساده باهاشون رو به رو میشیم هم یک مدارجی رو میزارن، یک آزمونهایی رو میزارن و یک مدرکی رو میدن.
مثلا برای جوشکاری هم همین شکلی هست.
یعنی شما برای اینکه یک جوشکار به حساب بیاید باید یک کلاس هایی رو پشت سر بگذارید و در اون آزمون ها قبول بشید تا این درجه رو به شما بدن.
اما حالا شما بیایید و به همین انسان نگاه بکنید.
وقتی به معقوله فرزندآوری می رسه، وقتی به تولیدمثل و بقا میرسه نگاه بر میگرده به همون نگاه چندین هزاران ساله گذشته و تنها موضوع و موردی که در این زمینه حکمفرماست همون غریضه ی انسانی هست.
یعنی یک انسان به محض اینکه به سن بلوغ میرسه قابلیت این رو داره که فرزند آوری بکنه و حالا شما دارید مدام مواجه می شوید با نظام های فکری سیاسی مختلفی که در این راستا در پی به نوعی هل دادن این قضیه هستند.
یعنی دارند مدام در بوق و کرنا با عموم مطرح میکنند که فرزندآوری بکنید.
همین ایران خودمان یک نمونه بارزش هست.
در یک برهه ای از تاریخ، در همین تاریخ معاصر و همین تاریخ بعد از انقلاب را دارم عرض میکنم.
نگاه، نگاه فرزندآوری کمتر بود.
شعارها را میدیدید و حالا الان رسیدن به آن مرحله ای که دوست دارند فرزندآوری بیشتر بشود، دوست دارند جمعیت را بالا ببرند.
حالا با هر استدلال و منطقی که پشتش وجود ندارد که حالا احساس میکنند که دارد در این و در این طریقت دارند گام برمیدارند و مدام شما دارید میبینید در سخنرانی های مختلف در مجامع مختلف و حتی با راهکارهای عملی مختلف در پی این هستند که این فرزندآوری بیشتر و بیشتر بشه.
حتی جلوگیری میکنند از دسترسی آسان مردم در راستای جلوگیری از بارداری.
اون ابزاری که مورد نیاز هست توی این راستا رو دریغ میکنند از مردم که این فرزندآوری بیشتر و بیشتر بشه.
یعنی شما با یک انسانی روبرو هستید که حالا تابع غرایض خودش هست.
این انسان ناطق و عاقلی که به واسطه این عقل خودش و به واسطه این به نوعی انتقال تجربیات خودش امروز به این جایگاه رسیده، در یک موضوع مهمی که فرزند آوری هست هیچ مدارج و مدارکی رو در برابرش قرار نداره.
قرار نیست هیچ آزموده بشه، قرار نیست مورد آموزش و تعلیم قرار بگیره.
یعنی حتی مبحث.
مبحث طنزه دیگه.
یعنی شما برای به دست آوردن یک شغل خاص حتما باید یک مدارج رو پشت سر بگذارید تا به شما اون اجازه کار رو بدهند که شما در این حرفه مشغول بشی.
اما برای فرزندآوری تنها شرط همون شرط بلوغ هست و اون غریزه و در کنار اون.
حالا شما با یک حجم بزرگی از تبلیغات هم روبه رو میشید که فرزند آوری بکنید.
این اون بطالت انسانیست یعنی اون نهایت ابتذال انسانیست.
یعنی شما به یک وادی وحشتناکی افتادید؟
حتی با این انسان ها ذره ای صحبت نمیشه.
نه در باب ازدواج و نه در باب فرزند آوری قرار نیست هیچ مهارتی رو کسب کنند که چرا باید ازدواج کنم؟
چرا باید فرزند داشته باشم؟
و خیلی مهم تر و فراتر از اون چگونه باید این فرزند رو تعلیم و تربیت بدهند؟
در قبالش چه مسئولیت هایی دارن؟
چه حقی از اون فرزند به گردن اینها هست؟
و در باب این پرورش هیچ موضوعی با انسان ها مطرح نمیشه.
هیچ مدرکی لازم نیست.
