Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

داستان کوتاه صوتی خون

راهی برای دریافت، تماشا و شنیدن داستان کوتاه صوتی خون اثری از نیما شهسواری

به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم داستان کوتاه صوتی خون در شبکه‌های اجتماعی

مشخصات داستان کوتاه صوتی خون

عنوان : خون

کتاب : سبوعیت

نویسنده : نیما شهسواری

زمان : 20:58

موسیقی :

نامشخص

با صدای : نیما شهسواری

متن داستان کوتاه خون

به دور صحن گردی مردمان بسیاری نشسته‌اند، آنان سالیان درازی است که دور این صحن گرد به تماشا ایستاده‌اند

صدایی زمین و آسمان‌ها را پر کرده است

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

صدای مدام از دل آدمیان تکرار می‌شود و صحن را به خون می‌کشاند

وای که چه بیشمارانی را به دل این صحن آوردند

نخست دو سگ را به رو به روی هم نشاندند، مردمان با صدای فریاد هورا کشیدند و برای جنگ آنان دندان تیز کردند آنان بوی خون را می‌بلعیدند و با صدای نقاره‌ای دو سگ به روی هم دندان کشیدند، دندانی که به دست مردمان تیز شده بود، سگ‌هایی که برای این کار پرورانده شده بودند، آنان را با خون آذوقه دادند، آنان را به شراب خون سیراب کردند، نگذاشتند تا نوری ببینند، نگذاشتند تا مهر را به چشم ببینند و حال دو تن آنان را گرفته‌اند، آنان را به سوی هم رها می‌کنند و مردمان نیم‌خیز به صحن چشم می‌دوزند

دندان‌ها به جان یکدیگر فرو می‌رود، وای خون

خون آمد و مردم را شادمان کرد صدا شنیده می‌شود

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

دریدن آغاز شده است، سگان یکدیگر را تکه و پاره می‌کنند، آنان به روی هم دندان می‌کشند و به تیزی دندان تیغ می‌گشایند و خون می‌ریزند، بدنی یکی تکه شده است، تکه‌ای از گوشتش بر زمین ریخته و بوی خون را مردمان می‌بلعند فریاد می‌کشند

بدرید

تکه‌ای از گوشت یکی از سگ‌ها بر دندان دیگری است، فریاد می‌زند، زوزه می‌کشد، از رنج به زمین می‌افتد و مردم خونخوارانِ با چشمانی به رنگ خون فریاد می‌زنند

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

سگ بر زمین افتاده دوباره بر می‌خیزد و این بار نور تازه‌ای به چشمان مردمان آزمند به خون می‌دمد، خون به شقیقه‌های آنان می‌دمد، یکی فریاد می‌زند:

او را آماده دریدن کنید

کسی سگ بر زمین را با وردی که آرام بر گوش او می‌خواند به پیش می‌راند

به قدرت در آی از او شو، تو به قدرت از آزمندان خواهی بود

سگ پیش رفت گوش سگ در برابر را به دندان گرفت، کند

او گوش را برید، به دهان برد و بر زمین انداخت، خون از میان گوش بریده از جای مانده آن فوران کرد و بر زمین ریخت و بوی خون تمام صحن را پر کرد، مردمان شادمانه تر از پیش فریاد زدند و تکرار به دریدن دادند، آن‌قدر خون را می‌پرستیدند که به فورانش این‌گونه مستانه فریاد می‌زدند و این‌گونه شد که یکی از سگ‌ها دیگری را از خرخره گرفت و بر زمین کوفت،

صدای جا‌ن‌فرسایی عالم را به درد واداشت و مردمان در صحن دوباره فریاد زدند

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

سگی مرد، با خرخر‌ه‌ای پاره شده همه جا خون بود، تمام صحن را خون گرفت و این‌گونه بود که جماعت با ولع بو می‌کشیدند، چشمانشان خون می‌دید، آنان فریادکنان طالب رزم تازه‌ای شدند و این‌گونه بود که دو قفس از دو طرف باز شد و دو شیر به پیش رفتند

شیر بودند، گاو بودند، سگ بودند نمی‌دانم اما هر دو طرف حیوان بود، حیوانی که از برای حریم و غذا می‌جنگید نه به شادی مستانه خون دیدن و خون پرستیدن، اما آدمی خون را پرستیده بود و حال به عطش از آنچه می‌پرستیدند، آنان را به جنگ هم واداشتند

