Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

پادکست به نام جان

ویژه برنامه : انقلاب ایران
قسمت سیزدهم : قشر خاکستری
به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم این فایل صوتی در شبکه‌های اجتماعی:

مشخصات اثر

عنوان : پادکست به نام جان

ویژه برنامه : انقلاب ایران

قسمت سیزدهم : قشر خاکستری

برنامه‌ساز : نیما شهسواری

زمان : 59:54

با صدای : نیما شهسواری

توضیحات این قسمت

انقلاب ایران
انقلاب نوین ایران در راه است،
ثمره‌ی چهل و سه سال ظلم، جنایت، تبعیض، استبداد … بی‌شک انقلابی به بار خواهد آورد و انتهای این شام تاریک روزی روشن است، روزی روشن که اگر ذره‌ای دور از ترس، منافع و خودپرستی و با عقلی سلیم بر آن نظر افکنی حقیقتی همتای خورشید بر آسمان‌ها است
در برنامه‌ی به نام جان قسط داریم تا با این معنا بیشتر و بیشتر درگیر و نزدیک شویم تا راه بجوییم برای نزدیکی، کم هزینه شدن و رسیدن به آرمان و آرزوهایمان در این انقلاب پیش رو


قسمت سیزدهم از قشر خاکستری می‌گوید
در سخن بیشتر ما با جمهوری اسلامی مخالفیم
اما در عمل همان بیشتر ما میدان را خالی می‌کنیم
با آگاهی‌رسانی از درد و درمان گفتن
ساختن ایمانی جمعی و تزریق امید همه به میدان می‌آیند
حضور میلیونی در خیابان‌ها پایان جمهوری اسلامی است


برنامه‌ی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغه‌های دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید

پخش تصویری

پخش از اسپاتیفای

پخش از یوتیوب

توجه

 

این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریع‌تر مطالب است

 

چرا متن پادکست را منتشر می‌کنیم؟

 

ما تصمیم گرفته‌ایم متن پادکست‌های خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آن‌ها برای همه مخاطبان آسان‌تر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح می‌دهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریع‌تر دارند، مفید خواهد بود

 

متن پادکست چگونه استخراج شده است؟

 

این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفته‌ترین فناوری‌های تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل می‌کند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی می‌کند

متن پادکست

خب دوستان توی این قسمت مشخص میخوایم بیشتر در باب اون بخشی از جامعه صحبت بکنیم که خودشون رو درگیر فعالیت های انقلابی نمی کنند و اصولا اون قشری که ما به عنوان قشر خاکستری میشناسیم یعنی به عنوان مثال وقتی شما به فضای ایران نگاه میکنید در اون نگاه ابتدایی شما مواجه می‌شوید با مردمی که با جمهوری اسلامی مشکل دارند یعنی در هر جایی که باهاشون برخورد میکنید مواجه میشید که هر کدوم به نوعی با جمهوری اسلامی موضع دارن و نمیخوان این جمهوری اسلامی وجود داشته باشه.

 وقتی شما به مدرسه میرید، به دانشگاه میرید، سر کارتان هستید، در بیمارستان، در داروخانه، در هر فضایی که فعالیت میکنید مواجه میشید.

 با این که مردم با این جمهوری اسلامی موضع دارن به نوعی همه صداشون دراومده.

 هر کدوم یک دلیلی دارن.

 یکی بواسطه وحشی بودن این جمهوری اسلامیست، یکی به واسطه قوانین وحشتناکی است که به وجود آورده، یکی به واسطه معیشت و شرایط اقتصادی است که جمهوری اسلامی به وجود آورده به واسطه فساد جمهوری اسلامی است.

 به واسطه فشارهایی است که بر اقوام مختلف بر مذاهب مختلف داره میزاره و هر کس به نوعی به دلیلی با جمهوری اسلامی مخالفت داره و شما می توانید این اکثریت را ببینید.

 این طی مرور زمان طی سالیانی که گذشت ما از هشتاد و هشت اگر بخواهیم نقطه ابتدایی بگذاریم یا حتی قبلترش از هفتاد و هشت بخواهیم این نقطه را قرار بدهیم که به نوعی اعتراضات شکل گرفت، در برابر جمهوری اسلامی ما مواجه شدیم با اینکه حالا بدنه اجتماعی بیشتر و بیشتر به ضرر جمهوری اسلامی حرکت کرد، بیشتر از جمهوری اسلامی فاصله گرفت.

 ما صحبت کردیم.

 در این قسمت های گذشته بارها درباره اش صحبت کردیم.

 جمهوری اسلامی به عنوان یک حزبی، به عنوان یک نوع نگرشی که پیش از انقلاب قدرت داشت تا تفکر خودش را مطرح می کرد، به یکباره بعد از انقلاب آن بدنه کامل اجتماعی را از آن خود کرد.

 کسی هم نمی تواند این را کتمان بکند.

 قاعدتا گروه های مختلفی بودند.

 من توی آن ویژه برنامه ای که در باب ایران صد ساله بود توضیح دادم مفصلا که چه تفکراتی وجود داشت هر کدام چه نوع باوری داشتند؟

 از کجا نشأت گرفتند؟

 سه طیف ما درباره شان صحبت کردیم.

 یکی آن کسانی که ما به عنوان ملی ها می‌شناختیم، جبهه ملی ها، کسانی که به مصدق به نوعی همداستان با مصدق بودند.

 بخشی که به عنوان چپ ها می‌شناختیم و مذهبیون که گفتیم چه جوری شد که حتی این مذهبیون در دل آنها هم جا باز کردند.

 یعنی برای خودشان یک پناهگاهی به نوعی به وجود آوردند.

 یعنی ما مواجه شدیم با ملی مذهبیون که حالا ملی هستند، نزدیکی فکری دارند به نوعی از سیاست مدرن و دمکرات و در عین حال یک نوع نگاه مذهبی و سنتی هم دارند و آن ملی مذهبی ها شکل گرفتند.

 فراوان در بین چپی ها هم ما مواجه شدیم با گروه هایی که حالا به نوعی مارکسیست اسلامی را داشتند پرورش می‌دادند و خب خود نگاه مذهبی هم بیشتر قدرتمند تر شد و در مجموع ما مواجه شدیم با یک بدنه اجتماعی که برای جمهوری اسلامی ساخته شد و باعث شد که اون رای عجیب و احمقانه نود و هشت درصدی را هم جمهوری اسلامی داشته باشد و پیروز این انقلاب به نوعی بشود.

 حالا کاری به اینکه این رفراندوم تا چه اندازه احمقانه بود و اصلا شکل آن رفراندوم تا چه اندازه احمقانه بود نداریم.

 اما در مجموع اینها یک بدنه اجتماعی داشتند.

 این بدنه را شما میتوانید ببینید.

 در طول پیروزی انقلاب و سال های نخستینش مثلا مراسمی که برای دفن خمینی گرفتند بیانگر اون بدنه اجتماعی هست و حالا شما اگر در زندگی عادی هم با مردم روبرو می شدید می توانستید این نزدیکی به حکومت را ببینید و بعد از سال 57 کم کم این بدنه هی کمتر و کمتر شد.

 قاعدتا درباره اش صحبت کردیم.

 گفتیم ما وقتی در باب انقلاب در برابر جمهوری اسلامی صحبت می کنیم، نکته ابتدا این است که جمهوری اسلامی محکوم به یک انقلاب هست.

 به واسطه اینکه توضیح دادیم، گفتیم جمهوری اسلامی که یک تفکر رادیکالی دارد نسبت به یک نوع به نوعی فرقه از دل دین اسلام یعنی اسلام شیعه اثنی عشری و بعد باز در دل همان فرقه مشخص اثناعشری هم یک نوع نگاه ولایی را دارد به نوعی تصویر می‌کند که باز می‌تواند از خودش کمتر بکند.

 یعنی می‌تواند از دل حتی شیعیان هم شیعیان دوازده امامی هم مخالفینی برای خودش بتراشد و قاعدتا صلاحیت این را ندارد که در یک جمع متکثری که متشکل شده از انسان های مختلف و افکار سیاسی مختلف مذهبی مختلف اقتصادی مختلف که بخواهد بر تمامی این طیف ها و این جمعیت متکثر حکومت بکند و قاعدتا از همان نقطه ابتدایی هم محکوم به یک انقلاب و نابودی و عزل شدن بود و این قطار انقلاب از همان روز ابتدایی هم شکل گرفته بود و بعد مدام بهش تعداد بیشتری هم اضافه می‌شدند.

 از این بدنه ای که برای خودش ساخته بود کمتر میشدن به این بدنه مخالف اضافه میشدن و ما وقتی میرسیم به سال هایی که داره هی در حال گذر هست یعنی مثلا قبل از اتفاقات 88 حالا شما مواجه میشید با روشنفکران اهل قلم.

