Logo true - Copy

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

جهان آرمانی

وب‌سایت رسمی نیما شهسواری

پادکست به نام جان

ویژه برنامه : شناخت اسلام
قسمت سیزدهم : عشق در اسلام

به اشتراک‌گذاری لینک دانلود مستقیم پادکست به نام جان در شبکه‌های اجتماعی:

مشخصات پادکست

عنوان : پادکست به نام جان

ویژه برنامه : شناخت اسلام

قسمت سیزدهم : عشق در اسلام

برنامه‌ساز : نیما شهسواری

زمان : 01:06:24

با صدای : نیما شهسواری

توضیحات این قسمت از پادکست

شناخت اسلام
در این ویژه برنامه به مفاهیم اسلامی در تمامی ابعاد نزدیک خواهیم شد و در هر قسمت سعی شده تا یکی از مبانی اسلامی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم
باشد تا بیشتر پیرامون باوری که آن را به ارث برده بدانیم و اگر قرار بر باور است با آگاهی بدان معترف باشیم
در این ویژه برنامه سعی شده تا عناوین بیشمار باور اسلامی به چالش کشیده شود و حقایق مگو این دین بیان شود

قسمت سیزدهم پیرامون نگاه اسلام به عشق می‌گوید
لگدمال کردن عشق با بزرگداشت خیانت
مردان در آغوش چهار زن عقدی و بیشمار کنیزان
از ظلم تا شهوت‌رانی تا فاحشگی اسلامی همه در معنایی برای از میان بردن عشق
اسلام را با عشق سر سازگاری نیست که آمده تا شهوت را میدان‌دار در میانمان کند اما عشق را خواهی دید که باز می‌آفریند همه‌ی معانی را و دوباره زاده خواهد شد بی‌معناهای دردآلود اسلامی

برنامه‌ی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغه‌های دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید

پخش تصویری پادکست به نام جان

پخش پادکست از اسپاتیفای

پخش پادکست از یوتیوب

توجه

 

این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریع‌تر مطالب است

 

چرا متن پادکست را منتشر می‌کنیم؟

 

ما تصمیم گرفته‌ایم متن پادکست‌های خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آن‌ها برای همه مخاطبان آسان‌تر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح می‌دهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریع‌تر دارند، مفید خواهد بود

 

متن پادکست چگونه استخراج شده است؟

 

این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفته‌ترین فناوری‌های تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتم‌های پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل می‌کند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی می‌کند

متن پادکست

خب دوستان مطابق معمول وقتی میخواییم در باب اسلام صحبت کنیم و یک موضوع مشخص و یک مفهوم مشخصی رو در دل اسلام دربارش صحبت بکنیم، در اون نکته ابتدایی باید برگردیم به قرآن چرا که مهم ترین راه شناخت اسلام قاعدتا قرآن هست.

 مبانی فکری اسلامی از قرآن نشات میگیره.

 ما وقتی قراره که در باب عشق صحبت بکنیم باید بریم و ببینیم توی قرآن در باب عشق چه صحبتی به میان آمده.

 خوب قاعدتا تمام کسانی که قرآن رو به زبان فارسی خونده باشند می دونند که ما با مفهومی به نام عشق در قرآن مواجه نیستیم.

 به صورت مستقیم هیچ گاه صحبتی از عشق به میان نیومده.

 شاید تنها مثالی که بشه در باب عشق زد که حالا اسلام به صورت غیر مستقیم به نوعی در قرآن در باب عشق صحبت کرده همون داستان یوسف و زلیخا باشه که سعی شده در این داستان شاید به نوعی یک اشارتی هم به عشق داشته باشه.

 هرچند که این داستان هم داستانی است که به نوعی عشقی در اون مطرح نشده.

 عشق به درستی تصویر نشده.

 یک تصویر مشخصی نسبت به عشق نداده یک عشقی رو داره تصویر میکنه.

 یک عشق یک طرفه از طرف یک زنی که حالا یک قدرتی هم داره در برابر برده ای که حالا تبدیل به یک شخصیت مهمی هم توی اون ساختار سیاسی شده و خب همه با این داستان یوسف و زلیخا حتما آشنا هستید و این داستان که در قرآن هم دربارش صحبت شده ولی تعریف و تصویر درستی.

 باز هم ما در باب عشق توی این داستان هم نداریم و فرای اون گفتیم که در قرآن به صراحت که در بابش صحبت نشده حتی کلمه عشق هم در سرتاسر قرآن بهش اشاره ای نشده و یا یک تصویر درست و مشخصی هم نسبت به این عشق و مهر و دوست داشتن و روابط و رابطه درست بین انسان ها برای ما تعریف نشده و خب وقتی مبنای اصلی و مبنای اصلی فکری اسلامی از این قرآن نشات میگیره، این خودش بیانگر نگاه عشق به اسلام هست یعنی در همان دو خطی ابتدای بحث ما می‌توانیم به این نتیجه برسیم که نظر اسلام درباره عشق چی هست.

 اما خب کار را به اینجا نباید خاتمه بدهیم.

 باید بیشتر و بیشتر بریم و بیشتر بتونیم با این معنا و با این مفهوم در دل اسلام روبه‌رو بشیم و ببینیم خب چه تصویر مشخصی رو در باب عشق داشته.

 در طول این تاریخ هزار ساله ای که از خودش به جهان معرفی کرده به نوعی.

 اشارات کوچک دیگه‌ای هم میشه در باب عشق در همون داستان یوسف و زلیخا زد.

 اینکه خب عشقی که اینجا داره تصویر میشه یک عشق یک طرفه بی معنای دیگه.

 به نوعی یک عشقی که توامان شده با خیانت.

 حالا اون آدم به همسر خودش یک عشقی که به قول معروف قرار هست که در اون ممنوعه ها شکل بگیره.

 اینکه حالا شما بخواهید در باب آن صحبت بکنید و حتی در این مفهوم نزدیک به این معانی هم بشوید، چیزی دور از ذهن نیست.

 یعنی شاید شما با یک مثلا به عنوان مثال نویسنده ای روبه رو باشید که در باب عشق مسئله دارد، دغدغه دارد و خیلی هم درباره اش می‌نویسد.

 شاید در ده کتاب، بیست کتاب خودش بارها و بارها در باب عشق صحبت کرده و حالا آمده این مفهوم را از راه های دیگر هم بهش نگاه کرده و در چالش های مختلفی هم درباره اش صحبت کرده.

 شاید اینجوری معنا پیدا بکند.

 اما اگر صرفا قرار باشد شما در یک کتاب مذهبی و دینی که قرار است راهگشای مردم باشد برای تمام تاریخ، قرار باشد یک بار به سمت مفهوم عشق بروید و همچین عشقی را تصویر بکنید، باز هم بیانگر این هستید که تا چه اندازه این معانی برای شما دور از واقع و دور از دنیای حقیقی تون هست؟

 و اینجوری است که ما وقتی نزدیک به این داستان می‌شویم به این مفهوم بیشتر نزدیک شویم که تا چه اندازه عشق در اسلام بی معنا و بی مفهوم است.

 اصولا واژه عبثی است برای مسلمانان.

 تعریف درستی هم نسبت بهش داده نشده.

 نه در قرآن بهش پرداخته شده، نه یک تصویر مشخصی به شما داده شده، نه در باره اش صحبت شده، نه این روابط را حتی ترسیم و تصویر کرده.

 خب قبل از اینکه ما بخواهیم به عشق برسیم باید به این رابطه برسیم.

 در باب رابطه هم توضیح درستی داده نشده.

 هیچ وقت داده نشده.

 به نوعی رابطه همواره همپوشانی داشته با یا تولیدمثل یا روابط جنسی و اصولا چهارچوب هایی که قرار داده شده تنها و تنها برای اینکه وظایف شما رو به نوعی درش معلوم بکنه.

 مجازات هایی که در برابر نافرمانی ها شما انجام بدید رو مشخص بکنه و اصولا نگاهش نسبت به رابطه به این شکل است فرای رابطه ای که شما وقتی میخواید نزدیک بشید به یک مفهومی مثل عشق، قاعدتا مهر و علاقه و دوست داشتن را باید پیش تر از عشق یک تعریفی نسبت به آن داشته باشید.

 باز هم با قرآنی روبه رو می شویم که نزدیک به این معانی هم حتی نمی شود.

 یعنی شما مدام در قرآن مواجه می شوید با معانی و مفاهیم مختلفی که به کرات درباره شان صحبت شده.

 اینکه انسان ها باید بترسند، از یک آخرتی بترسند، از بهشت و جهنم بترسند.

 مدام این تصاویر برایتان در برابرتان شکل می گیرد.

 تصویر بهشت، تصویر جهنم.

 در باب موضوعات مختلف قرآن سعی کرده صحبت بکند و این مفاهیم را با شما در میان بگذارد.

 اما وقتی به مقوله عشق می رسد فرای عشق به رابطه می رسد، به مهر می رسد، به دوست داشتن می رسد، به روابط انسانی می رسد، هیچ موضوعی را با شما مطرح نمی کند و در نهایت هم حتی مثلا وقتی به یک مفهومی مثل آدم و حوا می رسد یعنی.

 دارای یک جفتی و یک رابطه ای رو از ابتدای امر در خلقت خودش معنا می کنه.

 حتی در اونجا هم شما مواجه نمیشید با یک علاقه و محبت و مهری که بین این دو شخص وجود داره.

 این رو مقایسه بکنید با.

 به عنوان مثال ادبیات فارسی خودمون که تا چه اندازه مرتبت دادن به این عشق.

 و چقدر دربارش صحبت کردن و یا ادبیات جهان حالا چه در زمینه شعر و چه در زمینه نثر.

 اتفاقاتی که افتاده و نوشته های بی شماری که در این زمینه وجود داره.

 خب این یک مفهوم خیلی بزرگی ست دیگه.

 توی زندگی بشری مفهوم عشق یکی از موضوعات مهم زیستن ماست.

 ما یک بار صحبت کردیم در باب کار و اقتصاد که وقتی داشتیم صحبت می کردیم گفتیم که یک انسان بالغ توی سن خودش، در دوران بلوغ و در دورانی که حالا به اون سنی می رسه که می تونه زندگی بکنه، قاعدتا با دو مفهوم درگیری خیلی زیادی داره.

 یکی اون رابطه و عشق و علاقه است و دیگری هم کار و مسائل اقتصادیه.