حالا شاید در نگاه اول ما این مثال رو می زنیم و برخی هم این رو منافی آزادی انسان ها بدانند که خب انسان عاقل هست.
انسان باید خودش حق انتخاب داشته باشه و بتونه فرزند بیاره.
اما خب ما یک جهان واقعیاتی داریم در برابرمان و داریم می بینیم که ثمره این فرزند آوری ها به کجا رسیده.
ثمره ی این تعلیم و تربیت ها چه جامعه ای رو ساخته؟
به عنوان مثال جامعه ی خودمون تا چه حد فرزندانی رو داریم که درگیر این تعلیم و تربیت اشتباه هستند.
تا چه حد قربانی های مثلا طلاق هستند؟
قربانی زندگی های وحشتناک پدر و مادر هستند؟
قربانی تعالیم اشتباه پدر و مادر هستند.
تعالیم پوسیده ای که مدام در گوششان تکرار می شود و برآیندش یک جامعه دردمند هست.
فرای آن تا چه حد ما با بد سرپرستی و بی سرپرستی رو به رو هستیم؟
فرزندانی که پدر و مادر هایی دارند که فقط و فقط در جایگاه یک موجودی که بر پایه غریزه خود فرزندی را به دنیا آورده، آن فرزند را به دنیا آوردند و رها کردند.
یعنی شما مواجه می شوید با یک سیل بیشماری از کودکانی که بی سرپرست هستند در سطل آشغال ها رها می شوند، کنار خیابان رها می شوند، در بهزیستی ها دارن زندگی میکنن.
اینها بر میگرده از اون ریشه ای که ما هیچ تعلیم و تربیت مشخصی در باب این فرزند آوری نداشتیم.
چطور ممکنه که یک انسانی برای به عنوان مثال برای مثلا حسابداری قرار هست که یک سالیان متمادی رو طی بکنه تا به این درجه از عقلانیت به نوعی برسه و این قدرت رو داشته باشه که بتونه مباحث مالی انسان ها رو حسابرسی بکنه؟
اما وقتی به مقوله فرزند آوری می رسیم نیاز به گذروندن هیچ درجاتی نداشته باشه، هیچ آموزشی قرار نباشه ببینه و به نوعی با این مبحث اصلا آشنایی نداشته باشه بره پی غریزه خودش و به واسطه اینکه این بقا قرار هست که ادامه پیدا بکنه و دیگران انجام دادن این کار رو انجام می ده.
و فرزند رو به دنیا میاره بدون اینکه بدونه با اون فرزند باید چگونه رفتار کنه و چگونه تعلیم و تربیت بده.
در جهانی هستیم که امروز تحقیقات گسترده ای در راستا این تعلیم و تربیت انجام شده.
شما در دروس دانشگاهی با دروس عمومی بی شماری رو به رو میشید که هیچ ارتباطی به زندگی واقعی و عینی شما نداره.
یعنی شما مثلا با علوم دینی رو به رو میشید که برای مثال دونستن اینکه پیامبر اسلام چی کار کرده، چه تاثیری در زندگی عادی شما میتونه داشته باشه.
مثلا شما این رو بفهمید که پیامبر اسلام مثلا در واقعه غدیر خم آیا.
علی بن ابی طالب رو به عنوان جانشین خودش با مردم مطرح کرد و یا یک لفظی رو استفاده کرد که فقط و فقط در راستای به نوعی هم پوشانی با اون آدم بود؟
شما با این مبحث به صورت پیچیده ای در تمام دروس خودتون روبرو میشید.
یعنی حتی اگر شما قرار باشه پزشک بشید این موضوع با شما مطرح میشه.
اما در این دروس عمومی قرار نیست که با شما در باب فرزندآوری و تربیت فرزند صحبت بشه.
قرار هست با مباحث مختلفی در این دروس عمومی که اتفاق نظر هم پیرامون همون مباحث دینی هست به واسطه جامعه دین زده ای که ما داریم روبه رو بشید.
اما در باب یک مساله مهمی مثل فرزندآوری هیچ آموزشی به شما داده نمیشه و مدام هم داره به شما تکرار میشه که فرزندآوری کنید.
ما باید به یک جمعیت 10 میلیونی برسیم برای پیشرفت هامون.