 حتی تفکراتی که یک نوع تفکرات مذهبی متفاوت داشتند، اهل سنت و دیگر مذاهب و ادیان های مختلف که حالا به نوعی یک نقطه ای رو میگیرن، یک موضعی رو نسبت به جمهوری اسلامی میگیرن و ما مواجه میشیم با این شروع به نوعی حرکت های داخلی و در برابر جمهوری اسلامی و این ها مدام باعث میشه که حالا از اون بدنه جمهوری اسلامی کمتر بشه و به بدنه مخالفین و انقلابیون اضافه بشه.

 در 88 خب قاعدتا مواجه شدیم با جماعتی که حالا باز بیشتر دور شدند اتفاقات پیش رفت.

 88 قدرت گرفتن خود اصلاح طلبان برای بار دوم و باز هم ناکارآمدی شون بیشتر به این بدنه انقلابی اضافه کرد اصلا این نگاه جدا شدن از اصلاح‌طلبی هم به نوعی می‌توانیم اینجا نقطه قوتش را ببینیم که حالا جنبه عمومی بیشتری هم پیدا کرد.

 وقتی با اعتراضات 88 مثلا مواجه می‌شویم 88 حالا می‌بینیم که آن اصلاح‌طلبی دیگر به نوعی به تاریخ می‌پیوندد و حالا رادیکال‌تر میشه.

 اون بدنه مخالف و بیشتر به سمت انقلاب کشیده میشه و شما هر وقت روبرو میشید در جامعه مواجه میشید با مردمی که حالا در برابر جمهوری اسلامی موضع دارن اما این قشر خاکستری که موضع داره حتی به جمهوری اسلامی اعتقاد نداره، به خیابون نمیاد، حاضر نیست فعالیتی انجام بده در راه رسیدن به اون انقلاب، در راه رسیدن به فردایی به دور از جمهوری اسلامی.

 و این اون بدنه قشر خاکستری رو ساخت که امروز قاعدتا بزرگترین جمعیت رو به خودش اختصاص داده.

 یعنی اون جماعتی که با همه وجود در برابر جمهوری اسلامی می‌ایستند حاضرند انقلاب بکنند.

 هر زمان، هر موقعی، هر مکانی تظاهراتی باشد، اعتراضاتی باشد، حاضرند که بپیوندند و به نوعی در برابر جمهوری اسلامی پرچم مخالفت را علم بکنند.

 اینها یک بخشی از جامعه را دارند به نوعی تشکیل میدهند.

 یک بخشی هم آنهایی هستند که سرسپرده به جمهوری اسلامی هستند، حالا به واسطه رانت و موقعیتی که بهشان داده شده، به واسطه ثروت و موقعیتی که دارند، اصالتی که دارند از جمهوری اسلامی می گیرند، به واسطه ترسی که دارند، به واسطه نزدیکی مذهبی که دارند، به واسطه تعصباتی که دارند هم یک قشری از جامعه را مسلما تشکیل داده اند که طرفدار جمهوری اسلامی هستند.

 اما هر دوی اینها در اقلیت هستند.

 اکثریت جامعه را آن قشر خاکستری دارد.

 یعنی شما میتوانید با این به سادگی روبه رو بشوید.

 یک قشر خاکستری که حاضر نیست کاری انجام بده قاعدتا موضع دارد.

 قاعدتا از جمهوری اسلامی بدش می آید.

 نمی خواهد جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، ضرر دیده از جمهوری اسلامی از شرایط مختلف هر کدوم به دلیلی یکی فقط و فقط موضوعات معیشتی و اقتصادی است که او را به نوعی به تنگ آورده.

 یه بخشی میبینید به خاطر فشارهایی که بر مذهبی و مذهبی که دارند به نوعی گذاشته میشه و هر کدوم با دلایل مختلفی.

 اما این قشر خاکستری که اکثریت جامعه رو تشکیل داده حاضر نیستند که فعالیتی بکنند.

 حالا این رو ما باید در ذهنمون داشته باشیم.

 این موضوع مبرهن نیست که برای همه هم میتونه روشن باشه.

 هر کسی میتونه نگاه بکنه.

 شما به تظاهرات های مختلف نگاه بکنید.

 در ایران تظاهرات هایی که بر علیه جمهوری اسلامی اتفاق افتاده شما مواجه هستید همیشه با اون طیف، اون بدنه ای که در برابر جمهوری اسلامی ایستادگی میکنه.

 شما همیشه این جماعت رو میبینید.

 یعنی به عنوان مثال منی که از جمهوری اسلامی همواره جمهوری اسلامی رو سدی در برابر رسیدن به آرمان ها و آرزوها و آینده روشن ایران میدونستم، دانستم.

 باورهای خودم می دانستم هر وقت هر شلوغی در ایران می شد حاضر بودم در آن شرکت کنم و حالا از این انواع انسان ها با تفکرات مختلف می بینم.

 حالا اینها حاضرند در هر گردهمایی حضور پیدا بکنند، اعتراض بکنند برای اینکه ضربه بزنند به آن حکومت ظالمی که در قدرت است.

 اما اینها تعداد کمی دارند در اقلیت هستند، اکثریت جامعه را هنوز در اختیار نگرفته اند.

 در برابرشان طیف در قدرت هم حالا اعوان و انصار دارد که همه می شناسیم.

 فرای آن یک بدنه اجتماعی کوچکی هم دارد.

 نمی توانیم این را هم کتمان کنیم که جمهوری اسلامی هیچ بدنه اجتماعی ندارد.

 این زامبی هایی که توی خیابان می بینید به مردم، به نوع پوشش شان، به نوع زندگی شان، به نوع گفتارشان دخالت می کنند.

 اینها همان بدنه اجتماعی جمهوری اسلامی هستند دیگر.

 حالا آن بخشی که به واسطه رانت و نزدیکی و ثروتی که دارد بهشون اضافه میشه و به واسطه تعصبات و تعصبات مذهبی ای که دارن، تعصبات شخصی ای که نسبت به شخصیت های جمهوری اسلامی و لاغیر دارن اون بدنه رو تشکیل داده و اینها هم در اقلیت صد در صدی هستن.

 اما اون قشر خاکستری که موضع داره یعنی شما مثلا شلوغ میشد میرفتی توی بازار تهران میدیدی همه دارن توی موبایل هاشون نگاه میکنن و دارن اعتراضات رو نگاه میکنن و دنبال میکنن.

 هر کدومشون هم به نوعی صحبت داشتن.

 این حکومت باید از بین بره.

 این حکومت نباید وجود داشته باشه.

 اما پای عمل هیچ کدوم حاضر نبودن حرکتی انجام بدن.

 اعتراضی بکنن، اعتصابی بکنن، تحصنی بکنن، رفتار انقلابی از خودشون نشون بدن.

 همیشه این وظیفه رو به دوش دیگران میزاشتن.

 به نوعی منتظر بودن تا دیگرانی باشن انقلاب بکنن.

 حالا اونها از شرایط پیش اومده استفاده بکنن.

 این هم مختص فقط به ایران و ایرانی و شرایط ایران هم نیست.

 در همه جای دنیا هم به همین شکل هست و ما اما باید ذهنیتم را معطوف بر این قشر خاکستری بکنیم.

 بیدار شدن این قشر خاکستری هستش که در نهایت ما رو به پیروزی میرسونه.

 مثال ساده اش اینه که مثلا شما تصور کنید که ما یک کتابی، یک شعری، یک سخنرانی ای داریم پیرامون ضدیت با اعدام.

 به عنوان مثال.

 حالا مثالی که همین الان به ذهنم رسید شما یاهست یک نقطه ای دارید که هدف میکنید.

 این صحبت رو در بین کسانی که در برابر اعدام موضع دارن تلاش میکنن و فعال هستن.

 این شعر یا این کتاب رو به اونها عرضه کنید.

 خب اونها هم برای شما کف می زنن، سوت میزنن، خیلی هم خوشحال میشن از اینکه صداشون شنیده شده و الی آخر.

 اما موضوع مهم این هستش که حالا شما این شعر رو با اون قشر خاکستری و یا در نهایت با اون قشر متعصب مطرح کنید بتونید از بین اونها جذب نیرو داشته باشید.

 یعنی اونها رو تغییر بدید.

 تفکر اونها باید تغییر پیدا بکنه. کنند.

 اینکه یک جماعتی از اعدام بیزارند که خب مسلم است.

 یک جماعتی هستند که حاضرند فعالیت بکنند برای اینکه این رفتار وحشیانه وجود نداشته باشد.

 اما کار درست آنجایی انجام می‌شود که حالا شما بتوانید از این قشر خاکستری جذب نیرو بکنید، جذب نیروی فعال بکنید که حاضر باشند وارد میدان بشوند برای این اتفاق و یا اگر بتوانید کار شاق را آنجا کنید که در بین متعصبین کسانی که مخالف شما هستند تغییر را به وجود بیاورید و آن انقلاب و دگرگونی را آنجا شکل بدهید.

 پس موضوع مهم به نوعی فوکوس کردن روی همین قشر خاکستری است.

 بیشتر از هر چیزی که اگر آن قشر خاکستری بیدار شود به آگاهی برسد، اتفاق درست و مهم و پیروزی نهایی قطعا اتفاق می افتد.

