
در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
قسمت نوزدهم : انقلاب
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 52:01
با صدای : نیما شهسواری
انقلاب
تغییر انسانها و زادن دوبارهی آنها انقلابی پدید خواهد آورد به بزرگای تغییر همهی جهان
انقلاب مسیر ما برای تغییر این جهان است
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان در ابتدای برنامه به نظرم بهتر هست که مطابق همیشه ما یک تعریفی رو نسبت به این انقلاب داشته باشیم.
اصلا معنای ما از این انقلاب چی هست و قرار هست که در این انقلاب تعریف شده ما چه اتفاقی بیفته؟
خب قاعدتا این انقلاب به معنای دگرگونی هست، به معنای تغییر هست، به معنای زیر و زبر کردن تمام اتفاقات اجتماعی هست.
ما در یک اجتماعی زندگی می کنیم که قرار هست تمام بنیان های این اجتماع رو زیر و زبر بکنه، فرهنگ رو تغییر بدیم، نظام سیاسی، اقتصادی و تمام عناوینی که این شکل اجتماعی رو به ما داده دگرگون بکنه.
یعنی در مفهوم کلی انقلاب به مفهوم اون دگرگونی هست.
حالا می تونه در هر جایی اتفاق بیفته.
یعنی یک انقلاب شخصی که در یک آدم اتفاق می افته و نگاه اون آدم رو نسبت به جهان تغییر می ده.
رو ما انقلاب می ذاریم.
یک آدمی که مسلمون هست با ریشه ی افکار اسلامی، یک انقلابی درش شکل می گیره و به نوعی حالا آتئیست میشه و یا بیخدا میشه یا ضد خدا میشه یا ضد اسلام میشه یا به یک دین دیگری که در برابر اسلام هست رو میاره و باور پیدا میکنه.
پس ما این دگرگونی کلی رو اسمش رو انقلاب میزاریم.
حالا این دگرگونی کلی میتونه در اشکال مختلفی شکل بگیره.
میتونه در یک جامعه اتفاق بیفته، میتونه یک انقلاب فرهنگی اتفاق بیفته، میتونه یک انقلاب شخصی باشه.
اما مفهوم کلی همون دگرگونی ای هستش که قرار هست که همه چیز رو زیر و زبر بکنه، همه چیز رو تغییر بده.
اون تغییر بزرگ و بنیادین رو ما اسمش رو انقلاب میزاریم.
پس وقتی از انقلاب صحبت میکنیم در باب یک تغییر بزرگ داریم صحبت میکنیم.
در باب یک زیر و زبر شدنه بزرگ داریم صحبت میکنیم.
یک سری ریشه های مختلفی وجود دارند که قرار است ما این ریشه ها را از جا در بیاوریم.
قرار است که درخت های تازه ای بکاریم.
قرار است که اون شرایط سابق رو به کلی کنفیکون بکنیم.
وقتی به یک معنایی به این بزرگی می رسیم.
ما داریم در باب انقلاب صحبت می کنیم.
این تمایز و تفاوتی که بین انقلاب و اصلاح کردن هم هست در همین است.
یعنی شما یک جاهایی نیاز به اصلاح امور دارید.
قرار است که یک اموری را اصلاح کنید چرا که در بنیان ها و اصول با هم همتا و همراه هستید.
آنجاست که شما نیازی به انقلاب ندارید و قرار است که اصلاح کنید.
یعنی به عنوان مثال یک جمهوری اسلامی نامی وجود دارد که شما حالا در باب اصول باهاش هم رای هستید.
یعنی مثلا شما به اصول اسلامی پایبند هستید.
شما تصویر و تصورتان نسبت به قانون عرف جامعه نیست.
شما فکر می کنید که شرع مقدس اسلامی و نگاه مذهب شیعه راهگشاست؟
پس قانون کشورتون رو دوست دارید که بر پایه اسلام بنویسید و بر پایه مذهب شیعه بنویسید.
اما در یک سری از فروع مشکل دارید.
یعنی تصویر و تصورتون این هست که به عنوان مثال تعبیر شما نسبت به اسلام و یا فلان آیه از قرآن یک چیزی فراتر از اون چیزی ست که علمای حاضر مثلا دریافت کردن.
در اونجاست که شما دست به اصلاح می زنید.
پس وقتی در اصول همتا و هم رای هستید نیازی به انقلاب در خودتون نمی بینید.
اما وقتی در اصول با هم به مشکل میخورید راه گشای شما فقط و فقط انقلاب هست.
این نقطه تمایز فکری که بین ایرانی ها به عنوان مثال می تونه وجود داشته باشه در مبحث جمهوری اسلامی باید به همین جا ختم بشه.
این که آیا اصول جمهوری اسلامی رو قبول دارید و در فروع باهاش مشکل دارید پس باید پا پیش بزارید تا این فروع تغییر بکنه.
و یا نه شما این اصل رو زیر سوال میبرید؟
این اصل رو دوست دارید که تغییر بدید و این اصل غیر قابل تغییر هست مگر با یک انقلاب بزرگی.
پس اولین شرط برای رسیدن به این انقلاب این هستش که شما در اصول مشکل داشته باشید.
ریشه هایی رو در برابرتان ببینید که غیر قابل اصلاح باشند.
یعنی مثلا شما به عنوان مثال در باب همین مباحث جمهوری اسلامی در نظر بگیرید کسی که داره در باب این صحبت میکنه که حقوق تمام اقلیت های دینی باید به حساب بیاد نمی تونه با جمهوری اسلامی همفکری اصولی داشته باشه.
چرا که به عنوان مثال این اسلام شیعی.
یک مذهبی و یک دینی رو به اسم بهائیت رو اصلا به عنوان.
دین به حساب نمیاره.
پس شما نمیتونید تو یک جامعه ای زندگی بکنید و بخواید یک اصلی رو به اسم احترام گذاشتن به دیگر ادیان در نظر بگیرید.
در یک شرایط فکری که در اصول دین رو به رسمیت نمیشناسه.
یعنی به عنوان مثال شما قرار هستش که در باب آزادی بیان به این باور پیدا بکنید که همه حق دارند که آزادی بیان داشته باشند و همه حق دارند که صحبت بکنند.
در این حکومت خوانده شده قرار هست که همه یک حقوق مساوی در باب آزادی بیان داشته باشند.