در صورتی که همین امروز هم قادر به اداره این جمعیت هم نیستیم.
حالا برای اینکه از نگاه سیاسی و اجتماعی تا چه حد این نگاه، نگاه عقب مانده ایست، بدون استدلال و احمقانه ای هست. فرای آن.
ما حتی اگر بر فرض اینکه قبول بکنیم جامعه ما پتانسیل این رو داره که یک جمعیت دو برابری ای رو مثلا داشته باشه، امروزی که هشتاد و پنج میلیون نفر هستیم به صد و هفتاد میلیون نفر برسیم.
حتی به فرض اینکه این یک استدلال قوی پشتش هست و قرار هست که ما رو به یک جایگاهی که مد نظرمون هست برسونیم.
حتی با فرض این قرار هست این هشتاد و پنج میلیون نفری که به واسطه این سیاست قرار هست اضافه بشن به این جمعیت چجوری تربیت پیدا بکنیم؟
آیا زیرساخت هایی رو داریم برای اینکه آموزش رایگان به اینها بدیم، بهداشت و درمان اینها رو به صورت رایگان تامین بکنیم؟
در کشوری که شما امروز با این جمعیت هم نمی تونید این مباحث ابتدایی در باب حکومتداری رو تامین بکنید چه جوری میتونید با یک جمعیت دو برابری مواجه بشید؟
این در باب مبحث حکومت و سیاست هست که ما این رو میزاریم کنار چون داریم توی این برنامه مشخص در باب فرزند آوری در باب فردیت انسان ها صحبت میکنیم.
حتی اگر این فرض رو هم کنار بذاریم و قبول بکنیم در باب تعلیم و تربیت اون کودکان، نحوه مواجهه با اون کودک، حقوقی که اون کودک به گردن ما داره، وظایفی که ما در قبال اون کودک داریم کجا صحبتی شده؟
چه درس خاصی به مردم داده شده؟
چه تعلیم و تربیتی در این راستا شده؟
در باب فرهنگ ما که اون المان های مختلف هنری قرار هست که به نوعی راهگشا باشه و ستون های اصلیش باشه تا اون سبک زندگی رو به انسان ها بده که ما در باب مباحث تعلیم و تربیت فرزند ها با همون نگاه دگم اسلامی داریم پیش میریم که احترام پدر و مادر واجب هست.
نیکی به اونها بزرگ ترین کارهاست و همین مباحث پیش پا افتاده سراسر فرزند میشه وظیفه نسبت به اون پدر و مادر.
در باب اون فرهنگ و اون هنر ما هیچ کار قوی و قدرتمندی که نکردیم چون اصولا اون نظام فکری به ما اجازه ی همچین چیزی رو نمیده.
اصلا در این باب نظری نداشته.
حقوقی رو تعریف نکردیم و وقتی هم می رسیم به سیستم آموزش و پرورش مون هم که باز هم به همون منوال هست چون خوراک اصلی رو باز همون نظام فکری فاسد و عقب مونده داره تامین میکنه.
از اون نظام فکری چیزی فراتر از این رو نمی تونیم توقع داشته باشیم.
کجا بحث میشه که حالا این فرزندی که به دنیا میاد حقوقی به گردن ما داره؟
قرار هست که ما در تعالیم و تربیت خودمون نسبت به این کودک یه مباحثی رو رعایت بکنیم.
قرار هست که خودمون از یک سلامت روانی و سلامت فیزیکی برخوردار باشیم.
در نکته اول که اون فرزند رو به دنیا بیاریم قرار هست که ما به خودمون بتونیم تکیه بکنیم از نظر مالی و بتونیم یک فرزندی رو از نظر مالی حداقل تامین بکنیم و بعد رو به این فرزند آوری بوجود بیاریم.
ضرب المثل های ساده ای که بین مردم رایج هست در اون فرهنگ کلی هم غالب میشه و در سیاست گذاری های کلی سیاسی و اجتماعی هم نقش پیدا میکنه.
هر آن کس که دندان دهد نان دهد.
این میشه اصول اصلی برای پیشبرد این اهداف.
احمقانه به معنای واقعی کلمه احمقانه.
