در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
قسمت سی و هشتم : اصالت در باور
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 34:18
با صدای : نیما شهسواری
پادکست به نام جان به صورت ویژه برنامه با موضوعات مختلف و همچنین به صورت قسمتهای پادکست به نام جان پیرامون مرام آرمانی منتشر میشود
اصالت در باور
در جهانی که بیشمارانی به دنبال استعمال نشخوار باورهای دیگراناند اصالت در باور رکن اصلی در ثابت قدم بودن ایستادگی در زیستن خواهد بود
این اصالت در باور تمیز خواهد داد میان مقلدان و مولفان را
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
خب دوستان توی این قسمت مشخص قرار هست که ما در باب اصالت در باور صحبت کنیم.
مفهوم اصالت در باور در ابتدا چی هست؟
یعنی قرار هست ما در باب چی صحبت کنیم؟
خب قاعدتا نقطه ابتدا این هست که ما در زندگی خودمون یک باور مشخصی داریم و یک ایمان مشخصی داریم که چهارچوب های مشخص ما برای زندگی اجتماعی رو تعریف می کنه.
چهارچوب هایی که با پایبندی به اون هست که ما اصلا نوع زیستمون تعریف میشه؟
در نگاه جمعی یعنی وقتی از اون نگاه شخصی حالا جدا میشیم، وقتی به نگاه اجتماعی میرسیم حالا مواجه میشیم با این ارزش ها و باورهایی که انسان ها به صورت جمعی بهش معترف و معتقد هستند و زندگی جمعی و اجتماعی شون شکل میگیره.
همون چیزی که ما تحت عنوان فرهنگ میسازیم.
حالا وقتی ما مواجه میشیم با فرهنگ جمعی مثلا ایرانیان، می بینیم که فرهنگ جمعی ایرانیان یک نوع و گونه ای از زندگی کردن رو داره تعریف میکنه.
یک ارزش ها یک هنجار هایی رو برای خودش مشخص کرده، با وابستگی و به نوعی گوشه چشم داشتن به این ارزش های مشخص، یک زندگی جمعی مشخصی رو به پیش می بره.
گاها خیلی از رفتارهای جمعی ما حالا قابل پیش بینی هست.
حتی در زندگی شخصی هم به همین شکل هست.
یعنی با توجه به اون چارچوب و باوری که اون انسان مشخص بهش باورمند هست.
حالا یه سری رفتارهای مشخصی رو هم در قبال اتفاقات انجام میدهد.
حتی شما مواجه میشوید گاها با رفتارهایی که قابل پیش بینی است.
یعنی شما می توانید پیش بینی کنید که این انسان با این باور مشخص در قبال این موضوع مشخص چه رفتاری را از خودش نشان خواهد داد.
خب این نقطه ای است که ما در ابتدا پیرامون باور میشناسیم اما وقتی صحبت از اصالت در باور می کنیم حالا موضوع این هست که ما به این باور چگونه رسیدیم.
حالا انسان ها چگونه این باور را دریافت کردند و چگونه به آن پایبند بودند؟
آیا به واسطه تحقیق بوده که حالا رسیدن به این باور مشخص است یا عوامل و دلایل دیگری تاثیر گذار بوده؟
آن لحظه ای که آن انسان خودش با باوری به یک باور مشخص رسیده، با توجه به تحقیق و تحقیقاتی که پیرامون موضوع مشخص داشته و حالا این باور مشخص و این ارزش ها را برای خودش تعریف کرده.
حالا شما می توانید اصالتی را در باور او متصور باشید.
اما موضوع این است که جهان به این شکل پیش نرفته، هیچ وقت هم به این شکل پیش نرفته و حالا شما مواجه میشوید با باورهایی که به طرق مختلفی به انسان ها رسیده اند.
خب در این نقطه ابتدای بحث بهتر است که ما در باب این چگونگی رسیدن به باور صحبت کنیم.
یعنی این باورها چگونه در دل انسان ها شکل گرفته؟
چگونه انسان ها معترف به این باور و ایمانی که نوع زندگی شان، نوع رفتارهایشان، ارزش هایشان، چهارچوب هایشان و هنجار هایشان را تصویر می کند، چگونه به این رسید؟
ما در باب غالب و اکثریت اگر بخواهیم صحبت کنیم به یک نقطه مشخص می رسیم.
قاعدتا باورها به صورت موروثی به انسان ها رسید.
انسان ها به واسطه ارث بردن این باورها را دریافت کرد.
خب نقطه مشخص این بحث اینجاست.
ما انسان را به عنوان یک موجود ناطق و عاقل میشناسیم که حالا به واسطه ناطق و عاقل بودن، یک جهانی را برای خودش ساخته و یک امتیازاتی را هم برای خودش کسب کرده.
جهانی که امروز داریم میبینیم و انسانهایی که آن جایگاهی که میخواهند رسیدن برای زندگیشان و بهتر زندگی کردن جمعیشان کارهایی کرده اند.
فرای اینکه حالا در باب اخلاقیات بخواهیم وارد بشویم و بگوییم که چقدر دنیا، دنیای زشتی است و چقدر انسان ها کارهای غیر قابل تحملی را انجام دادند.
فارغ از این، در نگاه به بقای انسانی و بقای جانداران اگر بخواهیم نگاه بکنیم، حالا ما مواجه میشویم با انسانی که برای بقای خودش کارهای ارزنده ای کرد.
خب قاعدتا وقتی انسان ها بخواهند به این موضوع نگاه بکنند، دلیل اصلیش را عقل میدانند.