اما وقتی اصول شما اصول اسلامی هست، حتی اگر با به نوعی تلطیف شده ترین شکل اسلامی هم بخواین به قضایا نگاه بکنید و بیایید و با این نگاه تلطیف شده اسلام رو بررسی بکنید و به این نتیجه برسید که حالا در وهم و خیالات خودتون که اسلام یک حقوقی رو برای کفار و مشرکین قائل شده که حالا این کافران حق زندگی و حق حیات دارن اما در تلطیف شده ترین شکل ممکن از اسلام هم هیچ وقت اینها آزادی بیان و آزادی بیانی نخواهند داشت که افکار خودشون رو منتشر بکنند، در باب افکار خودشون صحبت بکنند و با اسلام ضدیتی داشته باشند.
پس اینجا در فروع مشکل وجود نداره، در اصول وجود داره، اصولی که داره به شما میگه شما نمی تونید آزادی بیان رو بخواید.
در چهارچوب جمهوری اسلامی شما نمی تونید احترام به همه ادیان را بخواهید زیر پرچم جمهوری اسلامی.
مگر اینکه خودتون رو بخواید به خواب بزنید که دیگه در باب این صحبت کردن هم عبث و بیهوده است.
پس ما برای رسیدن به این انقلاب در نقطه اولیه این تمایزها و تفاوت ها و تناقض های در اصول رو می خوایم.
اینکه اصولی در برابر شما وجود داره که باعث بشه شما نتونید اصلاحی رو درش به وجود بیارید.
اینجاست که شما به سمت انقلاب کشیده میشید.
اصلا رسیدن به این راه انقلاب گریزناپذیر هست.
یعنی به شما به نوعی فشار میاره که باید در این راه قدم بردارید.
شما در نظر بگیرید که.
یک کسی هستید که باورهایی در برابر اسلام دارید و باورهای مشرکانه ای دارید، باورهای کفر آلودی دارید که اسلام اینها را تعبیر و تفسیر به کفر می کند، تعبیر و تفسیر به شرک می کند.
شما وقتی این نقطه تمایز را دارید نمی توانید جمع بشوید با این جمهوری اسلامی و یا حالا اصلا فرای اینها اصلا شما یک دیندار هستید.
شما به اسلام هم اعتقاد دارید.
اما به عنوان مثال شما نگاه لائیک دارید.
یعنی شما یک مسلمانی هستید که به این باور پیدا کردید که.
حکومت و سیاست دو بنیانی هستند که باید از هم جدا بشوند.
شما در این تفسیر هم نمی توانید با جمهوری اسلامی جمع بشوید.
نمی توانید این اصلاح را در جمهوری اسلامی بخواهید.
هرچند که من اعتقاد دارم این اصلاح را در دین اسلام هم نمی توانید که بخواهید چون اسلام یک دین سیاسی هست یک دینی است که پیامبرش به حکومت رسیده و پیامبرش سلطنت داشته در دوران حیات خودش و یک نوع نگاه سیاسی داشته و دینی به شدت سیاسی بوده.
شاید این مبحث رو بتونید در باب مسیحیت بیان بکنید.
چرا که موضع مسیح نسبت به این مباحث مشخص بوده.
اما در عین حال موضع محمد هم نسبت به این مبحث مشخص بوده و یک دین سیاسی رو پدید آورده که بیشتر از اینکه حتی در باب مسائل مذهبی و دینی بخواد صحبت بکنه، در باب مسائل حکومتی صحبت کرده، در باب مسائل سیاسی صحبت کرده، در باب مسائل قانونی صحبت کرده که پایه این حکومت رو شکل دادن.
اما به فرض اینکه شما حتی در نگاه اسلامی هم این نگاه لائیک رو قبول داشته باشید و یک جماعتی هم در کنار شما باشند که این نگاه را قبول داشته باشند.
هیچ وقت نمی توانید با جمهوری اسلامی جمع بشوید و این اصلاح را در جمهوری اسلامی لحاظ بکنید چرا که خط و مشی ابتدایی جمهوری اسلامی مشخص شده است.
ولی حتی اسم این نظام فکری هم جمهوری اسلامی است.
یعنی اسلام بخش جدانشدنی از این بنیان هست.
قانون اساسی که درش این اسلام شیعی به عنوان یک رکن قدرتمند بیان شده.
قانون مدنی و جزایی که از این ریشه های اسلامی و باورهای اسلامی سیراب می شود و به نوعی خوراک می گیرد.
حالا شما به عنوان یک انسان لائیک نمی توانید با این تفکر جمع بشوید و وقتی به یک حکومت لائیک اعتقاد دارید به دنبال اصلاحات در جمهوری اسلامی بگردید.
پس ما گفتیم که راه رسیدن به این انقلاب و انقلابیگری این است که ما در اصول مشکل داشته باشیم و اگر جماعتی وجود داشته باشند که در اصول مباحثی را بیان بکنند که با جمهوری اسلامی به عنوان مثال در منافات هست، اما باز هم بر طبل این اصلاحات بکوبند، قاعدتا یا خود را به خواب زده اند یا در پی فریب دیگران هستند.
آن کسی که می آید صحبت از لائیک بودن حکومت می کند، صحبت از جدایی دین از سیاست می کند، نمی تواند در پی اصلاحات در جمهوری اسلامی بگردد.
چون این دروازه به رویش بسته شده.
هم از نگاه سنتی اسلامی، هم از نگاه پیشرفته نظامی که جمهوری اسلامی تصویر کرده.
یعنی وقتی قانون اساسی این کشور را می خوانید یک قانونی است که باید پایبند باشد.
در تمامی اصول باید به این قانون پایبند باشند.
وقتی یک بندی در این قانون اذعان میشه که مذهب رسمی این کشور اسلام شیعی دوازده امامی اثنی عشری هست.
شما دیگه نمیتونید که در این اصل بیاید و در باب برابری ادیان صحبت بکنید.
در باب احترام به دیگر ادیان صحبت بکنید.
نمی تونید بیایید در باب لاییک بودن این حکومت صحبت بکنید.
در صورتی که در قانون اساسی این موضوع رو مشخص کرده.
اگر در پی اصلاح این موضوع باشید ناخودآگاه این اصلاح شما و انقلاب رو شکل میده.
یک فروپاشی رو حداقل به وجود میاره. نه؟
اگر قرار باشه جمهوری اسلامی روزی اصلاح بشه و این اصلاح رو به این شکل در قانون اساسی خودش به وجود بیاره که دین رسمی این کشور اسلام شیعه اثنی عشری نیست.