یعنی شما با یک جامعه ای روبرو هستید که یک درصد بالایی از اون زیر خط فقر هستند.
با فقر گریبانگیر هستند، به نوعی قدرت مالی ندارند که حتی زندگی خودشون رو تامین کنند و بعد حالا قراره که بی مهابا با استفاده از همون غرایض خودشون فرزندی رو به دنیا بیارن که حتی قادر به تامین مالی اون هم نیستن.
در کشوری زندگی میکنن که هیچ امنیت شغلی وجود نداره.
در کشوری زندگی میکنند که حتی اگر مدارج تحصیلی رو هم به بهترین شکل در بهترین دانشگاه ها طی بکنند هیچ امنیت و ثبات شغلی براشون وجود نداره که فردا بتونن شغلی داشته باشن و زندگی خودشون رو بگذرونن.
کجا صحبت میشه با اونها که ما برای تربیت این فرزندان نیاز به اون مهر سرشار در وجود خودمون داریم؟
ما نیاز داریم که یک محبتی داشته باشیم تا بتونیم به اون فرزند ابراز بکنیم.
اون فرزند قرار هست که از ما یک درصد بالای آموزش ببینه چگونه باید با اونها رفتار بکنیم.
چه کاری درست هست و چه کاری غلط هست؟
چه درصدی از مردمی که امروز در پی فرزندآوری هستند با این مباحث رو به رو شدند؟
در صورتی که به عنوان مثال علم روانشناسی و علوم تربیتی در جهان امروز قدرتمند است.
ما در باب 1400 سال پیش صحبت نمیکنیم.
ما در باب قرن بیست و یکمی داریم صحبت میکنیم که دانشمندان بیشماری علمای بیشماری پیرامون این مباحث صحبت های ارزشمندی کردند، تحقیق های گسترده ای کردند و بر پایه مباحث علمی به یک نتایج مشخصی رسیدند که به عنوان مثال با فرزند خودتان در قبال فلان رفتار چه رفتاری را انجام میدهید، در قبال خواسته های او چه عکس العملی از خود نشان میدهید و اصول تربیتی که از چند سده پیش شروع به شکوفایی شده و براشون علم پیشرفت کرده تغییر کرده.
موضوعات و مباحث مختلفی درش مطرح شده که امروز میشه از اونها استفاده کرد، از این تجربیات، از این علوم و از این تحقیقات گسترده استفاده کرد تا ما در قبال اون فرزند بتونیم یک روش درستی رو اتخاذ بکنیم، یک تعلیم و تربیت درستی رو استفاده بکنیم.
اما ما در دنیای واقعی خودمون با این موضوعات روبه رو نیستیم.
یک ترمی رو بزارن برای اون پدر و مادری که قرار هست فرزند آوری بکنن یک آموزشی ببینن که بدونن چگونه باید با اون فرزند به نوعی رفتار بکنن.
آیا صلاحیت داشتن این فرزند رو دارند؟
آیا اصلا در موقعیتی هستند که از نظر مالی بتونن اون فرزند رو تامین بکنن؟
و این هم از اون موضوعات عجیب انسانی است.
یعنی من همیشه توی ذهنم وقتی فکر میکنم که اگر یک موجود دیگه ای فرای انسان ها و حیوانات و یک موجودی غریبه از این دنیا قرار بود به جهان ما نگاه کنه، مات و مبهوت می موند از این حجم از تناقض بین انسان ها.
شما قرار هست که یک انسانی رو به عنوان یک موجود زنده وارد این دنیا بکنید.
برای وارد کردن اون موجود زنده به این جهان قرار نیست هیچ آموزشی و هیچ تعلیمی ببینید.
اما برای اینکه با اون انسان رفتار خاصی رو انجام بدید و حتی خدمتی رو به اون انسان بکنید قرار هست یک طی طریقت بزرگی بکنید تا یک خدمتی به اون انسان بکنید.
اما در باب وجودتون قرار نیست هیچ آموزشی ببینید.
این مبحث، مبحث دیوانه واری هست.
