در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
قسمت چهل و پنجم : پاک کردن صورت مسئله
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 34:18
با صدای : نیما شهسواری
پادکست به نام جان به صورت ویژه برنامه با موضوعات مختلف و همچنین به صورت قسمتهای پادکست به نام جان پیرامون مرام آرمانی منتشر میشود
پاک کردن صورت مسئله
گاه آدمی به جای ایستادن در برابر مشکلات با پاک کردن صورت مسئلهها درمانی میابد که هزاری درد در انتها فدیه میدهد و وای از آن روزی که این حرکت مبدل به ارزش جمعی شود آنگاه جامعه هر روز در حال دردتراشی خواهد بود
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان توی این قسمت مشخص ما قرار هست در باب این نگاه و این آفت بزرگی که وجود داره صحبت بکنیم.
در باب تمامی مسائلی که ما میشناسیم در دنیای پیرامونمون.
یک آفت بزرگی در بین نگاه جمعی وجود داره و اون هم پاک کردن صورت مسئله هست.
اینکه ما به ریشه ها نگاه نمیکنیم.
یعنی اگر یک موضوعی با ما مطرح میشه ما در پی اینکه ریشه ی این مسئله چی هست بر نمیایم و تنها و تنها سعی میکنیم به عواملی که وجود دارد بپردازیم.
یعنی شما وقتی مواجه میشوید با یک موضوع به جای اینکه نزدیک بشوید به معنایی که در آن نهفته هست، ریشه نگاهتان را بر پایه مصادیق میگذارید، به ریشه آن امر توجهی نمیکنید.
فارغ از اینکه بخواهید در باب آن مساله یک راهکار و یک درمانی را ارائه بدهید، بیشتر نگاه را معطوف به این میکنید که چه شاخ و برگی در برابر شماست.
یک درخت تنومندی در برابر شما قرار گرفته در باب تمامی مسائل.
حالا فارغ از این که شما بخواهید یک نگاه گسترده ای داشته باشید و به این ریشه در برابر نگاه بکنید و برای از میان بردن آن ریشه تنومند تلاشی بکنید، شاخ و برگ ها را کنار میزنید و دوباره شاهد سر برافراشتن این شاخ و برگ ها هستید.
از میان بردن این شاخ و برگ ها شاید یک پیروزی لحظه ای برای شما داشته باشه.
شاید برای چند صباحی شما رو به خواسته هاتون نزدیک بکنه اما این ریشه تنومند در خاک دوباره شاخ و برگی رو پدید می آورد.
تو این قسمت مشخص بیشتر قرار هست که ما در باب این مسئله صحبت بکنیم.
در باب این دور شدن نگاه ما از ریشه ها، در باب این پاک کردن صورت مسئله ها، در باب از میان بردن شاخه ها و شاخسار ها و برگ ها و معطوف نکردن نگاهمان به ریشه در برابر.
در باب این معنای مشخص میخواهیم صحبت بکنیم قاعدتا مصادیق بیشماری داره.
اما هدف ما از این برنامه مشخص این هست که در باب این معنا صحبت بکنیم مصادیق رو که هر کسی در خلوت خودش بهش فکر بکنه و براش هزاران هزار مثال هم به وجود بیاره.
سعی میکنیم در باب مصداق و مثالی هم صحبت بکنیم تا فهم این مسئله راحت تر و ساده تر میشه.
اما موضوع مهم در میان گذاشتن این معنای مشخص است.
معنای مشخصی که ما را از نگاه کردن به ریشه ها دور کرده.
در باب تمامی مسائل.
یعنی اگر شما دارید در باب جمهوری اسلامی و شرایطی که جمهوری اسلامی پدید آورده فکر میکنید و صحبت میکنید، گاها شاهد هستید که در بین خیلی از شخصیت هایی که به عنوان اپوزوسیون شناخته میشن به عنوان مخالف شناخته میشن.
شاهد این موضوع هستید که نگاه آنها معطوف به این ریشه نیست.
ریشه ای در برابر را کاری ندارند به شاخ و شاخسار هایی در برابرشان اتکا میکنند.
در کوتاه مدت میتوانند جوابی هم از این موضوع بگیرند.
به عنوان مثال ما شاهد شرایطی هستیم در ایران که بستر وحشتناکی را برای ما پدید آورده.
مثلا در راستای این نابرابری ای که در میان زنان و مردان وجود دارد، این تقسیم بندی که اتفاق افتاده.
حالا شما شاهد هستید که به صورت سیستماتیک و قدرتمندی این نگاه فکری وابسته به اون ایدئولوژی که بهش پایبند هست یک تفاوتی را میان زنان و مردان قائل است.
یک نابرابری هدفمندی را تصویر کرده.
حالا اگر جماعتی در پی این هستند که در برابر این ناعدالتی بایستند، به ریشه موضوع نگاه نمیکنند.
به ریشه موضوعی که برگرفته از آن نگاه اسلامی است.
یک اعتقاد قدرتمندی است که یک ایدئولوژی را برای اینها پدید آورده و این ایدئولوژی به آنها این قدرت را میدهد تا زنان را پست بشمارند.
این ایدئولوژی به آنها این قدرت را میدهد که در این ناعدالتی ریشه دار حرکت کنند.