به نوعی اون اصل وجودی خودش رو زیر سوال برده به نوعی از جمهوری اسلامی بودن خودش فارغ شده دراومده.
حتی اگر به شکل مسالمت آمیز هم این اتفاق بیفته.
حتی اگر به واسطه خود حکومت هم به عنوان مثال و به فرض محال این اتفاق بیفته، باز هم یک فروپاشی مثل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاده.
چون اون اصل های بنیادینی که این نظام فکری رو به وجود آورده رو شما از بین بردید.
پس در مجموع این هستش که وقتی شما در اصولی مشکل دارید با یک باور فکری و با یک نظام سیاسی دیگه نمیتونید به دنبال اصلاحات باشید و باید انقلاب رو به پیش ببرید.
اما تمایز این نگاه اصلاح طلبانه و انقلابی در امور چه شکلی هست؟
خب قاعدتا اون جماعتی که به اصلاحات اعتقاد و باور دارند به دنبال یک کلاهی از این نمد در پیش هستند.
به دنبال یک سری هستند که در بین این کلاه برآمده جا بدهند.
روزی به قدرت چشم دارند.
این قدرت را یک عاملی می دانند در پی بقای خودشان.
در پی قدرت گیری خودشان.
پس باید به آن قدرت پایبند باشند تا روزی به آن قدرت نهادین برسند.
مثل همون مبحثی که تا الان فکر می کنم درباره اش صحبت کردم.
یعنی ما وقتی با جهان امروزی روبه رو می شویم که در خیلی از امور مباحث وحشتناکی در خودش جای داده.
در باب مثلا برابری.
یک جماعت بیشماری را می بینید که به این بازی پایبند هستند.
در مبحث فقر جماعت فقیری را می بینید که به این بازی پایبند هستند.
قواعد این بازی را رعایت می کنند.
چرا که مدام به سودای رسیدن به آن ثروت نهایی دارند دست و پا می زنند.
در باب مذهب، در باب مسئله اصلاح طلبان هم به همین شکل است.
یعنی کسانی که به دنبال اصلاح طلبی هستند به قدرت اعتقاد دارند و بازی را قبول کرده اند تا در طی این شرایط به قدرت برسند.
زیر این میز بازی نخواهند زد، قواعدش را قبول می کنند، در راستای همان قواعد و قوانین سعی می کنند گام بردارند تا در نهایت خودشان هم به بخشی از این قدرت بدل بشوند.
تمایز بین انقلابیون و اصلاح طلبانی که در این حکومت به دنبال راه و چاره هستند همین است.
انقلابیونی که قرار است این ریشه را از بین ببرند قرار است این اصول را تغییر دهند.
قرار است یک اصول جایگزینی داشته باشند.
قرار است یک شکل تازه ای را از نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تصویر بکنند و جماعتی که با چشم به قدرت حالا قرار است یک اصلاحاتی را به وجود بیاورند و هر جایی از این مبحث هم در اصول تناقض و تضادی با نظام حکومتی دارن به نوعی بازی دارن میکنن چون قابل جمع شدن نیست.
یعنی کسی که داره در باب این صحبت میکنه که به عنوان مثال رهبری نباید وجود داشته باشه در جمهوری اسلامی داره یکی از اصول ابتدایی این حکومت و این نظام رو زیر سوال میبره.
خب اگر به عنوان مثال رهبری در جمهوری اسلامی وجود نداشته باشه خب این نظام فکری از بین رفته دیگه این نظام متلاشی شده، این نظام دچار فروپاشی شده، بدون رهبر دیگه معنایی پیدا نمیکنه که یکی از اصولی که بهش پایبند هست قدرتمند هست.
همون ولایت مطلقه فقیه هست.
اگر این ولایت مطلقه فقیه رو شما از این معادله حذف بکنید یکی از اصول اصلیش از بین رفته و دیگه وجودیت خارجی نداره.
پس به نوعی یا فریب خود و یا فریب دیگران هست.
کسی که در اصول مشکل داشته باشد اما در پی انقلاب نباشه و بگه من اصلاح میخوام بکنم چه چیزی رو میخواید اصلاح کنید؟
چه چیزی قابل اصلاح است؟
چه نظام فکری در طول تاریخ اصولش را کسی توانسته اصلاح بکند؟
آن اصول به وجود آورنده آن باور بوده.
مثل این هست که کسی در نظام فکری هیتلر به عنوان مثال در پی اصلاحات باشه که بگه من میخوام نوع تفکر این آدم رو نسبت به نژادها تغییر بدم.
من میخوام تغییری رو به وجود بیارم و اصلاحی رو بکنم که این آدم دیگه خودش رو نژاد برتر و به عنوان مثال نژاد سامی و یهودیان رو نژاد کهتر ندونه.
پایه پیدایش این تفکر یکی از اصول قدرتمندش همین نظام فکری بوده.
اگر این نظام فکری از بین بره دیگه اون.
اتفاق وجود خارجی نداره پس یعنی شما انقلاب می خواین بکنید دیگه؟
اما اگر قرار هست با این بازی با الفاظ راهتون رو به پیش ببرید یا خودتون فریب خوردید یا در پی فریب دیگران هستید در راه این سکوت و سکون.
اما ایران و انقلاب.
حالا این دو رو باید در کنار هم یک جمع و تفریق کرد و ما یک مقداری در باب این ایران و انقلاب صحبت کنیم.
ببینید ما وقتی داریم در باب ایران صحبت می کنیم، در باب شرایط حاضر ایران صحبت می کنیم.
ما یک اشل و نمونه ای داریم انقلاب اسلامی و این جمهوری اسلامی فعلی که سر کار هست و مثلا یک نظام حکومتی مثل سلطنت پهلوی.
این دو تا رو می تونیم با هم مقایسه بکنیم.
یه اصول ساده ای داره به ما میگه ما اگر پایبند به عنوان مثال به یک نظام فکری جمهوریت بودیم.
نمی توانستیم هیچ وقت در پی اصلاحات حکومت پادشاهی و سلطنت بودیم.
این ها با هم جمع شدنی نبود.
ما به دنبال جمهوریت بودیم و حکومت یک حکومت پادشاهی بود.