 فارغ از این توضیحات ابتدایی که دادم، حالا بریم یک مقداری در باب انقلاب و پیروزی انقلاب هم صحبت بکنیم.

 اینکه قاعدتا فکر می کنم خیلی از شماها شنیدین این موضوع رو که یه تحقیقاتی انجام شده توسط چندین جامعه شناس و انسان شناس در دانشگاه های مختلف.

 حالا من نقل می کنم، نقل به مضمون می کنم از این به نوعی تحقیقاتی که انجام شده.

 نمی خوام اسم بدم و موقعیت مشخص بکنم که در کجا و توسط چه کسی و توسط چه دانشگاهی.

 اما از این تحقیقات وجود داره و ما با یک برآیند کلی نسبت به اینها روبه رو میشیم.

 یک برآیند کلی با ما مطرح میشه که برای پیروز شدن در یک انقلاب.

 درگیری سه و نیم حالا بین سه و نیم تا ده درصد هم من در جاهای مختلف باهاش روبه رو شدم.

 اینکه بین سه و نیم تا ده درصد مردم پنج درصد بیشتر.

 صحبت میشه درباره اش یعنی بین سه و نیم تا پنج تا ده درصد هم درباره اش صحبت میشه که توی این تحقیقات مشخص شده اگر سه و نیم تا حالا پنج درصد رو در نظر بگیریم، در یک جامعه ای حرکت انقلابی بکنند، شما پیروز میشید در این میدان مبارزه.

 حالا شما در نظر بگیرید یک شهر سیزده میلیونی مثل تهران حالا تقریبا نصف اون یعنی پنج درصدش رو اگر بخواییم در نظر بگیریم یه چیزی حول و حوش ششصد و پنجاه هزار نفر میشه.

 حالا شما این عدد رو حتی اگر رند کنید یعنی اگر یک میلیون تهرانی درگیر انقلاب بشن و فعالیت بکنن برای این انقلاب تظاهرات بکنن ما به پیروزی نهایی می رسیم.

 یعنی این تصویر نهایی هست؟

 یعنی شما تظاهرات های کوچک میتونید بذارید؟

 اینها جنبه اعتراضی داره.

 یعنی شما می تونید اعتراض خودتون رو نشون بدید و صدای شما شنیده بشه.

 بدونند که در سپهر سیاسی ایران کسانی هستند که نسبت به جمهوری اسلامی موضع دارن.

 مردمی هستن که نمیخوان جمهوری اسلامی به نوعی وجود داشته باشه.

 اما این ها ما رو به پیروزی نمی رسونه.

 پیروزی اون نقطه ای است که حالا یک میلیون تهرانی.

 حالا ما مثال از تهران زدیم.

 شما در سراسر ایران هم می تونید اون جمعیت هشتاد و پنج میلیونی رو در نظر بگیرید.

 سه و نیم تا پنج درصدش رو یا حتی ده درصدش رو.

 یه چیزی حول و حوش هشت میلیون نفر در سراسر ایران درگیری داشته باشن برای انقلاب فعالیت مستمر بکنن برای پیروزی در انقلاب.

 اونجاست که ما به اون نقطه پیروزی خواهیم رسید.

 پس یعنی وقتی ما داریم در باب این اعداد صحبت می‌کنیم یعنی اون سه و نیم تا ده درصد که بخوان در یک انقلابی حضور داشته باشند، منظور این نقطه است؟

 یعنی وقتی ما در نظر بگیریم که یک نیروی هشت میلیونی در ایران هست برای مبارزه این هشت میلیون حاضرند مبارزه بکنند، مبارزه میدانی بکنند، به خیابان بیایند، اعتصاب‌های موثر و درست انجام بدهند، تحصن بکنند.

 یعنی با یک برنامه ریزی درست شما می‌تونید به یک مرحله‌ای برسید که حالا از این هشت و نیم میلیون به سادگی به اون انقلاب و به اون پیروزی در انقلاب برسید.

 اگر این جمعیت وجود داشته باشه، حالا برنامه ریزی میخواد برای پیروز شدن.

 چون من بارها توی قسمت های مختلف انقلاب ایران صحبت کردم.

 ما داریم درباب یک حکومتی صحبت میکنیم که قدرت داره، نیرو داره، صدا و سیما داره، تمامی عوامل در اختیارش هست، همه چیز رو در اختیار گرفته.

 وقتی صحبت از صدا و سیما میکنیم یعنی قشر همه گیر.

 مردم ایران هنوز درگیر همون صدا و سیما هستن دیگه.

 یعنی دروغ هایی که صدا و سیما داره منتشر میکنه رو می شنوند.

 اون طرز فکری که داره دنبال میکنه گاهی برای ایجاد رعب و وحشت، گاهی برای نشون دادن اقتدار و قدرت، گاهی برای تصویرگری کذب و دروغین.

 از تصویر حقیقی معترضین شما باهاش روبه رو هستید و این قدرت هنوز در اختیار جمهوری اسلامی هست.

 دیگه من مثالی هم زدم در باب سال 88 شما وقتی سال 88 اون اتفاقات افتاد اون اتفاقات هم دنباله دار بود اعتراضات دنبال میشد داشت هی عرصه رو تنگتر میکرد می‌کرد برای جمهوری اسلامی.

 شما به یک نقطه رسیدید که جمهوری اسلامی در اخبار رسمی شبکه است.

 فکر می‌کنم دو بود.

 فکر می‌کنم توی همان بیست و سی هم بود که اعلام کرد که در زندان کهریزک تهران حالا به پسرها هم تجاوز جنسی شده.

 شما این قاعدتا از اتاق فکر جمهوری اسلامی برمی‌آید که این کار را برای ایجاد رعب و وحشت می‌کند که حالا توی دل مردم عامی این اتفاق به وجود بیفتد که حالا با ترس بیشتری نگاه بکند.

 حالا خانواده‌ها در برابر فرزندان خودشان بایستند که به خیابان نروند، تظاهرات نکنند.

 این، آن بخش رعب و وحشت است.

 یا مثلا این که یک تصویری را از یک قشر خاصی نشان می‌دهند برای اینکه نشان بدهند این اعتراضات خشونت‌آمیز هست.

 این اعتراضات هیچ برنامه درستی ندارد.

 حالا سعی می‌کنند از چند سخن از چند آدمی حتی سخن‌های بریده شده.

 حتی شاید آن آدم هم همان افکاری که دارد مطرح می‌شود را ندارد.

 اما این صدا و سیما می‌آید استفاده می‌کند از بریده این صحبت ها برای اینکه اختلالی بوجود بیاره در ذهنیت عامه مردم، در ذهنیت دقیقا اون نقطه خاکستری چون جمهوری اسلامی هم قاعدتا میدونه که قشر خاکستری اگر حضور فعال داشته باشه جمهوری اسلامی به یک روز بند است نه جمهوری اسلامی.

 همه حکومت های جهان نه با وجود به نوعی بمب های مثلا خوشه ای، حتی با داشتن زرادخانه هسته ای بمب های آماده به شلیک اتمی.

 هیچ حکومتی با این ادوات نظامی و یا ارتش چند ده میلیونی هم نمی تونه مردم رو به خفقان بکشونه.

 اما این در شرایطی است که اون قشر خاکستری بیدار و فردای اون بیدار حرکت عملی بخوان بکنن برای یک انقلاب.

 اونجاست که شما مواجه میشید با اینکه اون حکومت به سادگی از بین میره و خب قاعدتا حالا ما با یک جمهوری اسلامی روبرو هستیم که تمامی این قدرت رو در اختیار داره.

 پس ما نیاز داریم که با برنامه ریزی با حرکت درست راه رو پیش بریم.

 ما قرار هست که برای رسیدن به پیروزی نهایی برنامه های مشخصی داشته باشیم.

 حرکات مشخصی داشته باشیم.

 انقلاب را فقط و فقط به وادی هیجان نرسانیم.

 اینکه با هیجان یه کاری رو انجام بدیم هیچ وقت این هیجانات نمی تونه راهگشا باشه.

 خیلی از رفتارهای هیجان آمیز مردم در این اتفاقات به ضرر اون اتفاق نهایی و اون پیروزی هست ولی نتیجه عکس میده.

 قشر خاکستری رو بیشتر خاموش می کنه و این اون نقطه ای است که ما باید با برنامه ریزی وارد این اتفاقات بشیم.

 پس ما تا اینجا در باب این مسئله صحبت کردیم که بیدار شدن این قشر خاکستری با توجه به تمام تحقیقاتی که انجام شده در زمینه نگاه به انقلاب ها که خیلی دستاوردهای درستی هم داشته یعنی این تحقیقاتی که انجام شده به ما یک برآیند های درستی رو داده که بتونیم شناخت کاملی رو داشته باشیم نسبت به انقلاب، به پیروزی در انقلاب.

 حالا در قسمت های بعدی هم به موضوعات دیگری هم حتما اشاره خواهم کرد.

 در این زمینه ها از همین تحقیقات چرا که به ما راهکار میده.

 یعنی ما یک انقلابی رو در نظر داریم و بارها هم دربارش صحبت کردیم.