یعنی اینقدر تعجب برانگیزه که هر کسی فرای این دنیای انسانی به این جهان نگاه کنه مات و مبهوت خواهد ماند که این چه نگاهه دور از واقعیتی هست که انسان ها را به این سمت و سو سوق میده؟
در کنار این مبحث ما جهانی پیرامون خودمون داریم که پر از کودکانی است که حاصل این بد فهمی انسان هستند.
حاصل این دنباله روی از غریزه هستن.
یعنی ما با یک جهانی روبه رو هستیم که حالا تعداد زیادی کودک داره که این کودکان دردمند حاصل این کم دانی انسان ها هستند.
کودکانی که رها شده اند، کودکانی که بدسرپرست هستند، کودکانی که بی سرپرست هستند، کودکانی که ناخواسته به این دنیا اومدند، بی خواسته پدر و مادرشون به این دنیا اومدند و رها شدند.
حالا ما با یک جماعت بی شماری از این کودکان روبه رو هستیم در سراسر جهان کودکانی که در جوامع آفریقایی به دنیا آمدهاند که هیچگونه رفاهی از هیچگونه رفاهی برخوردار نبودند، حتی امروز قدرت این را ندارند که شکم خود را سیر کنند و سالانه تعداد قلیلی از این کودکان دارند از دنیا میروند.
حالا ما با یک همچین دنیایی روبهرو هستیم.
با یک همچین کودکانی روبهرو هستیم.
قاعدتا همه در باب این مسائل میدانند که این موضوعات واضحات است و قرار نیست که ما توی این برنامه ذکر مصیبت بکنیم.
قرار نیست که ما مداحی بکنیم و یک جماعتی گریه بکنند.
پس ما قرار است یک سرفصلی رو بگیم که همه باهاش آشنا هستند.
یعنی کسی نیست که امروز به عنوان مثال در ایران ما زندگی بکند و از این جماعت قلیل از کودکان بدسرپرست و بی سرپرست بی خبر باشد.
اخبارش هر روز در می آید.
یک کودکی که در سطل آشغالی رها شده.
کودکی که در کنار خیابان رها شده.
یک سرکشی در بین بهزیستی های ایران.
به شما نشون میده این مبحث رو.
یک نگاهی به انسان هایی که فرزند های خودشون رو می فروشند.
این مسئله رو برای شما روشن میکنه.
یک نگاهی به کنار خیابان های ایران و دیدن این کودکان کار و این حماقت و وحشیگری انسان ها به شما نشون میده که ما تا چه حد در این مرداب به نوعی غرق هستیم.
پس قرار نیست که ما اینها رو توضیح بدیم.
پس ما میدونیم که کودکان دردمندی داریم که بیشمار هستند و نیازمند حامی هستند.
حالا ما با یک سئوال اخلاقی روبه رو میشیم.
فرای اون مبحثی که درباره اش صحبت کردم و اون تعلیمی که مقایسه دادم با مسائل شغلی انسانها که چگونه طی طریقتی می کنند.
فردای ما با یک سوال اخلاقی روبه رو هستیم که آیا باید فرزند بیاوریم یا فرزند نیاوریم؟
برای یکی مثل من و مطمئنا اعتقادات و باورهای من که بر پایه آزار نرساندن به دیگران هست بر پایه حمایت از دیگران هست.
بر پایه کمک کردن به دیگران هست.
جواب واضح و روشن هست.
تا زمانی که این کودکان نیازمند وجود دارند، هر کسی که احساس بکنه قرار هست که فرزند بیاره باید از این فرزند ها فرزند خوانده ای داشته باشد و به آنها کمک بکند.
یعنی ما اینقدر اشتباهات بشری داشتیم که امروز به عنوان یک انسان باید به نوعی پاسخگوی این اشتباهات بزرگ بشری باشیم؟
ما امروز اینقدر نادان هایی رو داشتیم که بر اساس این نافهمی خودخواهی و موضوعاتی از این دست فرزندان بیشماری به جهان دادند که اینها بیسرپرست ماندند.
اینها بدسرپرست هستند.
پدر و مادران بیشماری هستند که امروز کودکان خودشان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و مورد سوء استفاده قرار میدهند.
حالا امروز شما در این جهان باید حامی آنها باشید.