در ایده آل ترین شکل ممکن هم می توانست برگردد به یک حکومت پادشاهی پارلمانی مشروطه که اگر می توانستید این پادشاه را مهار کنید، یعنی کسانی که در آن برهه از تاریخ به دنبال یک پادشاهی پارلمانی مشروطه بودند، می توانستند اصلاحات را شکل بدهند.
در آن حکومت خاص هم اگر به دنبال جمهوریت بودند، قاعدتا تنها راهشان انقلاب بود.
هیچ راه دیگری نداشت.
در باب جمهوری اسلامی هم شرایط به همین شکل است.
کسانی که به دنبال لائیک بودن حکومت می گردند باید این حکومت را تغییر بدن.
کسانی که به دنبال برچیده شدن یک مقامی به اسم مقام ولایت فقیه و مقام ولایت مطلقه ی فقیه می گردند باید این حکومت را از بین ببرند.
اگر کسانی به دنبال یک جمهوری دموکراتیک می گردند باید این حکومت را از بین ببرند، باید در برابرش انقلاب کنند.
اینها بدیهیات و واقعیات و عینیات جهان هست.
غیر قابل انکار هست و کسی نمی تواند اینها را رفع و نفی بکند.
وقتی ما در باب ایران امروز خودمان صحبت می کنیم به عینه می توانیم ببینیم که هیچ راه و چاره ای به جز انقلاب در خودش نمی بیند.
چرا که اصول پایبند گانه ای را در برابر دارد که این اصول منافات کامل با هر نوع تفکری دارد.
فرای اسلام با هر نوع نگرشی در تضاد هست.
یعنی شما تنها یک راه دارید.
باید مسلمان شیعه ای باشید که با اتفاق نظر به نوعی به نگاه ولایت فقیه و به این نوع نگرش سیاسی پایبند باشید تا با جمهوری اسلامی همپوشانی داشته باشد.
هر نوع تفکری خارج از این دایره در اصول به مشکل می خوره با این نظام فکری.
هر نوع تفکری.
حالا این نگاه چه یک نگاه دمکراتیک باشه، چه یک نگاه حقوق بشری باشه، چه حتی یک نگاه اسلامی مثلا سنی باشه یا حتی دیگه در شرایط خیلی دیگه موشکافانه یک نگاه شیعی دوازده امامی باشه که به ولایت فقیه اعتقاد نداره.
یعنی در تمام این شرایط شما یک اصول مستحکمی رو در برابر دارید که یک راه در برابر شما میذاره، اون هم انقلاب هست.
دگرگونی به مفهوم تغییر اصول هر نوع نگاه در برابر جمهوری اسلامی.
به نوعی محکوم به این هستش که این حکومت رو از بین ببره و انقلاب کند و با انقلاب خودش اصول را تغییر بدهد.
شما در نظر بگیرید که هر نوع تفکری که داشته باشید سد مستحکمی به اسم جمهوری اسلامی در برابر شما هست.
یعنی اگر شما به جمهوریت اعتقاد داشته باشید، این حکومت جمهوریت را به رسمیت نمی شناسد.
اگر شما به برابری ادیان اعتقاد داشته باشید و آزادی ادیان اعتقاد داشته باشید، آزادی بیان اعتقاد داشته باشید، حقوق بشر اعتقاد داشته باشید و الی آخر.
موضوعاتی از این دست یک سد مستحکمی به اسم جمهوری اسلامی وجود دارد.
شما از حقوق بشر صحبت می کنید، در برابرش حقوق و جزای اسلامی وجود دارد.
حقوق و جزای اسلامی که هیچ گونه همپوشانی با حقوق بشر ندارد.
یعنی شما در حقوق بشر دارید در باب کرامت مثلا به عنوان مثال انسانی صحبت می کنید که هر کسی آزادانه می تواند دین خودش را انتخاب بکند.
در برابرش یک جزای اسلامی داریم که در برابر یک شخصی که مسلمان بوده و دین خودش را تغییر کرده، یک جزایی، یک لقبی، یک جرم شناسی به اسم ارتداد و مرتد بودن اون آدم داره.
شما نمی تونید با این جمع بشید و قاعدتا فرای کسانی که به جمهوری اسلامی با نزدیکی به دین و مذهب اسلام و شیعه گری اعتقاد دارند، هیچ کسی جمع شدنی با جمهوری اسلامی نیست چون در اصول با همه تضاد داره و هر کس با هر تفکری قاعدتا به فکر این تغییر هست.
و همون طور که اول و ابتداش هم صحبت کردم هر کسی که در باب یکی از این اصول صحبت می کنه و در عین حال به فکره اصلاح این نظام فکری هست یا خود رو فریب داده یا در پی فریب دیگران است.
هر کس با هر نوع نگرش.
یعنی اگر یک چپی رو بشناسیم که با اعتقادات مارکسیستی مثلا هم پوشانی فکری داره و به نوعی به اسم چپ کلاسیک شناخته می شود.
اگر یک روزی در باب اصلاحات صحبت می کند، این مبنای فکری و پایه فریب خود و دیگران است.
هیچ معنی دیگری را دنبال نمی کند.
چون شما در اصولی اصول مستحکمی در برابر خودتان دارید که به هیچ کدام از خواسته ها شما را نخواهد رساند.
پس این نهایت فریبکاری و ریا هست که شما می توانید ببینید.
حالا برخی هستند که مدام در پی نفی این انقلاب هستند.
و تماما مثال هایی که می آورند در باب این است که ما یک بار انقلاب کردیم و نتیجه و ثمره این انقلاب را دیدیم.
پس ما دیگر نیازی به این انقلاب نداریم.
یکی از دلایل مستحکم و قدرتمندش هم همین هست.
یعنی مثالی می آورند و مردمی را می ترسانند از اینکه یک بار انقلاب کردند و ثمره اش جمهوری اسلامی شد.
حالا این دسته از افراد تا چه اندازه در باب دانش و شعور و دانسته ها و علوم انسان های آن دوره صحبت می کنند؟
چه مقدار می گویند که چه شرایطی دست به دست هم داد که این انقلاب شکل گرفت؟
چه مقدار مردم آن زمان ها آرزو و امید و هدفی داشتند؟
ایمان مستحکمی داشتند که در راهش انقلاب کردند.
هیچ مبحثی بیان نمی شود و عینا دارند در باب مسئله ای صحبت می کنند که عکس قضایا را پیش گرفتند.
یعنی اگر قرار به اصلاحاتی بود، آن اصلاحات قرار بود که در آن حکومت پهلوی اتفاق بیفتد.