 گفتیم این انقلاب هم از همون ابتدای وجودیت جمهوری اسلامی وجود داشته.

 جمهوری اسلامی محکومه به یک انقلاب در برابر هست چرا که به نوعی خودش ضد انقلاب هست چرا که به نوعی خودش قدرت و صلاحیت و شعور لازم حتی برای اداره یک جمعیت متکثر رو نداره.

 پس محکوم به یک انقلاب هست.

 این انقلاب هم از همون روز ابتدایی شکل گرفته اما این باید جنبه عمومی پیدا کنه.

 یعنی باید اول نقطه ابتدا این هست که این انقلاب در بین مردم شکل بگیره که من در باب این مساله هم صحبت کردم.

 تو قسمتی که در باب ایمان بود دربارش صحبت کردیم که این انقلاب قرار هست بین مردم شکل بگیره.

 وقتی مردمی به اون انقلاب فکری برسند، وقتی قوانین رو در برابر باورها و ارزش های خودشون بدونن هیچ حکومتی نمی تواند در برابرشان صف آرایی کند.

 این حکومت را نالایق می دانند و حکومت را به نوعی بر آورده صحبت های خودشان، باورهای خودشان، ایمان خودشان نمی دانند و ما به آن انقلاب می رسیم و برای پیروز شدن هم ما نیاز داریم به یک تشکل به نوعی ارتش مردمی که حالا یک جمعی بین 5 درصد تا ده درصد را بیدار کند و حالا این ها در میدان حاضر باشند که فعالیت بکنند.

 اما حالا فارغ از این هایی که تا اینجا صحبت کردیم، یک مقداری برویم در باب این مساله فکر بکنیم که چرا این قشر خاکستری کاری نمی کنند؟

 چرا فعالیتی نمی کنند؟

 یک مقداری بعضی از این دلایل رو با هم بهش نگاه بکنیم.

 حتی گذری و حتی موجز درباره اش صحبت بکنیم.

 گفتم هر کسی که در ایران باشه قاعدتا روبرو میشه با جماعت بی شماری که از جمهوری اسلامی نسبت به جمهوری اسلامی موضع دارن.

 دوست ندارن جمهوری اسلامی وجود داشته باشه.

 اما وقتی کار به عمل میرسه شما میبینید بی تفاوتی رو در بین این ها.

 خب قاعدتا یکی از موضوعات اصلی و عمده اش ترسه.

 یعنی ایجاد ترسی که جمهوری اسلامی در طول این سالیان به وجود آورده در بین مردم.

 شما روبرو هستید با یک جمهوری اسلامی که هیچ ابایی نداره از این که چهره ی خشن و خشونت آمیزی رو از خودش تصویر بکنه.

 یعنی وقتی میخواد برسه به وزارت اطلاعات یا مثلا اطلاعات سپاه.

 هیچ باکی نداره از این که خودش رو یک وزارت اطلاعات وحشی و وحشی خویی نشون بده.

 وقتی در نود و هشت گلوله ی جنگی به مردم میزنه هزار و پونصد نفر رو قتل عام میکنه.

 شما مواجه هستید با یک حکومتی که میخواد این رعب و وحشت رو بین مردم علنی نشون بده.

 وقتی افتخار میکنه به قتل عامی که در سال شصت و هفت اتفاق افتاده یا همان صحبتی که در باب هشتاد و هشت و کهریزک کردم که تجاوز به پسرها هم اتفاق افتاده و اینها رو اذعان میکنه و درباره اش صحبت میکنه.

 اینها همه در راستای ایجاد رعب و وحشت است.

 این وحشت سراسری است.

 به وجود آوردن این اضطراب همگانی است.

 برای اینکه مردم یک وحشتی داشته باشن که اگر ما به خیابان بیاییم فردا چه اتفاقی می افته.

 یعنی شما وقتی با یک حکومت بیماری رو به رو میشید که حالا یک جوونی رو میگیره، به واسطه تکون دادن گارد ریل به واسطه آتیش زدن؟

 سطل آشغال یک روزه به اون حکم اعدام میده.

 این داره وحشی خویی خودش رو نشون میده برای اینکه در دل مردم ترس و وحشت بیشتری رو هم به وجود بیاره.

 پس یکی از دلایل این وجود ترس و وحشت هست.

 یک بخشیش کاملا منطقی و معقول هست که انسان با این ترس ها تمام موجودات زنده با همین ترس و وحشت ها زندگی میکنن.

 گاها این ترس و وحشت ها به نوعی کمک کننده هم هست در زندگی عادی آنها.

 یعنی شما این ترس اگر در زندگی وجود نداشت و به نوعی شجاعت تبدیل به یک حماقتی می شد که حتی زندگی ما را هم به خطر می انداخت.

 پس یک بخشی از بخش ذاتی درونی تمام انسان ها است.

 حالا می آید جمهوری اسلامی تشدید می کند این ترس را که بیشتر هم مردم در خود بمانند.

 یک بخش دیگری از این خاموشی مردم به واسطه این است که همه این وظیفه را محول به دوش یک دیه می کنند.

 یک تحقیقاتی در این زمینه هم من خوانده بودم در زمینه روانشناسی که یک تحقیقی شده بود در باب اینکه اگر یک شخصی نیاز به کمک داشته باشد، اگر یک نفر نزدیکی به او باشد احتمال کمک کردنش خیلی بیشتره تا اینکه چندین نفر در کنار آن آدم باشند.

 این هم یک تحقیقی بود که شده بود.

 یعنی یک حالتی را به نوعی در ما به وجود می آورد و یک برآیندی را به ما می دهد که انسان ها همواره به دنبال محول کردن وظیفه به دوش دیگران هستن.

 یعنی اگر دارن می بینن یک ظلمی وجود داره، میگن دیگری باید بیاد دربارش صحبت بکنه دربارش رفتاری رو نشون بده.

 اگر کسی داره اعدام میشه حالا میگن کسانی هستن که دارن برای اعدام نشدن او فعالیتی بکنن و این وظیفه رو به دوش دیگران میسپاره.

 این تحقیق هم داره به ما نشون میده وقتی این جماعت بیشتر و بیشتر میشن حالا این وظیفه رو بیشتر میتونه محول به اون ها بکنه.

 حالا یک نفر اینجا داره مثلا اذیت میشه داره آزار میبینه، نیاز به کمک جدی داره.

 یک جماعت 200 نفری وایسادن.

 حالا هر کدوم این وظیفه رو محول به یکی دیگه میدونن.

 میگن فلانی میتونه بره.

 اون میتونه بره.

 اون نزدیک تره و با هزاران دلیل ریز و درشت میتونن این وظیفه رو از دوش خودشون دور بندازن.

 اما حالا اگر یک فرد درگیر بشه خب شما قاعدتا مواجه میشید با اینکه اون فرد احتمال کمک کردنش بیشتر هست.

 حتی خیلی هم میتونه بیشتر باشه.

 اگر پر از تعالیم و تربیت های منزجر کننده و فاسد نشده باشد، قطعا کمک خواهد کرد.

 پس ما یک بخشی هم روبه رو هستیم با اینکه خیلی ها این را محول بر دیگران میکنند، این وظیفه را به دوش خود نمی گیرند.

 همین ترس و وحشت هم عاملی است برای بیشتر شدن این حس درونشان.

 اینکه حالا چشم امید داشته باشند به دیگران.

 اما فارغ از این دو موضوعی که درباره اش صحبت کردیم، گفتیم شاید مهم ترین و اصلی ترین موضوعی که در انقلاب وجود دارد همواره ایمان هست.

 ایمان به مفهوم جمع آرزوها.

 ایمان یک موضوع پیچیده و عجیبی نیست.

 ما گفتم مواجه می شویم با جهانی که از یک طرف آن جهان سنتی است مثل اسلام و دیگر مذاهب جهان.

 اینها یک ایمان تعریف شده و یک تعصب خشک را دارند به مردم معرفی می کنند.

 خب خیلی از مردم با دیدن این تعصبات و این ایمان خشک و احمقانه و گاها منزجر کننده و پر ظلم.

 نسبت به ایمان حس بدی پیدا می کنند و در برابرشان یک جهان مدرنی هست که داره مدام تعریف می کنه که ما نیاز به ایمان نداریم.

 این ایمان رو در وجود انسان ها از بین می بره.

 حالا تصویر این دو چهره در کنار هم به ما یک تصویر مشخصی میده که حالا انسان ها به دنبال ایمان نباشن.

 در صورتی که این ایمان قوه محرکه ای است برای حرکت کردن ایمانی که متشکل از آرزوهای ما شده از آینده روشن ما شده.

 این ایمانی که می تونه قوه محرکه ای باشه که در برابر ترس هم عمل کنه.

 دیگه قرار نیست که وظیفه رو به دوش دیگران محول کنیم و فقدان این ایمان جمعی هست که باعث این خاموشی مدام میشه.

