Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

کتاب صوتی تهمینه

بخش هفتم

راهی برای دسترسی به کتاب صوتی تهمینه اثری از نیما شهسواری

به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم کتاب صوتی تهمینه در شبکه‌های اجتماعی

مشخصات کتاب صوتی تهمینه

کتاب : تهمینه

عنوان : بخش هفتم

نویسنده : نیما شهسواری

زمان : 21:18

موسیقی :

نامشخص

با صدای : نیما شهسواری

متن کتاب تهمینه

 

امــروز بار دگر بر آن روزگار چشم دوختم و در پی هجی کردن تاریخ ایرانم نه آن تاریخ که خواندم و پشت سر نهادم چه کاستی و چه فزونی‌اش، آن تاریخ که خویش نگاشتم و بر آن بال و پر دادم، آن تاریخ و آن خفقان و ما که جست و خیز کردیم در پی جستن هیچ از هیچ برآمدیم

بهار بود و ما بیست و شش‌ساله، آن جوان که هیچ از زندگی نبرد و در پی افزودن بر زندگی بود، حال دل‌خوش بر افزون برگی نو در این زندگی، گوش سپرده به امواج سیل انسان، مدهوش تازگیِ بهاری شاید بر ایران،

در این زندان بزرگ که نامش ایران است و هدیه‌ای از پیشینیان بر این سیل جوان‌ها سخن‌ها بیامد از صلح و اصلاح، آن روز به خاطر است آن همایش سبز رنگ

سیل جوان نشیده بر تخت و آن مکر لب به سخن گشوده تو گو هیجان که آنان زِ خود بیخود شدند، کلام نخستش هماره در گوش ما زنگ می‌زد و تفکر بر خویشتن مرا وا می‌دارد، آن انبوه، انگشت بر دهان مدهوش سخنان و کلام که می‌تراود، گوش و ذهن که خجل است،

دو تن دوش به دوش هم که هر تن تاریخ نگاشته و برگی از این نکبت ایران است و سیل جوان که تاریخ به پشت نهاده و در پی نگاشتن تاریخ است، یکی همان هشت سال سکوت و مکر است و آن تن هشت سال مرگ و قتل است، لیکن به سیل جوان چه باشد فکر که خویشتن دو بار و دگربار تاریخ نگارند، سخن از جلب بود و تبلیغ و آن مرد لب گشود و سخن گفت، نقل از اصالت سخن است که سالیان روح و ذهن ما می‌خورد،

هر کس گشت ارشاد نمی‌خواهد به آقا رأی بدهد

این، پتک بر سر ما می‌نوازد و خیل جوان فریاد که رهایی رسید و از شکوهش سرمست فریاد و شعار سر دادند و ما که به حال خویش گریه سر دادیم، نخواهد آن زن برابری که از این برابرتر به تو داده‌اند و نخواهد آن مرد حق زیستن که زندگی به تو داده‌اند و ذکر مصیبت که تکرار و تکرار و تکرار از گفتن است،

زبان قاصر و حال این جوان به چه سرخوش و فریاد سر دادن، چون آن بی‌گناه که در برابر قاضی شرع به زانو کشاندنش و فریاد کینه‌ی آن مست قدرت به هوا که فرجامت همان دار و چوب و نفس ستاندن است و چه در برابر آن بی‌گناه جز مرگ و فغان، روزها گذر در سوگ خویشتن گریه سر داد و به فرجام قاضیِ شرع چه رحمان باشد و رحیم از آن مرگ به تو اسارت هدیه داد و نه روز و نه ماه که تا مردن بمان لیکن این چه محبت که بی‌گناه به بزم نشیده و هلهله‌کنان فریاد سرور سر می‌دهد، تو گو دنیا بر آن دادند، نه فکر و نه بر گناه که بی‌گناه مدهوش و مست رهایی تو گو بر این اسارت است و او نغمه‌ی آزادی سر داده و می‌ستاید جلاد خویش را،