قرار بود این حکومت پهلوی که سر کار بود، آزادی های فردی در آن جا داشت.
بعضی اوقات بعضی از جاها می شد قوانینی را تغییر داد.
نظام فکری شیعه اسلامی تا این حد قدرتمند نبود.
در قوانین مدنی و جزایی گهگاه قوانین عرفی جای میگرفت و اون اجتماع ایرانی قدرت این رو داشت که یک سری تغییراتی به وجود بیاره و اون حکم ها و حکم های خداوندی و آسمانی نبود.
اصلاحات باید شکل میگرفت مگر اینکه باز در یک اصولی ما مشکل داشتیم.
مثلا به جمهوریتی فکر میکردیم که با پادشاهی جمع شدنی نبود.
اما امروز داریم در باب مسائلی صحبت میکنیم که تک به تک این مباحث مختلف در تضاد کامل در اصول هست با جمهوری اسلامی.
خواسته های کوچکی که مردم دارن مثلا یک خواسته ی کوچکی که دارن مساوی میشه با حجاب اجباری و حجاب اختیاری و حجاب اجباری که جمهوری اسلامی از آیات قرآن استخراج کرده به صراحت قرآن در باب حجاب صحبت کرده.
کسانی که خودشون رو مسلمون میدونن باید در نقطه اول که این کتاب مقدس خودشون رو مورد مطالعه قرار بدن بده.
اگر هنوز خودشون رو مسلمون میدونن.
قرآن به صراحت در باب حجاب صحبت کرده، حجاب رو قانونی دونسته و به نوعی این حجاب اجباری که در ایران وجود داره مبنای فکری اسلامی داره.
حالا اون کسی که در باب این اصول با جمهوری اسلامی مشکل داره راه چاره ای به جز انقلاب در برابرش نیست.
چون اگر قرار باشه جمهوری اسلامی این اصل رو زیر پا بذاره، یکی از اصول خودش رو پایمال کرده، یک قدم از اون معنای اسلامی خودش دورتر شده.
به فرض محالی که جمهوری اسلامی این کار رو بکنه، به فرض محالی که این کار رو بکنه که هر چند با توجه به روحیاتی که ازشون سراغ داریم، شاید به قول اون جمله معروفی که حفظ نظام از اوجب واجبات هست، شاید دست به یه همچین کارها و یه همچین فریب هایی هم بده.
اما باز هم یک اصول قدرتمندی در برابر شما هست که شما باید تک به تک با این فروع دست به گریبان بشید تا بتونید اینها رو تغییر بدید.
یعنی برای مثلا ورود به ورزشگاه بانوان باید یک دوره طولانی مدتی مبارزه کنید تا به یک همچین موضوع ساده و پیش پا افتاده ای برسید.
در باب انتخاب لباس خودتون که یکی از آزادی های پیش پا افتاده فردی هست باید سالیان درازی دست به گریبان بشید تا به این حق خودتون برسید.
اما این در حالی است که اگر این اصول تغییر کنه تمام این فروع در کنارش قابل تغییر هست.
یک تغییر بنیادی نیاز داره که تمام این فروع رو به واسطه تغییر اون اصول شکل بده.
پس وقتی دارن در باب این مساله صحبت می کنن که این انقلاب در پیش رو نفی می کنن، یکی از اتفاقات این هستش که مدام انسان ها رو از اون.
گذشته ی تاریخی خودشون میترسونن.
به نوعی مدام بهشون گوشزد می کنند که بله ما انقلاب کردیم.
در شرایطی که می شد با اصلاحات کارهایی رو پیش برد.
ای انقلابی بر پایه ی نادانی و جهل به پیش بردیم.
از نادانی و جهل مردم استفاده کردیم و این ثمره اش بود.
پس ما دیگه نباید این کار رو تکرار کرد.
این در حالتی بود که در اون دوران اصول منعطف تری در برابر بود و حالا یک اصول مستحکمی وجود داره که ریشه ی افکار خودش رو از احکام خداوندی و آسمانی و غیر قابل تغییر داره میگیره.
حالا چه جوری میشه با این اصول غیر قابل تغییر در آسمان ها هم پوشانی کرد و به فکر اصلاحات بود؟
چطوری جمع شدنی هست؟
این اصولی که داره این نظام فکری رو به وجود میاره رو چه جوری میتونیم اصلاح بدیم؟
اگر از هر کدوم از این مبانی دوری بکنند اون اصل و بنیان رو زیر سوال میبرن.
اگر روزی اعتقاد پیدا کنند که دین رسمی کشور اسلام شیعی نیست یعنی دچار فروپاشی شدن.
یعنی اون حکومت خودشون رو از بین برده خواهند دید.
پس این دلخوش کردن به اصلاحات با فریب مردم راهی است در راه بقای جمهوری اسلامی.
شما دارید وعده ای را میدید به نوعی وعده سرخرمن را میدید که هیچ واقعیتی رو در خودش نداره و اصلا جمع شدنی با واقعیات جهان ما نیست.
یا برای مثال در باب این نفی کردن انقلاب مدام مثال هایی از سوریه و کشورهای اطراف میارند که درشون جنگ های داخلی اتفاق افتاده که این هم مبحث عبث و بیهوده ایه.
چرا که یک پتانسیل مردم ایران هیچ وقت در تاریخ این شکلی نبوده که بخواهند جنگ داخلی راه بندازن.
ما باید یک فکت تاریخی داشته باشیم.
این فکت تاریخی تاریخچه مردمان ایران هست.
شما کدوم یکی از نشانه ها رو در وجود مردم ایران دیدید که راغب به جنگ داخلی باشن؟
این که یک مساله کاملا خیالی و دور از واقعیت است. فرای این.
اگر قرار به انقلابی باشه اون انقلاب اگر انقلاب مردمی باشه و مردم با اتحاد هم قرار به تغییر داشته باشن، قدرت مغلوبه و غالبه ای شکل خواهد گرفت که اون قدرت غالب که مردم و اکثریت جامعه باشن چیزی باقی نخواهند گذاشت که بخواد جنگ داخلی شکل بگیره.
اما موضوع سر این هست که باید به یک راهی در کنار هم رسید و یک هدف مشخصی داشت تا به این قدرت غالب دست پیدا کرد.
پس نقد کردن این انقلاب بیشتر از این که جنبه ی واقعیت و حقیقت داشته باشه، به نوعی فریب دیگران هست.