 یعنی شما وقتی با مردم صحبت می کنید خیلی ها در باب این مساله صحبت می کنن که فردا که جمهوری اسلامی نباشه چه اتفاقی خواهد افتاد؟

 خب قاعدتا من هم موافق این موضوع هستم که جمهوری اسلامی اگر نباشه هر حکومت دیگه ای باشه هم بهتر از جمهوری اسلامی هست.

 چون جمهوری اسلامی در همه زمینه ها در نهایت ظلمت راه رو به پیش برده.

 یعنی شما اگه از نظر استبداد بگید هیچ حکومتی نمی تونه همپای جمهوری اسلامی در استبداد پیش بره.

 قاعدتا اگر در زمینه اقتصادی بگید این ناکارآمدی، این عدم تخصصی که در بین مسئولین جمهوری اسلامی وجود داره، هیچ حکومتی هم پایه اش نمی تونه این کار ها رو بکنه.

 از هر بعدی که به این حکومت نگاه بکنید ما نمی تونیم به قهقرای بزرگ تر از جمهوری اسلامی برسیم.

 شاید بزرگتر از جمهوری اسلامی قهقرا اما رسیدن به یک حکومت طالبانی یا داعشی باشه که خب قاعدتا مردم ایران با توجه به این تجربه چهل و سه ساله ای که نسبت به یک حکومت دینی داشتند، حکومتی که تازه لطیف تر از اون نگاه داعشی و طالبان و القاعده ای بوده، پس قاعدتا به سمت و سوی مذهب که دیگه کشیده نمیشن.

 پس قاعدتا هر برآیندی، هر نتیجه ای فردای جمهوری اسلامی بهتر از جمهوری اسلامی است.

 اما موضوع اصلی این نیست که ما نگرانی داشته باشیم.

 یعنی مردمی باشند که نگران فردای جمهوری اسلامی باشند که به خیابان نمی آیند یا از این قشر خاکستری بودن و از لاک دفاعی خودشان در نمی آیند.

 وابسته به این است که ما برای داشتن آرزوها برای داشتن یک هدف مشخص تلاش می کنیم.

 یعنی کسی نگرانی این را ندارد که فردا جمهوری اسلامی نبود.

 ما چی کار بکنیم؟

 ای وای دیگه این همه متخصص بزرگی که شش کلاس سواد دارند حکومت را به دست نمی گیرند.

 ما از نظر اقتصادی فلج می شیم.

 دیگه کسی نیست که اقتصاد ما رو پیش ببره. نه.

 قاعدتا کسی به این فکر نمی کنه اما باید یه تصویر درست و مشخصی از فردا در پیش رو برای ما باشه که ما با میل به اون فعالیت کنیم.

 با آرزوی اون حرکت بکنیم.

 با امید داشتن به اون تصویر پیش بریم.

 پس ما باید یک آینده روشن، یک ایمان جمعی ای رو تصویر بکنیم که حالا مردمی باشند که به خاطر اون از ترس های خودشان از وحشت خودشون دور بشن این وظیفه رو و این رسیدن رو.

 به دیگران محول نکنن.

 این ایمان درونشون.

 این نگاه به آینده ی روشن.

 این نقطه ی روشن و به نوعی نور در برابر آنها را به حرکت وادار بکند.

 مثال هم درباره اش زدم.

 صحبتم درباره اش کردیم.

 در آن قسمت ویژه ای که در باب ایمان صحبت کردیم، شما خودتان را تصور بکنید در یک غار مشخصی.

 وقتی همه جا ظلمانی و تاریک است، شما به هیچ فعالیتی وادار نمی شوید.

 در انفعال خودتان می مانید.

 اما به محض دیدن یک نقطه نور به حرکت وادار می شوید.

 حالا میرید به سمت آن نور.

 و آن نور باید وجود داشته باشد تا این ایمان شکل بگیرد.

 پس مساله این نیست که حالا یک جماعتی بیان بگن بعد از جمهوری اسلامی چه اتفاقی می افتد و همه هم جواب و پاسخی داشته باشند.

 در باب اینکه فردای جمهوری اسلامی قاعدتا از جمهوری اسلامی بهتر است اما باید یک نقطه روشنی وجود داشته باشد که مردم به خاطر میل به آن حرکت کنند، آن قشر خاکستری بیدار شود و وظیفه را خودش به عهده بگیرد و در برابر ترسهایش ایستادگی کند، وجودش پر از شجاعت شود و امید قوه ای باشد برای حرکت او.

 و در نهایت هم بارها درباره اش صحبت کردیم که تمام انقلابهای جهان قوه محرکه ای مثل ایمان داشته.

 اگر انقلاب فرانسه شکل گرفته با همان ایمان به دموکراسی، به اینکه یک حکومتی لاییک تشکیل بدهند و اینکه باورمند به حقوق بشر بودند و با توجه به این ایمان راسخ بوده که شروع به فعالیت انقلابی کردند و در نهایت هم پیروز شدند.

 اگر در روسیه این اتفاق افتاده با همان آرمان های کمونیستی این اتفاق افتاده.

 مردم یک آینده، یک تصویری، یک دولت مشخصی را تصویر می کردند.

 پس این قوه محرکه ای است که می تواند قشر خاکستری را بیدار کند.

 ما بزرگترین وظیفه مان برای بیدار کردن این قشر خاکستری به نوعی ساختن ایمان و آرزو است.

 تصویری از آینده هست.

 تزریق امید هست.

 قوه محرکه ای که ساخته بشه برای اینکه اینها حرکت بکنن فرای اون قاعدتا باید از بیداری و آگاهی استفاده بکنیم.

 حالا در یک مقداری جلوتر باز بیشتر در باب این موضوع هم صحبت می کنیم در باب این بیداری و آگاهی.

 اما پیش از این یک مقداری هم باید صحبت بکنیم.

 در باب چه رفتارهایی به ضرر این بیداری عمومی هست؟

 چه رفتارهایی این قشر خاکستری رو در خود می بره، ساکت می کنه؟

 بیشتر رو به عقب اونها رو می بره و باعث میشه که اونها وارد این جریان و این چرخه نشن.

 به نظر من بزرگترین و مهم ترین دلیلی که قشر خاکستری حاضر نیست وارد حرکت بشه و یا بیشتر در لاک دفاعی خودش فرو میره خشونت است.

 وقتی تصویری از خشونت در حال جریان میشه در بین جامعه قشر خاکستری حاضر نیست که وارد این چرخه برای تغییر بشه.

 ببینید قاعدتا مردم به خاطر اینکه کشته بشن و یا بکشن به خیابون نمیان.

 یعنی قشر معمول مردم ما در باب یک سری چریک صحبت نمی کنیم.

 در باب انسان های تعلیم دیده ای صحبت نمی کنیم که فنون رزمی و دفاعی و جنگی رو یاد گرفته باشن و اسلحه به دست گرفته باشن و بعد مسلح باشن و به خیابون بیان تا مثلا جمهوری اسلامی رو بکشن.

 نمی دونم مردمی که سپاهی ها و بسیجی ها رو از بین ببرن تا به پیروزی برسن.

 ما داریم در باب مردم عامی صحبت می کنیم که طرف یه همسری داره، یه فرزندی داره، یه زندگی عادی داره، تمام عمرش یه ورزشی کرده با خانواده اش زندگی معمولی کرده، مثلا مغازه ای داشته، کارمندی بوده که زندگی خیلی عادی و روتینی رو پشت سر گذاشته.

 حالا این آدم با دیدن این خشونت حاضر نیست هیچ وقت به خیابون بیاد چرا که حاضر نیست جون خودش از بین بره و یا حتی فراتر از اون دستش به خون دیگری آغشته بشه.

 حاضر نیست کسی رو کتک بزنه، ضرب و شتم بکنه، بکشه و خشونت باعث میشه که اون قشر خاکستری بیشتر در خودش فرو بره و بیشتر دور بشه.

 من یک بار در باب این موضوع صحبت کردم.

 حتی شاید جماعتی قشر خاکستری در روزی بیدار بشن در این زمینه خاص مثل مثلا شما وقتی به تاریخ اسلام نگاه میکنید.

 ما وقتی در باب تاریخ اسلام صحبت میکنیم.

 اسلام هم یک ایمانی رو به وجود آورد.

 این ایمان قوه محرکه ای شد برای انقلاب.

 این ایمان به وجود اومده باعث رفتارهای خشونت آمیز بیشماری هم شد.

 ما میتونیم به اون مرحله رسیده که شما میبینید.

 این جامعه ای که به عنوان جامعه مسلمان تصویر شده در اون دوران این رفتارهای خشونت آمیز رو انجام میدادند.

 اما این به چند دلیل بوده.

 یک دلیل مبرهن و واضحش همون ایمان و همون تصویر در آینده بوده.

 یعنی مثلا جماعتی که میرفتند در راه وا می ایستادند و به نوعی.

 اضافه میکردند ثروت قریشیان رو بدست می آوردند.

 اینها یه آینده ای در برابرشون داشتند، یک هدفی داشتند، هدفشون هم به دست آوردن اموال آنها بود.