چه سخن‌ها راندن از ایران و رهایی و ما خجل و آزادی گریزان، تو گو این سخن‌های آن روز است و من فریاد که خواستن همین است که این فریاد آن روز بود و نبود لیکن تو دانی و من، من آن تهمینه عمری در پی جستن ناچیز رهایی و آن روز سخن از همان ناچیز و گاه هیچ، لیکن سرمست از همان و مبلغ به راه همانا،

روزها مانده بر رسیدن به ما سرنوشت و خیل جوان که خویشتن به راه این قی شده از آرمان پا گذشتند، به خیابان آمدیم و جلب نسان‌ها بر این سرشت، در آن همایش‌ها رفتیم و سخن شنیدیم و گاه سخن راندیم و هر جا هر کس بدیدیم او را به تغییر این روزگار فراخواندیم،

در خیابان دو دسته به نشر افکار خویش همت گماشته بودند و سخن از آن آرمان خویش می‌راندند، گاه نه از خود که بر دیگری می‌تاختند و با چالش او بر خویشتن می‌بالیدند و ما که در آن میان بودیم خویشتن می‌گفتیم و می‌شنیدیم، در آن روزگار، این دو دستگی فریاد می‌زد و گاه به خشونت راه داشت، قشری جوانان که سبزپوش بودند و در پی سبز داشتن دیگران و آن دسته که بیرق اشغال به دست فریاد سر می‌دادند و با دیده‌ی خشونت و کینه به ما می‌نگریستند،

چه فریادها از این جمع سبزپوش به هوا برمی‌خواست و سیب‌زمینی که نقل آن مجلس بود و آن بیرق به دستان که با چوب و مشت به استقبال می‌آمدند و فریاد نفرت سر می‌دادند، این شهر نفرین شده به مدد از آن کاخ‌نشینان هماره دو پاره است، گاه والا رفتگان دارد و گاه پایین‌نشینان، عجبا که والا نشین از ما بود و پایین‌نشین بیرق به دست، نه هر جا که سخن به بطالت کشیده شود لیکن سخن از خیل نسان است، این دسته فریاد می‌زد و آن دسته ضرب، در این کشاکش چه کسی به فکر آن رهایی که همه در خیمه شب‌بازی، بازی خوردند و بازی دادند، لیکن خروش پس از آن روزگار دیر و دورتر جای سعادت و مسرت است،

ما دگر جلب‌ها کرده بودیم و به حد توان گفته و شنیده در پی نگاشتن تاریخ این مرز و بوم به نظاره نشسته بودیم، همان شب به ما یاد مانده که جمعی از آن جوانان به دور خویش جمع شدیم، هم‌پیمان که اگر حق ما را ستاندند فرو ننشینیم و برخیزیم و آن پلیدان به زانو درآوریم، فرای آن سخن که به کام ما تلخ آمد، همان سخن مکر و مرگ، لیکن چه شیرین چنین سخن میان جوانان که دگربار زاده شدند و از آن سکوت بر خواسته‌اند و بر طلب حق، حال هرچه باشد به جوش و خروش آمدند،

آن پیمان و عهد چه شیرین به کام ما که گر از تو حق ستاندند، تو برخیزی و حق بازپس‌گیری که نابخردان هم بدانند حق گرفتی است و نه دادنی،

همان شعله‌ی آتش زیر خاکستر بود که در آن روزگار دیر و دور جوانانش برخاستند و تنها فریاد برای خیل انسان کشیدند و حال هم عهد دگربار در طلب حق خویش، همین جوانان به پا خواهند خواست و دژخیمان به زانو در آوردند چه فکر و چه قدرت که در آن روزگار به ذهن پرورانده بودیم و دوباره زاده شد، روز موعود فرا رسید و گوش‌ها در پی شنیدن به نظاره نشست و چه مغموم آن تن که نام دگر شنید و حیران شد از این روزگار

آن روز نیز برگ دیگر از این خاطرات است، بامدادان جمعی از این جوانان که ما هم در آن میان بودیم به دخمه‌ای نشیده و در انتظار پاسخ سرنوشت خویش و ناگه آن ساز ناکوک نواختن کرد و آن نام دگر بر گوش رسید، به دل چه احساس که نظاره نشستن، آن جوانی که ماتم نشسته، آن تن که اشک می‌ریزد و ناله سر می‌دهد و من که در این منظر غمین و مغمومم از این سرنوشت،