با استفاده از دستاویز های دروغینی مثل ترساندن از آینده و به نوعی ترساندن از گذشته.
یعنی از این دو دستاویز و گذشته و آینده مدام استفاده می کنند برای سکون و سکوت مردم.
بلاشک تنها راه حل ایران ما، انقلاب که هیچ، راه بدیلی براش وجود نداره.
هیچ راه جایگزینی نداریم که به جز انقلاب راه حل داشته باشیم.
برای اصول بیشماری داریم که این اصول ما رو در تنگنا قرار داده، خرخره ما رو بریده، ما رو به یه گوشه ای فرستاده و مدام در حال مشت زدن در سر و صورت ما هست.
اما ما با یه همچین اصولی نمی تونیم با اصلاح تغییری به وجود بیاوریم و اگر در پی اصلاحات باشیم باید مدام سالیان سال مردمانی باشند که همیشه در پی یک مبارزه مداوم می باشند که این فروع و تغییر بدهند.
در صورتی که این فروع بعد از مدتی یک فروع دیگری را در کنار خودش دارد.
یعنی طی مرور سالیان دراز مردم دست و پا زدن و تلاش کردند تا موسیقی را از آن شکل وحشتناک اسلامی که حرام است در بیاورند، امروز هم درآوردند.
یعنی طی مرور زمان با اصلاحات به این جایگاهی که امروز هستیم رسیدیم.
روزگاری جمهوری اسلامی حتی تاب موسیقی سنتی ایرانی هم نداشت.
حالا امروز به یک جایگاهی رسیده که با موسیقی پاپ احساس خویشاوندی می کند و حتی استفاده ابزاری هم از این موسیقی می کنه.
حالا با گونه های دیگه ای به کلنجار ایستاده و مدام این مردم به جای زندگی کردن، به جای استفاده کردن از زندگی به جای اینکه مثلا به عنوان مثال اون هنرمند قرار باشه در هنر خودش ارزش آفرینی بکنه و خلق اثر بکنه، مدام در حال دست به گریبان شدن با این حکومت هست که این فرضیات رو از بین ببره.
یک رویات رو از بین می بریم، دوباره یک فروغ دیگه ای جایگزین میشه.
موسیقی رو از اون شکل ابتداییش تغییر میدیم.
فردا یک سبک از موسیقی حرام اعلام میشه.
فردا یک گونه از ساز به عنوان مثال حرام اعلام میشه و این فروعات به واسطه وجود اون اصول مدام در حال بازتولید هم هستند.
مدام فروع جایگزینی نقش میبنده.
امروز شما موفق میشید که حجاب اجباری رو به عنوان مثال و بر فرض محال از بین ببرید و جمهوری اسلامی با این فروع کنار بیاد.
در برابر حقوق نامساوی زنان چه خواهید کرد؟
در برابر ارزش ندادن به کرامت زنان؟
در باب دیه چه خواهید کرد؟
در باب شهادت چه خواهید کرد؟
شما یک کمپینی را به وجود می آورید و در برابر اعدام ایستادگی می کنید.
یک نفری را از اعدام نجات می دهید؟
فردا نفر دومی که قرار هست اعدام بشه رو چی کار می کنید؟
شما کمپینی به وجود می آورید تا در برابر اصل بریده شدن دست ایستادگی کنید.
به فرض محال با طی طریقت بسیار و مبارزات طولانی این اصل دست بریدن را از قانون جزای اسلامی بیرون میارید و به عنوان مثال ایران ما به یک جایگاهی می رسه که دیگه در قانون جزایی کشورش چیزی به اسم بریدن دست دزد رو نداره؟
با اعدام چیکار میخوای بکنی؟
با سنگسار چیکار خواهید کرد؟
با شلاق زدن در ملاء عام چه خواهید کرد؟
با اعدام در ملاء عام چه خواهید کرد؟
و با هزاران معانی و مفاهیم گسترده ای که در اسلام وجود دارد و در جمهوری اسلامی قدرتمند است.
پس تنها راه حل شما این تغییر بنیادین هست که تمام این اصول تغییر پیدا بکنه و امروز ایران در شرایطی هست که تنها راه حلش قاعدتا انقلاب هست.
خوب این برنامه طولانی شده اما من باز هم ادامه میدم چون یه بخش دیگه ای هم از این مبحث انقلاب جا مونده که باید دربارش صحبت بکنم.
چون مبحث، مبحث پیچیده ای هست حتی حرفها به صورت کلی هم بیان نشد.
اما این برنامه یه مقداری زمانش شاید بیشتر بشه.
حالا این مبحث آخر رو هم سعی میکنم چکیده اش رو بیان بکنم که یک اصول کلی در باب انقلاب و این برنامه که در باب ایران هم صحبت کردیم داشته باشیم و با این نوع فکر هم آشنا بشیم و با این موضع هم به نوعی روبه رو بشیم.
اما ما وقتی در باب این انقلاب صحبت می کنیم و می گوییم که تنها راه حل ایران، انقلاب است، این انقلاب مطمئنا یک نیازهایی داره، یک پیش نیازهایی داره که ما به این انقلاب برسیم.
در وهله اول صحبت کردیم و تا اینجای بحث این موضوع رو بیان کردیم که زمانی که ما در اصول مشکل داشته باشیم با هر موضوعی نیاز فقط به انقلاب داریم.
پس یکی از پیش نیازها این تمایز ها و تفاوت ها در اصول هست که خب قاعدتا تمامی تفکر هایی که در ایران وجود داره در این موضوع مشترک مشترکا با هم همسو هستن.
یعنی یکم پیش تر هم دربارش صحبت کردم گفتم شما در ایران هر نوع تفکری که داشته باشد، هر نوع مرام سیاسی که به آن پایبند باشد، مرام اقتصادی که به آن پایبند باشد، به هر نوع نگاه دینی و مذهبی ای که ایمان داشته باشید.
فرای اسلام شیعی معتقد و معترف به ولایت فقیه، قاعدتا با جمهوری اسلامی زاویه دارد.
در اصول به مشکل با این نظام فکری می خوریم.
پس قاعدتا تمام فکر هایی که در ایران وجود دارد در برابر جمهوری اسلامی یک موضع باید داشته باشد و آن هم انقلاب است.
پس این یک پیش نیازی هست که در بین مردم ایران وجود دارد و قدرتمند است.