 حالا آنها به راحتی حاضر بودند این کار را بکنند چون در ازاش هم یک چیزی به دست می آوردند و یا رسیدن به فردایی که آن حکومت در اختیارشان باشد، حالا بتوانند به جایگاه ها و پایگاه هایی برسند و فراوان اینها تعلیم داده می شدند برای اینکه این رفتارها را بکنند.

 یعنی شما مواجه شدید حالا با ساخته شدن یک ارتشی برای آنها که فنون جنگی و رزمی را یاد می گرفت و در این خشونت و خشونت طلبی هم به نوعی غرق می شد.

 پس حتی اگر امید به یک همچین موضوعی داشته باشید، هر چند که آنجا هم قاعدتا قشر معمول و آن قشر خاکستری وارد این چرخه نمی شد، بلکه یک تعداد مشخصی بودند که به عنوان حواریون و انصار و اهل به نوعی اطرافیان محمد شناخته می شدند، وارد این چرخه ی خشونت بار می شدند نه عامه ی مردم.

 ولی اگر هم بخوایم عامه ی مردم هم وارد یک همچین چرخه ای بشن نیاز به یک سری المان ها هست که وجود نداره.

 ما وقتی داریم در باب عامه مردم صحبت میکنیم این تصویر خشونت بار قاعدتا اون ها رو به عقب سوق میده.

 قاعدتا باعث میشه که حرکت نکنن.

 یک بار هم در باره اش صحبت کردیم.

 این که شما وقتی باز هم نقطه ای به اسم ایمان نداشته باشید، چراغ روشنی به اسم ایمان در برابرتان نباشه که قوه محرکه شما باشه، آینده روشنی آرزو های مطرح شده ای تصویر نشده باشه.

 حالا این مردم به خاطر نبود ظلم به خیابون اومدن دیگه یعنی اومدن که این ظلم وجود نداشته باشه؟

 یعنی همین تصویر اتفاقاتی که در همین 2014 افتاده چه تصویری به ما میده؟

 ما مردمی رو میبینیم که به واسطه کشته شدن یک دختر به واسطه قتل یک دختر به خیابون اومدن.

 این ها اومدن که این قتل اتفاق نیفته.

 حالا وقتی یک چهره لخت و عور از جمهوری اسلامی تصویر می شود که این خشونت را دارد ترویج می دهد.

 شروع می کند به کشتن دیگران در تهران و یا فرای آن.

 حالا از طرف مقابل هم از دل مردم هم یک خشونتی شکل می گیرد قاعدتا در راستای دفاع.

 اما یک جایی می رسیم بهش که تبدیل به یک فرهنگ خشونت باری می شود.

 حالا این دست به دست هم میده تا اون قشری که اومد بیرون دیگه نیاد بیرون.

 حتی اون قشری که از ابتدا اومده نه تنها قشر خاکستری رو نمی تونه جذب کنه.

 اون قشری که از اول منفعل بوده که به واسطه اینها جذب نمی شه چراکه با خودش میگه من برای چی باید بیام تو خیابون بیام که کشته بشم و یا بکشم؟

 نه من قاتل بودم نه من برای کشته شدن می خواستم که به خیابون بیام و نه برای کشته شدن.

 می خواستم که به خیابون بیام.

 من برای یک زندگی بهتر می خواستم به خیابون بیام و این عاملی بازدارنده برای پیوستن اونها میشه و حتی کسانی که از اون نقطه ابتدایی هم اومدن برای نبودن اون ظلم به خیابون اومدن.

 حالا میبینن اون ظلم داره بیشتر و بیشتر میشه، افسار گسیخته تر میشه و حالا نتیجه میگیرن.

 تصمیم میگیرن که دیگه به خیابون نیان.

 چرا که احتمال داره هر لحظه بگیرنش. زندانشان بندازن. اعدامشون بکنن. کشته بشن.

 در خیابون با گلوله جنگی.

 با گلوله ی ساچمه ای زیر باتوم و یا خودشون دست به این کشتار بزنن در راستای دفاع از خودشون.

 و حالا حاضر نیستن این چرخه ظلم رو بگردانند و بچرخونن.

 وقتی ایمانی نیست اما شاید به واسطه وجود یک ایمانی حاضر باشن از این اتفاق هم چشم بپوشند و حاضر باشن کشته بشن. بمیرن.

 به واسطه اون ایمان در فردا اما نه به واسطه نبودن ظلم، نه به واسطه اون ظلم و بیدادی که در برابر دیدن.

 گفتیم حالا مردمی اومدن تو خیابون به واسطه قتل یک دختر.

 حالا دیگه حاضر نیستن هر روز قتل های بیشتری اتفاق بیفته.

 یک آن به این نتیجه می رسند که نبودن ما در خیابان ها باعث میشه که این قتل ها کمتر و کمتر بشه.

 تعداد کمتری داغدار بشن و بعد یک نوع حرکت رو به عقبی رو شکل میدن.

 پس یکی از اون رفتارهایی که به ضرر بیداری قشر خاکستری و حتی فراتر از اون حتی قشر فعال در انقلاب هست، خشونته.

 حالا من در باب خشونت، در باب خشم و دفاع در قسمت های آتی حتما صحبت می کنم و فرای اون در باب خود خشونت هم حتما یه قسمت مجزایی رو در همین انقلاب ایران خواهم داشت که بیشتر و بیشتر در باب این موضوع صحبت کنیم چراکه خیلی موضوع مهمی هست.

 ای موضوع بنیادینی هست در راستای پیروز شدن در یک انقلاب.

 اما در باب این رفتارهایی که به ضرر هست خشونت رو میشه ازش نام برد.

 اما حالا با توجه به این تفاسیری که دربارش صحبت کردیم که تصور کوچکی رو هم شما داشته باشید نسبت به این قشر خاکستری و این بیداری ای که ما داریم دربارش صحبت میکنیم یه تصویر کوچکی رو در برابر خودتون نقش بدید.

 اینکه یک تظاهرات کوچکی که یک عده ای از مردم که در راستای این انقلاب گفتم از همون ابتدا هم سوار این قطار شدن به خیابون میاد.

 حالا تعدادشون 100 نفره.

 تعدادشون 100 نفر هزار نفره.

 دو هزار نفره.

 این تصویر از کسانی که در خیابون میان رو مقایسه بکنید با یک تصویر از یک قشر عظیمی که به خیابون اومدند.

 یک تظاهرات دویست هزار نفری، پونصد هزار نفری، یک میلیون نفری.

 حالا تصویر این دو تظاهرات در کنار هم به ما اون برآیند کلی رو میده.

 اینکه این خشونت به واسطه تعداد کم هست که اتفاق می افته به واسطه این هستش که نیروهای سرکوبگر قدرت این رو دارن که آن ها رو سرکوب بکنن.

 حالا به جمع اونها میرن، باتوم می زنن، گلوله ساچمه ای میزنن، گاز اشک آور می زنند.

 حالا مردم چون تعداد کمتری هم دارن سعی میکنن بلافاصله دفاع کنن و درگیری به وجود میاد و قاعدتا قدرت و کفه قدرت در اختیار نیروهای سرکوبگر هستش که میتونن با تعداد زیادی هم به سمت این 500 نفر هزار نفر حمله بکنن.

 یعنی شما تصور بکنید که حالا در یک شهری بزرگی مثل تهران که چندین یگان مختلف یگان ویژه نیروی انتظامی وجود داره نمیدونم سپاه وجود داره، بسیج وجود داره، ارتش حتی وجود داره، کلی نیروهای سرکوبگر آموزش دیده وجود دارن برای مقابله با معترضین.

 حالا وقتی یک نقطه ای یک تظاهراتی اتفاق می افته 100 نفر هزار نفره به سادگی شروع میکنن به قلع و قمع کردن اینها و بعد نیرویی رو میتونن بفرستن بسیج بکنن برای مقابله.

 هزار نفر توی خیابون هستن پونصد تا نیرو اگر به اونجا بسیج بکنه بلافاصله میتونه این جمعیت رو متلاشی و از بین ببرد، خشونت بیشتر می شود، گسترده تر می شود.

 حالا این ترویج خشونت به نوعی این شکل از خشونت که خب قاعدتا شروع کننده اش جمهوری اسلامی و عوامل وحشی جمهوری اسلامی هستند، باعث به وجود آمدن یک تصویر خشونت باری می‌شود که نقطه.

 ابتدا شما مواجه می‌شوید با جمعیتی که از اول بیرون آمدند، حالا بیرون نمی آیند.

 حالا دستگیری اتفاق می افتد.

 یک عده ای دستگیر می‌شوند به واسطه دستگیری و شکنجه.

 آن عده عده ای نیستند که مثلا در گروه های مثلا چریکی فعالیت داشته باشند.

 یک تصویری ندارید از اشخاصی که آموزش دیدند برای این که بازجویی در برابر بازجویی دوام بیاورند.

 قرص سیانور داشته باشند که بلافاصله سیانور را فعال کنند و خودشان را از بین ببرند.

 شما با یک جماعت معمولی از مردم روبرو هستید.

 حالا اینها می‌توانند به واسطه همان دستگیری اول کلا از این چرخه حذف بشه.