 یعنی زندگی انسانی رو اگر شما در نظر بگیرید فارغ از این دو معنای بزرگ در بزرگسالی شاید با مفاهیم دیگری هم درگیر باشه که هست قاعدتا.

 اما اون مبنای اصلی رو این دو موضوع ایفا میکنه.

 یکی رابطه داشتن و اون عشق و علاقه ایست که حالا بین روابط شکل میگیره.

 حالا چه اون رابطه اصلی که مثلا بین دو جنس مخالف یا دو جنس موافق به مفهوم عشق شکل گرفته و دیگریش هم خب اون ارتزاق و کارکردن و پیشرفت و پویایی ست.

 تولیده در مجموع که خب در باب هر دوی این موضوعات ما مواجه میشیم با اسلامی که درباره اش صحبتی نداره چرا که اسلام اصولا دین زیستن نیست یعنی در برابر زندگی قرار گرفته.

 شما هر جا به مفاهیم روبرو میشید در باب اسلام میبینید که این دنیا رو کلا کتمان میکنه.

 یعنی شما وقتی مواجه میشید با یک معانی و تعابیری در دل اسلام که مدام داره در باب یک دنیای در پیش رو و دنیای آینده صحبت میکنه.

 خب قاعدتا باید این دنیای فعلی ما رو بی ارزش و بی معنا بکنه و به همین دلیل هست که شما مواجه میشید با این هیچ انگاشتن عشق و یا کار و یا اقتصاد در دل باوری به اسم اسلام.

 عشق هم به همین شکل است.

 موضوعی است که قابل اتکا در باورهای اسلامی نیست.

 یک نگاه خیلی ماشینی به این موضوع میشه این که حالا قرار هست که دو جنس مخالف با همدیگه ازدواج کنن از این برآیند ازدواج در نهایت به یک فرزندی برسن، تولید مثلی بکنن و این بقا رو ادامه بدن و زندگی رو همینجوری هم پیش ببرن.

 اصولا نگاه، نگاه این مدلی هست به مفهوم عشق.

 در صورتی که زندگی بشری با اینش معنا میشه دیگه.

 حالا پیش تر که بریم بیشتر دربارش صحبت کنیم.

 خب ما تا اینجا که رسیدیم به نظرم الان جای خوبی است برای ورود به مبحث ازدواج.

 خب ما با یک معنی ای به اسم ازدواج روبه رو میشیم.

 این ارتباطی به اسلام نداره.

 خیلی پیش تر از اسلام و اصولا در بین تمامی مکاتب، فرهنگ ها و آیین ها، مکاتب فلسفی، اخلاقی و حتی مذهبی.

 یعنی شما با هر نوع نگرشی که روبرو بشید با یک مفهومی به اسم ازدواج هم در کنارش روبه رو میشید.

 اینکه انسان ها یک موضوع مهمی داشتند، یک نیاز بزرگی داشتند.

 این نیاز به شهوت یک بخش مهمی از زیستن انسان ها هست و اصولا از همون ابتدا به یک راه حلی رسیدند و یک قانون گذاری رسیدند.

 برای اینکه به این یک چهارچوب و نظمی بدهند و ما مواجه میشیم با مفهومی به اسم ازدواج که گفتم قدمتش هیچ ارتباطی به ادیان نداره و ادیان هم به نوعی دنبال کننده ی این مفهوم بودن یعنی فرای.

 حالا نگاه های مذهبی در تمامی نوع های نگرش از همون پیشتر ها از زمانی که انسان خودش رو شناخته ما با این مفهوم روبه رو بودیم با مفهومی به اسم ازدواج.

 خب اسلام هم از این قاعده مستثنی نبود.

 پس این قاعده ی ازدواج به نوعی قانونمند کردن و نظام مند کردن روابط جنسی است.

 یعنی به ساده ترین شکل.

 اگر بخوایم این مفهوم رو با هم دیگه دربارش صحبت بکنیم این هستش که ما یک انسانی رو داشتیم که نیازمند به مسائل جنسی بوده.

 یک نیازی به اسم شهوت رو در خودش داشته.

 حالا این انسانی که این نیاز رو داشته سعی کرده این رو تبدیل به یک چهارچوبی بکنه و قانونمند به پیش ببره و در این معنی به یک نهایتی رسیده که اسمش رو ازدواج گذاشته.

 حالا دو نفری که قرار هست با همدیگه زندگی بکنن، با هم روابط جنسی داشته باشن، تحت پوشش ازدواج در کنار هم زندگیشون رو پیش می برد.

 این باعث شده که خب این از هرج و مرج جلوگیری بشه و با این مفهوم رو به رو شده اما طی طریقتی که کرده مدام این ازدواج بارور تر شده دیگه.

 یعنی مثل تمام معانی ای که انسان باهاش درگیر بوده، طی مرور زمان این معانی رو پیشرفته تر و بزرگ تر کرده.

 در باب ازدواج هم به همین شکل هست.

 یعنی ما از اون قانون گذاری ابتدایی کم کم به یک مرحله ای رسیدیم که حالا عشق رو هم دخیل بکنیم و به نوعی این ازدواج رو تبدیل به یک عاشقانه ای بکنیم به نوعی.

 پس ما با این مبحث ازدواج در تمامی مکاتب فکری هم رو به رو هستیم و اسلام هم به همین شکل وارد این وادی شده.

 برای اینکه این نظام قانونمند رو در این مبحث مشخص داشته باشیم.

 اما خب یک تمایز و تفاوتی هست.

 در این نگاه های مختلف که در باب ازدواج صحبت میکنند، ایده میدن و نظر میدن.

 ما مواجه میشیم با اسلام.

 حالا صرفا در باب اسلام داریم صحبت میکنیم و این عشق در اسلام که یه نکته ابتدایی داره.

 نکته ابتدایی این هست که ما گفتیم تمامی معانی و مفاهیمی که انسان در طول حیات خودش باهاش روبرو شده طی مرور زمان یعنی با این تفکر کردن پیشرفت کرده.

 تمامی مبانی فکری انسانی.

 خب انسان یک موجودی است که دارای قوه تخیل و تعقل هست.

 در باب موضوعات فکر میکنه، استدلال میکنه، از هوش خودش، از عقل خودش استفاده میکنه، فرای اون تجربیات خودش رو به دیگران منتقل میکنه و در تمامی موضوعات فکری ای که وجود داره پیشرفت میکنه.

 این در باب همه موضوعات هست.

 یعنی حتی به زندگی عادی و امروزی خودمون نگاه میکنیم.

 همون طوری که ما در باب ابزارها پیشرفت میکنیم، در علم پیشرفت میکنیم در چمیدونم در هنر پیشرفت میکنیم، در مبانی فکری هم پیشرفت میکنیم.

 موضوع مهم همواره در دل اسلام یک نکته ابتدایی بوده اون هم اینه که شما ادعا و داعیه دار موضوعی هستید که قرار هست هر مبنای فکری ایستا و برای تمام دنیا باشه، برای تمام تاریخ باشه، برای تمام انسان ها باشه.

 توی قسمت مجزایی در باب این موضوع صحبت میکنیم چون این یک موضوع خیلی مهمی هست در دل اسلام، در دل تمام ادیان و به ویژه در اسلام.

 این ویژه تر در اسلام بهش پرداخته شده.

 این خاتم الرسول بودن، این فصل الخطاب بودن.

 یعنی شما مواجه میشید با یک نظریه فکری که حالا قرار هست هیچ تغییری رو در خودش جای نده.

 یکی از بزرگ ترین مسائلی که اسلام باهاش روبرو هست همین ایستا بودنش هست.

 قرار به پیشرفت نداره.

 ما گفتیم که مثلا در باب مسئله ازدواج و این فلسفه فکری به نوعی این مفهوم مشخص.

 انسان ها کم کم پیشرفت کرده و الان به یک نهایتی رسیده اند که عشق رو دخیل می دونن در این ازدواج و اون مرتبه اصلی رو در ازدواج به عشق می دن.

 اما با اسلامی روبه رو هستیم که حالا یک نظریه ای داره که قرار هست همواره ادامه پیدا کنه و در این نظریه خودش نگاهش نسبت به ازدواج یک نگاه قراردادی است.

 کلمه عقد از همین قرارداد میاد یعنی شما مواجه می شید با یک قرارداد، با یک معامله.

 یک معامله بین دو سمت و قرار هست که دو نفر با هم یک معامله ای بکنند.

 مثل بقیه معاملات تجاری که چه در دوران و چه در آتی انسان ها با هم انجام می دادن.

 قرار هست یک چیزی رو بخرید و یک چیزی رو بفروشید.

 قرار هست که در این معامله سود ببرید و نگاه اسلامی کاملا اینجوری بوده و در عین حال این ایستا بودنش هم باعث شده که برای تمام فصول و تمام دوران به همین شکل پیش میره و هیچ پیشرفتی رو هم در خودش نداشته باشه.

 یعنی شاید نمونه ای وجود داشته باشه در بقیه ی باورها و اعتقادات، در نظام های فکری عرفی، در نظام های فلسفی فکری که نگاهی شبیه به این به عنوان مثال در باب ازدواج داشتند اما طی مرور زمان سعی کردند که این رو با پویایی که در خودشون دارند تغییر بدن.

 اما اسلام قرار به تغییر نداره.

 نه در این زمینه و نه در هیچ زمینه ی دیگری.

 و این بزرگترین عامل این عقب ماندگی و درماندگی اسلامی هم هست.

 حالا از مبحث اصلی دور نشیم و اون نگاه رو داشته باشیم به مبحث ازدواج در اسلام.

 اینکه شما با یک قراردادی عملا روبه رو میشید.

 حالا شما یک ازدواجی دارید که قرار هست یک معامله باشه.

 دو طرف بیان و با همدیگه خرید و فروشی انجام بدن.

 یعنی زن رو برای خرید و فروش توی این بازار میارن دیگه.

 یک نفری میره یک زنی رو میبینه و می پسنده و حالا قرار هست که اون هزینه لازم رو بکنه برای اون زن که اون زن رو در اختیار بگیره.

 این فلسفه وجودی ازدواج در اسلام هست.

 خب در این عقد و قراردادی که صحبت میشه قاعدتا ما داریم در باب یک مالی صحبت میکنیم که طرف قرارداد هست، طرف معامله هست.

 یعنی شما در نظر بگیرید که در بین انسان ها هم وقتی میخوایم در باب معامله صحبت بکنیم من جنس ایکس رو دارم برای فروش آوردم.