اما چه پیش نیاز های دیگری وجود دارد که ما بتوانیم به این انقلاب برسیم و به نوعی انقلاب جریان پیدا بکند؟
اولین نکته و مهم ترین نکته هدف هست.
هدفی که این مردم در پیش داشته باشند.
اگر قرار بر این باشد که هدف این مردم فقط و فقط انقلاب باشد، راه به جایی نمی برد حتی در صورت پیروزی.
یعنی کاری که مردم ایران در سال پنجاه و هفت کردند، یک آیینه تمام نمایی است از این که هدف مردم انقلاب بوده.
یعنی تنها هدف روشن مردم از این حرکت اجتماعی خودشان رسیدن به یک انقلاب بوده.
درش موفق شدند، توانستند انقلاب بکنند اما راه به جایی نبردند و پسرفت هم کردند.
یعنی اگر قیاس بکنید انقلاب مشروطه ایران را با انقلاب مشروطه پنجاه و هفت قاعدتا می بینید که ایرانی ها عقبگرد داشتند، پیشرفتی نکردند چرا که هدف غایی در برابر انقلاب بوده در صورتی که انقلاب وسیله ای است برای رسیدن ما به هدف یعنی ما.
مشکل عمده مان این است که انقلاب را تفسیر به هدف می کنیم.
یعنی ما می آییم به یک نتیجه ای می رسیم که ما باید انقلاب بکنیم.
هدف غایی ما این است که انقلاب، انقلاب بکنیم که دیگر جمهوری اسلامی وجود نداشته باشد، انقلاب بکنیم که دیگر محمدرضا شاه پهلوی وجود نداشته باشد، خاندان پهلوی وجود نداشته باشد.
در صورتی که باید به این معنا برسیم که این انقلاب وسیله ای است برای رسیدن ما به هدف.
ما یک هدف روشنی را باید در برابر داشته باشیم و یک آرزوی مشخصی را در برابر داشته باشیم.
با امید داشتن به آن آرزو و هدف و امید داشتن به این راه با استفاده از وسیله انقلاب به آن هدف غایی برسیم.
پس ما یکی از پیش نیاز های قدرتمند مون داشتن این هدف هست.
هدفی که انقلاب نباشه، هدفی که آرزو باشه رویا باشه.
در پیش ترها باشه.
یک نقطه سفید باشه.
نقطه سیاه در برابر ماست. جمهوری اسلامی.
نقطه سفید در برابر چیه؟
جمهوری دمکراتیک لائیک.
مثلا به عنوان مثال پایبندی به حقوق بشر.
به عنوان مثال یک حکومت سوسیال دموکرات. یک حکومت.
نمی دونم هر چیزی.
اما موضوع این هست که باید یک نقطه مشترک و یک هدف مشترکی بین مردم وجود داشته باشه که حالا بوسیله انقلاب به اون نقطه سفید و اون نقطه نورانی و اون نقطه روشن دست پیدا بکنیم.
پس ما باید یک هدفی داشته باشیم به عنوان مثال سال ها در پی ساختن این هدف بر بیاییم.
در پی ساختن این آرزو بر بیاییم یک آرزوی مشترکی را برای مردم ایران تصویر و ترسیم بکنیم.
تنها راه حل و تنها راه حل رسیدن به این انقلاب، قاعدتا این داشتن آرزو هست.
به عنوان مثال من خودم یک ایده و آرمانی دارم که در راه آن در پی گسترش دادنش هستم و مدام درباره اش صحبت می کنم.
درباره اش کتاب نوشتن در بابش صحبت کردم.
در باب ایده آل خودم از حکومت، در باب ایده آل خودم، از جهان در باب ایده آل خودم از انسان.
مدام در حال ساختن این آرزوها هستم.
آرزوهایی که به نوعی در وجود من شکل گرفته و من بهشون ایمان دارم.
و نکته اصلی این هست که با ساختن این هدفها، این آرزوها و این آرزو رو همگانی کردن.
حالا قراره یک مرتبه جلوتر بریم و این آرزو رو تبدیل به ایمان بکنیم در بین مردم.
یعنی قرار هست یک جماعتی باشند که به عنوان مثال باورمند به یک حکومت دمکرات هستند.
حالا با هر تعریفی چون یک مثال ساده هست نمیخوام خیلی در بطنش برم.
شما یک آرزوی بزرگی برای آینده ایران دارید.
شما یک نظامی رو، یک نظام حکومتی که بر پایه موضوعات مختلفی استوار هست رو ایده آل خودتون می دونید.
آرزوی خودتون می بینید.
هدف خودتون می بینید که با رسیدن به اون جایگاه مردم ایران و یا حالا هر جایی مردم هر جایی در جهان به اون سکون و سکوت و آرامش و امنیت و آزادی و آبادی و الی آخر ماجرا می رسد.
حالا باید این رو مدام با دیگران در میون بزارید.
براش صحبت کنید.
تبدیل به یک آرزوی مشترک بکنید و اونجایی که این منتشر شد اونجایی که صداش شنیده شد، اونجایی که همه باهاش آشنا شدند.
حالا قرار هست که انقدر این آرزو بزرگ باشه که تبدیل به یک ایمان در دل دیگران بشه.
ایمانی که یک نقطه ی نهایی داره، یک سلوکی داره، یک رستگاری داره.
یعنی شما دارید یک ایمانی رو در دل مردم می پرورانید که قرار هست شما رو به یک رستگاری در این دنیا برسونه.
اون چیزی که مدام داره نفی میشه دیگه مدام داره این ایمان تحت شعاع قرار میگیره، ایمان لگدمال میشه و این ایمان لگدمال شده به دست افکار مختلف از انسان ها، انسان هایی ساکت و ساکن.
می سازد که نسبت به هیچ موضوعی واکنشی ندارن.
هیچ وقت شروع کننده ی یک کنش نیستند.
نهایت امر این هست که واکنش نشون میدن.
هیچ وقت در پی جستن حق خودشون نیستن.
در پی ساختن آرزوی خودشون نیستن.
نهایتا آرزوهایی که دیگران براشون ساختن رو به جای می کنن و تکرار می کنن.
پس این ایمان لگدمال شده.
قرار هست که قدرتمند بشه.