 و دیگه به خیابون نیاد.

 میتونه به واسطه خشونتی که در قبالش اعمال شده دیگه وارد این چرخه نشه.

 عده ای میتونن به واسطه دیدن این خشونت ها دیگه وارد خیابون نشن.

 عده ای میتونن به واسطه دیدن این تصویر خشونت باری که جمهوری اسلامی تشکیل داده از اون قشر خاکستری دیگه حاضر نباشن بیان.

 و این به ضرر اون حرکت کلی و اون پیروزی نهایی هست.

 اما شما این تصویر رو در کنار یک جمعیت دویست هزار نفری، پونصد هزار نفری و یا یک میلیون نفری بزارید.

 حالا یک جمعیت یک میلیون نفری در تهران شلوغ شده و شلوغ کردن که حالا در باب این مساله و شلوغی این اعتراضات و شکل گیری اش هم صحبت خواهیم کرد در قسمت های آتی.

 اما ما با همین تصویر میریم جلو که یک میلیون نفر در یک خیابانی مثل مثلا خیابون انقلاب تا میدون آزادی شلوغ کردن و در خیابون هستن.

 حالا کدوم حکومتی قدرت مقابله با اونها رو داره؟

 حالا چه حکومتی میتونه در برابر این سیل خروشان ایستادگی بکنه؟

 چه تعداد نیرویی میتونه برای مقابله با اونها بسیج بکنه؟

 اون نیرو هایی که میان در برابر انسان هستند دیگه اونها فارغ از این که قاعدتا احساسی ندارن، قاعدتا پر از خشم و خشونت هستن.

 قاعدتا تعلیم دیدن برای این درنده خویی.

 اما ترس در وجودشون شعله ور هست مثل بقیه انسان ها.

 اینها احساسات ذاتی است که با هیچ تعلیمی از بین نمیره.

 یعنی شما ترس رو که نمیتونید در وجود کسی بکشید.

 پس وقتی یک تعداد بزرگ و عظیمی رو در برابرش ببینه هیچ وقت نمیتونه دست به گلوله ببره.

 چرا که میدونه این خشم و خشونت مردم در راستای دفاع اگر بیدار بشه چیزی از او باقی نخواهد ماند.

 و حالا در برابر این جمعیت بی شمار خشونت هم قاعدتا از بین میره.

 حالا اینها قوه اجرائیه ای دارن که میتونن هر کاری رو انجام بدن و حالا میتونه قشر خاکستری رو مدام بیدار و بیدارتر کنه.

 جماعتی که در خونه نشسته اند به عنوان اون قشر خاکستری حالا ببینن دویست هزار نفر در یک خیابان اومدن به بیرون، قاعدتا میان و به آنها ملحق میشن.

 حالا قدرت این دویست هزار نفر رو در خیابون ببینن.

 فرداش میبینید که سیصد هزار نفر، پونصد هزار نفر به همون جمع اضافه شدن.

 و ما شاهد این بیدار شدن هم خواهیم بود.

 پس تفاوت در همین است.

 یک خشونت کمتر، هزینه کمتر، بیدار شدن بیشتر.

 و اینها اون نقاطی است که ما باید براش برنامه ریزی بکنیم.

 یعنی ما نباید به انقلاب به شکل به چشم یک احساسات نگاه بکنیم.

 به شکل به نوعی غلیان احساساتمون نگاه بکنیم که حالا یک شلوغی شده باید همه بریزن تو خیابون سریع حرکت رو تموم بکنن و ما به پیروزی برسیم.

 انقلاب یک پروسه است.

 برنامه ریزی نیاز داره.

 هدفمند باید به پیش بره.

 برنامه های مشخص و باعث بشه که اینها آزموده تر بشن.

 هر کدوم از این حرکات باید باعث بیدار شدن بیشتر اون قشر خاکستری بشه.

 در صورتی که این تعداد کم باشه لطمه میزنه.

 حتی به بدنه ای که فعال در انقلاب دارن شرکت میکنن.

 اما اگر این تعداد بیشتر باشه قشر خاکستری رو بیشتر به سمت خودش جذب میکنه.

 شما در نظر بگیرید یک جمعیت صد هزار نفری وقتی داره تو خیابون حرکت میکنه و اعتراض میکنه حالا مردمی که بیننده این حرکت هستند به اون میپیوندند چون احساس ترس کمتری میکنن.

 چون حالا دارن میبینن یک جماعت بزرگی داره برای حقش پیش میره.

 حالا میبینن که نیروهای سرکوبگر جرات نزدیک شدن به اونها رو نداره.

 حالا میبینید در طول همون حرکت هم به اون تعداد اضافه و اضافه تر میشه.

 اما اگر این جماعت یک جمعیت پونصد نفره ای باشن خب قاعدتا کسی جرات اضافه شدن رو نداره.

 حتی وقتی داره نگاه میکنه احتمال میده که شاید همین لحظه با وارد شدن من باعث دستگیری من بشه و معلوم نیست چه سرانجامی خواهم داشت.

 وقتی میبینه نیروی سرکوبگر در برابر اون پونصد نفر در برابر آن هزار نفر وحشیانه عمل می کند، گلوله میزنه، گلوله ساچمه میزنه، این ترس رو بیشتر و بیشتر میکنه.

 باز بیشتر در پی این هست که دیگرانی اضافه بشن.

 چرا من باید اضافه بشم؟

 اما اون تظاهرات شلوغ و گسترده باعث میشه که بیشتر و بیشتر قشر خاکستری هم بهش اضافه بشه.

 اما نکته مهم در باب این قشر خاکستری بیداری و آگاهی هست.

 یعنی ما باید مدام این موضوع رو تکرار کنیم که ما با آگاهی می تونیم این قشر خاکستری رو به بیداری برسونیم.

 منظور و مفهوم از آگاهی رساندن به دو بخش مختص میشه درد و درمان.

 یعنی شما در باب یک موضوعی به اسم جمهوری اسلامی و تمام حکومت ها و تمام تفکرها چندین بار دربارش صحبت کردیم.

 ما نیاز به انقلاب درونی در بین انسان ها داریم.

 مردمی که تغییر بکنند تفکر این مردم تغییر کنه.

 حالا وقتی اون انقلاب فردی اتفاق افتاد، تبلور اون رو در اجتماع هم خواهیم دید.

 حالا تبدیل به یک انقلاب اجتماعی میشه و در نهایت ما رو به انقلاب سیاسی هم میرسونه.

 تمامی انقلاب ها یک شروع کننده، یک جرقه زننده ای به عنوان انقلاب فرهنگی داشته.

 این انقلاب فرهنگی هم از دل مردم شکل گرفته.

 یعنی مردم به صورت فردی این انقلاب رو در خودشون دیدن.

 حالا این تغییر رو در خودشون دیدند و این رو به صحنه اجتماعی آوردند.

 وقتی این انقلاب شکل بگیره، حکومتی در برابرش نیست که بتونه خواسته های اونها، عقاید اونها، باور اونها رو در بر بگیره.

 یعنی وقتی نگاه جمعی مردم ایران نسبت به یک موضوع مشخص به عنوان مثال همون اعدام کردن.

 وقتی این انقلاب شکل بگیره یا در باب موضوعات دیگه من مثال زدم همین الان به ذهنم رسید.

 شما در نظر بگیرید در باب احترام به حقوق زنان این تساوی و برابری بین زنان وقتی جماعت ایرانی این انقلاب درونشون شکل بگیره این احترام رو به حقوق زنان قائل بشن.

 وقتی مردم درونشون این انقلاب شکل گرفته و حالا باور دارند که زن همتای مرد هست، همتای او محترم هست، حقوق او قابل احترام هست، باید از حقوق برابری برخوردار بشه.

 حالا وقتی این انقلاب فردی به سطح اجتماعی می رسه و اون انقلاب فرهنگی اتفاق می افته، حالا جماعتی هست که اون حکومت در برابر رو لایق خودش نمی دونه.

 برآیند خودش نمی دونه شنیده شدن صدای خودش رو در اون حکومت، در اون مجلس نمی بینه.

 ما امروز هم می بینیم که این صدا شنیده نمی شه اما باید این جنبه عمومی تر پیدا کنه در بین همه مردم این انقلاب شکل بگیره.

 پس ما وقتی در باب بیداری صحبت می کنیم در ابتدا باید چشم امیدمون به آگاهی رسانی به دیگران باشه.

 این آگاهی رسانی هم به دو بخش تقسیم میشه.

 شما تصویری از درد و در عین حال درمان رو باید مطرح کنید.

 حالا در هر شکلی.

 یعنی کسی که شاعر هست.

 کسی که نویسنده هست.

 کسی که روزنامه نویس هست.

 کسی که انسان عادی هست.

 داره با دوستش صحبت میکنه.

 نمیدونم سر کلاس با هم میرن.

 هر کسی در هر جایگاهی که هست.

 در نهایت همه مردم.

 کسانی که این انقلاب درون خودشون شکل گرفته حالا باید این انقلاب رو منتقل به دیگران بکنن.

 حالا باید در باب اون درد در ابتدا صحبت بکنن.