واداشت تا بدرند و این‌گونه بود که شاخ‌ها به هم خورد، لگدها یکدیگر را خرد کرد، دندان‌ها به جان فرو رفت، تیزی چنگال‌ها به خون طلبید و همه جا را خون گرفت و مردمان فریاد زنان خواندند

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

خون آمد و به جریان در آمد، آمد و رودخانه‌ای از خون تراشید و همه را مست خود کرد، اینان طالب دیدن خون بودند و حال خون‌های بسیار به زمین بود،

خون همه‌ی صحن را گرفت، دندان در گوشت تن، زوزه‌ها، عربده‌های انسان، همه و همه فضا را خون‌بار و خون‌آلود کرد و تلاوت شد برای دریدن‌های بیشتر،

باز هم یکدیگر را می‌دریدند، دوباره به خون یکدیگر را دریدند آنانی که در این بازی به مهره‌های قساوت انسان بدل شدند و این دوپای بیمار آنان را به خون و طلب خون به جنگ واداشت

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

ندایی زمین و آسمان را پر می‌کرد و دندان بیشتر به وجود می‌برد، جان را بی ارزش و خار می‌شمرد و تنها خون را می‌طلبید، خون آنچه بود که انسان طالبش بود و آدمی در این وادی مستی مستانه هلهله سر می‌داد

چند فیل یکدیگر را با پای‌کوب کردن کشتند؟

چند گاو یکدیگر را به شاخ دریدند؟

چند شیر دندان بردند و چند گرگ به چنگال دریدند؟

نمی‌دانم شمارشان بسیار بود می‌دریدند و با ندای آدمیان با ورد آنان می‌کشتند و خون می‌ریختند و مدام خون کف صحن بالا و بالاتر می‌رفت،

چشم‌های آدمیان جز خون چیزی را ندید، همه جا را خون فرا گرفته بود و حال با چشمانی قرمز به رنگ خون به خون بر صحن چشم دوختند آن‌قدر بالا آمد که به نزدیک آنان رسید،

باز ناله بود، فریاد بود، شیون و زاری بود، استخوان‌های شکسته

گوشت‌های بر زمین افتاده، دندان‌های بر تن و خون بر زمین ریخته و ندایی که آسمان و زمین را در می‌نوردید

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

یکی از همان مردمان بود که سر به درون خون بر صحن برد دست را به درون برد و ناگاه با دست پر شده از خون بازگشت و آن را به کام فرو برد

فریاد کشید

می‌درم

من درنده‌ی درنده خویانم

من آمده‌ام تا به خون ریختنم ببینید و لذت برید

مردمان به سجود او را پرستیدند، او را بزرگ داشتند و قدرت او را کرامت بخشیدند، به تبرک بودن او باز فریاد زدند

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

دروازه‌های قفس‌ها گشوده شد

آدمی بر صحن بود و سگی را در برابر دید، او را تعلیم به کشتن دادند و آدمی تعلیم به خون دید و حال در چشم بر هم زدنی با ضربتی سگ را بر زمین کوفت،

مردمان از دیدن همتای نیرومند خود هلهله سر دادند و قفس‌ها باز هم گشوده شد

شیرها آمدند، خرس‌ها حمله کردند و فیل‌ها دوره‌اش کردند، به تیغ تیز آدمی آنان را درید

تیغی را به اندرون قلب فیل برد، فیل با صدایی نالان با همه‌ی هیبتش به زمین افتاد،

شیر بر جای خشک مانده بود که شمشیری سینه‌اش را درید و بر زمین افتاد زوزه می‌کشید او از این درنده خویی مانده بود، نتوانست تکان بخورد، آدمی آزموده فریاد می‌زد

بیایید تا همه‌تان را بدرم

خرس پا به فرار گذاشت، او را تحمل این‌گونه قساوت نبود و آدمی او را به تعقیب و با خنجری بر دست به زمین افکند، از پشت جانش دریده شد و مردمان هلهله‌کنان سرورشان را ستودند