از دیدن این سیل جوان که نالان است نه از آن کس که بر تخت نشست تا دگربار اسباب انفعال به پا دارد که از دیدن غم دیگران به امید در این ناامیدی که آن قاضیِ شرع دست خون‌آلود خویشتن به خون تن دیگران می‌شوید و آن بی‌گناه که سرمست رهایی، به زندان است و مجیز قاضی را سالیان سال می‌گوید،

در این قهقرا که غم حاکم بر این دخمه بود به ناگه فکر بر آن عهد و پیمان مرا بار دگر زنده کرد و آن کام تلخ به شیرین مبدل، همه مغموم و مسکوت فریاد برآوردیم که کجاست آن شور و خروش، کجاست آن فریاد شما که حال خزیده و در گوشه‌ای نشیده‌اید و خاک ماتم بر سر خویش ریخته، برخیز و فریاد بر آور که ماتم چاره بر کار ما نیست، همان‌کس که چشم گریان داشت، برخاست و فریاد زد،

حق خویش می‌ستانیم و از آن غصب کنندگان رأی خویش باز پس می‌گیریم و آن دخمه از آن غم به رهایی خواهد رسید و آن آهنگ خوش بر خود خواهد گرفت، هر کس سخنی می‌گفت، فریادکشان می‌شورید و هردم بر این شور با سخن دیگری افزوده می‌شد و من دگر سرمست از این خروش بر خویشتن بالیدم،

سخن از رأی بود و باز پس گرفتن آرا، یک‌صدا و یکدل فریاد می‌زدیم، آنان مبهوت نظاره‌گر بودند و این ماییم که زِ اندام خویش بر این دژخیمان ترس روا داریم و آن دخمه‌ به تکاپو و این سیل نسان‌ها که سینه ستبر کرده و آنان که خمیده نه سخن دارند و نه توان سخن راندن که ما یکسره فریادیم

در این بین چه فریادها که طنین‌انداز گوش بود، هرچند که سخن از رهایی نداشت و در لفافه در پی آن بود، لیکن این فریاد مرا خوش که سرآغاز بیداری است و فراتر از آنکه خویشتن در پی جستن همان برابری در این قهقرا برآمده‌ام،

سخن‌ها به ما می‌رسید و گاه شاد و سرمست زِ طغیان دیگر شهرها و ما که در این شهر نفرین‌شده نشانی از آن انبوه دیگران بودیم، به خروش بیشتر تن می‌دادیم و فریاد همان منفعلان شدیم و دگر شهر رنگ تازه‌ای به خویش گرفته بود، هرجا سخن از این کردار به گوش می‌رسید، حال و هوای آن ده سال سکوت پاره می‌شد و منی که به سودای همان شور پا در این بیغوله نهادم حال دست به سوی آن آرمان والای خویش دراز و به جستن امید، امید پیش از دیروزترها را فریاد دارم،

گاه سخن‌ها و حضور آن کسان از تاریخ گذشته به ما یاری می‌رساند و گاه به مسکوت بودن طلب داشت و حال آنکه دگر این چه بسیار چو من که خط تاریخ نهیم و خویشتن آن بنگاریم، نگاهم به سویی بود و آن مرد را به نظاره نشسته بودم که فریاد می‌زد:

رأی من کجاست، نه او یکه و تنها که جملگی همین فریاد سر می‌دادند و آن مرد که از آن خیل جا مانده و قشون مرگ و جهل به سویش روانه‌اند، صدای آن مرد به گوش زنگ می‌زد و کردار آن دیوانگان به روح زخم، مرد سوی از رأی و نظر خویش دارد و مشت و لگد به رویش پاسخ است، من از آن دور و توان نباشد به یک‌تن که رهایی رساند به این در خواب‌ماندگان، همان مرد به زیر پا است و چند تن خون‌خواه در پی نوشیدن خون او و این خیل که از جهل و ترس به خواب خفته به نظاره نشیده است و آن مرد و فریادهایش که در پی آرای خویش به فرجامی از مرگ رسید و آه از نهاد اینان بر نیاید، نشاید مرگ که اسارت و آن داستان پیبشین بندگی که به گوشمان ناخوش و ناکوک هزار بار تکرار شد و نخواستن که فهمیدن، همان قاضی و آن تن بی‌گناه