اما اگر جماعتی در پی این باشند که تغییری را حاصل کنند، به این ریشه در برابر.
کاری ندارند در برابر شاخ و شاخسار هایی که به وجود آمده صحبت می کند.
به عنوان مثال در باب حجاب اجباری صحبت می کنند.
اما در باب این ریشه ی حجاب اجباری صحبتی به میان نمی آید.
خب ریشه مشخص است.
ما شاهد یک باور هدفمندی هستیم که در دل خودش در باب تمام موضوعاتی که در راستای این نابرابری هست صحبت کرد.
این ریشه مستدام و قدرتمند در برابر ما تصویر شده تا این نابرابری را همگانی بکند.
تا این خط کشی قدرتمند در بین مردم شکل بدهد.
اما وقتی روبرو می شویم با منتقدینی که حالا قرار است در باب این مساله صحبت بکنند، ریشه را فراموش می کنند.
ریشه ای که از اسلام و قرآن نشات گرفته.
آیاتی که پیرامون این موضوع به صورت مستقیم و غیر مستقیم در قرآن مطرح شده.
حالا قرار نیست که شما در باب این ریشه صحبت بکنید.
ریشه اسلامی که دارد این تفکرات را می پروراند، فرزندان این نگاه هستند.
تک تک اتفاقات و وقایعی که داره می افته.
از مثلا تمامی نابرابری هایی که به صورت قانونی در ایران ما شکل گرفته در قانون اساسی شکل گرفته.
در قانون مدنی در قانون جزای اسلامی اتفاق افتاده همه و همه ریشه دار است.
اون نگاه اسلامی هست.
از اون قرآنی است که برای اینها تصویر شده.
اینها همه تغذیه از همون نگاه می کنند.
همون ریشه ی مستدام هست که در برابرشون هست و اون ها رو به این سمت و سو می کشونه.
اما وقتی وارد این وادی میشیم برای نقد کردن حالا می بینیم که در باب مصادیق صحبت میشه اما در باب معانی صحبتی به میان نمیاد.
حالا می بینیم که مخالفت ها پیرامون این شاخ و شاخسار به میان میاد اما ریشه باز هم پابرجا می مونه.
حالا تلاش هایی پیرامون این موضوع میشه تا این ساقه ها و این برگ ها و این شاخسار ها را از میان بردارند اما به واسطه اینکه این ریشه در جای خودش باقی مانده شاید به شما یک موفقیتی هم بدهد.
یک موفقیت کوتاه مدتی را بده تا یکی از این شاخه ها را از میان بردارید اما آن ریشه مستدام دوباره بازتولیدی خواهد کرد.
در چند صباحی دیگر شما شاهد این نابرابری ها هستید چرا که این نابرابری یک اصلی است جدا نشدنی از این باور از این ایدئولوژی.
این ریشه ی اسلامی است که دارد این تفاوت ها و این طبقات را پدید می آورد.
حالا این خط کش در اختیار این باور هست سعی می کند با خط کشی تقسیمات را به وجود بیاورد.
یک تقسیم بندی تحت عنوان تقسیم بندی جنسیتی به میان می آید.
این نابرابری را شکل می دهد.
شما در باب یکی از این مصادیق صحبت می کنید، اعتراض می کند، او را از میان بر می دارید اما به واسطه ی این ریشه ی مستدام در خاک، دوباره شاهد یک نابرابری تازه ظهور هستید.
ما شاهد این نگاه در تمامی مسائل هستیم.
حالا گفتم مثال زدیم و باز هم مثال خواهیم زد اما میشه مثال های بی شماری رو در رابطش بیان کرد در دل نگاه های خودمون.
یعنی اگر خودمون رو بخواییم قضاوت کنیم می بینیم که همواره در طول زندگیمون با این مصادیق رو به رو میشیم.
با مثال هایی که ما هم دور موندیم از اون ریشه.
در برابر وقتی یک مشکل عمده ای رو در برابر می بینیم، به جای اینکه بخوایم در باب ریشه این مشکل فکر بکنیم و در راستای از میان بردن اون ریشه تلاش بکنیم، فکر خودمون رو معطوف به اون ساقه در برابر میکنیم.
حالا سعی میکنیم اون رو ریشه کن بکنیم اما دوباره و دوباره شاهد سر برافراشتن هستیم.
به نوعی ما شاهد یک تصویر مشخصی هستیم در راستای اینکه از سر خودمون باز بکنیم موضوعات رو.
بلافاصله مقصر رو در یک جای دیگری تصویر کنید.
به جای اینکه قرار باشه ما در باب اون ریشه تمرکز کنیم و به اون نگاهمون رو و نظرمون رو بدوزیم، حالا سعی میکنیم اون رو رها کنیم و در پی عواملی باشیم که حالا قابل شهود و دیدن هست و در برابر دیدگانمان نقش بسته.
حالا اون ریشه مستدام از نظرها دور مونده.
اون حجم بزرگنمایی نشده و قابل رویت نیست اما به واسطه همون ریشه هستش که داره این اتفاقات مدام می افته.
این تصویرها شکل میگیره.
ما سعی میکنیم که با مقصر جلوه کردن یک شخص همه به نوعی توپ رو در زمین او بندازیم.