اگر به این فکر کردید که قرار است من فرزندی داشته باشم و او را مورد تعلیم و تربیت قرار بدهم، قرار است که شما این طی طریقت را بکنید و تعلیم و تربیت را فرا بگیرید و بعد در برابر مشکل پیرامون خودتون عکس العمل نشون بدید و از اون کودکان دردمند حمایت کنید.
در برابر این چه چیزی میتواند قرار بگیرد؟
یک تعدادی بگن که ما قرار هست که خون پاک خودمان را در جریان بگذاریم و باید این فرزند از خون و گوشت و تن خودمان باشد.
خب معنای این استدلال چیه؟
اینه که شما باید از خون خودتون این نژاد رو ادامه بدید.
یعنی آیا ما امروز هم به عنوان یک جامعه انسانی با این معانی پوشالی روبه رو نشدیم؟
آیا هنوز هم این مباحث برامون روشن نیست که این خون تعیین کننده نیست؟
این نژاد بی معنیست.
اگر ما به این مرحله رسیدیم و به این ارزش رسیدیم، مطمئنا صحبت کردن در باب این موضوع بی معنیه و اگر هنوز در اعماق این افکار پوسیده غرق هستیم، قاعدتا به مثل اون آدمی می مانیم که خودش رو به خواب زده و قابل بیدار کردن نیست.
پس ما وقتی با این سوال اخلاقی روبه رو بشیم که قرار هست فرزند بیاوریم یا نیاوریم؟
اگر به این مرحله برسیم که باید فرزندی رو به دنیا بیاریم، خب قاعدتا باید از اون نیازمندانی که نیازمند حمایت ما هستند به نوعی حمایت کنیم و اون فرزند رو در وجود اونها معنی بدیم و در کنار اونها باشیم.
حالا در باب این مساله هم شاید بعضی ها در باب این موضوعات صحبت بکنند که احتمال داره اون فرزند ها، اون فرزند هایی که به نوعی.
در این بهزیستی ها وجود دارند و به نوعی رها شدند، بدسرپرست و بی سرپرست هستند و حامل بیماری هایی هستند به خصوص بیماری های روانی.
چرا که پدر و مادر خوبی نداشته اند و به نوعی مطمئنا اینها بیمار روانی بودند و این بیماری های روانی هم یک قسمتی از این بیماری های روانی هم قابل انتقال هست.
نکته اول این هستش که در این بحث باب این مساله این هستش که.
این بیماری های روانی تا چه حد قابلیت انتقال دارند؟
اصولا همه بیماری های روانی قابلیت انتقال ندارند.
دوما برخی از این بیماری ها درصد پایینی دارند و بعد نکته سوم این است که خیلی از این بیماری های روانی جنبه ای رو دارند که نسل در نسل می تونند ادامه پیدا بکنند.
یعنی مثلا یک بیماری مشخصی مثل اسکیزوفرنی قرار هست که اگر در یک خانواده ای باشه، طی طریقتی داشته باشه که بین نسل های آتی ادامه پیدا بکنه و ما خودمون اون آشناییت کامل رو که با خانواده خودمون نداریم، با خاندان خودمون نداریم و می تونه همچین بیماری در ما هم وجود داشته باشه و اصلا فرای این ها دنیایی که ما داریم باهاش زندگی می کنیم یک دنیایی پر از اتفاقات هست، پر از اتفاقات ریز و درشت است، پر از اتفاقاتی هستش که می تونه زندگی ما رو به اتمام برسونه.
یعنی چه کسی می تونه امروز در باب این مسئله صحبت بکنه که از در خونه اش بیرون می ره، یک ماشین بهش نزنه و نمیره.
سوار هواپیما که میشه اون هواپیما سقوط نکنه.
صاعقه بهش نزنه.
نمی دونم هزار و یک اتفاق ریز و درشت براش نیفته و باعث تلف شدن و از بین رفتنش نشه.
چه کسی می تونه با قطعیت در باب این صحبت بکنه که بیماری مرموزی در وجودش چه از نظر فیزیکی و چه از نظر روانی وجود نداشته باشه که در سال های آتی خودش رو بروز بده؟
پس این به نوعی اون مغلطه هست.