 موضوع اصلی این معامله همون جنس ایکس هست که ارزش گذاری روی اون جنس ایکس هست که حالا ما به توافقی برسیم برای خرید و فروش.

 نگاه اسلامی در باب ازدواج هم به همین شکل هست.

 اون مالی که ما داریم دربارش صحبت میکنیم زن اینجا قرار میگیره.

 یعنی زن رو مورد معامله قرار میدن.

 یک طرفه قرارداد میشه.

 شوهری که قرار هست این زن رو اختیار بکنه و یک طرف قرارداد هم میشه کسی که صاحب اون مال هست صاحب اون مال میشه.

 پدرش جد پدریش پدرش یعنی باز هم با آن نگاه نابرابر نسبت به زن و مرد و ارزش گذاشتن به جنس ذکور که حالا پدر اون دختر صاحب اون دختر هست.

 فرای اینکه این مفهوم صاحب بودن هم تا چه اندازه مخرب و زمینگیر کننده است که حالا در باب این صاحب بودن هم میشه بسیار صحبت کرد.

 اما موضوع اصلی این هست که ما داریم در باب یک قراردادی صحبت میکنیم که یک طرف معامله داره خریدار و یک طرف معامله داره فروشنده و یک جنس قابل عرضه هم داره.

 جنس قابل عرضه رو زن قرار میدیم و در عین حال خریدار و فروشنده هم میشن همسر و پدر.

 حالا اون دختر و این معامله شکل میگیره.

 حالا یه مبلغی رو قرار میدن و اون همسر باید اون مبلغ رو پرداخت کنه تا اون جنس رو خریداری بکنه و در دل این عقد و قرارداد هم شما مواجه میشید با قوانین بیشماری که بر علیه زنان هست.

 توی قسمتی که در باب زنان صحبت کردیم هم بهش اشاره کردیم.

 دیگه زیاد نمیخوایم تکرار مکررات بکنیم.

 اما مفهومی که اسلام بهش نزدیک میشه در باب ازدواج که حالا قرار هست که از طریق این ازدواج بهش رسید و یا به واسطه عشق به این ازدواج رسید تبدیل میشه به یک معامله به یک قرارداد و این اون مبنای فکری هست که ما وقتی به عشق در اسلام نگاه میکنیم به این معنی نزدیک میشیم.

 یک موضوع خیلی مهم دیگه ای هم هست.

 خب ما وقتی در باب عشق صحبت میکنیم در حقیقت عشق قرار بر این هست که ما از عشق به ازدواج برسیم.

 یعنی با اون تعاریف امروزی و در اون پیشرفتی که امروز در زمینه مبانی فکری و در باب مفاهیم کردیم، ما به یک نتایجی رسیدیم که در کلیت به این نتیجه رسیدیم که قرار نیست که ازدواج ما رو نزدیک به عشق بکنه.

 قرار هست که عشق ما رو به ازدواج برسونه.

 خب این همون پیشرفت های بشری هست دیگه که انسان ها به طول تاریخ و در پی این تفکراتی که انجام می دهند در مفاهیم به یک پیشرفت هایی می رسند اما در این پیشرفت ها به روی اسلام و باورهایی از دست اسلام همواره بسته است و اسلام هم به نوعی داعیه دار این اتفاق است.

 امروزه جهان ما به جایی رسیدیم که قرار است از رسیدن به عشق در نهایت به ازدواج برسیم.

 اما وقتی به این مفهوم در اسلام نزدیک می شویم قرار است که اول ازدواج شکل بگیرد.

 قرار است که این معامله شکل بگیرد.

 بعد از آن شاید انسان ها تلاش کنند برای رسیدن به این عشق و علاقه و دوست داشتن و محبت.

 چیزی که در اسلام و در قرآن درباره اش صحبتی نشده و آموزشی داده نشده.

 موضوع قابل عرض و مهمی نبوده.

 پس این هم یکی دیگر از درگیری های در برابر عشق است.

 یعنی شما یک نگاهی به این جوامع اسلامی بکنید و به شرایطی که دارند نگاه بکنید و ببینید که حالا این مفهوم عشق تا چه اندازه در بین این ها بی معنی و بی رمق هست.

 این که حالا این ازدواج ها قرار هست یک معامله ای باشه که بین دو طرف قرارداد اتفاق می افتد و آن زن مورد معامله قرار می گیرد و اصلا جایگاهی ندارد.

 من گفتم اگر هم قرار به این عشقی باشد که به اشتباه بعد از ازدواج شکل بگیرد باز هم به واسطه آن انسان هاییست که درگیر آن ازدواج شده اند نه به واسطه چارچوبی که ما قرار داد.

 در صورتی که امروز با نگاهی روبه رو می شویم که یک چارچوبی را قرار می دهد برای اینکه شما ابتدائا عاشق بشوید و در نهایت برای رسیدن و وصال در آن عشق ازدواج کنید.

 پس ما مبحث ازدواج را داریم اما مبحث ازدواج در اسلام به اینجا ختم نمی شود و موضوع ادامه پیدا می کند.

 ادامه پیدا کردن موضوع می رسد به این جایی که اسلام.

 شما با یک دینی مواجه هستید که در باب مردان دارد به شما این اجازه را می دهد که شما تا چهار همسر عقدی را هم را در اختیار داشته باشید.

 یعنی می توانید همزمان با چهار زن رابطه داشته باشید و این مرگ، عشق و دوست داشتن است.

 شما با یک سری از مفاهیم در تاریخ بشری رو به رو هستید که همواره همتا و یکتا بوده و غیر قابل تغییر است.

 یک مثالی است که من درباره‌اش یک برنامه‌ای هم توی همین پادکست به نام جان هم ساختم. اینکه خوبی؟

 خوبیش بدی بدیست.

 یعنی شما یک سری مفاهیمی را رو به رو هستید که هیچ کسی نمی‌تواند بر علیه شان صحبت بکند.

 مثال بارزش هم گیاه خواری است.

 یعنی هیچ انسانی در جهان نمی‌تواند بیاید در باب گیاه خواری صحبت بکند و گیاه خواری خیلی چیز بدی است.

 هیچ کسی نمی‌تواند کتمان بکند که خوب بودن گیاه خواری شاید دلیل و توجیهی بیاره در باب اینکه چرا من گیاه خوار نیستم.

 اما نمی تونه بگه این کار، کار بدیه.

 یعنی شما مواجه هستید با یک کار خوب غیر قابل کتمان در باب خیلی از مسائل موضوع به همین شکل است.

 نه کشتن دیگران.

 قتل نکردن کار خوبیه.

 کسی نمی تونه بیاد بگه نه قتل کردن کار خوبیه و باید دربارش صحبت کنه.

 یا اینکه یه انسانی که قتل نمیکنه کار بدی داره انجام میده، توجیهات و تفسیرات میکنن.

 اما خوبی و بدی بین همه یکسان و مشترک هست.

 یعنی همه در باب این موضوعات به یک اتفاق نظری میرسن.

 در باب عشق هم موضوع به همین جا ختم میشه.

 اینکه هیچ کسی در جهان نیست که این عشق رو در بین چندین نفر همزمان بخواد ببینه.

 این عشق به همون همتایی و یکتایی هست که معنا پیدا میکنه.

 این عشق به این مفهوم هست که شما نهایت این دوست داشتن و مهر و رابطه رو در وجود یک نفر ببینید.

 این یک معنی همواره دنبال کننده ی انسان بوده دیگه.

 یعنی از ابتدا هم انسان ها با این مفهوم آشنا شدند و جز اون دسته خوبی هایی هست که غیر قابل کتمان هست.

 کسی نمی تونه بیاد این رو رد کنه که نه!

 عشق رو شما میتونید در وجود 2 نفر همزمان ببینید.

 حالا این در کنار این نابرابری هست که این امتیاز فقط هم برای مردان در نظر گرفته شده.

 یعنی شما مواجه میشید با یک نگاه بیمارگونه که در دل خودش فرای این بیمارگونه گی، فرای این از بین بردن عشق.

 نابود کردن عشق.

 پشت پا زدن به عشق فرای این پر از نابرابری هم هست.

 یعنی این نگاه فقط منحصر میشه برای مردان.

 مردان میتونن چهار همسر رو در اختیار داشته باشن.

 پس یک نابرابری رو در خودش داره و در کنار اون یک اعتقاد بیمارگونه ای هست که منافات داره باهاش.

 منافات به چه معناست؟

 ما همیشه مترادف با مفهوم عشق.

 یه معنی دیگه ای هم داریم به نام خیانت.

 یعنی این ها در کنار هم معنا پیدا میکنه؟

 اصلا دلیل وجودیت این خیانت در عشق تا این حد هم نکوهیده میشه.

 توسط همه چیه؟

 این هستش که شما به اون کسی که عاشقش هستید خیانت بکنید یعنی با یک نفر دیگه ای ارتباط برقرار کنید.

 حتی میبینید که امروز هم در ایران خود ما با توجه به این که 1400 سال زیر یوغ افکار بیمار و مریض گونه هست اما باز هم در فرهنگ عمومی ما اختیار کردن دو همسر و یا این که شما یک همسری رو داشته باشید و در کنار اون قرار باشه همسر دیگه ای رو بگیرید تا چه حد منزجر کننده است و تا چه حد ضد ارزش و ناهنجار هست؟

 با تمام تبلیغاتی که داره انجام میشه حتی جمهوری اسلامی هزاران هزار بار سعی در تبلیغ این افکار بیمارگونه خودش داره اما باز هم مواجه میشه با مردمی که حاضر نیستند این اعتقادات پوسیده و احمقانه ای که در برابر عشق هست رو بپذیرن.

 چون منافات با ذات وجودیت عشق داره.

 یعنی عشق معنا شده به اون یگانگی و اون توحیدی که به نوعی در خودش داره.

 این که قرار هست شما عشق را در وجود یک نفر ببینید، قرار نیست که عشق را در وجود همه ببینید.

 معنا و نزدیکی با عشق و دوست داشتن نداره.

 قرار هست که این رابطه بین دو نفر تعریف بشه.

 قرار هست که این دو نفر همه چیزشون رو با هم شریک بشن.

 قرار نیست که شرکت سهامی به وجود بیارید و این منافاتی که با مفهوم عشق داره رو شما میتونید ببینید که حتی یک کشوری که هزار و چهار صد سال زیر این یوغ هست یک دولت و حکومتی بیش از چهل سال هست که دارن این تبلیغات بیمارگونه رو انجام میدن.