خودمون رو مبرا بکنیم و اصلا فارغ از اینکه خودمون رو مبرا بکنیم اون ریشه رو هم دور بندازیم.
با مثال در بارش صحبت کردن به نظرم بهتر و بیشتر می تونه ما رو نزدیک کنه.
یعنی شما تصور کنید ما در یک کشوری به اسم ایران زندگی می کنیم.
در این کشوری که پر از نابرابری ها و ناعدالتی ها هست، تقسیمات بیشماری که به واسطه این نگاه ها شکل گرفت.
در باب تمام موضوعات ما یک ریشه اسلامی داریم که به واسطه وجود این ریشه اسلامی هزاری به نوعی نابرابری شکل گرفته.
تقسیماتی که این نگاه به وجود آورد اقلیت های مذهبی رو مثلا در برابرمان به واسطه وجود این ریشه مستدام اسلامی.
حالا شاهد این هستیم که چگونه این اقلیت های مذهبی در فشار هستند.
باز شاهد تقسیماتی هستیم پیرامون همون تقسیمات جنسیتی که می دونید.
حالا یک قوانینی نگاشته شده که به واسطه یک ریشه مستدام هست.
یعنی شما وقتی قانون اساسی ایران رو باز میکنید و مطالعه میکنید میبینید که به کرات داره در باب این اسلامی بودن تاکید میشه.
تاکید موکد میشه که شما این داستان رو تصویر بکنه که اگر قرار هست قانونی رو قانون گذار و وکلای مردم در مجلس تصویب کنن حالا یک شورایی در اون بالا وجود داره تحت عنوان شورای نگهبان که حالا باید این قوانین تصویب شده رو با قوانین اسلامی و اصول اسلامی مورد تطبیق قرار بده تا قبول بشه یا نه.
حالا شما شاهد هستید که به سادگی به واسطه این قوانین مدون در نگاه های اسلامی در دل قرآن این نابرابری جنسیتی وجود داره؟
حالا اگر در قانون اساسی پیرامون این رهبری صحبت میشه زنان اصلا در میان اون جایی ندارن.
اقلیت های مذهبی در دل اون جایی ندارن.
انسان های عادی در دل اون جای ندارن.
اگر در باب ریاست جمهوری صحبت میشود.
داستان به همین شکل است.
حالا اگر قانون اساسی رو به کنار بزاریم نزدیک به قانون جزایی بشیم حالا میبینیم که چگونه این تبعیض ها وجود داره.
حالا میبینیم که چگونه دیه زنان نیمه مردان به حساب میاد.
در قتل به چه گونه تصویر میشه؟
اگر وارد قوانین مدنی بشیم حالا میبینیم که چگونه زنان و مادران بی ارزش تلقی میشن.
در قانون طلاق چگونه حق طلاق برای مردان محفوظ نگاشته شده اما زنان هیچ حقی ندارن حتی برای جدا شدن.
حتی برای انتخاب اینکه بخوان از یک فردی جدا بشن.
ریشه ها ریشه های اسلامی هست اما نگاه جمعی نسبت به همین موضوعات در برابر هست.
حالا اگر نقدی مطرح میشه پیرامون این نگاه نابرابری ای که وجود داره میشه در باب این مصداقی از نابرابری که تصویر شده باشه.
اما نگاه ها معطوف به این ریشه در برابر نمیشه.
اینکه چگونه این ریشه اسلامی چگونه اون قرآنی که جماعتی بهش پایبند و باورمند هستند در باب زنان صحبت کرد، قوانین رو اونجا مطرح کرد.
در باب مثلا نگاهی که حالا قرار هست مردان چهار همسر عقدی داشته باشند و زنان کنیز رو در اختیار بگیرند.
خب این ها ریشه ها و ریشه های اسلامی و قرآنی هست.
اینها آیات قرآنی هست اما این ریشه به دست فراموشی سپرده میشه.
حالا جماعتی هستن که در پی این هستن که مردان حق ازدواج مجدد نداشته باشن یا حتی کمتر و کهتر از اون زنان اجازه این ازدواج رو بدن که شوهرشون همسر دومی داشته باشه.
این ریشه به دست فراموشی سپرده میشه.
حالا ما قرار هست بحث بکنیم در باب ساخت یا حتی فرای این.
شما نگاه بکنید در یک کشوری مثل ایران که پر از این نابرابری ها هست حالا شما شاهد این ناعدالتی های اقتصادی است.
یک اقتصاد آلوده ای که پر از فساد و زشتی ها است، پر از ناکارآمدی ها است و فرای آن پر از نابرابری ها است.
حالا ما شاهد هستیم که یک حکومتی پدید آمده و در این راستا گام برمیدارد که این ناعدالتی ها را بزرگ و بزرگتر بکند.
حالا به نوعی.
در میان این اقتصاد کاپیتالیستی و سوسیالیستی دارد گام بر می دارد و هر جا هر نقطه ای به نفعش هست به همان سمت و سو می رود.
یک نظام اقتصادی را پدید آورده که ما تحت عنوان آن نظام اقتصادی خصولتی هم میشناسیم.
به مفهوم اینکه حالا این ها پا در میدان اقتصاد باز گذاشته اند، دارند تصویری از آن اقتصاد آزاد و کاپیتالیستی میدهند اما همه چیز را در اختیار آن آدم هایی که وابسته به دولت هستند و سپاهی هستند و وارد این وادی و جزو این قبیله به حساب میان میرن.