اما قاعدتا موضوع اینگونه نیست چرا که انسان ها به واسطه آموزش و تعلیم هست که توانستند به این نقطه مشخص برسند.
یعنی شما وقتی نزدیک میشوید به یک گونه ای از حیوانات به عنوان مثلا میمون ها که حالا از نظر عقلی در بین حیوانات دیگر در یک درجه بالایی هستند.
گاها حتی روبرو می شوید با موضوعاتی که برای عموم میمون ها ساده تر هست.
حل کردنش گذشتن ازش یعنی با یک دشواری روبرو میشن که میتونن راه حل بهتری رو براش کسب کنند حتی از انسان در همان سن و سال خودش.
یا مثلا طی تحقیقاتی که اتفاق می افتد می بینیم که مثلا حافظه کوتاه مدت مثلا میمون ها از انسان بالاتر هست و اصولا ما می توانیم تصور کنیم که حالا میمون ها هم می توانستند با آن حد از عقلی که در اختیار داشتند به یک جایگاه هایی برسند.
اما نکته ای که انسان را متمایز کرده نقطه مشخصی است به اسم تعلیم دادن.
یعنی حالا انسان توانسته این چیزی که به دست آورده را به دیگری منتقل کند.
خب نقطه روشنی را برای ما توی زندگی اجتماعی پدید آورده.
یعنی شما مواجه می شوید با انسان هایی که حالا اگر امروز وارد مثلا تکنولوژی میشن برای اینکه در تکنولوژی پیشرفت هایی رو بوجود بیارن نیاز نیست که از اون نقطه ابتدایی شروع کنن.
حتما این ضرب المثل ساده رو شنیدید که نیازی نیست برای ساختن چرخ رو دوباره ساخت.
حالا چرخی وجود داره.
حالا شما قرار هست به اون چیز های بیشتری اضافه کنید.
وقتی ما مواجه میشیم با این موضوع به شکل علمی، حالا میبینیم که چقدر در توسعه و پیشرفت زندگی انسانی به ما کمک کرده.
هر انسانی که وارد این چرخه مشخص شده کتاب نوشته شده ای رو در برابر داشته و حالا اومده چند سطری به این کتاب اضافه کرده.
قرار نبوده این کتاب رو پاره بکنه و یک کتاب تازه بنویسه.
قرار بوده در ادامه اون غلط های اون کتاب رو پیدا بکنه و ویرایش دوباره ای به اون کتاب داشته باشه و یا چند سطر و چند صفحه ای به این کتاب اضافه بکنه.
خب این نقطه عطفی است در زندگی انسانی برای پیشرفت زندگی انسان.
قاعدتا کسی نمی تونه منکر این باشه.
اما حالا وقتی از اون سو و از سوی باورها و ایمان بهش نگاه می کنیم موضوع متفاوت میشه.
حالا انسان با همون رویه مشخص، با همون رویه ای که قرار بوده داده های خودش رو به دیگران منتقل کنه، در زمینه باور و ایمان هم دست به همون راه برده، دست به همون عصا گرفته و حالا سعی کرده اون باور و ایمان خودش رو هم منتقل به فرزندش بکنه، به فرزندان خودش بکنه.
و حالا این دومینو رو شکل بده.
اما موضوع مشخص ترین بحثی که ما داریم می کنیم این هستش که وقتی ما در باب ایمان و باور می رسیم، تصویر مشخصی از حقیقت رو در برابرمان داریم.
من بارها در قسمت های مختلف به نام جهان پیرامون، حقیقت و واقعیت صحبت کردم.
حالا یک اشاره جزئی هم اینجا بهش میدم.
ما وقتی در باب واقعیت صحبت می کنیم، واقعیت اون چیز عینی است که ما در برابرمان می بینیم.
جهان پیرامون ما اتفاقاتی که در حال افتادن است.
این واقعیت جهانه.
کسی هم نمیتونه منکرش بشه.
هیچکسی هم نمیتونه دو نوع نگاه مختلف نسبت به اون واقعیت در برابر داشته باشه.
واقعیت چیزیست که همه مردم میبینند.
یکسان و همتا.
اما وقتی ما وارد موضوع حقیقت میشیم، حالا حقیقت اون ایده آلی ست که انسان ها تصور دارن میتونه خلاف واقعیت باشه، یعنی موضوع مشخص.
کسی حقیقت رو مثلا در عشق به والدین خودش میبینه.
اما واقعیت جهان اینگونه نیست.
هیچ عشق و محبتی بین خودش و پدر و مادرش وجود نداره.
واقعیت جهان او اینگونه هست.
واقعیت به همین شکل تصویر شده و پدر و مادری هستن که فرزند خودشون رو دوست ندارن.
هیچ عشق و علاقه ای بین اونها نیست اما حقیقتی که او بهش فکر میکنه و ایده آل او هست آرمان او هست.
اینگونه تصویر شده که باید بین پدر و مادر و فرزند عشق و محبتی وجود داشته باشه.
اما وقتی ما وارد این وادی مشخص میشیم حالا نمی تونیم یک حقیقت مشخصی رو برای همه تصویر کنیم.
حالا می تونه حقیقت برای انسان ها در موضوعات مختلف متفاوت باشه.
همون صحبتی که ما بارها دربارش صحبت کردیم.
حقیقت نزد همه است.
یک چارچوب و یک قانون می خواد که بتونه یک میانجیگری بین این حقایق مختلف داشته باشه.
اما کسی نمی تونه حقیقت خودش رو به عنوان حقیقت نهایی و غایی تصویر کنه و به دیگران تحمیل کنه.