در این انبوه فریاد نظاره بر کوی دیگری کردم و آن تن بدیدم که باز فریاد این رأی سر داد، سه دژخیم به سویش روان و آنکه از جملگی به دور است دگربار پاسخ این رأی ضرب بود، چه بسا جرح، لیکن این خواب و کابوس به فریاد سرکش آن دلیر پاره گشت، آن تن به زیر دست و پای آنان در انتظار فرجام مرگ و اسارت نشیده و حال آن که تنی دلیر به میان آید و پاسخ چنین دیوانگی را به آن دژخیمان دهد،

فریاد این دلیر و ایستادگی بر آن ضرب و جرح بیدار کرد، سیل نسان‌ها و بر آن سه دژخیم هوار کرد و تو دانی که فرجامشان ترس بود و فرار، به خویشتن بر آن یار دگر فرجام ساختیم و نه تنها همین روز که سالیان از سکوت خویش چه بسیار نسان‌ها که به جوخه دار و به تیر بار فرستادیم که اگر فریاد می‌کشیدیم و عقب نمی‌نشستیم کجا آن شجاعت در چنین جاهلان که کمر به کشتار رهایی بندند، نه از جهل از مدد زِ شجاعت که به پاس سکوت این جماعت

روزگاران در پی یکدگر می‌گذشت، ما صفحه‌ای بر این تاریخ می‌نگاشتیم، خبرهای بد بسیار بر ما روان بود و سعی که با خروش خویش همان‌ها به پشت سر نهیم، خبر از دگربار مسکوت ماندن آن شهرهای بی‌دفاع که وفا بر عهد نکردند و دور ماندند، خبر از دندان‌کشی آن جلادان که کار جز این بر آنان خوش نبود که نباشد که ما با سکوت بر این جاهلان میدان دهیم، این خبرهای بد به ما چه ارزش اگر خویش آهنگ سعادت پیشه کنیم،

خیابان سرایمان گشته و فریاد صدایمان، دگر آن روزگار پیشتر، سخن از رأی و آرا نبود و فریاد سوی دیگر رفت و چه خوش بر من آن تهمینه که به سودای چنین روزگار پا در این نفرین‌سرا نهاده و فریاد می‌زنم،

سخن از این استبداد مرگ آور بود که چه انسان‌ها در این سرا برده کرد و بنده بی‌هیچ مزد و مواجب،

حال دگر رویِ این فریاد به پیش آمده بود و فریاد در گلو مانده‌ی ایران سر باز کرده است، جنگ اکثر و اقلیت این سخنان پوچ و پوشالی، این چه روزگار که آن ناله‌های نخست جای خویش بر این فریادهای رسا داده و لرزه بر تن آن دژخیمان انداخته که چاره به خویش بندند که با هر تیغ شده سر برند، این خروش آزادگان را، از ما چه بسیار آزادگان ربودند و گاه خویشتن مقصر بر این بیداد که چرا سینه ستبر نکردی بر آن دژخیم که قسط ربودن داشت،

تو چندی و آن چند که مسکوت مانده‌ای، برخیز و نهراس که هراسیدن از آنِ آنان است و هماره خواب خویش به ترس جای داده‌اند لیکن جز این سکوت گهگاه آزادگان که سبب بر آن غل و زنجیر گشت، گاه شنیدند به خدعه نفس از ما ربودند که از دانستن آن چه بسیار آزاده‌ای که ترس به خود راه داد و عقب نشست که چرا تو مسکوت مانده‌ای و آنان هار، اگر تو فریاد می‌زدی آنان طاعت پیش می‌گرفتند و نه این‌گونه فرمان سر دهند و از خموشی‌ات باز تاج بر سر نهند،