حالا شما شاهد این اقتصاد بیمارگونه هستید و ریشه در برابر اون وجود داره اما نگاه ها معطوف به مثلا یه شخصی میشه که داره از این بهره میبره.
نگاه ها معطوف این وجودیت هیچ گاه نمیشه.
شما مسئله رو به طور کلی فراموش میکنید و ریشه رو از یاد میبرید.
نگاهتون به سمت و سوی اون سلبریتی ای هستش که داره مثلا یه ثروتی رو به دست میاره اما اینکه چه کسی اجازه به دست اوردن این ثروت رو به او داده.
چند وقت پیش بود در رابطه با همین موضوع اتفاقی افتاد.
این که مثلا کسی اومده بود و مربی تیم ملی مثلا ایران شده بود تیم ملی فوتبال بزرگسالان.
حالا ما شاهد این بودیم که جماعتی فریاد میزدند و صحبت میکردند و.
بله این داره این مقدار پول می بره.
نمی دونم هر ثانیه فلان قدر این پولی که دارن به این میدن معادل مثلا با صد هزار کارگر هست و از این صحبتا مطرح میشد.
مدام داشتن این آدم رو میکوبیدن و به او حمله میکردن و این همون نقطه ایست که شما دیگرانی رو مقصر میدونید و از سر خودتون باز میکنید.
صورت مسئله رو پاک میکنید و ریشه ها رو در برابر نمیبینید.
حالا قرار نیست نگاه بر این بشه که چرا اصلا همچین ساختاری به وجود اومده که اجازه چنین قراردادهایی داده میشه؟
چرا باید یه همچین ناعدالتی وجود داشته باشه در تقسیم سرمایه ها؟
در تقسیم ثروت؟
چرا تا این حد باید این ثروت ناعادلانه تقسیم بشه؟
چرا مشاغلی که انسان ها به شدت بهش نیازمند هستند نباید هیچ سودی رو از این میدان ببرن؟ ببرند.
چطور ممکن است مردمی که دارن نان این مردم رو به وجود میارن همون نانوا هایی که ما میشناسیم که اگر نباشند هیچ زندگی ای جریان نخواهد داشت، هیچ سود و منفعتی را نمی توانند ببرند.
اما یک کاری که جنبه ی حیاتی ندارد و به نوعی جزو اتفاقات سرگرم کننده به حساب می آید تا این اندازه در دل خودش تقسیم ثروت را قرار داده.
حالا مردمی هستند که نگاه به این موضوع نمی کنند که این ساختار و این ریشه ها هست که ما را به این سمت و سو می کشاند و حالا قرار است که با پاک کردن صورت مساله با نگاه نکردن به ریشه ها، توپ را در زمین آن آدمی بیندازند که این پول را گرفت.
حالا یک سوال ساده اینجا پیش می آید چند درصد از مردم وجود دارند که اگر در آن جایگاه قرار بگیرند این ثروت را بهش پشت پا می زنند و مثلا می آیند این ثروت را بین مردم تقسیم می کنند؟
اصلا آیا وظیفه انسان هاست که همچین کاری بکنند؟
انسان ها به صورت فرادا منظورم هست.
یعنی انسان ها در زندگی شخصی خودشان اگر ساختاری پدید آمده که اشتباه میدونمش حالا ما باید توقع از این انسان ها داشته باشیم که پشت پا بزنند به این ساختارهای پدید آمده با این که داره منافع اونها رو.
به وجود میاره، منافع اونها رو حمایت میکنه.
حالا بیان پشت پا بزنن و بیان بگن آقا نه من این پول رو نمیخوام چرا که این پول به درستی و این ثروت به درستی تقسیم نشده و عادلانه تقسیم نشده.
آیا این اصلا جایی از اعراب داره؟
اصلا میشه به این فکر کرد؟
آیا میشه انسان رو در این نگاه شخصی در این راستا دید؟
و آیا میشه از همه ی انسان ها همچین توقعی داشت؟
آیا این زندگی در برهوت و زندگی در هپروت نیست که ما بخوایم از انسان ها همچین توقعی داشته باشیم که به صورت شخصی این کار رو بکنند؟
حتی اگر بخوایم همچین نگاهی داشته باشیم پس چرا ما حکومت پدید میاریم؟
پس چرا ما ساختارهای اقتصادی رو پدید میاریم؟
پس چرا ما سعی میکنیم با دادن آزادی هامون به اون حکومت وقت توقع یه امنیت و عدالتی از اون ها داشته باشیم.
خب ما میتونیم به صورت فردی زندگی کنیم در یک نظامی که پایبندی نداشته باشه و به نوعی آنارشیسم باشه و انسان ها در کنار هم زندگی کنن بدون هیچ ساختار و نظم پدید آمده.
اصلا نیازی نباشه که آزادی هایی رو هم در اختیار اون حکومت وقت بزاریم.
حالا قرار هست که همه نگاهمون به انسان ها و زندگی فردی و انتخاب های شخصی و وجدان و اخلاقیاتی که اون ها بهش پایبند باشند باشه.
حالا باید ما مواجه بشیم با انسان هایی که به واسطه این باورهایی که دارند.