حالا ما مواجه میشیم با حقایق بی شماری که انسان ها مطرح می کنند.
اما وقتی به اون نقطه مشخص برای انتقال داده ها می رسیم، می بینیم که خیلی راحت انسان ها دارن این داده های خودشون رو منتقل می کنند.
حالا مواجه می شیم با اون جبر جغرافیایی که اگر انسانی در هندوستان به دنیا اومده به دنیا اومده حالا غالبن باید هندو باشه دیگه.
یا اگر در ایران به دنیا اومده باید مسلمان شیعه باشه و الی آخر.
پس حالا شما مواجه میشید با این انتقالی که داره شکل میگیره و ایمان و باوری که داره اینگونه به انسان ها میرسه.
وقتی ما در باب چگونگی رسیدن به باورها صحبت میکنیم نقطه ابتدایی و اصلی این موضوع همین موروثی بودن هست که منافات با اصالت در باور داره.
یعنی ما با باوری روبرو نیستیم که کسی براش زحمتی کشیده باشه، براش تفکری کرده باشه، تحقیقی کرده باشه و قدم قدم به اون باور مشخص، به اون ارزش ها، به اون ارزش اخلاقی، به اون چهارچوب ها و اون ایمان مشخص رسیده باشه.
قاعدتا او به واسطه اینکه در این خانواده مشخص و با این پدر و مادر به دنیا اومده این باور رو داره.
اگر پدر و مادری مثلا آتئیست داشت الان آتئیست بود.
پس این نقطه تناقض هست.
حالا میشه در باب این صحبت کرد که تا چه اندازه این باورهای منتقل شده بین انسان ها تا چه اندازه دور از خود باور مشخص هست؟
یعنی من در قسمت های مختلف به نام جان صحبت کردم.
شما مواجه میشید با دنیایی که به عنوان مثال مسلمان های شیعه در ایران هستند که هیچ نزدیکی حتی با همون اسلام شیعی هم ندارن.
یعنی باوری که برای اون ها به وجود اومده و این باور زبان به زبان دهان به دهان بین این ها گشته.
یک باور متضادی که حتی با اون باور مشخص اسلامی و شیعی گری حالا ما مواجه هستیم با این ادغام باور ها و ایمان های در هم که مدام در حال تغییر دادن تصویر و چهره خودشون هستن و در نهایت هم دارن هی منتقل میشن و هر بار هم میتونن حتی تغییر کنن.
اما چون این قسمت مشخص پیرامون این موضوع نیست، خیلی نمی خوام بهش بپردازم اما در همین حد با شما مطرح میکنم که شما مواجه میشید با باورهایی که در تضاد و تناقض با باور اصلی هستند و به نوعی به واسطه دهان به دهان گشتن باورها هر روز تغییر کرده.
یعنی مثلا شما مواجه میشید با مسلمانی که حالا مسلمان هست اما به عنوان مثال یک بخشی از اسلام رو اصلا نه خونده، نه در باره اش میدونه، نه قرار هست که در باره اش بدونه اما یک نظر متفاوتی داره.
یعنی مثلا از نظر او مثلا همجنسگرایی موضوع خیلی عادیست.
باید همجنسگرایی داشته باشه.
در صورتی که ما مواجه میشیم با آیات صریح قرآن که در برابر این نگاه وجود داره.
حالا او یک نگاه مشخصی رو اضافه میکنه و دهان به دهان میچرخه.
ما مواجه هستیم با انسان هایی که باورمند هستن به نوعی باور دارن مثلا به دین اسلام.
اما نه تنها در باب تاریخ اسلام، نه تنها در باب اهالی است.
نه تنها در باب فقه و اجتهاد، نه تنها در باب قوانین اسلامی و اصولا تاریخ کشورهای اسلامی و کارهایی که اسلام کرده، حتی در باب قرآن به عنوان کتاب مقدس خودشان هم نمی دانند.
حتی یک بار آن کتاب را هم به زبان فارسی نخوانده اند و حالا ما مواجه می شویم با این باورهای پوشالی در هوا که در بین مردم وجود دارد.
یعنی ما مواجه می شویم با انسان هایی که یک باوری را برای خودشان تصویر کرده اند، به یک چهارچوبی معترف و معتقد شده اند که قرار است رفتارهای خودشان را بر اساس آن چارچوب ها به پیش ببرند.
اما در باب کتاب راهنمای خودشان هم حتی نخواندن کتاب 500 صفحه ای که خیلی زمان هم از کسی نخواهد برد.
خواندن مثلا قرآن حالا میتونه اون زمان رو بذاره توی به یک موضوعی باورمندی تو اصلا کلیت زندگی تو بر مبنای همون باور داره اتفاق می افته تک تک رفتارهای تو.
اگر با کسی برخوردی میکنی مثلا قرار هستش که در برابر یک کافر بایستی از دهنش بزنی و فلان کار رو بکنی.
به واسطه همین باور هست.
و چگونه ممکنه که تو یک کتاب مشخص خودت رو هم حتی به زبان فارسی نخونده باشی و این نقطه ایست که ما رو تا این حد مواجه با این باورهای پوشالی میکنه.
حالا ما مواجه میشیم با یک دنیایی که پر از این باور های پوشالی هست.
این مختص به ایران و شرایط ایران هم نیست.
یعنی شما در جهان روبرو با این موضوع میشی؟
حالا قرار هست که موروثی انسان ها باورها و چهارچوب ها رو به هم منتقل کنن بدون اینکه حتی اون ریشه ی ابتدایی و اون مصدر هم در باب چیزی خونده باشه.