آن روزگار و آن فریادها که دیگر نه برای جستن حق که تعریف آن ندانسته چه بسیاری کورکورانه از دیروز و امروز و فردا فریاد زدند، همان روزگاری که ما را بر این منجلاب رساند و آنان که ندانسته گردن به حق‌طلبی نهادند، نه دیگر آن نبود و تیشه به ریشه‌ی این جهل و خون‌خواری می‌زد،

دیدن آن نمادهای آزادی، همان دختر آزاد که خونش فرش این شهر نفرین شده شد و سیمایش چهره‌ی رهایی از این آدمان در قفس، دیدن آن پسری که با جان فریاد زد و آن جان را نثار این خلق در خواب‌مانده کرد و آرام به گوشه‌ای خفت که به خفتنش جماعتی بیدار کند،

این فریادها که دیگر همگان به مبنای آن پی برده و دانستند که چه فرجام بر این راه خواهد بود، آن خونخواران را بر آن داشت تا به جنگ بیش از پیش بر این فریاد روی آورند و به ارعاب سخن خویش به پیش برند، نه پاسخ به فریاد که آن حنجره در فریاد را ببرند و خاموش دارند، سیمای این دیوانگی نقل کشتار کرد و تجاوز که ترس ریشه دواند و خروش که عقب ماند،

چه خون‌پرست آن تن که در این دیوانگی گردن به زیر پای آن ننگین‌تن نهاد و فرمان‌بر ریشه از رهایی را کند، کجا آن خروش و آن عهد نخست که ما را چنین سرمست طغیان کرد و به آن آرمان قی شده از مکر و مرگ چنین فرجام به ترس خواهد داشت و خروش که جای خویش را به رعب تسلیم کرد و فریاد که با جنگ بر هراس مغلوب آن دیوانگیِ افسارگسیخته‌ی عاشقان بر مرگ شد،

از آن خروش نخستین که انبوه انسان در آن فریاد می‌زدند، روز در پس روز دگر کمتر و خاموش‌تر می‌شد که آن خدعه از خون‌پرستان افاقه کرد و ارعاب بر این جماعت مستولی شد، در آن واپس روزگاران خوش بود که دگربار سیاه‌چال به خویش دیدم، نه چون آن دورتر روزگار که میان نسان سخن می‌گفتم و در این بیغوله هماره به رفت و آمد بودم، حال دگر آنان هار و مرا در بند کشیدند و از برای بِزه که خویش به سر دارند این بار مرا هر چه تو گویی در پندار خویش پنداشتند،

هم جرم و هم گناهکار، هم فتنه‌گر و هم بزهکار، هم آشوبگر و صدهای دیگر و در این سیاه‌چال که نمور بود و تاریک، همان جا که نغمه‌اش ناله و فریاد دیگران بود، من در بند به خویشتن فکر می‌کردم و از آن روزگار نخستین که صدای پای دیوانگی مرا زِ خود بیدار کرد،

یکی خون‌پرست بود و تشنه بر خون که بر روی این جنازه در خون غلتیده خوش و خرم نغمه‌ی دیوانگی سر می‌دهد،

سخن‌ها که گره خورده و آن افکار بیمار این هرزگان، مرا که در این دیوانه‌سرا به هزاری جرم به بند کشیدند لکن نه سخن از زنا در میان بود و نه مساحقه چه بیمار ذهن است، آن ملای ننگی که به تخت نشیده و مراد است و این دیوانگان که به گِل نشیده مریدند و این فرجام از آن آرمان دیوانگی که ملای کین و پیشتر زِ آن دیوانگان بافتند و ایمان قرقره کردند،

آن سخن‌ها که گاه پیرامون شهوت بود و گاه پیرامون جرم و جنایت، روح و جانم آزرد و ثمره‌اش آن تکانی است که گهگاه به دست بینم نه سخن فرجام چنین آزادگان که اینان خون‌خواهند و دیدن عذاب این عاشقان، یکی گفت آن کس همان برومند به خون خویش غلتید غسل کرد، ما ندانستیم که چه گوید و حال آنکه خویشتن به خون خویش غلتیدیم، چه کس توان داشتن چنین نقل دارد،