ارباب درندگان

پادشاه بربران

حاکم مرگ دهندگان

شعار می‌دادند و مستانه فریاد می‌کشیدند تا گاوها در آمدند

ارباب به روی سکویی رفت و فریاد زد

بدرید، گاو پیش را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

مردمان بر صحن‌ها با تیغ‌ها تیز به پشت گاو کوفتند، او می‌دوید و هر کس تیغی می‌زد، ارباب هم تیغ می‌زد، دیگر کشتن میانه‌دار نبود حال تنها خون و خون‌ریزی، شکنجه و قساوت میدان‌دار بود، پس همه دریدند و گاو را تکه تکه کردند، خون به زمین می‌ریخت، دوباره گاو به میان آمد، باری شیری را دریدند، باری فیلی را و هر بار کسی برای دریدن میانه دار بود و همه به این دریدن‌ها بارور شدند و به نهای هر چه دریدن بود ارباب به بالای گودی رفت و فریاد زنان خواند چه کس درنده‌ترین درندگان است

مردمان فریاد زدند

تویی ارباب

ارباب ندا داد حال فرزندان خلف من برای دریدن به پیش روند و این‌گونه بود که صحن به آدمی و دریدن دوباره خونین شد

همه دیدند که مردمان در برابر هم ایستاده‌اند، به روی صورت هم مشت می‌کوبند، آنان یکدیگر را تکه و پاره کرده‌اند، شاید دندان می‌برند، شاید چنگ می‌کشند، شاید پا می‌کوبند و شاید شاخ می‌زنند

از تمام این کوفتن‌ها سود میانه خون بود، خونی که جاری شد و مردمان را به فریادی فرا خواند

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

خون می‌آمد، گاه به واسطه‌ی مشت‌ها

گاه با تیغی در دست و گاه به فرمان امیران، دار زدن‌ها، سر بریدن و تکه پاره کردن‌ها، همه هم را می‌دریدند و این صحن مدام در خونی بزرگ غرق بود و به دریدن ندا می‌خواند

ارباب فریاد می‌زد:

بیشتر بدرید با تمام توان بدرید بدرید و خون بریزید

دو طرف مبارزه را دو مرد پر کردند، آنان که در قفس‌های خونین به مشت و لگد یکدیگر را می‌دریدند، خون از ابروان می‌ریخت و مردم را در میان صحن دیوانه‌تر می‌کرد

گاه دو زن یکدیگر را دریدند، گاه به شمشیر در دست، گاه با چوب‌های بزرگ، گاه در میادین نبرد، گاه با تفنگی سر پر،

گاه بر چوبه‌ی دار و با ضربه‌ای بر چهارپایه‌ها، حتی دست بریدند، چشم در آوردند، اسید ریختند، جان بردند و خون خوردند

همه می‌کشتند و صدای مردمان با ندایی بلندتر فریاد می‌زد

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

تمام این تصاویر را همه دیدند و به چشم همه چیز را پرستیدند و این ارزش را پاس داشتند و همه چیز در این جنون خونبار ادامه کرد، آنان در میان همین دیدن‌ها طفل آوردند، در میان همین خون بود که کودک زاییدند، آنان را به دیدن همین خون پروراندند و این‌گونه هر چه از تعالیم بود به دریدن پیش رفت و هر بار به هر کوی و برزن صدایی فریادکنان می‌خواند

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

کودکان بر پشت میزهای کوچکشان در حالی اوقات می‌گذرانند که در حال دریدن‌اند، گاه بچه‌ای همسال را با مشت دریده و گاه حیوانی را با آتش دریده‌اند، آنان هر چه دریده و ندریده را به بازی بدل کرده و حال در میان کودکی می‌آموزند که باید بدرند، باید درنده باشند که انسان درنده ترین جانداران است

فردای همین روزها است که آنان بیشمار همان کودکان پیشین که بوم زندگیشان به خون ریخته رنگین شده است در میدان‌ها می‌درند