 باز هم حاضر به قبول این نیست.

 حاضر به قبول این نابودی عشق نیست.

 پس شما وقتی در باب عشق در اسلام صحبت می کنید، فرای اون نگاهی که گفتیم در قرآن وجود نداره و هیچ سنخیتی با عشق نداره.

 فرای اون با مفهوم ازدواج روبرو میشید که این مبحث یک مبحث قراردادی است برای یک خرید و فروش اعمال میشه.

 زنی که حالا توی اون نقشی نداره به نوعی مال قابل معامله هست.

 طرف قرارداد پدرش هست و اون کسی که حالا می خواد شوهرش بشه.

 فرای این نگاه های بیمارگونه ای که وجود داره، شما مواجه می شید با چند همسری که قرار هست از ریشه و بن عشق رو از بین ببره.

 منافات داره با معنای حقیقی اش.

 بدیش که همه بهش معترف اند که بد نیست.

 یعنی ما اون خوبی رو در عشق اگر بخوایم معنا بکنیم به همون یگانگی اش هست.

 و حالا یک چیزی در برابر اون وجود داره.

 حالا شما مواجه می شید با این چند همسری.

 که بیانگر این هست که تا چه اندازه این عشق برای مسلمون ها بی معنا و بی ارزش است.

 شما مواجه می شید با یک نگاهی که در همون ابتدا هم من درباره اش صحبت کردم.

 اینجا هم بیشتر می شه درباره اش صحبت کرد.

 وقتی شما نسبت به عشق دارید صحبت می کنید، یک بخشی از این عشق و دوست داشتن شاید خلاصه بشه در به عنوان مثال مسائل جنسی که بخشیش شاید خلاصه بشه در فرزند آوری.

 اما تمام این معانی عشق در این دو موضوع خلاصه نمیشه.

 یک بخشی از این موضوعات به این مفهوم بر میگرده.

 در باب عشق صحبتی هم کرده بودیم توی همین برنامه به نام جان که یه تعریف مشخصی نسبت بهش دادیم و گفتیم که عشق فرای این ها هم معنی داره.

 یعنی ما یه عشق هایی داریم که اصلا فارغ از این دو معنیه در کنار عشق هست.

 یعنی عشق مثلا مادر و فرزند که در این وادی قرار نمیگیره، نه رابطه جنسی درش وجود داره و نه فرزند آوری.

 اما از جنس عشق هست، از جنس مهر و عاطفه و دوست داشتن هست و این هم یک معنی از اون عشق رو داره.

 پس یعنی خود عشق یه کارکردهای دیگه ای هم داره.

 اما نگاه اسلامی توأمان گره خورده با همون دو مفهومی که گفتیم یک فرزندآوری و رابطه جنسی.

 و حالا داره به مرد این امکان رو میده که در این دو موضوع مشخصی که به واسطه اون نگاه به ازدواج هست نگاه به رابطه هست.

 بارور تر و قدرتمند تر بشه.

 چند همسر در اختیار داشته باشه تا رابطه جنسی بیشتری هم برقرار بکنه.

 چند همسر در اختیار داشته باشه تا فرزندان بیشتری هم به دنیا بیاره؟

 یعنی کاملا داره به شما این مفهوم رو میرسونه که نگاه به ازدواج و نگاه به عشق در حقیقت فقط و فقط در رابطه با مسائل جنسی و فرزند آوری هست و اون مفاهیم حقیقی و راستینی که در دل عشق وجود داره به عنوان مهر دوست داشتن از خودگذشتگی شما با این مفاهیم رو به رو نمیشید در دل اسلام.

 و براش بی معناست.

 همون حدی که عشق براش بی معناست.

 یعنی خود مفهوم عشق بی معناست.

 حالا عناصر تشکیل دهنده اش هم قاعدتا براش بی معناست.

 فرای این چندهمسری و این نابرابری و این نگاه بیمارگونه و این ترویج خیانت، حقیقتا مروج خیانت است.

 فرای این داستان، داستان پیش‌تر هم می‌رود.

 اما قبل از این یک مقداری هم در باب این خیانت هم باید صحبت کنیم.

 خیانت هم جز آن دسته مفاهیمی است که بین همه همواره نکوهیده شده یعنی جزو آن دسته هایی است که ما گفتیم.

 یک بخشی ما داریم، خوبی، یک بخشی داریم، بدی اینها مشترک بین همه انسان ها هستند با هر طرز تفکری یک مفاهیمی هستند که غیر قابل کتمان اند.

 شاید کسانی وجود داشته باشند که به این مفاهیم پایبند نباشند اما توجیه دارند برای این پایبند نبودن.

 یعنی هیچ وقت نمی توانند دلیل و استدلال مشخص و مبرهنی بیاورند.

 در باب اینکه این ارزشی که شما به آن پایبند هستید بده خوبی نیست و این مثلا ضد ارزشی که ما به آن باورمند هستیم و در برابر آن هست، در حقیقت خوبی است و خیانت هم جزو آن دسته هایی است که از دید همگان نکوهیده شده و از دید همگان بدی است.

 و حالا شما مواجه میشوید با یک باوری که مورد این خیانت است.

 شما مفاهیم را که با یک سری صحبت ها نمیتونید تغییر بدید.

 یعنی به عنوان مثال وقتی شما خیانت را خیانت میدانید با خواندن دو تا آیه و یا یک جمله یا یک ورد یا مثلا.

 یک رفتار مشخص نمیتونید اون مفهوم رو تغییر بدی.

 یعنی شما باور داری که خیانت کار اشتباهی است؟

 در این عشق خیانت کردن کار اشتباهی قرار است که در آن یگانگی باشد.

 قرار است که.

 سهیم کردن دو نفر با هم بشود.

 قرار است که شما عشق را در وجود یک نفر معنا کنید.

 حالا اگر قرار باشه که بگید در این راستا اگر ما فلان آیه رو بخونیم این خیانت برداشته میشه که عملی نیستش.

 شما یا معترف به این هستید که خیانت زشتیه یا معترف نیستید و خیانت رو پاس میدارید.

 اما فلسفه اسلامی و منطق اسلامی دقیقا برعکس این موضوعات هست.

 در باب تمام موضوعات هم به همین شکل تقریبا پیش میره.

 اینکه به هیچ ارزشی پایبند نیست.

 برای هر ارزشی یک کلاه شرعی داره.

 یعنی شما مواجه میشید مثلا با یک مفهومی مثل خیانت از سوی میاد.

 در باب این خیانت سخت گیرانه ترین مجازات ها رو در نظر میگیره که هر چند در دلش باز هم نابرابری هست باز هم تضعیف زنان هست، باز هم ظلم به زنان هست.

 اما در مجموع یک نگاه خیلی رادیکالی داره نسبت به خیانت.

 این که حالا اگر یک یه کسی که همسری داره خیانت به همسر خودش بکنه با دیگری رابطه جنسی برقرار کنه حکمش مرگ هست اون هم به وحشیانه ترین شکل ممکن و با سنگسار کردن.

 حالا در کنار این مواجه میشید با یک مفهومی که حالا اون آدم میتونه به زن خودش خیانت بکنه با تفاوت اینکه یک وردی هم خونده، یک آیه ای رو هم تکرار کرده و با همین کلاه شرعی ساده ای مفهوم رو از بین میبره.

 یعنی باز هم نشون میده که ما هیچ پایبندی به این ارزش نداریم.

 اصلا این موضوع ارزشی برای ما نیست و به سادگی میشه این رو زیر پا گذاشت و این اون بخشیه که همه رو به نوعی به این سمت میاره که ما اصلا وقتی با دین رو به رو میشیم با موضوعی به اسم اخلاق روبرو نمیشیم.

 اصلا چیزی به اسم اخلاق در ادیان وجود نداره.

 شما جایی که بخوای وقتی شما معترف به یک اصول اخلاقی هستید خب همواره به اونها باورمند هستید.

 یعنی شما اگر خیانت را بد می‌دانید، خیانت را بد می‌دانید، نمی‌توانید برای آن یک کلاه شرعی بوجود بیاورید تا هر موقع خواستید خیانت بکنید و بگویید این خیانت نبوده.

 در باب مفاهیم اخلاقی ادیان و به ویژه اسلام هم دقیقا موضوع همین است.

 شما هیچ پایبندی ای نسبت به هیچ موضوع اخلاقی نمیبینید.

 به راحتی میتوانید اخلاقیات را زیر پا بگذارید.

 مفهومی به نام خیانت در دل اسلام که مجازات سنگینی مثل سنگسار در برابرش وجود دارد.

 با یک ورد ساده تبدیل میشه به یک قانون.

 یعنی خیانت تبدیل به قانون میشه و نقطه ی وحشتناک قضیه هم همینجاست.

 شما مواجه میشید بعضی اوقات با یک طیفی که وقتی میخوان مثال و یا نمونه بیارن برای بی بند و باری.

 حالا مثلا سیاستمداران در دل همین جوامع اسلامی بلافاصله رجوع میکنند به اینکه بله فلان سیاستمدار خارجی به همسر خودش خیانت کرده اید و با زن دیگری هم رابطه داشت.

 حتی یک بار هم به این موضوع فکر نمی‌کند.

 بنیان فکری ای که شما دارید درباره‌اش صحبت می‌کنید یک انسانی است که تخطی کرده از قانون وضع شده.

 حالا قانون مذهبی وضع شده.

 مثلا در دل مسیحیت که خیلی رادیکال.

 مثلا شما با مسیحیت ارتدوکس که روبه‌رو می‌شوید به رادیکال‌ترین شکل ممکنش دیگر در باب این خیانت نکردن صحبت می‌کند.

 یعنی شما مواجه می‌شوید با یک ازدواجی که قرار است در هر شرایطی بین این دو نفر ادامه پیدا بکند.

 اصلا مفهومی به اسم طلاق در بینشان وجود ندارد.

 یعنی به رادیکال ترین شکل ممکن که حالا طی مرور زمان مسیحیت شکل های دیگری به خودش گرفت و اصلاح هایی در خودش به وجود آورد و این شکل رادیکال خودش را تغییر داد.

 اما مفهوم و معنایی که من دارم درباره‌ش صحبت می‌کنم این است که شما مثالی می‌آورید در باب کسی که نقض قانون کرده حالا به هزاران دلیل به دلیل سست عنصری نمی دونم به دلیل ایمان ضعیف، به دلیل اشتباه و یا هر دلیل و به دلیل جنون یا هر دلیل دیگه ای یک تخطی از یک قانون مشخص کرده.