اگر یه همچین توزیع ثروتی رو دیدند که تا این حد ناعادلانه است، خودشون پشت پا بزنند به این غرق شدن در اون دنیای هپروتی است و مواجه نشدن با جهان واقعی است.
جهان واقعی ما رو به این راستا می کشونه که انسان ها در کنار هم سعی کردند هزینه ای رو بکنند تا یک حکومتی پدید بیارن تا این عدالت و اون امنیت پدیدار بشه.
حالا قرار هست که این نگاه جمعی انسانی در این راستا گام برداره که این ثروت رو به صورت عادلانه تقسیم بکنه.
حالا اگر ما شاهد این تقسیم ناعادلانه ثروت هستیم باید نگاه رو به ریشه ها معطوف بکنیم.
چگونه ممکنه که ما تمام نگاهمون به اون آدمی باشه که این ثروت رو در اختیار گرفته؟
چند درصد از مردم اگر در جایگاه و پایگاه او باشند این ثروت رو نمی گیرند و پشت پا میزنن بهش و میان و تقسیم میکنن بین ضعفا؟
اصلا چرا باید یه همچین ساختاری وجود داشته باشه؟
چگونه ممکنه که فکر ما معطوف به این نشه که آیا یک کالایی که تا این حد برای ما حیاتی است مثل نان اون کسی که داره این کالا رو به وجود میاره، این آذوقه رو پدید میاره؟
از ثروت تا این اندازه ناعادلانه بهره ببره اما در کنارش کالایی که به عنوان کالای لوکس در راستای سرگرمی داره پدید میاد.
مثل سینما، مثل فوتبال، مثل بقیه این موضوعات حالا تا این حد میتونه ثروت رو ببره؟
آیا این مشکل یک مشکل ریشه ای و ساختاری نیست؟
آیا نباید این ساختار تغییر بکنه؟
آیا نباید نگاهمان نسبت به این توزیع ناعادلانه ثروت تغییر بکنه؟
آیا نباید ما ارزش های تازه ای را پدید بیاریم یا اینکه باید نوک بینی خودمون رو ببینیم و اون شخصی که این ثروت رو گرفته رو منفور بدونیم و به او حمله بکنیم و همه چیز رو در همین نقطه به پایان برسونیم؟
این اون نقطه ای است که من دربارش صحبت میکنم و بهش معترف و معتقد هستم که ما در زندگی جمعی خودمون همواره دور شدیم از نگاه به ریشه ها در باب تمام موضوعات.
این یک مثالی بود پیرامون موضوعی که اتفاق افتاده بود.
یعنی در اون داستانی که من دارم بهش اشاره میکنم زمانی که اون آدم خواست سرمربی این تیم بشه همه نوک پیکان های انتقاد به اون شخص بود که چرا اینگونه این ثروت رو در اختیار گرفت و یا در نهایت در بالاترین شکل ممکن هم به اون نهادی بود.
مثلا وزارت ورزش که این کار رو کرده بود، وزارت تربیت بدنی که این کار رو کرده بود، نگاه ها معطوف به اون میشد و یا در نهایت مثلا به فدراسیون فوتبال داشتند نقد می کردند به ساختار پدید آمده ای که این زندگی جمعی رو داره به پیش می برد.
به اون نظام حاکم و نظام اقتصادی که این بستر رو فراهم کرده، به این توزیع ناعادلانه ای که در جای جای این کشور وجود داره، کسی اعتراضی نمی کرد.
حتی گام ها برداشته میشه برای رسیدن به اون جایگاه تمامی گام ها داره برداشته میشه تا خود رو به اون جایگاه اون سرمربی برسونه.
خود رو در جایگاه اون سلبریتی رو ببینید.
حالا قرار هست شما دست و پا بزنید تا در این نظام وحشیانه در این نظام نابرابر خودتون رو به جایگاهی برسونید تا از این توزیع ناعادلانه بهره ببرید.
اصلا ساختارهایی که پدید آمده در همین راستاست.
در این راستاست که شما برده و بنده ی این نظام باشید.
با چشم به امید به فردایی که همه چیز هم برای شما خواهد شد، به این نابرابری ها وقعی بگذارید و سر در برابرش هم بکنید. قبولش بکنید.
شما باید به این بازی به این میزی که برای شما چیده شده احترام بزارید و قوانینش رو قبول بکنید تا شاید در چند صباحی شما هم به اون جایگاه والا و قدسی برسید.
این تصاویر برای ما تعریف میشه و ما به نوعی آلوده به این نگاه ها میشیم تا همه چیز رو از خاطر ببریم تا ریشه ها رو از یاد ببریم.
تا هیچ گاه نگاهی به این توزیع ناعادلانه ثروت نداشته باشیم تا نبینیم که چگونه انسان های شریفی که دارند خیابان ها را تمیز می کنند به عنوان مثال رفتگران هیچ جایگاه و پایگاهی نداشته باشند.
کسی اصلا قرار نیست به آن ها فکر بکند.
اگر این کار، کار عبث و بیهوده ای است.
کار بزرگ و فاخر این است که کسانی باشند تا سرگرمی پدید بیاورند.
خب نکنید این کار را.
اصلا نیازی نیست خیابان ها را تمیز نکنید.