یعنی شما مصدر رو پدر و مادر قرار میدید.
حالا پدر و مادر باور به مثلا اسلام شیعه گری دارن و تو عمرشون حتی یک بار هم لای قرآن رو باز نکردند.
حالا اینها فرزندی رو هم تربیت میکنن که باز هم اون هم معترف همون اسلام هست.
او هم قاعدتا لای اون کتاب رو باز نخواهد کرد و هیچ تحقیقی پیرامون باوری که بهش معترف است و زندگی او و در نهایت زندگی جمعی اون جامعه رو داره میسازه نمیتونه.
خوب یکی از مهم ترین شاخصه هایی که ما پیرامون این رسیدن باور میشناسیم.
قاعدتا همین موضوع مشخصه موروثی بودن هست.
اما قاعدتا نقاط دیگری هم داره.
او یکی از این نقاط رو تحت عنوان فشارهای اجتماعی میشناسیم.
یعنی شما وقتی مواجه میشید با انقلاب در جهان، خب من بارها دربارش صحبت کردم.
تحقیقاتی که در جهان اتفاق افتاده یک عددی رو به شما میده که بین سه و نیم تا ده درصد از مردم یک جامعه میتونن یک انقلابی رو بوجود بیارن.
انقلابی به عنوان تغییر و دگرگونی کامل ساختارهای سیاسی ارزشی، باور و ایمان جمعی.
یعنی حالا شما مواجه میشید با یک جمعیت مثلا پنج درصدی تا حالا یک باور تازه ای رو داره به اجتماع خودش وارد میکنه.
این جمعیت پنج درصد از نود و پنج درصد در برابر او هستند.
اما این پنج درصد فعال در برابر اون نود و پنج درصد منفعل حالا پیروز میشن و این انقلاب رو شکل میدن.
حالا قرار هست که نه تنها ساختار سیاسی که ساختارهای باور جمعی هم تغییر بکنه و شما با این فشار اجتماعی روبه رو میشید.
با اون نود و پنج درصدی که باز هم بدون تحقیق، بدون اینکه بخوان و در بابش چیزی بدونن به واسطه این فشار اجتماعی این تغییر رو در خودشون میدن.
حالا میتونه با یک انقلاب بزرگ این اتفاق بیفته و یا نه حتی فشارهای اجتماعی.
فشارهای اجتماعی که ما تحت عناوین مختلف میسازیم.
یعنی مثلا شما مواجه میشید با شرایطی که امروز مثلا در ایران به وجود اومده در همین یک سال گذشته.
حالا فشار اجتماعی به گونه ای داشت رقم میخورد که انسان هایی که حتی باور مشخصی هم نداشتن سعی میکردن موضع بگیرن چرا که فشار اجتماعی روشون زیاد بود.
حالا مردم در بابش قضاوت های مشخصی میکردن اما سعی میکردن به خاطر رو به رو نشدن با این قضاوت ها مثلا در بین اشخاصی که حالا مشهور بودن و شناخته شده بودن، حالا این اشخاص مشهور بدون اینکه بخوان باوری داشته باشن و یا ایمانی داشته باشن به واسطه اون فشار اجتماعی سعی میکردن همرنگ جماعت بشن.
همون ضرب المثل ساده ای که میگه.
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
یعنی شما مواجه میشید با این فشار اجتماعی که گاها باعث میشه انسان ها به یک باوری هم روی بیارن و باز هم هیچ اصالتی درونش نباشه.
حالا ما در شکلی که مثلا در ایران اتفاق می افته درباره اش صحبت کردیم اما میتونه اشکال مختلفی داشته باشه.
یک ایرانی مهاجر در یک کشور غربی حالا به واسطه فشار اجتماعی که داره روش میاد موضوعی که بهش باور نداره رو هم قبول میکنه و کم کم همرنگ اون جماعت میشه بدون اینکه اصالتی در اون باور داشته باشه به واسطه زیاد شنیده شدن موضوعی سعی میکنه به اون باور بیاره.
یعنی موضوعی نیست که خودش در بابش تحقیق و مطالعه ای کرده باشه تا بخواد این تغییر رو در خودش به وجود بیاره.
گاها به واسطه اینکه داره این فشار روش تشدید میشه به واسطه اینکه داره امتیازات اجتماعی یا جایگاه اجتماعی خودش رو از دست میده، نگاها نسبت بهش تغییر میکنه و نگاه ها منفی و منفور میشه.
حالا سعی میکنه تو خودش تغییری به وجود بیاره.
حالا سعی میکنه همرنگ این جماعت بشه تا بتونه از زیر.
به نوعی فشار های اون ها رهایی پیدا بکنه.
یا نه فرای این فشارها اصلا به واسطه بیش از حد تکرار شدن این مساله هستش که حالا کم کم اینقدر از این گوش میشنوه که قبول میکنه.
حتی گاها مخالف باورهایی هستش که خودش داشته، از گذشته داشته و یا در افکارش میتونه داشته باشه.
اما باز هم به واسطه اون فشار اجتماعی هست که فشار اکثریتی هست.
یکی از وحشتناک ترین فشار ها همین فشارهای اکثریت هست.
یکی از وحشی ترین و وحشیانه ترین نوع های دیکتاتوری هم همین دیکتاتوری های اکثریت است.
شما وقتی به شرایط ایران نگاه می کنید، مثلا در سال پنجاه و هفت حالا رو به رو میشید با یک دیکتاتوری اکثریت.