کجا؟

گاه در میان همین صحن‌ها

گاه در دل خیابان‌ها

گاه در میدان جنگ و برخی تعلیم دیده تا به فرمان بدرند و ببین که ارباب چه می‌خواند

حربیان را بدرید

کافران را بدرید

مسلمان را بدرید

مجوسان را بدرید و جانان را بدرید و ببیند که همه در حال دریدن‌اند

اما بازی به اینجا افاقه نکرد و میدان دایر و آن صحن خون‌آلود ادامه داشت تا بدانجا ادامه کرد که کودکانی را زاییدند تا بدرند، از همان کودکی، آنان زاییدند تا بدرند آخر ندایی زمین و آسمان‌ها را پر می‌کرد

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

آنان به ندای آسمانی پاسخ گفتند و ساخت‌اند بسیاری را برای دریدن و حال در میدان کودکان یکدیگر را می‌دریدند، از دور کودکی حمله برد او رفت و با دندان کودک دیگر را به دهان گرفت، او را به زمین کوفت و صدای ناله‌اش را به آسمان برد می‌شنوید این صدای ناله‌ی او است اما کسی او را ندید، ندای او را نشنید، زوزه سگ را ندید و تنها خون بود که او را سیراب کرد و حال در میان این جنگ سبوعانه دو کودک یکدیگر را به تیر تفنگ دشنه دندان و چنگال پاره می‌کنند و باز ندایی همه جا را پر کرده است

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

این ندا را مردمان دادند و به آخرش ارباب بر تخت نشسته با نگاهی به آنان که دور تا دور صحن را پر کردند این‌گونه فرمان داد

بدرید، یکدیگر را بدرید

بدرید تا ما خون ببینیم

حال صحن بر جای است، اما دگر در صحن کسی نیست، امری آمده و حال هر که دور صحن نشسته بود دیگری را درید

از دورتری آنان را می‌بینم، می‌بینم که کسی دندان به خرخره بغل دستی خود برده است، یکی انگشت بر حدقه‌ی چشم دیگری و دیگری با پا نزدیک‌ترین جان نزد خود را به زمین می‌کوبد، همه را می‌بینم و این گرداگرد صحن است که در حال دریدن است و ارباب که از دیدن خون رضا شده حال خود خون می‌خواهد

او رفت و در میان همه گشت تا خون قدسی خود را بجوید او کسی را درید و پاره پاره کرد و فریاد زنان در این سبوعیت همه را به تلاش بیشتری فرا خواند چندی نگذشت که همه هم را دریدند و کسی جز خون باقی نماند، دیگر هیچ به میان نبود تا آنان را ندایی دهد، آخرین خون‌پرستان همان ارباب بود که بعد از گرفتن قربانیان بسیار آن‌قدر خون خورد تا مرد و هیچ دگر باقی نماند،

حال میدان تماماً خون است، همه چیز به میان خون غرق شده و دیگر هیچ باقی نمانده است و من ندایی را آرام برای جانان جهان می‌خوانم

مهر را گران‌بها دارید که همه چیز به نزد او است

تفاوت نیست که من را دریده‌اند یا در حال دریدن من‌اند، تمایز نیست که شکنجه‌ام کنند، به دار بیاویزند از پا آویزان شوم و دست و پایم را ببرند، جلادی که به بالای سرم ایستاده است را نیز به همین خطاب خواهم کرد

هم‌جان مهر را گران‌بها دار که همه چیز به نزد او است…

7 1

پخش داستان کوتاه صوتی خون

پخش تصویری داستان کوتاه خون

پخش داستان کوتاه صوتی خون از اسپاتیفای

پخش داستان کوتاه صوتی خون از یوتیوب

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های صوتی
برای دسترسی به همه‌ی عناوین، صفحه کتب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.

0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

برای دسترسی به همه‌ی کتابها صفحه کتاب را دنبال کنید...

برخی از داستان‌های صوتی

برای دسترسی به همه‌ی عناوین صفحه مربوطه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

چرا ثبت نام در وب‌سایت جهان آرمانی؟

شما با ثبت نام در وب‌سایت جهان آرمانی می‌توانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید

وب‌سایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان

بی‌شک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست

اما شما با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی می‌توانید در این بستر نگاشته‌های خود را منتشر کنید

این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب می‌شود که بی‌شک برای درج مطالب شما بستر کامل‌تری را فراهم آورده است،

 

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

عضویت در خبر نامه وب‌سایت جهان آرمانی

پرتال دسترسی به آثار

blank

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال گزارش

گزارش شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.