آیا با تمیز نکردن خیابان ها اتفاقی برای انسان ها خواهد افتاد؟
انسان ها غرق در کثافات و مریضی و وحشت خواهند شد یا با نساختن مثلا فیلم های مبتذل کدام قرار است ضربه بزند؟
اصلا ارزش گذاری انسان ها در کجا قرار گرفته؟
من پیرامون عقل منفی هم صحبت کردم.
آنجا هم اشارتی کردم.
شما وقتی مواجه می شوید با انسان ها، با منطق هایی که انسان ها برای خودشان پدید آورده اند و دست و پا کردن در تمامی موضوعات به این عقل منفی پی می برید که چگونه یک جماعت بی شماری دنباله رو هستند و تنها و تنها در پی تکرار کردن آن فرامینی که بهشون میرسه دارن در این لجنمال زندگیشون رو به پیش میبرند بدون اینکه حتی ذره ای تعمق بکنند، بدون اینکه حتی ذره ای با منطق و استدلال خودشون به موضوعات نگاه بکنند.
تنها یک نظم پدید آمده ای رو دنبال میکنند.
حالا با پاداشهای کوچک و بزرگی که میگیرند به آن پایبند میمانند تا در نهایت روزی خودشون هم به اون جایگاه قدسی برسند.
به همین سادگی بدون اینکه بخوان بهش فکر بکنن.
شما تصور بکنید یک موجود بیگانه ای، یک محتضری، یک مسافری بیاد و به این جماعت نگاه بکنه، به این منطق های انسانی نگاه بکنه چه برآیندی نسبت به این انسان ها خواهد داشت؟
کالایی که حیات اون ها رو تضمین می کنه تا این حد بی ارزش هست.
کسی که در این خدمت داره به پیش می رود.
هیچ توزیع عادلانه ای از این ثروت را نخواهد دید.
اما کاری که تا این حد بیهوده و عبث است و در نهایت قرار است یک زمانی از بطالت انسانی را بگذراند و زمان مفرحی را در این زمان به بطالت سپری کند را تا این حد باارزش تصویر کردن نه در ایران در همه جای جهان.
شما به جای جای جهان نگاه بکنید و ببینید که دنیا به چه سمت و سویی میره.
این منطق جمعی انسانی هست و منطقی است که انسان ها یک بخشی از انسان هایی که سود این موضوع را برده اند، تصویر کرده اند، به آن پایبند هستند و حالا سعی می کنند با ذره ای به جماعت نشان دادن در سعادت، آنها را وارد همین وادی بکنند و محتاج به همین نگاه ها بکنند.
ما همواره روبه رو هستیم که این مسائل رو صورت مسئله رو پاک می کنیم.
همه چیز را به کناری می گذاریم و تنها و تنها نوک پیکان را به سمت کسانی می گیریم که وارد این وادی شده اند.
آیا خود ما به عنوان انسان ها آرزوی آن جایگاه را نکرده ایم؟
آیا نمی خواهیم جا پای آن ها بگذاریم؟
آیا اصلا به واسطه همین میل به رسیدن به جایگاه آن ها نیست که این گونه سکوت کردیم؟
این گونه در برابر تمام نابرابری ها سر تعظیم فرود آوردیم.
آیا کسی هست که باری به این فکر کرده باشه که اون رفتگری که داره خیابون ها رو تمیز می کنه و باعث میشه که ما از این بیماری ها مصون باشیم، چهره تمیز و آراسته ای داشته باشیم؟
حق برابری داره تا از این ثروت بهره ببره؟
کسی که داره.
یعنی شما اگر متر و میزان و قیاس تون رو بخواید بذارید برای ارزش کار این ها کدوم کار با ارزش تری هست؟
اما صدایی از کسی شنیده نمی شود چرا که جماعت بی شماری در دنیا در پی رسیدن به این جایگاه ها هستند.
یعنی شما تصور کنید تصور کنید این آمار ها که وجود داره از چند صد هزار نفر انسان هایی هستند که یکی شان به جایگاه یکی از سلبریتی ها می رسد و یکی از آن ورزشکارها می رسد و یکی از آن ثروتمندان می رسد و حالا چند صدهزار نفر هستند که همه عمر رو دارن تلاش میکنن.
اگر قرار باشه این چند صد هزار نفر زیر این میز بازی بزنن دیگه بازی ای وجود نداره.
اگر این قواعد رو قبول نکنن که این بازی وجود نداره و حالا شما شاهد هستید جماعتی که معتاد و آرزومند به فردایی در اون تصاویر رویایی ست که براش تصویر شده، حالا گام بر میداره و این قوانین رو قبول می کنه و سر به زیر در او در این راه ساخته شده به پیش میره تا شاید روزی به اون جایگاه هم برسه.
ما همواره شاهد این دید های انتخابی هستیم.
یعنی ما مواجه میشیم با این دید های انتخابی که حالا سعی می کنه در یک اتفاق بزرگ یک مشکل حادی که بین مردم وجود داره با یک دید انتخابی تنها و تنها به دنبال اشخاص باشه و اشخاص رو زیر سوال ببره، نهادها رو مثلا زیر سوال ببره، قرار نیست که نگاه رو معطوف به ریشه بکنه.
حتی گاها شما شاهد این هستید که در این نگاه ها یک دید انتخابی هم داره.