قرار هست که این هدف و آرزویی که ما عمومی کردیم تبدیل به یک ایمان قدرتمند در بین مردم بشه که اینقدر رستگاری رو در اون ببینند که حاضر باشند برای خود و یا برای آیندگان و فرزندان خودشون حتی از جون خودشون بگذرند تا به اون رستگاری بزرگ برسند.
قاعدتا قوه محرکه برای انقلاب ایمان هست. است.
هیچ چیزی به جز ایمان قدرت این رو نداره که مردم به خیابون میان.
مردم از جون خودشون بگذرن.
مردم حاضر باشند هر اسارتی رو به جون بخرند.
پس قاعدتا ما نیاز به یک هدفی داریم که در نهایت تبدیل به ایمان بشه و به وسیله انقلاب نهادین بشه.
خب این هدف اگر در بین مردم مشترک باشه و بعد از اینکه تبدیل به ایمان بشه به یک اتحادی هم دست پیدا کنه.
پس ما در اون اصلی که قرار هست یک آرزو رو عمومیت بدیم باید نکته اتحاد رو هم درش لحاظ بکنیم.
یعنی قرار هست که ما یک جماعت بی شماری داریم، یک جماعت بی شماری که ما در اول مبحث مون رسیدیم به اینکه در اصول با جمهوری اسلامی مخالف هستند اما در طیف های فکری مختلفی هستند.
حالا باید در ساختن این آرزو ما مباحث مشترک را لحاظ بکنیم و تمام نظام های فکری از تمام این نظام های اجتماعی که در برابر جمهوری اسلامی قرار دارند.
ما باید نقطه های مشترکی را از اینها بگیریم و در آن هدف کلی و آرزوی جمعی لحاظ بکنیم که وقتی تبدیل به ایمان شد، ما را در نهایت به یک اتحادی برساند.
حالا همه نقاط مشترکی داریم که قرار است در این برآیند کلی به اون هدفمون برسیم که همه در کنار هم هست.
یک مثالی رو هم فکر می کنم توی قسمت اتحاد زدم که اگر قرار باشه یک جماعتی یه تعدادی برن تهران، یه تعدادی برن مشهد، یه تعدادی برن اصفهان، هیچ وقت حاضر نیستن سوار اتوبوس بشن.
اما اگر یک نقطه مشترکی در این سفر وجود داشته باشه قاعدتا به اون اتحاد می رسن.
پس اتحاد با گفتن و تکرار کردن شکل نمیگیره، قاعدتا باید مبانی ای داشته باشه که انسان ها رو با هم متحد بکنه.
یعنی شما باید در ساختن اون آرزو مبانی مشترک رو پیدا بکنید و لحاظ بکنید تا انسان ها با هم متحد بشن و بعد از داشتن این اتحاد فقط و فقط تلاش هست که راهگشاست و اگر این طی طریقت شکل بگیره اون نقطه ی ابتدایی در تضاد در اصول که وجود داره اون هدف شکل بگیره و در اون هدف این مبانی اتحاد اتخاذ بشه، تبدیل به امید و ایمان بشه و در نهایت انسان ها رو به اتحاد برسونه.
تلاش هم اتفاق خواهد افتاد و انقلاب هم قریب الوقوع شکل میگیره.
اما باید این پیشنیاز ها درش رعایت بشه.
به صورت کلی اینکه ما در باب انقلاب باید یک پیشنیازهایی را حتما لحاظ بکنیم.
قرار نیست در باب اتحاد فقط صحبت از این بکنیم که ما باید متحد باشیم مثلا دوتا شعر حماسی بگوییم در باب اتحاد.
اینها هیچکدام راهگشا نیستند.
اگر اصولی وجود داشته باشد که در آن آرزوی مشترک همه را زیر یک پرچم بیاورد، قاعدتا اتحاد شکل میگیرد.
ما توی این قسمت سعی کردیم در باب انقلاب توضیح چکیدهای بدهیم تا موضع خودمان را در این مبحث مشخص مشخص کند.
اما صحبت دربارش مسلما زیاد است و وقتی ما در باب این هدف و آرزو صحبت کردیم، قرار است که در طی برنامههای آتی بیشتر در باب این مسئله صحبت بکنیم.
قرار است که ما در باب آن ایده آل مان از حکومت و حکومتداری ایده آلمان از نظام جهانی هم صحبت بکنیم.
اما فرای اینها، من پیشتر از این در قالب کتاب هم آرای خودم رو به رشته ی تحریر در آوردم.
دوستان میتونن با مراجعه به وب سایت جهان آرمانی به این آثار دسترسی داشته باشند.
یعنی مثلا طی کتاب هایی مثل جان مرام آرمانی، قلمروی آرمانی، جهان آرمانی.
من سعی کردم که این افکار و عقایدم رو به رشته ی تحریر در بیارم.
در جهان آرمانی من سعی کردم اون آرزو و ایده آلم رو از جهان آرمانی خودم تصویر کنم.
در قلمروی آرمانی سعی کردم اون ایده آل خودم رو از یک حکومت تصویر بکنم و اون آرزو رو تبدیل به یک آرزوی مشترک بکنم.
دوستان می تونن با مراجعه به وب سایت جهان آرمانی به این آثار دسترسی داشته باشند.
ما قرار هست که توی برنامه ای به نام جان ساده و روان بداهه در باب مباحث بدون زبون بازی، بدون الفاظ، بدون رجوع به کتاب های مختلف با همین زبون ساده با همدیگه صحبت بکنیم و در باب مسائلی که توی زندگیمون تاثیر گذار هست، مباحث عمده ای که وجود داره حرف بزنیم و طی مرور زمان هم من سعی می کنم این برنامه ها رو به صورت هفتگی منتشر بکنم و مدام هم پیش تر برم در باب موضوعات مختلف صحبت بکنم، از اون اصول شروع بکنم و کم کم برسم به مباحث مختلفی که از ایده ها و آرمان ها و هدف ها و آرزوهای من شکل گرفت.
دوستان قاعدتا شما بهترین کمکی که میتونید به من در این راه بکنید این هست که آثار من رو با دیگران به اشتراک بذارید.
با دیگران در باب این مباحث مطرح شده صحبت بکنید.
حالا این آثار میتونه کتاب های من، اشعار من، مقالات و آثار تحقیقی باشه و یا همین برنامه ای به نام جان.
با به اشتراک گذاشتن این آثار با دیگران میتونید من رو در این راه کمک کنید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.
ممنون که همراه من بودید.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جانپنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی میکنند
جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.