 اما شما در برابر این قانونی دارید که حامی خیانت است.

 قانونی دارید که مروج خیانت است.

 یعنی دو معنی که با هم جمع شدنی نیستند.

 از یک طرف کسی رو دارید که تخطی کرده از قانون، از یک طرف دیگه کسی رو دارید که به این قانون پایبند است.

 این قانون قرار هست که این خیانت بیمارگونه و افسار گسیخته رو پیش ببره.

 این دیگه در دل تمام مکاتب و مذاهب اسلامی هم همتا و برابر هست.

 حالا مفهوم بعدی که ما می خواییم دربارش صحبت کنیم فقط در دل شیعیان هست که معنا و مفهوم داره.

 حالا اهل سنت این رو قبول ندارن.

 دلایل زیادی رو هم در بین این ها وجود داره.

 اهل سنت این اتفاق یعنی صیغه رو قبول ندارن؟

 متعه و یا ازدواج موقت رو قبول ندارند و اهل تشیع بسیار هم به اون پایبند هستند.

 حالا کاری به این دلایل و به نوعی اختلاف نظرهاشون نداریم اما مواجه می شیم با این که عمر خلیفه دوم اهل سنت این قانون رو وضع کرد که این کار، کار خطا و اشتباهی است و خب تشیع هم.

 حالا یه توضیح مختصری میدم.

 این که تشیع هم استنادی داشت به این که در زمان زیست خود محمد هم این صیغه رو اعمال کرده بودند.

 در زمانی که به یکی از این جنگ ها رفته بودند به واسطه دور موندنشون از خانواده هاشون، محمد اونجا فتوا به این داد که می تونم برم و زن ها رو صیغه کنم برای رابطه جنسی و خب اهل تشیع به نوعی این رو ساختار قرار دادند دادن برای قانونی کردن صیغه و بزرگداشت صیغه که احادیث بیشماری دارن از ائمه شون در راستای این بزرگداشت صیغه و از اون طرف هم اهل سنت باور دارن که اون یک شرایط خاص جنگی بوده که یه همچین قانونی رو محمد وضع کرده بوده و در شریعت اسلامی به نوعی این صیغه وجود نداره.

 حالا ما در باب همین اهل تشیع داریم صحبت میکنیم در این قسمت مشخص هرچند تفاوتی نمیکنه.

 یعنی اون چهار همسر داشتن که در دل چه اهل سنت و چه تشیع یکسان هست و آیه قرآنی در باره اش وجود داره که شما میتونید چهار همسر و کنیزان بی شمار رو در اختیار بگیرید.

 این آیه قرآنی هست که شما مواجه میشید با یک آیه قرآنی که زنان حلال و حرام و حلال رو برای شما مشخص میکنه و میگه که شما میتونید چهار زن رو به عقد خودتون در بیارید و کنیزانی که در اختیار شما هستن در قسمت برده و کنیز بیشتر در باب این موضوع هم صحبت می کنیم.

 اما این زنانی هستند که به شما حلال هستند.

 در کنارش زنانی هم که حرام هستند از این محارم که هستند مثل مادر و خواهر و اینها مشخص میکنه تو آیه مشخص قرآنی.

 و این دیگه آیه قران هست.

 کسی نمی تونه این رو کتمان کنه و فردا هم مثلا ما بشنویم که یه تعدادی هم میان میگن که نه.

 اسلام از اول هم بر تک همسری بود و این چندهمسری وجود نداشت چون احتمالا همچین موجوداتی هم سر بر بیارند و قرار باشه که باز اسلام رو تطهیر کنند.

 اما حقیقتش این است که این یک موضوع اسلامی است و در همین موضوع مشخص و این چند همسر در اختیار داشتند.

 مبحث خیانت همین جاست که مطرح می شود.

 قانون خیانت اینجاست که مطرح می شود.

 شما مواجه هستید با یک طرز تفکری که این دیوانگی و این جنون را تبدیل به قانون خودش می کند.

 موضوع تخطی از قانون نیست، موضوع قانونی بودن این جنون است.

 پس وقتی در باب این موضوع صحبت میکنیم تفاوتی در اسلام وجود نداره چه اهل تسنن و چه تشیع.

 حالا وقتی بخواهیم در باب صیغه صحبت کنیم میرسه فقط صحبت در باب اهل تسنن نیست و فقط در باب شیعیان هست.

 موضوعی هم که در باب اون مساله قرآنی که مطرح کردم هم از خاطرم رفته بود هم بهتر هست که باهاش دربارش صحبت جزئی بکنم.

 اینکه در همون آیاتی هم که صحبت کردیم در باب قرآن در قرآن مواجه میشیم با اینکه محمدی هست که یازده همسر رو به عقد خودش درآورده و در قرآن هم مواجه میشیم با این که بله این پیامبر خدا هستش و میتونه همچین کاری بکنه.

 یعنی منظور صحبت این هست که تا چه اندازه شما مواجه میشید با دینی که غرق در مسائل شهوانی هست؟

 تا چه اندازه غرق در این نیاز هست و تا چه اندازه مباحثی که مرتبط با ازدواج هست رو نزدیک میدونه؟

 با مسائل جنسی و شهوانی و فرزند آوری در نهایت.

 فرا بریم و برسیم به مسئله صیغه.

 صیغه ای که در بین شیعیان بسیار هم قدرتمند حضور داره.

 یک فاحشگی تمام عیار اسلامی.

 یک فاحشگی تمام عیار شرعی.

 حالا شما مواجه میشید با این نهایت جنون و دیوانگی که قرار هست زنان رو خرید و فروش کنه.

 اون هم برای یک مدت کوتاه.

 یعنی دیگه قضیه از ازدواج تغییر میکنه؟

 توی ازدواج هم هیچ حق و حقوق مشخص و درستی رو برای زنان قرار ندادن و یک مرد میتونه با یک زنی ازدواج بکنه و بلافاصله اون رو طلاق بده.

 اما دیگه ما مواجه میشیم با یک فاحشگی که حالا قرار هست که برای زنان زمان و قیمت مشخص بکنه برای رابطه جنسی.

 یعنی حالا اینهایی که داد برمیدارن و صحبت میکنن در باب اینکه در کشور های اروپایی و دیگر کشورها مقام زن رو پایین گرفتند و ازشون سو استفاده سوءاستفاده های جنسی می کنند و الی آخر.

 مواجه باید بشن با این قواعد اسلامی که جنون بار هست.

 مورد مروج حقیقتا فاحشگی هست.

 شما مواجه می شید با یک قانون اسلامی که حالا قرار هست بر زنان زمان بزاره.

 یعنی شما مشخص میکنه که من میخوام با این زن یک ساعت رابطه برقرار کنم، دو ساعت رابطه برقرار کنم، یک روز رابطه برقرار کنم.

 زمانتون رو مشخص می کنید و مبلغ رو مشخص می کنید و باهاش همخوابه میشید.

 هیچ حق و حقوقی برای زن در نظر گرفته نشده.

 این که زن رو تبدیل به یک اسباب و یک برده جنسی کردی تبدیل به یک کارگر جنسی کردی تا ازش بهره کشی بکنی و بعد این رو شما ضرب و تقسیم بکنید و جمع بکنید با مفهومی به اسم عشق که تا چه اندازه دهشتناک و مسخره و غیر قابل تحمل و منزجر کننده ست که شما مفهوم عشق رو تا این حد سخیف و احمقانه نکنید.

 موضوع اصلا مفهوم عشق نیست.

 موضوع یک نوع برده داری جنسی هست.

 یک نوع برده داری شهوانی هست.

 شما مواجه میشید با یک فاحشه خانه ی اسلامی.

 و این نهایت فاحشگی و فاحشه داری ست که حالا بهش جنبه های دینی و مذهبی هم داده میشه و قانون هم در حمایتش هست و دیگه مفهومی از عشق اینجا دیگه در میان نیست.

 مفهوم فقط و فقط در باب برده داری و کارگر بودن کارگرهای جنسی و تولید این فاحشه خانه ی اسلامی هست.

 و این مفهوم حالا هر چند که در بین اهل تسنن وجود نداره اما در بین شیعیان قدرتمند وجود داره.

 یعنی شما مواجه میشید با کتاب های حدیثی یا فقهی که از این مسلمانان شیعه وجود داره که تا چه اندازه در کرامت و بزرگداشت صیغه صحبت کردن از ائمه مختلف از علی تا دیگر ائمه ی شیعیان که در بزرگداشت این صیغه چه حرف ها که نگفتن و چه احادیثی که نگفتن.

 حتی کار به جایی رسید که حدیثی بود.

 خاطرم هم نیست که کجا خوندم و چندین بار هم گفتم که ذهن آدم سطل آشغالی نیست که این احادیث رو بخواد اسم کتابش رو تاریخش رو حفظ کنه و بگه امروز اینترنت کامپیوتر در اختیار شما هست که بتونید به راحتی به این سند ها برسید.

 حالا خارج از این بحث یاد اون حدیث هم افتادم.

 اون حدیثی که فکر میکنم از علی ابن ابیطالب هم نقل شده بود.

 این که حتی شما نیازی نیست که پرس و جو بکنید و با کسی که دارید به نوعی رابطه جنسی برقرار میکنید و یا صیغه اش میکنید که حتی اصلا اون همسر داره یا نداره.

 یعنی دیگه شما میرسید به اون مرحله از ابتذال و دیوانگی و جنون که حتی حاضر هستش که این رابطه رو با زن شوهردار هم انجام بده.

 یعنی اون خیانتی که من دربارش صحبت کردم گفتم که شما با مفاهیم اخلاقی در بین اسلام هیچ وقت رو به رو نیستید چون به هیچ چهارچوب اخلاقی باورمند نیست.

 به سادگی هر چهارچوبی رو که بیان میکنه رو خودش زیر پا میزاره.

 یعنی شما مواجه میشید با خیانت.

 اصل خیانت در اسلام به عنوان یک ارزش اخلاقی مطرح شده دیگه.

 حالا یک سری از کسانی که خودشون رو مسلمان میدونن اعتقاد دارن که چارچوب اخلاقی دارن که نباید خیانت بکنه.

 اما بلافاصله شما روبرو میشید با مردی که میتونه چهار همسر رو در اختیار داشته باشه.

 این چه معنایی خارج از خیانت داره؟

 خب این مترادف با خیانت هست دیگه.

 خیانت قانونی است.

 خیانت شرعی است.