شما به دنبال این هستید که کمی ها و کاستی های خودتون رو به دوش دیگران بندازید.
همون حدی که احتمال داره فرزند خود شما دچار یک بیماری خطرناک چه از نظر جسمی و چه از نظر روانی بشه می تونه اون فرزندی رو که شما قرار هست حمایتش بکنید این اتفاق براش بیفته.
اصلا فرای اینها ما داریم در باب اخلاقیات صحبت میکنیم.
ما داریم در باب.
کمک کردن به دیگران صحبت میکنیم.
اگر نگاه تا این حد ماشینی هست بهترین چیز این هست که اصلا شما وارد این وادی نشید.
یعنی اگر قرار هست که شما نگاهتون تا این حد دگم باشه و تا این حد شما ماشینی به موضوعات نگاه بکنید خب باید با هیتلر به نوعی هم پیمانی ببندید و مثلا به این فکر بکنید که تمام انسان هایی که دارای بیماری ها یا معلولیت هایی هستند رو از بین ببرید و بکشید.
این نگاه در نهایت قراره شما رو به اونجا برسونه.
اگر تا این حد نگاه دگم و وحشیانه ای دارید که خب دیگه جای بحثی نمیمونه دربارش.
اما اگر قرار هست به موضوعات بر پایه اخلاق نگاه بکنید و اخلاقی که یکی از پایه هاش برای خود من تعریف شده به این هستش که به دیگران کمک برسونید، قاعدتا راهی رو که برای شما باز میزاره این هست که شما ابتدائا اون نیازمندان رو دریابید و بعد از اون به فکر این باشید که اگر نیازمندی در جهان نیست در پی این باشید که خودتون نسلتون رو بقا بدید.
موضوع در باب این فرزندآوری خیلی زیاد هست.
خیلی مبحث پیچیده ایست.
خیلی میشه دربارش صحبت کرد و موضوعات مختلفی رو دربارش بیان کرد.
من یک مقاله ای هم دارم تحت عنوان شور در کتاب کیمیا که توی اون هم به نوعی به شکلی ادبی در باب این مساله صحبت کردم مطرح کردم.
همین نگاه و همین قیاس رو.
یعنی موضوعی که در باب فرزندآوری برای من مهم هست همین قیاس انسان ها در باب کار و طی کردن این طریق تا رسیدن به اون درجه و این فرزندآوری به این ساده انگاری نگاه کردن و به نوعی تسلیم غریزه شدن تا این کودکان دردمند و نیازمندی که قرار است ما در قبال این ها کاری بکنیم.
در این مقاله هم به نوعی بیان شده و درباره اش صحبت شده.
به اون مقاله هم میتونید رجوع کنید.
کتاب کیمیا هم به صورت رایگان در وبسایت جهان آرمانی در دسترس شما هست.
این مقاله سور به صورت صوتی هم منتشر شده که در پادکست های مختلف در یوتیوب، در کانال تلگرام و در وبسایت جهان آرمانی هم قابل دسترس هست.
می تونید به صوتی اون هم که با صدای خود من هست گوش بدید.
اما این موضوع مطمئنا یک موضوع پیچیده ای هستش که در بابش میشه ساعت ها صحبت کرد و بیشتر از اینکه بخوایم یک طرفه درباره اش صحبت کنیم قاعدتا اگر سئوالی پیرامونش باشه بهتر میشه درباره اش صحبت کرد.
در آینده هم اگر این موضوع ادامه پیدا کنه و صحبتی درباره اش پیش بیاد، حتما درباره اش صحبت می کنم و شاید در یک برنامه دیگه هم بهش بپردازم اما کلیتش رو و اون اعتقاد ما در باب این مساله رو من مطرح کردم.
توی این برنامه به صورت اجمالی می تونم درباره اش صحبت بکنم که ما نیازمند این هستیم که در باب فرزند آوری یک معلوماتی رو کسب بکنیم.
یعنی باید در سراسر جهان یک ترم هایی رو انسان ها بگذرونند تا با اصول فرزند آوری آشنا بشن.
اصول هم مشخص است.
اصول هم اصول علمی است که در سراسر جهان قبول شده است.