سخن‌ها و آن ترکه‌ها بر جان یادگار آن روزگاران در بند هماره به پیش ما خاطر است و با مرورش به ارزش والای تو رهایی گران بیشتر پی برده‌ایم، در این خاطرات نگاشتن به یک روز از آن سیاه‌چال بسنده کردم همان روایت کنیم که بدانند و بمانند در این عزم و رزم، به هر جا و هر سرا که نشیده‌اند،

به اتاقی نشیده چندی است بی‌سخن و بی‌یار از آن دورتر صدای ناله‌ای مرا به اشک وامی‌دارد و گهگاه از ضجه‌های آن زن رعشه به تن دارم، سخن از تجاوز، آن روزگاران نقل محافل بود، به این کثافت خدعه کردند و ترس بر دل‌ها نشاندند و حال من در این دخمه و صدها فکر بر این دیوانگی لرزه بر تن دارم، به ناگه دری باز و دیدن دژخیم خون‌خوار،

همان مرید آن مراد خونخواه، چه سخن بر ما که شرم نگاشتن و تخیل بر آن که آن روا دارد و من اشک به پاسخش، سخن شهوت است، آن فکر بیمار که ما را در این سوگ نشانده است، گاه فکر آن حربه‌ی کثیف این شهوت‌پرستان و گاه اشک روح که چه سخن دارد از این دیوانگی، در این میان آن دگری درون آید، به ضرب صورت به خون کشد، آن شهوت‌پرست، سخن از باج کند و از خراج و خون‌پرست، خون ریزد و تن داغ دارد و فریاد چه کس فریادرس آن

در آن خلوت و آن تاریکی که هرگاه تن و روح زخم تیغ خرید و گریان به سوگ نشست، چه بسیار فکر بر این فرجام و تکرار که ما در آن مکر و مرگ مسکوت و در این سیاه‌چال تاوان نه از برای آنان بلکه…

 من و این فرجام که به سودای رزم خویش برخاستم و حال آنکه آنان سخن راندند و جماعت شوراندند و فرجامش به هیچ، به فکر نه این فرومایگان که خویشتن بود و چرا چنین فرجام، نه فرجام خویش این سیاه‌چال که از آن زندان و این زندان توفیر بر شکنجه بود و هیچ به فرجام چنین کشتن فکر بود تا دگر بار منفعل و مسکوت به کناره نشست،

هیهات که نبود آن آرمان، چنین کرد با آزادگان که آرمان قی‌شده‌ی این مکر و مرگ‌پرستان به ما هدیه داد چنین فرجام پر رنج و چه دردناک از آن رنج در سکوت

7 1

پخش کتاب صوتی تهمینه

پخش تصویری کتاب صوتی تهمینه
پخش کتاب صوتی تهمینه در اسپاتیفای

پخش کتاب صوتی تهمینه در یوتیوب

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

برای دسترسی به همه‌ی کتابها صفحه کتاب را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.

0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات
برخی از کتاب‌های صوتی
برای دسترسی به همه‌ی عناوین، صفحه کتب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

بیشتر از آثار صوتی نیما شهسواری بدانید

آثار صوتی نیما شهسواری شامل

 

تمامی این آثار به صورت رایگان در اختیار شما است

همچنین شما نیز می‌توانید در این راه در کنار ما باشید و در صوتی کردن این آثار به ما کمک کنید، تا هر چه بیشتر این افکار نشر گردد و موجبات آگاهی و تغییر را فراهم سازد

آثار نیما شهسواری پیرامون آزادی، برابری، نقد قدرت و خدا و … است

تمامی این آثار در قالب‌های مختلفی از جمله شعر، داستان مقالات و … گردآوری شده و دسترسی به آن سهل و قابل وصول است،

برخی از این آثار به صورت صوتی منتشر و برخی دیگر در آینده منتشر خواهد شد

در پادکست “به نام جان“، سفری عمیق به دنیای اندیشه و آزادی آغاز می‌شود. در هر قسمت از این سفر، به بررسی موضوعاتی همچون آزادی، برابری، نقد قدرت و خدا، مشکلات اجتماعی و … می‌پردازم.