دیگه کسی نمی تونه این رو کتمان بکنه که مردم در اون دوره هواخواه این نگاه مشخص اسلامی بودند.
کسی نمی تونه این رو کتمان بکنه.
حالا یک فشار اکثریتی اونجا وجود داشته که می تونسته همه رو خواه ناخواه درگیر خودش بکنه.
اصلا جماعتی باشند که مجبور باشند باور دیگران رو قبول بکنند برای زنده موندن.
یعنی شما وقتی مواجه میشید با جماعتی که حالا خودش رو باورمند میدونه و هر روز داره جانماز آب میکشه.
شما برای اینکه بتونید در بین این جماعت نفس بکشید مجبورید همرنگ اینها باشید تا بتونید زندگیتون رو بکنید.
حالا در یک اداره و در یک کارخانه ای همه بلافاصله با پخش اذان میدویدن میرفتن مثلا نمازشون رو میخوندن تظاهر به روزه داشتن میکردن و الی آخر.
آداب و آیین های اسلامی رو به جا میاوردن.
حالا یک نفری در این فشار ها راه دیگه ای نداره که همرنگ این جماعت بشه تا بتونه زندگی کنه.
وقتی ما در باب این فشار های اجتماعی صحبت میکنیم جنبه های مختلفی داره اما در مجموع ما رو به این جا میرسونه که یکی از عوامل محکم و مقتدر قاعدتا موضوع موروثی است که هیچ ارتباطی با اصالت در باور نداره و منافات داره و متضاد با این اصالت در باور است و قاعدتا یکی دیگه اش هم همین فشارهای اجتماعی است.
حالا اشکال مختلفی داره که میشه در باره اش ساعت ها هم صحبت کرد.
اما فارق از این دو موضوع که گفتم موضوعات پیچیده ایست و میشه درباره اش صحبت کرد.
ما یک دنباله روی کورکورانه هم داریم.
به نوعی شبیه به این هستش که یک موضوعی گویی مد می شود.
در جهان موضوعی برای این آدم یک پرستیژ خاصی می آورد، یک شأن خاصی می آید، یک موضوعی است مثلا.
مثلا به عنوان مثال دارم درباره اش صحبت می کنم.
حمایت از زنان.
به عنوان مثال این تبدیل به یک مد میشود، تبدیل به یک پرستیژ میشود و حالا شما مواجه میشوید با یک دنباله روی کورکورانه جماعتی از این نگاه مشخص.
نقطه ابتدایی این است که اگر این ارزش به وجود آمده یک ارزش قابل احترام مثل همین احترام گذاشتن به حقوق زنان باشد.
برابری و رسیدن به برابری حقوق زنان باشد، خب خیلی قابل احترام است و این همان نقطه ای است که من در قسمت های مختلف درباره اش صحبت کردم که یک ایمان جمعی و تغییر ارزش های جمعی است که خواه ناخواه انسان ها را به این سمت می کشاند.
یعنی شما وقتی وارد جامعه می شوید که ارزش جمعی این ها برابری هست.
برابری زن و مرد و یا برابری در یک نگاه کلی و بزرگ برابری جان ها باشد.
حالا این ارزش مشخص است.
هر رفتاری در برابر آن یک ضد ارزش به حساب می آید که جامعه طردش میکند.
حالا مردم سعی میکنن خودشون رو شبیه به اون بکنن.
این اون نقطه ی مشخصی هست که ما باید بهش برسیم.
یعنی آن نقطه ای که قرار باشد یک انقلابی شکل بگیرد با همین اتفاق هست.
با تغییر ارزش ها هست.
با باور جمعی شکل گرفته است.
حالا انسان ها سعی میکنند خودشان را نزدیک به آن هرم بکنند.
اما وقتی در باب این اصالت باور داریم صحبت میکنیم، حالا ما مواجه میشویم با انسان هایی که دارند آن رفتار را انجام میدهند اما پشتوانه آن ایمان قلبی نیست.
اگر به آن چهارچوب باورمند هستند، به واسطه همان فشار اجتماعی است که حالا دارند دنباله روی میکنند یا فرای آن فشار اجتماعی به واسطه اینکه این تبدیل به یک پرستیژ خاص شده یک کردیت و اعتباری داره.
کسی که داره این رفتار رو میکنه.
حالا جماعتی هستن که دارن دنباله روی میکنن و همون رویه رو به پیش میبرن.
حالا سعی میکنن شبیه به این جماعت که در رتبه بالاتری نسبت به دیگران هستند قرار بگیرن.
باز هم موضوع مشخص این فقدان اصالت در باور هست.
اون نقطه ای که قرار هست ما رو به ناکجا آباد ببره قرار هست به ما لطمه بزنه و زندگی جمعی ما لطمه بزنه.
اینکه ما به این مرحله برسیم تا انسان های بیشماری وارد این ارزش های مشخص این حقیقت مشخص ما بشوند نقطه قابل احترامی است.
من یک هدف مثل تمام موضوعاتی که دربارش صحبت کردم میشه که دو روز دیگه شاید یک بار این چرخه به سمت شما و باورهای شما باشه و حقیقتی که شما بهش باور دارید یک بار هم میتونه بر خلاف و در برابر باورهای شما باشه.
همون اتفاقی که در سال 88 در ایران افتاد.
همون اتفاق بود.
یعنی یه سری هایی داشتن دنباله روی کورکورانه میکردن.
به دنبال این پرستیژ تازه ساخته شده بودن.