بر پایه تحقیقات و تجربیات که در جهان درباره اش صحبت شده بحث شده و به یک کلیتی رسیدن در باب این تعلیم و تربیت یعنی انسان ها باید با این علوم آشنا بشن.
این علوم برای این شکل گرفته که انسان ها باهاش روبه رو بشن و ازش بیاموزند قرار هست که دانششون رو بیشتر بکنن.
یعنی اون دانشمند و اون عالمی که در باب تربیت کودکان تلاش کرده قرار نبوده که اون کتاب ها رو بنویسه تا برخی باهاش آشنا بشن.
قرار بوده که یک کلیتی باشه.
یعنی ما باید به یک جایی برسیم که یک تعریف درست و مشخصی در باب این تعلیم و تربیت داشته باشیم و بعد اون رو به صورت عمومی با انسان ها مطرح بکنیم و انسان ها پیش تر از اینکه به فرزند آوری رو بیارن به نوعی با این مباحث رو به رو بشن.
یک کاری طریقتی بکنن، یک آموزشی ببینن، یک مدرکی رو کسب کنن تا بتونن فرزند آوری بکنن.
قرار هست که اون پدر و مادر در خودشون یک اصولی رو ببینن.
ببینند که از نظر مالی قدرت این رو دارن که فرزند رو تامین کنن.
ببینن که اون پدر و مادر در وجودشون اون مهر و محبتی وجود داره که بتونن اون فرزند رو سیراب از این نیاز بکنن.
ببینند و بدونند که فارغ از مشکلات جسمی و روانی خودشون زندگی میکنن یعنی خودشون با مشکلی دست به گریبان نیستن که حالا اون مشکل، مشکل فیزیکی باشه که بعد از چند سال باعث مرگشون بشه و اون فرزند رو بدون پشتبان بزاره و یا از نظر روانی اون سلامت رو دارن که بدونن چجوری قرار هست که با اون فرزند رفتار بکنن.
پس ما نیاز به یک اصول ابتدایی داریم.
در کنار اون اصول ابتدایی ما نیاز به یک دانشی داریم که این مباحث رو درک بکنیم و بعد رو به فرزند آوری بیاریم.
و در مرحله آخر هم جهان ما پر از اشتباهات انسانی هست.
اشتباهاتی که بر اساس خودخواهی و نادانی انسان ها شکل گرفته.
ما با یک کودکان بی شماری روبه رو هستیم که دردمند هستن و نیازمند حمایت ما هستن.
حالا اگر ما اون دو مرحله رو پشت سر گذاشتیم و امروز به اون مرحله ای رسیدیم که قرار هست فرزند آوری بکنیم، اخلاق ما حکم می کنه که ابتدائا به دنبال اون فرزند نیازمندی بگردیم که به دنبال حامی هست.
اگر ما به این تصمیم رسیدیم که حالا قراره فرزند بیاریم، نباید به دنبال بقای نسل خودمون باشیم و بقای نژاد خودمون باشیم.
خون جاری ما در خون کودکی به جریان بیفته که قراره چه اتفاقی رو نقش بده.
ما باید در ابتدا به دنبال اون اشتباهات باشیم.
ما باید پشتیبان اون کودکان بی سرپرست باشیم که به نوعی طعمه و قربانی این نافهمی انسانی شدند و بعد از اون و به نوعی زمانی که ما از این اشتباهات بی دریغ انسانی از این اشتباهات فاحش انسانی فراغت پیدا کردیم، در اون لحظه است که میتوانیم به فرزندآوری فکر کنیم.
جمع بندی کلی مبحث فرزندآوری در همین مباحثی بود که دربارهاش صحبت کردم.
بیشتر از این نمی خوام برنامه طولانی بشه.
ممنون که همراهم بودید.
اگر دوست دارید در این راه به من کمک کنید، قاعدتا به اشتراک گذاشتن صحبت های من با دیگران بزرگترین کمک شما هست.
حالا چه این برنامه به نام جان و چه آثار من از قبیل کتاب ها، مقالات، اشعار.
اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه با دیگران به اشتراک بگذارید.
ممنون که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.