 خیانتی است که بهش بها هم داده شده.

 پیشتر میرید جلوتر میرید مواجه میشید با یک مفهومی به اسم صیغه.

 حالا در صیغه قرار هست که با یک فاحشگی اسلامی و مذهبی و شرعی روبه‌رو شوید.

 حالا قرار است زن ها رو به زمان و قیمتی در اختیار داشته باشید و باهاشون رابطه جنسی برقرار کنید.

 کار از این بالاتر میره؟

 گفتم در دل اسلام و مذهب مثلا تشیع.

 خب ما با یک مفهومی روبه رو هستیم به اسم زنای محسنه که حالا سنگسار میکنه دیگه.

 زن و مردی که مرتکب این اتفاق میشن.

 یعنی با یک یک زنی و یا یک مردی که با یک زنی یا یک مردی که همسری داشته باشه رابطه جنسی برقرار میکنه.

 اگر خود اون طرف هم همسری داشته باشه محکوم میشه به سنگسار.

 وحشیانه ترین شکل از مجازات برای معدوم کردن یک انسان.

 شما با این حکم روبه رو میشید بعد میرسید در این صیغه کردن به یک جایی که حتی دیگه نیازی نیست که پرس و جو کنید ببینید آیا اون طرف همسری داره یا نداره.

 یعنی تمامی اخلاقیات و چارچوب های اخلاقی که ساخته میشه به راحتی شکسته میشه چرا که هیچ چهارچوب راستینی وجود ندارد و این ادیان و به ویژه اسلام در برابر اخلاقیات است و هیچ سنخیتی با اخلاق ندارد.

 اگر هم اخلاقی را مطرح می کند به واسطه تحمیل بر دیگران است برای پیشبرد اهداف خودش و هیچ معنی دیگری را دنبال نمی کند.

 در باب صیغه هم میشه ساعت ها صحبت کرد.

 برنامه ها در باره اش ساخت.

 این جنون را می شود به اشکال مختلف درباره اش صحبت کرد.

 احادیث بیشماری که وجود دارد و رجوع کرد بهش.

 حتی در همین ابتدای صحبتم گفتم که این بر می گردد به دوران زیست خود پیامبر خود محمد بن عبد الله و خب گفتم شیعیان استدلالشون این هستش که اون در یک جنگی این رفتار رو انجام داده.

 گفتم تفاوتشون این هست که خب عمر در دوران خلافت خودش این رو غیر قانونی کرده، این ازدواج موقت رو غیر قانونی اعلام کرد و حالا الان اهل سنت این رو غیر قانونی میدونند و بهش پایبند نیستند.

 به واسطه رفتاری که عمر کرد اما شیعیان.

 نکته اول این که اعتقاد دارند در آن جنگ مشخص محمد این رفتار را انجام داد و اجازه داد که سپاهیانش زن ها را صیغه بکنند.

 فرای آن اعتقاد دارند که در دورانی که محمد قدرت داشت هیچ وقت غیر قانونی نکرد.

 این کار یعنی اینها نشان می دهد که بنیان اسلامی برگرفته از این تفکر بیمار و مسموم است که به هزاران هزار حدیث در این باب رجوع کرد و برنامه هایی ساخت که در باب این مساله و این جنون و این فاحشگی اسلامی صحبت کرد.

 اما این ما را قرار است که به این برساند که بفهمیم چقدر عشق بی معنا و مفهوم در دل اسلام هست.

 شما مواجه می شوید با یک خیانت ریشه دار، یک فاحشگی قانونمند در دل یک باور بیمارگونه.

 خب فرای این موضوعاتی که دربارش صحبت کردم، می توانیم به یک بخش دیگری هم وارد بشوید که عشق در دل اسلام چجوری معنا شد؟

 خب ما صحبت کردیم و گفتیم که در خود اسلام و در خود قرآن و در خود دوران زیست پیامبر احادیثی که ازش وجود داره به نوعی اون سیرت نبوی که ازش وجود داره در دل این مجتهدین صحبتی ازش هیچ وقت نیومده و موضوع بی ارزشی بوده و نگاهش هم توضیح دادیم و در باب ازدواج و چندهمسری و صیغه و این مسائل صحبت کردیم.

 اما بالاخره در این فرهنگ اسلامی یه چیزی به اسم عشق هم شکل گرفت اون هم نه به وسیله بزرگان مذهبی بلکه به واسطه ی کسانی که حتی شاید خیلی هم در زندگیشون مذهبی نبودن.

 حتی شاید بی مذهب بودن و لا مذهب بودن، حتی شاید ضد مذهب بودن اما به واسطه ی شرایطی که وجود داشت رو نمیکردن.

 دربارش صحبتی نمیکردن.

 ما حالا خیلی در باب اینکه بخوایم نیت‌خوانی بکنیم از این مثلا شعرا و یا ادیبان و یا نویسندگان هیچ ارزش و اعتباری در این راستا نمی‌بینم چرا که هر کسی اگر اعتقاد و باور داشت باید با صدای بلند فریاد می زد.

 اما اینکه بخوایم بشینیم نیت‌خوانی بکنیم و فلان شاعر رو وصل بکنیم به اینکه بله این بی خدا بوده، ضد خدا بوده، ارزش و اعتباری نداره و برای ما هیچ دردی هم از ما درمان نمی‌کنه.

 در نهایت اون دو تا حرفی زده که می‌شه ده برابرش رو امروز خودمون بزنیم و نیازی نداره که ما استناد بکنیم.

 مثلا اگر کسی در 100 سال پیش این حرف رو زده چه اعتباری داره با اینکه ما امروز این حرف رو بزنیم، یه نفری دوهزار سال دیگه این حرف رو بزنه تفاوتی ایجاد نمیشه؟

 آیا ما می‌خواهیم ببالیم به این موضوع بگیم بله ما در کشورمون مثلا یه همچین اشخاصی داشتیم و یا موضوعاتی از این دست که گفتم موضوع قابل عرضی نیست.

 اما در مجموع ما یک نگاه به نوعی عاشقانه هم در دل این فرهنگ اسلامی داشتیم.

 حداقل امروز بهش استناد می کنند.

 یعنی مثلا شما مواجه میشید با حافظ و سعدی و مولانا و این شعرا که خب این دوستان مسلمان حالا اون مسلمون های رادیکال بیشتر اون مسلمون هایی که به نوعی اصلاح طلب هستند و در پی اصلاح اسلام هستند و در پی تطهیر اسلام هستند یک تصویری از عشق و عاشقی میدن که ما مواجه بشیم با تصویری که در دل اسلام هم عشق وجود داشت.

 نکته اول این هست که این اشخاص و این نوع طرز تفکر هیچ سنخیتی با اسلام نداره در نکته ابتدایی خودش ولی خیلی از این افراد حتی از دل اون مذهبیان یا رانده شده بودند یا تکفیر شده بودند، یا دور شده بودند یا در برابرشون بودند.

 این نکته ابتدایی هست.

 نکته دوم این هست که تصویری که اونها میدن هیچ همسویی با صحبت های اسلامی نداره.

 یعنی یک تعبیر و تفسیر شخصی است که با یک لیبل دیگه هم میشه باز یه معنای دیگه ای بهش داد.

 یعنی اگر اینها مثلا یهودی بودند میتونست یک معنای یهودی شیعه.

 عده ای هم موضوع این هست که باید این ها استدلال های مذهبی داشته باشند.

 این باید یک نوع سند مذهبی نسبت به صحبت هاشون داشته باشند که ندارند.

 فرای این ها، این ها شخصیت های بزرگ دینی و یا مذهبی نبودند که سخنگوی نگاه اسلامی باشند یا یک اشخاصی بودند که حالا مسلمون زاده بودند.

 خیلی از این ها فقط و فقط مسلمون زاده بودند.

 حتی در نگرش های خودشون هم یک نوع تفاوتی با اون بنیان های اسلامی داشتند.

 اما تمام این مسائل رو ما کنار می ذاریم و صحبت می کنیم در باب این که خب این عشق در این جوامع اسلامی به وسیله دیگرانی که حالا قرار بوده فرهنگ کشورشون رو پیش ببرند و به نوعی ادیب بودن، شاعر بودن و یا عناوینی از این دست بودن چه شکلی شکل گرفته، ما مواجه می شیم با این که در وهله اول معنای عشق تغییر پیدا میکنه.

 یعنی شما با یک مفهومی به اسم عشق روبه رو هستید که یک عشق زمینی هست.

 یعنی شما با یک عشق زمینی که بین دو نفر شکل میگیره و اون نهایت عشق و عاشقی هستش که ما میشناسیم.

 یعنی ما چیزی فراتر از این که قرار نیست بشناسیم.

 اصلا قرار هست که این پویایی ما، پیشرفت ما در مهر و احساسات در پی همین عشق زمینی ما باشه.

 دیگه نهایت عشق و عاشقی ما در همین عشقی است که یک مرد به یک زنی یا یک مرد، به یک مرد یا یک زنی به یک مردی داره و نهایت تکامل وجودی ما رو قرار هست که همین عشق شکل بده و شما مواجه میشید با یک عشقی که قرار هست یک عشق آرمانی در دوردست ها و در آسمان ها باشه و این گره دادن این عشق به خدا و صوفی گری و این مسائل یعنی شما باز هم یک پیوند درست و مشخصی نسبت به عشق ندارید.

 تصویری که به شما داده میشه یک تصویر مشخصی نسبت به عشق زمینی و اون عشقی که قرار هست شما تجربه اش بکنید و به واسطه اون تجربه به یک جایگاه و پایگاهی برسید که تغییری در زیست خودتون و یا دیگران به وجود بیارید مواجه نمیشید.

 اگر هم مواجه بشید هزارانی وجود دارند که اینها را تعبیر به مفاهیم دیگر بکنند.

 حال این که ما بخواهیم نیت‌خوانی بکنیم که اینها خودشان در پی چه اعتقادات و ریشه های اعتقادی بوده اند، در پی چه صحبت هایی بوده اند، موضوعی نیست که برای من به شخصه قابل عرض و قابل فکر کردن باشد.

 اما چیزی که برای ما قابل مشاهده است این که مصادره به مطلوب شده در طی تاریخ، مصادره به مطلوب شده و بیشماران آمدند و این را تعبیر و تفسیر به آن عشق آسمانی کردند و همواره این عشق را شاید حتی شاعر نظری داشته در باب عشق زمینی که حتی خیلی اوقات از دل این شعرها هم بر می آید.