این ضدیت با امپریالیسمی که داشت فریاد میزد اما هیچ تعریف مشخصی هم حتی در باب این موضوع نداشت.
اما یک جماعتی بودن که داشتن دنباله روی میکردن.
مستقیم داشتن دنباله همین رویه رو میرفتن چرا که یه پرستیژ تازه بود.
یعنی شما وقتی مواجه میشید مثلا با نگاه روشنفکری در همون دوران پیش از انقلاب شما مواجه میشید با جماعتی که به عنوان پرستیژ خودشون رو چپ میدونستن.
چون یک نوع پرستیژ بود یک نوع مد به حساب میومد.
یعنی شما اگر قرار بود داخل دایره ی روشنفکری ایران به حساب بیاید باید چپ بودید؟
اصلا نبودن یعنی شما اگه چپ نبودید اصلا نمی تونستید وارد این وادی مشخص روشنفکری بشید؟
حالا من این مثال ها و مصداق ها رو میارم برای روشن تر کردن موضوع در باب این مساله که هیچ اصالتی پشتوانه ی این باورمندی نیست.
یعنی شما وقتی موروثی یک باوری را می گیرید قاعدتا هیچ نوع اصالتی در این باور ندارید.
برای آن تحقیق و تلاش و مطالعه نکردید، خودتان به آن وجه نرسیدید.
به واسطه اینکه پدرتان این باور را داشت و یا اگر فشار اجتماعی به واسطه انقلاب یا به واسطه شرایطی که به وجود آمده دارد، شما را وارد این وادی مشخص می کند و آن گوشه رینگ گیرتان می آورد و در نهایت از ترس و وحشت دیگران.
حالا به این باور رو می آورید باز هم هیچ اصالتی ندارید؟
یا اینکه اگر یک موضوع مشخصی به عنوان.
نگاه بالاتر اجتماعی اتفاق افتاده حالا شما دارید دنباله روی کورکورانه می کنید.
به نوعی دنباله رو این موضوع تازه هستید.
باز هم هیچ اصالتی در این باورها ندارید.
ما برای اینکه بخواهیم به یک باور مشخص برسیم قاعدتا باید تحقیق داشته باشیم.
باید مطالعه داشته باشیم.
باید به واسطه تحقیقات خودمان به آن باور مشخص برسیم.
یعنی اگر امروز کسی است که باورمند به مثلا گیاهخواری شده نه به واسطه اینکه مثلا یک سلبریتی امروز گیاه خوار شده نمی تواند گیاه خوار باشد چون خیلی ساده از آن گیاه خواری خودش هم دست می کشد.
شاید به واسطه یک سلبریتی اش مثلا ازدواج کند هم این اتفاق بیفتد.
این عشق او را کور کرده و او یک دنباله روی کورکورانه ای دارد.
یا به واسطه اینکه پدر و مادرش مثلا گیاه خوار هستند نمی تواند گیاه خوار باشد.
چون باز هم اصالتی در این باور وجود ندارد.
موضوع مشخص این هستش که اون فرد با توجه به تحقیقات خودش و گستره دید خودش و آزمون و خطا ها و شک هایی که داشته در نهایت به یک باوری رسیده.
تحقیق کرده حالا خودش این رو لمس کرده احساس کرده حالا با منطق و استدلال خودش به این موضوع مشخص میشه و در نهایت حالا یک باور و اصالتی داره که این باور بهش پایبند هست و محکم هم تا پای جان هم حتی می ایستد.
پس ما وقتی در باب اصالت در باور صحبت می کنیم، یعنی دقیقا نقطه ای که انسان ها برای کسب این باور تلاش می کنند، مطالعه می کند، از جان گذشتگی می کند و حالا وارد وادی ای می شود که این باور پر از اصالت است.
ما نمی خواهیم در باب رسیدن به این اصالت در باور صحبت کنیم که به نظرم خیلی موضوع ساده است و شاید در قسمت های آتی درباره اش صحبت کردیم.
اما موضوع مشخص تفاوت بین این انسان های باورمند و این انسان هایی که اصالتی در باور خودشان ندارند داریم.
شما مواجه می شوید با جماعتی که منتظر بادی هستند.
متعلق به حزب باد هستند.
حالا به سادگی با تغییر جهت و یک وزش تازه همه چیز را فراموش میکنه و با جماعتی که حالا حاضرن به واسطه باورشون از جون خودشون هم بگذرن.
شما به اطراف خودتان نگاه کنید روبرو میشید با یک شخصی که مثلا تا چهار روز پیش سینه سپر میکرده برای رسیدن به آزادی و دموکراسی.
مثلا امروز خودش رو در یک نگاه دیکتاتوری غرق شده میبینه خودش رو ذوب در شاهنشاهی و رسیدن به پادشاه کبیر میدونه.
همه چیز و تمام آزادی ها رو در وجود اون یک تن خلاصه میکنه.
این آدم تا چهار روز پیش در باب آزادی و برابری صحبت میکرد اما هیچ اصالتی در این باورها وجود نداشته.
یک پوزیشنی در اون بالا بوده برای رسیدن به اون پرنسیب و اون شخصیت والا حالا تلاش میکرده.
حالا یک دنباله روی کورکورانه ای داشته.
مدام داشته یک صحبت هایی رو میشنیده. آزادی، برابری.
اینها موضوعات قابل احترامی است.
من باید در همین وادی حرکت کنم بدون اینکه تعریف مشخصی نسبت به آزادی و برابری داشته باشه.
و حالا به همین سادگی وارد شده و حالا هم به همین سادگی از اون خارج میشه.