 دردی که ما می شناسیم.

 دردی که جمهوری اسلامی هست.

 دردی که در طول این سالیان بر ما روا شده.

 از حقوق زنان.

 از سرنوشتی که برای زندانیان سیاسی اعمال کردن.

 از کشتارها و وقایعی که شکل دادن. از ناکارآمدی. از.

 و زمینه اقتصادی از فسادی که وجود دارد و الی آخر.

 اینها دردهایی است که ما داریم مطرح می کنیم اما در کنار این دردها نیاز هست که درمان مطرح بشود.

 خیلی به مراتب بیشتر از بیان دردها.

 ما نیاز به گفتن درمان ها داریم.

 یعنی من حس می‌کنم که امروز خیلی از مردم به این آگاهی در باب جمهوری اسلامی رسیده‌اند که جمهوری اسلامی چه وقایعی را رقم زده، چه کشتارهای وحشیانه و شکنجه هایی را رقم زده اما ما در قبال این نیاز به درمان داریم.

 حالا وقتی داریم در باب درمان صحبت می‌کنیم، این انقلاب قرار است که شکل بگیرد.

 آن ایمان قرار است که شکل بگیرد.

 اگر جمهوری اسلامی را داریم که در سال 57 جوانان این مملکت را بیش از چهار هزار از این جوان ها را اعدام کرده و دار زده و فقط و فقط به واسطه باورها و عقایدشان این قتل عام را شکل داده.

 ما باید درمان را در نبود اعدام ببینیم.

 ببینید ما باید درمان رو در برابر این اعدام وحشیانه در برابر این قوانین وحشیانه تسریع کنیم.

 حالا ما یک درمانی رو داریم مطرح میکنیم که اون نبود این عمل وحشیانه هست.

 این قتل نفس هست.

 حالا ما داریم تصویری میدیم که این اعدام همتا و هم پیاله قتل نفس هست.

 حالا ما این درمان رو مطرح میکنیم که اگر قانونی نوشته بشه که در اون اعدامی وجود نداشته باشه مردم میتونن به اون زندگی درست برسن.

 حالا دیگه قرار هست دیگه شصت و هفتی تکرار نشه.

 زمانی که ما اعدامی نداشته باشیم.

 حالا این یک موضوع مشخص هست در باب بقیه مسائل.

 شما درد رو میشناسید؟

 این ترویج خیانت قانونی اسلامی به مفهوم اینکه یک مرد میتونه چهار زن رو اختیار کنه.

 به عنوان مثال این در عرف مردم ایرانی اصلا جا نیفتاده.

 یعنی این یک ضد ارزش هست اما ما باید این رو تصویر بکنیم در قانون کشورمون که غیر قانونی باشه در قوانین ما.

 حالا این اون درمان هست.

 حالا قوانینی که زن ستیزانه هست باید از بین بره.

 حالا باید مطرح بشه قوانینی که در حمایت از برابری هست.

 حالا با مطرح کردن این قوانین این شکل از قوانین شما اون ایمان رو می سازید، اون آرزو رو می سازید، اون تصویر رو در اختیار می ذارید، اون درمان رو تصویر می کنید و حالا شاهد اون انقلاب هستید.

 پس وقتی ما داریم در باب آگاهی صحبت می کنیم، همتای درد باید از درمان هم صحبت بشه و این دو مکمل هم هست برای بیدار کردن مردم، برای بیدار کردن اون قشر خاکستری.

 حالا اون قشر خاکستری می تونه با یک ایمانی وارد این جریان بشه.

 پس ما تا اینجای بحث در باب موضوعات مختلفی صحبت کردیم و در نهایت ما به یک نقطه رسیدیم که تنها راه برون رفت از جمهوری اسلامی بیداری قشر خاکستری است برای تمام اتفاقات مهم و عمده ای که قرار است در جهان رقم بزنیم.

 ما نیاز داریم که این قشر خاکستری را بیدار و وارد میدان کنیم.

 حالا برای این موضوع باید یک سری از موضوعات و المان ها را در نظر بگیریم.

 باید با آگاهی رساندن به آنها بیداری آنها را رقم بزنیم.

 باید با ساختن یک ایمان جمعی و مشخص آنها را امیدوار به آینده کنیم.

 باید این مسیر را دور از خشونت تصویر کنیم تا ترس و وحشتی برای آنها به وجود نیاید.

 تا این تصویر مشخص و روشن را در برابر آنها رقم بزنیم.

 حالا این روزی که این بیداری شکل بگیرد و قشر خاکستری به میدان بیاید، پایان جمهوری اسلامی هم در همان روز است.

 هر قدرت فائقه ای در جهان با بیداری عمومی هیچ راهی ندارد.

 در پیش رو فقط و فقط محکوم به نابودی است.

 یک تظاهرات یک میلیونی دو میلیونی در ایران، یک تحصن یک میلیونی یا دو میلیونی در ایران.

 یک اعتصاب سراسری در ایران جمهوری اسلامی رو فلج میکنه.

 جمهوری اسلامی هیچ راهی در برابر ندارد.

 نیروهای سرکوبگر او که امروز دارند مردم را می‌زنند حالا هر کسی به هر زبانی در برابر این وحشی خویان می ایستد، صحبت می‌کند، از خودش دفاع می‌کند، شعر می‌گوید، کتاب می‌نویسه، مقاله مطرح می‌کنه، باهاشون صحبت عادی می‌کنه، برای خاموش کردن اونها، دیدن یک جمعیت یک میلیونی اونها را خاموش خواهد کرد.

 یعنی ما باید بدونیم نقطه ی روشن در برابر ما رسیدن به اون بیداری عمومی هست.

 بیدار شدن اون قشر خاکستری برای اتفاقات جمعی و در کنار هم هست.

 تحصن میلیونی هست.

 اعتراضات و اعتصابات سراسری هست.

 حالا یک تظاهرات یکی دو میلیونی در خیابان هست.

 همون طوری که من دربارش صحبت کردم هر خواسته ای که در بین مردم داره مطرح میشه از حکومت های خارجی که بیایند و صحبت بکنند و حرف های بی خاصیت بزنند.

 در آن روز شما شاهد تمام آن اتفاقات هستید.

 قشر خاکستری و اضافه شدنش را شما در آن روز خواهید دید.

 بیشتر شدن و این سیر این سیلی که شکل بگیرد را شما شاهدش خواهید بود.

 سرازیری این رودخانه ها در کنار هم برای به وجود آوردن یک اقیانوس عظیم را شما شاهدش خواهید بود.

 ساکت شدن و درماندگی و ترس در سران حکومت تا اعوان و انصار و اراذلی که در خیابان به عنوان نیروی سرکوبگر دارد را در برابر چشمانتان خواهید دید.

 نیرویی که دیگر حاضر نیست اسلحه را بالا ببرد و حاضر نیست نزدیک به آن مردم بشود.

 چرا که در برابر یک جمعیت دو میلیونی هیچ چیزی در برابرش نیست به جز شکست.

 و آنجا شما شاهد تمام این اتفاقات هستید و برای رسیدن به آن بیداری جمعی و به نوعی بیدار شدن قشر خاکستری نیاز به موضوعاتی از جمله آگاهی رسانی دارید.

 آگاهی رسانی در زمینه درد و درمان هر دو همسو و همتای با هم.

 ساختن یک ایمان جمعی، کم کردن خشونت.

 اینها دست به دست هم میده تا این قشر خاکستری بیدار بشه و ما به پیروزی نزدیک تر بشیم.

 در باب مسائلی که تو این قسمت صحبت کردم قاعدتا توی قسمت های دیگه هم بیشتر و با تفصیل بیشتر هم صحبت خواهیم کرد.

 اما در نهایت با مطرح کردن این موضوعات باید به یک برآیند کلی برسیم.

 برای اینکه هزینه ها رو پایین بیاریم، سرعت پیروزی رو بالاتر ببریم و یک آینده روشن و مشخصی رو برای آینده خودمون تصویر کنیم.

 

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

دانلود رایگان کتاب، آثار نیما شهسواری، برای دسترسی به کتاب بیشتر صفحه را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.
0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات
برخی از کتاب‌های صوتی نیما شهسواری
برای دسترسی و دانلود رایگان تمامی عناوین، صفحه کتاب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

برخی از برنامه‌های پادکست به نام جان

برای دسترسی رایگان به همه‌ی عناوین پادکست صفحه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری

می‌توانید با کلیک بر روی تصویر تازه‌ترین کتاب نیما شهسواری، این اثر را دریافت و مطالعه کنید

به جهان آرمانی، وب‌سایت رسمی نیما شهسواری خوش آمدید

blank

نیما شهسواری، نویسنده و شاعر، با آثاری در قالب  داستان، شعر، مقالات و آثار تحقیقی که مضامینی مانند آزادی، برابری، جان‌پنداری، نقد قدرت و خدا را بررسی می‌کنند

جهان آرمانی، بستری برای تعامل و دسترسی به تمامی آثار شهسواری به صورت رایگان است

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال گزارش

گزارش شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.