در پهندشت تاریخ اندیشه بشری، همواره میل سیریناپذیری به درک جهان و موقعیت انسان در آن وجود داشته است. از نخستین شعلههای آگاهی که غارنشینان را به نقاشی بر دیوارها واداشت تا پیچیدهترین نظریههای کیهانشناسانه، انسان در پی کشف معنا، حقیقت و هدایت مسیر زندگی جمعی خود بوده است. این سیر پرفراز و نشیب، گاه با دورههای روشنایی و پیشرفت شگرف همراه بوده و گاه در غبار جهل، تعصب و ایستایی فرو رفته است. اما در دوران معاصر، با انفجار بیسابقه اطلاعات و پیشرفتهای تکنولوژیک، پارادوکسی عمیقتر سربرآورده است: در اوج دسترسی به دادهها، گویی نوعی گریز از عمق و تمایل به سطحینگری در انسان مدرن ریشه دوانده است که نه تنها مسیر کسب دانش را دگرگون کرده، بلکه تار