فلان نهاد رو مقصر میدونه، فلان نهاد رو نمیدونه، فلان شخص رو مقصر میدونه و فلان شخص رو نمیدونم.
حتی گاها شما شاهد این هستید این ثروتی که داره ناعادلانه تقسیم میشه، این ریشه مستدام وحشتناکی که در برابر ما هست یک شخصی رو ثروتمند و قدرتمند در این میانه میکنه.
حالا اون نفر با توجه به اون ثروتی که در اختیار داره به جماعتی کمک هم میکنه.
دست و دلبازی هم میکنه و نیکوکار میشه.
حالا تمام ارزش های جمعی به سمت او میره.
او تبدیل به یک قهرمان ملی هم میشه.
اما حالا شما بیایید به سادگی این رو قیاس کنید.
این آدمی که به عنوان مثال یک هزارم از درآمد ماهیانه خودش رو به کسی کمک کرده، در برابرش کسیه که نصف ثروت خودش رو، همه دارایی خودش رو به کس دیگری کمک کرده.
یک گدایی در خیابان هست، یک ساندویچی برای خوردن داره.
تمام ثروت او همون ساندویچ هست که در اون لحظه در اختیارشه نصفش رو به یک مستمند دیگه ای میده.
این پنجاه درصد از کل دارایی خودش رو داره میده.
اون نفر داره یک هزارم از درآمد ماهیانه خودش رو میده.
اما کسی که مبدل به قهرمان ملی خواهد شد همون ثروتمندی هست که در این سیستم مریض و بیمار در این ریشه آلوده به نابرابری فربه و قدرتمند شده.
حالا ارزشهای اجتماعی هم به سمتش میاد.
حالا باز ما غرق در این عقل منفی و بیمار خودمون میشیم.
عقلی که قرار بر این بوده که ما رو به سمت و سویی از سعادت و بهروزی و زندگی بهتر جمعی برسونه اما تا این حد به ما لطمه زده.
انسان هایی فرمانبردار و سر به زیر پدید آورده که تامل و تعمق نکنن.
موضوعات رو ریشه ای نگاه نکنند، سطح رو دریابند، به افراد بپرن، بنیان ها و نهاد ها رو زیر سوال ببرند اما ریشه ای در برابر رو واکاوی نکنیم.
ما برای رسیدن به راه حل و درمان در این اتفاق نگاه رو باید معطوف به ریشه ها بکنیم.
در تمامی عوامل اگر نابرابری در جهان وجود داره، در کشورمون وجود داره، در اجتماع ما وجود داره، در خانواده هامون وجود داره.
حالا باید ریشه ی این نگاه رو دریابیم.
حالا باید به جنگ با اون ریشه بریم.
باید اون ریشه رو از میان ببریم و گرنه شما شاهد تکرار دوباره این خواهید بود.
یعنی اگر ریشه این نابرابری و این توزیع ناعادلانه ثروت در کشور را از بین نبرید، یک روز شاهد ثروتمند شدن یک سلبریتی هنرمند میشوید و یک روز شاهد ثروتمند شدن یک دلال میشوید. تفاوتی نمیکند.
جایگاهها میتواند تغییر کند اما این اصل و ریشه است که باید از میان برداشته شود.
اگر شما شاهد این نابرابری های کمرشکن در نظام جمهوری اسلامی نسبت به زنان به عنوان مثال هستید، ریشه ای که در قرآن و اسلام خلاصه شده است را باید از میان برداشت.
یعنی باید قدم در راه از میان بردن حکومت دینی گذاشت تا قواعد و قوانین بر اساس عرف، بر اساس تفکر، بر اساس پیشرفت جمعی اتفاق بیفتد.
حالا باید نوک پیکان را به سمت اسلام و به سمت قرآن گرفت که این ریشه ها را در خود جا داده، این ریشه های نابرابری را در خود جای داده.
حالا شما اگر همه عمرتان تلاش کنید بکنید.
برای از میان بردن حجاب اجباری دو فردای دیگر روبهرو هستید، با ازدواج و چندهمسری مردان دوباره رو به رو هستید؟
با این نصف ارث و دیه و الی آخر.
دوباره این ریشه باز آفرینی خواهد کرد و دوباره ما را در این منجلاب فرو خواهد برد.
قاعدتا در باب این موضوع میشه ساعت ها صحبت کرد و در آتی هم باز به جنبه های دیگری نگاه می کنیم.
اما در این قسمت بیشتر خواستیم در باب این نگاه نکردن به ریشه ها صحبت بکنیم که یک آفت و طاعونی در بین همه مردم جهان.
منظور از همه اقلیت اون اکثریت غالب مردم هست.
قاعدتا در بین مردم تفاوت هایی وجود داره و وقتی ما صحبت از این همه میکنیم منظور اکثریتی است که در جهان وجود دارند و ما شاهد این عقل منفی هستیم.
این نگاه های کورکورانه هستیم، این نگاه به سود هستیم، از یاد بردن ریشه ها هستیم، مقصر قلمداد کردن دیگران هستیم و پاک کردن صورت مسئله ها هست.
در این انتهای برنامه هم دوست دارم باهاتون مطرح کنم که اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه و این راه تغییر شکل بگیره.
میتونید آثار من رو با دیگران به اشتراک بگذارید.