 حالا چه فرای این آدم هایی که مشهور هستند، حتی انسان هایی که مشهور هم نبودند، در دل این نگاشته هایشان، در دل این شعرهایشان بر می آید که این ها عشق های زمینی است اما مصادره به مطلوب همواره شده توسط این مسلمون ها و باز هم عشق از آن جایگاه و پایگاه حقیقی دین خودش دورتر شده.

 شما یک انسان را در نظر بگیرید که به واسطه عشق ورزیدن و عشق زمینی و عشقی که ما میشناسیم و میتوانیم در موردش صحبت بکنیم به یک تکاملی رسیده، به یک پویایی رسیده، یک پیشرفتی کرده.

 این آن عشقی است که ما قرار است در باره‌اش صحبت بکنیم.

 این عشقی است که ما مبنا قرار دادیم.

 این که شما بخواهید این نهایت را در عشق به خداوند و عشق در آسمان ها ببینید، راهگشا برای زیستن شما نیست چرا که در نهایت قرار است که شما یک عشق آسمانی را تسخیر بکنید.

 این عشق آسمانی فرای این عشق آسمانی که شما برایش تعبیر و تفسیر می کنید و هزار معنی می دهید صحبت کرده، دین داشته، پیامبر داشته، کتاب داشته، هزاران هزار تفسیر داشته، مواجه می شوید با هزاران جلد کتاب فقهی صدها جلد کتاب حدیثی و روایی قرآن زندگی پیامبر.

 نیازی نیست که شما این رو بخواهید.

 در عرفان رو در آسمان ها بجویید.

 در همین زمین وجود داره.

 و این اون دور شدن از حقیقت و واقعیت زیستن و زندگی است که سالیان سال ما رو در این قهقرا بیشتر هم غرق کرده و غرق می کنه و می تونه یک دوران سقوط وحشتناک تری رو هم برای ما به وجود بیاره که ما حالا یک دوران و یک برهه ای رو داشته باشیم در این اوهام زندگیمون رو طی بکنیم.

 یک دوران داشتیم که با این رادیکالیسم مثلا به عنوان مثال اسلامی روبرو بودیم که قرار بود اون ها ما رو نابود کنند و زیستن حقمون رو سلب بکنن و زندگی دهشتناکی رو برامون بسازن.

 حالا قرار هست که یک پونصد سالی هم بریم در در قهقرای خودمون قرار بگیریم و در یک اوهام زندگی خودمون رو گذر کنیم.

 این هم موضوع قابل عرضی هست که من در اون برنامه ای که پیرامون نواندیشان دینی قرار هست که در همین ویژه برنامه بگیرم سعی میکنم که در باب این مسائل اونجا بیشتر صحبت بکنم.

 این قسمت خیلی طولانی شد و من دیگه خیلی نمیخوام زمانش بیشتر بشه چون اگر بخوام در باب این مسئله هم صحبت بکنم باز یک مبحث حداقل سی دقیقه ای رو در بر میگیره و ما خیلی دیگه برناممون طولانی میشه.

 سعی میکنم که این قسمت رو موکول بکنم به همون قسمتی که در باب نواندیشان دینی ساخته میشه.

 این مبحث کوتاهی هم هستش که در باب این ساختاری که امروز جامعه های اسلامی به خودشون دیده اند و این نفی عشق که ما امروز می بینیم در این کشور ها چه لطماتی رو به جا آورده.

 این نگاه بیمارگونه ای که ما امروز می بینیم در این جوامع شکل گرفته و این جوامع رو به این حالت از مسمومیت خودش رسونده.

 این یک موضوعیه که دربارش میشه خیلی صحبت کرد.

 خیلی موضوع مهمی هست.

 من یه اشاره کوچکی تو این قسمت بهش میکنم.

 این مبحث عشق در اسلام رو ببندیم.

 اما نوید این رو میدم که من یک ویژه‌برنامه پیرامون این موضوع حتما ضبط خواهم کرد که ویژه برنامه ای که در باب آلت پرستی این جوامع اسلامی هست.

 من یک کتابی هم تحت عنوان آلت پرستان دارم که توی اون کتاب هم سعی کردم به نوعی این نگاه اسلامی رو تصویر کنم.

 مختص اسلام هم فقط نیست.

 مختص باورهایی است که اینگونه در پی نفی عشق بودند و با این نفی عشق چه لطماتی رو به زیست اجتماعی انسانی زدند.

 در این کتاب سعی کردم در باب این موضوع صحبت کنم.

 کتاب هم به صورت رایگان در وب سایت جهان آرمانی هست.

 نسخه صوتی اون هم هست.

 شما میتونید با مراجعه به وب سایت جهان آرمانی و دیگر شبکه های اجتماعی این کتاب رو چه به صورت صوتی و چه به صورت پی دی اف دریافت کنید و مطالعه کنید.

 اما فرای اون سعی میکنم که حتما در یک برنامه مجزا و یک ویژه برنامه چند قسمتی هم پیرامون این موضوع صحبت بکنم و ریشه یابی بکنیم و بیشتر در باب این موضوع صحبت کنیم.

 چرا که هم زندگی خودمون رو به شدت تحت تاثیر خودش قرار داده.

 تمام انسان هایی که در ایران و یا کشورهای خاورمیانه، کشورهای اسلامی به ویژه به دنیا اومدن با این موضوعات و با این مفاهیم درگیر بودند و زندگیشون تحت الشعاع قرار گرفته، چه مرد بودن و چه زن یعنی هر دو.

 درست است که زن ها بیشتر ضربه و لطمه دیدند درش شکی نیست.

 زن ها در این جوامع اسلامی به شدت ضربه دیده اند، به شدت مورد هجوم قرار گرفتند، مورد ظلم قرار گرفتند.

 در این شکی نیست.

 اما مردها هم قاعدتا ضربه های بزرگ و مهلکی رو در این فرهنگ بیمار اسلامی خوردند.

 پس نظرتون رو جلب میکنم به اون برنامه و اون ویژه برنامه ای که در آتی ساخته میشه و پیرامون این مبحث آلت پرستی در جوامع اسلامی هست اما اشارات کوچکی درباره اش می کنم که ما مواجه هستیم با یک جامعه ای که به واسطه این نگاه های بیمارگونه اسلامی که در این قسمت درباره اش صحبت کردیم، این نفی عشق از ابتدا از آن نقطه ابتدایی در قرآن بود.

 مبحث ازدواج و این نگاه کالا محورانه نسبت به زن نسبت به موضوع ازدواج.

 این قرارداد دو طرفه.

 در کنار آن این چند همسری و این ترویج خیانت دیوانه وار، این صیغه ای که در اسلام در شیعه گری به خصوص وجود دارد و این ترویج فاحشگی و این فاحشگی شرعی فرای اینها این مبحثی که حالا نگاه این ها به مسائل جنسی است.

 این تناقض و پارادوکس بزرگی که در بین مسلمان ها وجود دارد که گفتم اون رو سعی می کنم توی اون برنامه بیشتر درباره اش صحبت بکنیم.

 یعنی شما مواجه می شوید با یک نگرش اسلامی که از یک سوی مدام در نفی مسائل جنسی داره صحبت می میکنه.

 از اون طرف تمام خواسته و ایده آل و آرمانش از زیستن. شهوت است.

 این پارادوکس بزرگی که در جوامع اسلامی به صورت دهشتناکی وجود دارد.

 شما را با یک پیامبری روبه رو هستید که تمام زیستن خودش را در شهوت خلاصه کرده.

 مثال هایش را گفتم.

 پیامبری که به دختر هفت ساله رحم نمی کند.

 این نهایت شهوت گری یک انسان است.

 شما امروز در جامعه خودتون نگاه بکنید.

 موضوع این هستش که خیلی از این دوستان قیاسی را انجام نمی دهند.

 یعنی وقتی ما داریم صحبت می کنیم شما امروز یک تصوری داشته باشید.

 یک مرد پنجاه و هشت ساله با یک دختر نه ساله رابطه جنسی برقرار بکند وقتی اون هفت سالش هست به خواستگاریش بره صبر کنه تا نه سالش بشه و در نه سالگی باهاش همخوابه بشه.

 شما این تصویر رو در نظر بگیرید.

 این قیاس رو در نظر بگیرید و بعد می رسید به این بطن و این بنیان نگاه شهوانی اسلام.

 پیامبری که غرق در شهوت است.

 شما در نظر بگیرید که پسرخوانده ای دارید و حالا همسر او را یک بار در یک شرائطی که طی روایاتی که گفته شده این است که او در حال حمام کردن بوده، شما آن زن را در آن حالت می بینید و حالا دل و دنیا و ایمانتان را به آن زن می دهید و تمام زندگیتان خواستن آن زن می شود و بعد آن فرزند خوانده خودتان را به نوعی با توجه به فشارهایی که به او می آورید حالا به صورت غیر مستقیم باعث میشید که اون همسر خودش رو طلاق بده و شما بلافاصله آن زن را به عقد خودتان در میاری.

 شما نسبت به این انسان، این انسان، این داستان را شما تصور کنید که این اصلا مرتبط با پیامبر اسلام نیست.

 این رو من دارم میگم در باب حسن آقا همسایه مون شما هم دارین این موضوع رو می شنوید.

 حالا شما قضاوتتون نسبت به این آدم چیه؟

 قضاوتتون نسبت به یک آدمی که در جنگ یک زنی رو می بینه.

 اون داستان معروفی که عباش رو به روش می ندازه و حالا می خواد که اون زن مال اون باشه و بعد یارانش میان و بهش می گن که این زن همسری داره که اسیر به دست ما هست.

 در این جنگ اسیر شده و بلافاصله فرمان قتل اون مرد رو میده و بلافاصله اون زن رو به عقد خودش در میاره تا باهاش رابطه جنسی برقرار کنه.

 من اگر این داستان رو تعریف کنم و به جای محمد مثلا اسم چنگیز خان مغول رو بزارم به جای محمد اسم هیتلر رو بزارم و یا هر اسم دیگه ای از این پادشاهان و قدرتمندان جهان رو بزارم شما چه تصویر و تعبیری دارید؟

 این یعنی دور شدن از نگاه متعصبانه.

 این یعنی اینکه ما برای چند ثانیه از این نگاه متعصبانه از این ترس، از این نفس، از این سودی که از این جریان فکری می بریم دور بشیم و حالا بدون اون عینک متعصبانه به موضوع نگاه بکنیم.