اینجا جایی است که صدای ما تلاش می‌کند تا به عمق مسائل پی ببرد و از طریق گفتگوهای مختلف، نگاهی تازه و الهام‌بخش به دنیای پیرامون ایجاد کند.

آیا به دنبال تجربه‌ای از گفتگوها و تفکراتی غنی از دیدگاه‌های متنوع هستید؟

آیا علاقه‌مند به درک بهتر موضوعات مهم امروزی از زوایای جدید هستید؟

پس گوش دادن به پادکست “به نام جان”، دعوت به یک سفر نوین در دنیای اندیشه و آزادی است.

به نام جان قصد دارد تا مباحث مهم جهان را به زبانی ساده، صریح و روشن با شما در میان بگذارد

بی‌شک بزرگترین همکاری شما با ما به اشتراک گذاشتن این آثار با دیگران است

اما فرای این اشتراک‌گذاری و اطلاع به دیگران پیرامون این تغییر شما می‌توانید در کنار ما باشید

راه‌های بسیاری برای همکاری با ما وجود دارد، شما می‌توانید در زمینه ترجمه‌ی آثار، طراحی گرافیکی، کتاب صوتی، طراحی وب‌سایت، اپلیکیشن و … در کنار ما باشید

فرای این عناوین اصلی برای همکاری شما می‌توانید با عضویت در وب‌سایت جهان آرمانی، مقالات نظرات باورها و … از خود را با دیگران به اشتراک بگذارید، برای این کار شما می‌توانید از طریق ارسال پست در وب‌سایت جهان آرمانی و همچنین با عضویت در تالار گفتمان دیالوگ در کنار ما باشید و به همراهان این تغییر بپیوندید

تمامی آثار نیما شهسواری در وب‌سایت جهان آرمانی در اختیار شما است، 

نکته مهم آنکه همواره این آثار به صورت رایگان خواهد بود که برای بیدار کردن مردمان نگاشته شده است، از این رو شما همواره می‌توانید تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، پادکست و … را به صورت رایگان از وب‌سایت جهان آرمانی بدست آورید،

فرای وب‌سایت جهان آرمانی، این پادکست در بیشتر پلتفرم‌های پادکست‌گیر در اختیار شما است از جمله این برنامه‌ها

 

فرای برنامه‌های پادکست‌گیر شما می‌توانید این آثار را از طرق زیر نیز بدست آورید

 

برای دسترسی به پادکست به نام جان تنها کافی در برنامه‌ی پادکست‌گیر خود نام نیما شهسواری، به نام جان و یا جهان آرمانی را جستجو کنید

راه تغییر و دگرگونی این دنیا راه سختی است، 

در دنیای پر زرق و برق امروز ما را کسی نخواهد شنید که صدای دلربایان خوش نوا است، گاه فریاد گوش‌خراش زورمندان همه را مبهوت خواهد کرد، پس تنها راه برای این تغییر بزرگ با کمک شما امکان پذیر خواهد بود

اگر خواستید در تغییر زشتی‌های این دنیا همراه ما باشید با اطلاع‌زسانی به دیگران بزرگ‌ترین کمک را به ما خواهید کرد و این راه تغییر را آغازگر خواهید بود

ما در کنار هم توان تغییر همه چیز در این دنیا را خواهیم داشت بیایید با هم و درکنار هم برای تغییر دنیا تلاش کنیم

با تشکر

نیما شهسواری

sing 1

برخی از اشعار صوتی
برای دسترسی به همه‌ی عناوین، صفحه اشعار صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

چرا ثبت نام در وب‌سایت جهان آرمانی؟

شما با ثبت نام در وب‌سایت جهان آرمانی می‌توانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید

وب‌سایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان

بی‌شک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست

اما شما با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی می‌توانید در این بستر نگاشته‌های خود را منتشر کنید

این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب می‌شود که بی‌شک برای درج مطالب شما بستر کامل‌تری را فراهم آورده است،

 

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

عضویت در خبر نامه وب‌سایت جهان آرمانی

پرتال دسترسی به آثار

blank

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال گزارش

گزارش شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.