به واسطه نبود این اصالت در باور.
وقتی ما در باب این اصالت در باور صحبت میکنیم، حالا با جماعتی روبرو میشیم که حاضرند از جان خودشون بگذرن، به خاطر اعتقاداتشون جان خودشون رو هم تسلیم کنند برای رسیدن به فردایی در آزادی برای دیگران.
اما جماعتی که به سادگی حاضرند زیر تمام داشته ها و نداشته هاشون بزنند، همه چیز رو از میان ببرند.
چراکه اصالتی در این باورها وجود نداره یا موروثی این باورها رو گرفته اند که بهش پایبند نخواهند بود یا به واسطه فشارهای اجتماعی است که اونها رو وارد این وادی کرده و یا دنباله روی کورکورانه برای رسیدن به یک موقعیت اجتماعی بهتر.
حالا شما میبینید که چگونه این انسان هایی که اصالتی در باور ندارند منتظر نسیمی هستند تا خودشون رو به دست حزب باد بسپارن و حرکت بکنن ببینن کجا چربش بیشتری داره، قدرت بیشتری داره، ثروت بیشتری داره و موقعیت بهتری داره.
یعنی شخصی که به واسطه دنبالهروی کورکورانه در پی این باور مشخص بوده که جایگاه اجتماعی بهتری بگیرد، حالا اگر جایگاه اجتماعی تازهای برایش تعریف بشه و بهش پیشنهاد بشه، قاعدتا به اون سمت خواهد رفت.
در باوری که درون اون اصالتی نداره که پایبند نخواهد بود.
اما این موضوع ضربه ایست به کسانی که باور دارند اصولا ضربه به ریشه های این باورها هست.
یعنی وجود افرادی که اصالت در باور ندارند بیش از همه چیز به خود اون باور داره لطمه میزنه.
یعنی شما تصور بکنید که مثلا باوری به اسم آزادی و برابری، باوری به اسم گیاهخواری یا هر باور دیگه ای.
حالا این یک تصویری داره برای یک جماعتی.
حالا انسان هایی هستند که به واسطه تحقیقاتشان، به واسطه مطالعه شان، به واسطه حس و احساسشان، به واسطه منطق و استدلالشان در طول عمر و با سپری کردن روزگاران بسیار، خودشان را به این باور رسانده اند.
حالا باورمند به این نگاه مشخص هستند.
حالا یک باور اصالت مندی است.
در وجود آنها یک باور ریشه داری است که غیر قابل عدول است.
حالا در کنار آن جماعتی هستند که به واسطه هر کدام از این دلایلی که ما صحبت کردیم، این باور را بدون داشتن هیچ اصالتی به ارث برده اند و یا به دست آورده اند، اما بدون اینکه بخوان برایش تلاشی بکنند.
حالا با لغزش آنها این باور از همه چیز بیشتر لطمه می خورد.
حالا باور به آزادی است که لطمه می خورد در این بین.
حالا جماعتی هستند که به عنوان آن قشر خاکستری که در کنار نشسته اند، وقتی دارند رفتارهای اینها را می بینند، به سادگی به وجودیت خود آن باور شک می کنند و شک ابتدایی و ضربه محکم رو خود اون باور میخوره.
یعنی دارن میبینن جماعتی در باب آزادی و دموکراسی و برابری به عنوان مثال صحبت میکردن.
حالا به سادگی به واسطه همون نگاهی که هیچ اصالتی درونش نبوده و باوری که هیچ اصالت و ریشه ای نداشته، بلافاصله وارد وادی استبداد میشن و خودشون رو به دست استبداد میسپارن.
حالا از همه چیز بیشتر همون آزادی و برابری ست که لکه دار میشه برای قشر خاکستری که قرار هست به این سمت و سو بره.
خب قاعدتا جماعتی که باورمند هستن که درشون تغییری به وجود نخواهد آمد.
اونها حاضرن از جان خودشون هم بگذرن.
چرا که با تحقیق و دانستن و علم و دانش و منطق و استدلال و احساس به این باور مشخص رسیدن و حالا حاضرن در این راستا حتی جون خودشون رو هم از دست بدن.
اما جماعتی که به عنوان قشر خاکستری و در نهایت قرار هست که جذب این نگاه های تازه بشه که.
قاعدتا با این نگاه خود آزادی و برابری رو زیر سوال میبرن.
پس قاعدتا این اصالت در باور موضوعی است که برای باور می تواند تا چه اندازه تعیین کننده باشد.
فرای آن، ما وقتی در باب این اصالت در باور صحبت میکنیم، مواجه میشویم با یک دنیا و دریایی پر از اشتباهات بزرگ که زندگی امروز بشری را تا این اندازه خدشه دار کرده است.
شما وقتی روبرو میشوید با دو میلیارد مسلمان، نمیدانم حالا تا چند وقت پیش یک میلیارد و دویست میلیون اعلام میشد.
الان دو میلیارد شده اند.
من آخرین بارهایی که شنیدم دو میلیارد، پنج میلیارد، سه میلیارد در باب انسان هایی صحبت میکنیم که فقط و فقط این ها را موروثی دریافت کرده اند.
در این باورها هیچ اصالت و هیچ ریشه ای وجود ندارد و تنها با آن نگاه کورکورانه در پی باورهایی هستند که بهشان به ارث رسیده.
قاعدتا در باب این موضوع میشود ساعتها صحبت کرد.
شاید در قسمت های آتی بیشتر در باب اصالت، در باور و از آن نگاه مشخص باز بخواهیم صحبت کنیم که خود اصالت در باور را هم به آن اتکا داشته باشیم.