 نام محمد رو با یک نام دیگه ای تغییر بده.

 چون یه عده ای به واسطه تعصبی که نسبت به این شخص دارن حاضر نیستن که حقایق رو ببینن.

 یک عده ای به واسطه ترسی که مدام در همون قرآن بهشون تکرار شده حاضر نیستند واقعیت روبرو شوند و در کنارش یک عده ای هم هستند که به واسطه نفع و سودی که دارن از این نظام فکری میبرن.

 وجود نداشتن اسلام مساوی میشه با خیلی از این آدم هایی که اصلا وجود نباید داشته باشن.

 منظورم از نظر سیاسی و یا مثلا اقتصادی هست.

 شما در نظر بگیرید در جمهوری اسلامی یک عده ای هستن که تمام ارتزاق و روزیشون رو دارن از جمهوری اسلامی میبرن.

 در یک شرایط برابر که اگر جمهوری اسلامی وجود نداشته باشه اینا وجود ندارن.

 خب معلوم هست که اینا نفع و سود خودشون رو در وجود داشتن این جمهوری اسلامی میدونن و این باعث میشه که هیچ نقدی رو نسبت به جمهوری اسلامی قبول نکنن.

 در باب اسلام هم به این شکل هست.

 شما تصور کنید اسلامی وجود نداشته باشه. مکارم شیرازی.

 حالا به عنوان مثال الان یک آدم مکارم شیرازی چه جایگاهی میتونه داشته باشه؟

 در چه زمینه ای؟

 قرار هست که تو چه زمینه ای؟

 تو چه زمینه ای؟

 این آدم تخصص داره و بخواد صحبت بکنه، حرف بزنه، حرفش جایی بره، کسی بشنوه.

 این صدا و یا امثال این آدم که رزق و روزی شون رو دارن از اسلام میبرن، سود و نفعشون رو دارن از اسلام بیارن، وجودیت شون به واسطه اسلام هست، از کرم وجود اسلام هست.

 پس یه عده ای هم به این واسطه دور میشن دور نشیم و به این فکر بکنیم که بله این جامعه ای که ساخته شده، این تناقض ها و این پارادوکس هایی که در مفاهیم اسلامی وجود داره ما رو به کجا رسونده و به چه دو دستگی های وحشتناکی وجود در نهایت ما رو کشونده.

 چون این مبحث، مبحث پیچیده و بزرگی هست من سعی میکنم در اون ویژه برنامه بهش بپردازم.

 در اینجا در همین حد صحبت کردیم که در نهایت ما مواجه شدیم با یک جوامع بیمارگونه ای که در کشورهای اسلامی هم شکل گرفته.

 در اونجا سعی میکنم بیشتر و بهتر بهش بپردازم چون مسلما این یه برنامه چند قسمتی خواهد شد.

 مثل این برنامه شناخت اسلام که سعی بکنیم به این موضوع ریشه ای تر نگاه بکنیم در نهایت به برآیندی که رسیده از این نوع نگاه هم برسیم.

 اما در کوتاه ترین حالت شما میتوانید به همین جامعه ایران خودمان نگاه بکنید و امروزش را.

 این نهایت بی بند و باری که بین برخی از جوانان وجود دارد رو نگاه بکنید.

 این رو با این خفقان سرشاری که وجود دارد و این پارادوکس کلی که در مبنای فکری اسلامی وجود دارد، یک ضرب و جمع و تقسیم بکنید و در نهایت به پاسخ خودتان برسید.

 در این انتهای برنامه هم دوست دارم دوباره باهاتون در میون بزارم و اینکه اگر دوست دارید در کنار من باشید این صدا رو با دیگران به اشتراک بگذارید.

 منظور من از صدا هم مختص برنامه ای به نام جان نمیشه.

 من آثار آثارم رو که در باب عقاید و باورهام هست رو در وبسایت جهان آرمانی پیش از این به صورت رایگان در اختیار شما گذاشتم.

 میتونید به وب سایت جهان آرمانی مراجعه کنید و این کتاب ها رو دریافت بکنید و اگر دوست داشتید در کنار من باشید این صدا رو با دیگران به اشتراک بگذارید.

 ممنون که همراه من بودید.

 من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.

 در پناه آزادی.

آثار صوتی نیما شهسواری، پادکست و کتاب صوتی در شبکه‌های اجتماعی

از طرق زیر می‌توانید فرای وب‌سایت جهان آرمانی در شبکه‌های اجتماعی به آثار صوتی نیما شهسواری اعم از کتاب صوتی، شعر صوتی و پادکست دسترسی داشته باشید

برخی از کتاب‌های نیما شهسواری

برای دسترسی به همه‌ی کتابها صفحه کتاب را دنبال کنید...

توضیحات پیرامون درج نظرات

پیش از ارسال نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.

برای درج نظرات خود در وب‌سایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.

نظرات شما پیش از نشر در وب‌سایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.

اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم می‌کند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.

برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آن‌ها معذوریم.

از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکه‌های اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.

برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.

توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینک‌های زیر اقدام نمایید.

بخش نظرات

می‌توانید نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را از طریق فرم زبر با ما و دیگران در میان بگذارید.
0 0 آرا
امتیازدهی
اشتراک
اطلاع از
guest
نام خود را وارد کنید، این گزینه در متن پیام شما نمایش داده خواهد شد.
ایمیل خود را وارد کنید، این گزینه برای ارتباط ما با شما است و برای عموم نمایش داده نخواهد شد.
عناون مناسبی برای نظر خود انتخاب کنید تا دیگران در بحث شما شرکت کنند، این بخش در متن پیام شما درج خواهد شد.

0 دیدگاه
بازخورد داخلی
مشاهده همه نظرات
برخی از کتاب‌های صوتی
برای دسترسی به همه‌ی عناوین، صفحه کتب صوتی و یا منوی مربوطه را دنبال کنید...

برخی از برنامه‌های پادکست به نام جان

برای دسترسی به همه‌ی عناوین صفحه را دنبال کنید...

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این صفحه دارای لینک‌های بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.

در پیش روی شما چند گزینه به چشم می‌خورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان می‌دهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخش‌ها دسترسی داشته باشید،

شما می‌توانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینک‌های مختلف دریافت کنید.

بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.

فرای این بخش‌ها شما می‌توانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرم‌ها بشنوید و یا تماشا کنید.

بخش نظرات و گزارش خرابی لینک‌ها از دیگر عناوین این بخش است که می‌توانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال می‌توانید در بهبود هر چه بهتر وب‌سایت در کنار ما باشید.

شما می‌توانید آدرس لینک‌های معیوب وب‌سایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسان‌تر عمومی وب‌سایت تلاش کنیم.

در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسش‌های بیشتر می‌توانید از لینک‌های زیر استفاده کنید.

ارسال گزارش خرابی

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید

تا ما با شناخت مشکل در برطرف‌ کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.

در صورت تمایل می‌توانید آدرس ایمیل خود را درج کنید

تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.

آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!

این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد

فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:

https://idealistic-world.com/poetry

در متن پیام می‌توانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وب‌سایت به ما ارائه دهید.

با کمک شما می‌توانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیح‌تر سایت گام برداریم.

با تشکر ازهمراهی شما

وب‌سایت رسمی جهان آرمانی

راهنما

راهنمایی‌های لازم برای استفاده از لینک‌های موجود در صفحه...

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود مستقیم فایل‌ها از سرورهای وب‌سایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است،  با کلیک بر روی این گزینه شما می‌توانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.

این آیکون در صفحه‌ی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در  این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد. 

شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما می‌توانید به این متن دسترسی داشته باشید

در صورت مشاهده‌ی هر اشکال در وب‌سایت از قبیل ( خرابی لینک‎‌های دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه می‌توانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.

راهنما پروفایل

راهنمایی‌های لازم برای ویرایش پروفایل و حساب کاربری شما
زندگی‌نامه

در این بخش می‌توانید توضیح کوتاهی درباره‌ی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همه‌ی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشته‌های شما

کشور و سن شما

کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است

تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد

باورهای من

گزینه‌های در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان می‌گذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشاره‌ی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد

راه‌های ارتباطی

در این بخش می‌توانید آدرس شبکه‌های اجتماعی، وب‌سایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرس‌ها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد

حساب کاربری

در این بخش می‌توانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین می‌توانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در وی‌سایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید

راهنما ثبت‌نام

راهنمایی‌های لازم برای ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی
نام کاربری

نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود

نام و نام خانوادگی

نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد 

در نظر داشته باشید که این نام در نگاشته‌های شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است

ایمیل آدرس

آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راه‌های ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید

رمز عبور

رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده می‌توانید این رمز را تغییر دهید

قوانین

پیش از ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید

با استفاده از منو روبرو می‌توانید به بخش‌های مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید

  • دسترسی به پروفایل شخصی
  • ارسال پست
  • تنظیمات حساب
  • عضویت در خبرنامه
  • تماشای لیست اعضا
  • بازیابی رمز عبور
  • خروج از حساب

عضویت در خبر نامه وب‌سایت جهان آرمانی

پرتال دسترسی به آثار

blank

در دسترس نبودن لینک

در حال حاضر این لینک در دسترس نیست

بزودی این فایل‌ها بارگذاری و لینک‌ها در دسترس قرار خواهد گرفت

در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید

چرا ثبت نام در وب‌سایت جهان آرمانی؟

شما با ثبت نام در وب‌سایت جهان آرمانی می‌توانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید

وب‌سایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان

بی‌شک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست

اما شما با ثبت‌نام در وب‌سایت جهان آرمانی می‌توانید در این بستر نگاشته‌های خود را منتشر کنید

این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب می‌شود که بی‌شک برای درج مطالب شما بستر کامل‌تری را فراهم آورده است،

 

ثبت آثار

blank

توضیحات

پر کردن بخش‌هایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.

در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است

بخش ارتباط، راه‌هایی است که می‌توانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است می‌توانید در بخش توضیحات شبکه‌ی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.     

شما می‌توانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمت‌هایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،

در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحله‌ی ابتدایی فرم پر کرده‌اید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.

پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی قوانین و شرایط وب‌سایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینک‌های زیر اقدام کنید.

تأیید ارسال گزارش

گزارش شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال پیام

پیام شما با موفقیت ارسال شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.

تأیید ارسال فرم

فرم شما با موفقیت ثبت شد

ایمیلی از سوی وب‌سایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد

در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.