منظور از آثار هم خلاصه به برنامه ای به نام جان نمیشه.
من پیش از این که بخوام برنامه ای به نام جان و ویژه برنامه های به نام جان رو منتشر کنم، آرا، افکار، عقاید و باورهای خودم رو تحت عناوین و کتاب هایی به رشته تحریر در آورد.
تمامی این کتاب ها به صورت رایگان در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شما دوستان هست.
میتونید با مراجعه به این وبسایت این آثار رو به صورت رایگان دریافت کنید و اگر دوست داشتید این صدا شنیده بشه و این راه تغییر شکل بگیره و اون رو با دیگران هم به اشتراک بگذارید.
ممنون که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
در پادکست “به نام جان“، سفری عمیق به دنیای اندیشه و آزادی آغاز میشود. در هر قسمت از این سفر، به بررسی موضوعاتی همچون آزادی، برابری، نقد قدرت و خدا، مشکلات اجتماعی و … میپردازم.
اینجا جایی است که صدای ما تلاش میکند تا به عمق مسائل پی ببرد و از طریق گفتگوهای مختلف، نگاهی تازه و الهامبخش به دنیای پیرامون ایجاد کند.
آیا به دنبال تجربهای از گفتگوها و تفکراتی غنی از دیدگاههای متنوع هستید؟
آیا علاقهمند به درک بهتر موضوعات مهم امروزی از زوایای جدید هستید؟
پس گوش دادن به پادکست “به نام جان”، دعوت به یک سفر نوین در دنیای اندیشه و آزادی است.
به نام جان قصد دارد تا مباحث مهم جهان را به زبانی ساده، صریح و روشن با شما در میان بگذارد
نیما شهسواری سازندهی پادکست به نام جان است
او شاعر و نویسندهی ایرانی است وی متولد سال ۱۳۶۸ در مشهد است نوشتههای او مشتمل بر ۴۱ جلد کتاب در قالب، آثار تحقیقی، رمان، داستان، مقاله و شعر است اغلب مضامین آثار او پیرامون باور به جان، آزادی،برابری نقد قدرت و خدا و … است
وی از ۱۵ سالگی شروع به نگاشتن و در ۳۲ سالگی تمامی آثار خود را در فضای مجازی منتشر کرده است
دسترسی به آثار او در وبسایت جهان آرمانی به صورت رایگان در اختیار شما است
در دنیای پیچیده و پر ظلمت امروز، “به نام جان” تنها یک پادکست نیست،
به نام جان دریچهای است برای فریاد زدن
برای ساختن جهانی تازه بدور از ظلمهای بیکران
به نام جان سفری است به دنیای افکار و اندیشههای تازه .
اینجا جایی است که سخنان تازهای خواهید شنید و آنچه تابو برایتان ساختهاند را در هم شکسته به نظاره خواهید نشست.
آزادی: بازآفرینی تعریف دوبارهای از آزادی، ما آزادی را با قانونی نهفته به دل آن دوباره میخوانیم تا مردمان خویشتن برگزینند آنچه آزادی خواندهاند
برابری: آنچه در بوق و کرنا لگدمال کردند و گاه به آزادی فروختند و گاه مالکان به چنگ بردند دوباره در به نام جان معنا خواهد شد، برابری که همهی جانداران را در خود خواهد خواند
نقد : دریچههای نقد در دنیای ما بیکران است، ما همه را به نقد خواهیم کشید و هیچ تن مقدس در این دنیای آزاد نخواهد بود، از فرهنگها تا خدا، از ادیان تا باورها، همه چیز در این دالان به بوته نقد سپرده خواهد شد
اگر به دنبال شنیدن ندایی تازه برای تغییر هستید، به نام جان را بشنوید
تمامی آثار نیما شهسواری در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شما است،
نکته مهم آنکه همواره این آثار به صورت رایگان خواهد بود که برای بیدار کردن مردمان نگاشته شده است، از این رو شما همواره میتوانید تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، پادکست و … را به صورت رایگان از وبسایت جهان آرمانی بدست آورید،
فرای وبسایت جهان آرمانی، این پادکست در بیشتر پلتفرمهای پادکستگیر در اختیار شما است از جمله این برنامهها
فرای برنامههای پادکستگیر شما میتوانید این آثار را از طرق زیر نیز بدست آورید
برای دسترسی به پادکست به نام جان تنها کافی در برنامهی پادکستگیر خود نام نیما شهسواری، به نام جان و یا جهان آرمانی را جستجو کنید
راه تغییر و دگرگونی این دنیا راه سختی است،
در دنیای پر زرق و برق امروز ما را کسی نخواهد شنید که صدای دلربایان خوش نوا است، گاه فریاد گوشخراش زورمندان همه را مبهوت خواهد کرد، پس تنها راه برای این تغییر بزرگ با کمک شما امکان پذیر خواهد بود
اگر خواستید در تغییر زشتیهای این دنیا همراه ما باشید با اطلاعزسانی به دیگران بزرگترین کمک را به ما خواهید کرد و این راه تغییر را آغازگر خواهید بود
ما در کنار هم توان تغییر همه چیز در این دنیا را خواهیم داشت بیایید با هم و درکنار هم برای تغییر دنیا تلاش کنیم
با تشکر
نیما شهسواری
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.