در این قسمت بیشتر سعی کردیم پیرامون فقدان این اصالت صحبت کنیم و ضربهاش.
در انتهای برنامه هم دوست دارم باهاتون مطرح کنم که اگر دوست دارید این صدا شنیده بشه این راه تغییر شکل بگیره، میتونید آثار من رو با دیگران به اشتراک بگذارید.
منظور از آثار هم خلاصه به برنامه ای به نام جان نمیشه.
من پیش از اینکه بخوام برنامه به نام جان رو منتشر کنم، آثارم رو منتشر کردم تحت عناوین کتابها و اشعاری.
اینها همه و همه به صورت رایگان در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شماست.
اگر دوست داشتید و این صدا شنیده بشه اون رو با دیگران هم به اشتراک بگذارید.
ممنون که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
در پادکست “به نام جان“، سفری عمیق به دنیای اندیشه و آزادی آغاز میشود. در هر قسمت از این سفر، به بررسی موضوعاتی همچون آزادی، برابری، نقد قدرت و خدا، مشکلات اجتماعی و … میپردازم.
اینجا جایی است که صدای ما تلاش میکند تا به عمق مسائل پی ببرد و از طریق گفتگوهای مختلف، نگاهی تازه و الهامبخش به دنیای پیرامون ایجاد کند.
آیا به دنبال تجربهای از گفتگوها و تفکراتی غنی از دیدگاههای متنوع هستید؟
آیا علاقهمند به درک بهتر موضوعات مهم امروزی از زوایای جدید هستید؟
پس گوش دادن به پادکست “به نام جان”، دعوت به یک سفر نوین در دنیای اندیشه و آزادی است.
به نام جان قصد دارد تا مباحث مهم جهان را به زبانی ساده، صریح و روشن با شما در میان بگذارد
نیما شهسواری سازندهی پادکست به نام جان است
او شاعر و نویسندهی ایرانی است وی متولد سال ۱۳۶۸ در مشهد است نوشتههای او مشتمل بر ۴۱ جلد کتاب در قالب، آثار تحقیقی، رمان، داستان، مقاله و شعر است اغلب مضامین آثار او پیرامون باور به جان، آزادی،برابری نقد قدرت و خدا و … است
وی از ۱۵ سالگی شروع به نگاشتن و در ۳۲ سالگی تمامی آثار خود را در فضای مجازی منتشر کرده است
دسترسی به آثار او در وبسایت جهان آرمانی به صورت رایگان در اختیار شما است
در دنیای پیچیده و پر ظلمت امروز، “به نام جان” تنها یک پادکست نیست،
به نام جان دریچهای است برای فریاد زدن
برای ساختن جهانی تازه بدور از ظلمهای بیکران
به نام جان سفری است به دنیای افکار و اندیشههای تازه .
اینجا جایی است که سخنان تازهای خواهید شنید و آنچه تابو برایتان ساختهاند را در هم شکسته به نظاره خواهید نشست.
آزادی: بازآفرینی تعریف دوبارهای از آزادی، ما آزادی را با قانونی نهفته به دل آن دوباره میخوانیم تا مردمان خویشتن برگزینند آنچه آزادی خواندهاند
برابری: آنچه در بوق و کرنا لگدمال کردند و گاه به آزادی فروختند و گاه مالکان به چنگ بردند دوباره در به نام جان معنا خواهد شد، برابری که همهی جانداران را در خود خواهد خواند
نقد : دریچههای نقد در دنیای ما بیکران است، ما همه را به نقد خواهیم کشید و هیچ تن مقدس در این دنیای آزاد نخواهد بود، از فرهنگها تا خدا، از ادیان تا باورها، همه چیز در این دالان به بوته نقد سپرده خواهد شد
اگر به دنبال شنیدن ندایی تازه برای تغییر هستید، به نام جان را بشنوید
تمامی آثار نیما شهسواری در وبسایت جهان آرمانی در اختیار شما است،
نکته مهم آنکه همواره این آثار به صورت رایگان خواهد بود که برای بیدار کردن مردمان نگاشته شده است، از این رو شما همواره میتوانید تمامی آثار نیما شهسواری اعم از کتاب، اشعار، پادکست و … را به صورت رایگان از وبسایت جهان آرمانی بدست آورید،
فرای وبسایت جهان آرمانی، این پادکست در بیشتر پلتفرمهای پادکستگیر در اختیار شما است از جمله این برنامهها
فرای برنامههای پادکستگیر شما میتوانید این آثار را از طرق زیر نیز بدست آورید
برای دسترسی به پادکست به نام جان تنها کافی در برنامهی پادکستگیر خود نام نیما شهسواری، به نام جان و یا جهان آرمانی را جستجو کنید
راه تغییر و دگرگونی این دنیا راه سختی است،
در دنیای پر زرق و برق امروز ما را کسی نخواهد شنید که صدای دلربایان خوش نوا است، گاه فریاد گوشخراش زورمندان همه را مبهوت خواهد کرد، پس تنها راه برای این تغییر بزرگ با کمک شما امکان پذیر خواهد بود
اگر خواستید در تغییر زشتیهای این دنیا همراه ما باشید با اطلاعزسانی به دیگران بزرگترین کمک را به ما خواهید کرد و این راه تغییر را آغازگر خواهید بود
ما در کنار هم توان تغییر همه چیز در این دنیا را خواهیم داشت بیایید با هم و درکنار هم برای تغییر دنیا تلاش کنیم
با تشکر
نیما شهسواری
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.