سلام دوستان من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان هست با شما هستم.
این قسمت هفتم از ویژه برنامه مسخ انسان هست و ما قراره توی این قسمت در باب تکنولوژی با هم صحبت کنیم.
ممنون که همراه من هستید.
خب دوستان توی این ویژه برنامه مشخص که ما در باب اسباب و ابزاری که پیرامون کنترل انسان ها ساخته شده و وجود داره صحبت کردیم، توی این قسمت مشخصا در باب تکنولوژی صحبت خواهیم کرد.
قاعدتا خیلی موضوع، موضوع فنی و پیچیده ای نخواهد بود و ما در باب مصادیق صحبت نمیکنیم و سعی میکنیم در باب کلیات صحبت بکنیم.
همتای تمام قسمت هایی که در ویژه برنامه های بنام جان و اصولا بنام جان وجود داره.
در این قسمت مشخص هم سعی میکنیم در باب این معنای مشخص تکنولوژی و پیشرفت های انسانی و فن آوری هایی که انسان دارد صحبت بکنیم که چگونه دلیلی شده برای تسخیر و مسخر انسان ها.
اینکه چجوری با استفاده از این ابزار حکومت های متنوع و متفاوت در جای جای جهان سعی کردن کنترل زندگی انسان هارو به دست بگیرن و انسان ها رو مست کنن و به واسطه اون بتونن اون اهدافی که در ذهنشون دارن رو به پیش ببرن.
اینکه چجوری این تکنولوژی مبدل به ابزاری شده برای کنترل دیگران.
در قسمت های مختلف این ویژه برنامه صحبت کردیم که قاعدتا تمام حکومت های جهان به اشکال مختلف در حد و اندازه های متفاوت قصد و هدفشون کنترل انسان ها هست و ما در باب یک گروه مشخص در یک گوشه ای از جهان صحبت نمی کنیم که یک تئوری توطئه ای باشه که اون ها میخوان انسان هارو مسخ بکنن و در اختیار بگیرند و این حرفا.
نه تمام حکومت ها.
یعنی شما حکومت اسلامی در ایران همین جمهوری اسلامی رو هم در نظر بگیرید.
قصد و هدفش این هست که مردم رو کنترل کنه و اصولا مسخ بکنه، در اختیار خودش داشته باشه و انسان ها رو استثمار کنه تا اون اهداف خودش رو به پیش ببره.
چه حکومت های مدرنی که در جای جای جهان و در جهان غرب هم وجود دارن همین رویه رو به پیش می برن.
اما به اشکال مختلف و گاها در یک حکومتی مثل مثلا جمهوری اسلامی میاد و مستقیما این رو جار میزنه و فریاد میزنه و حالا با وسیله های مختلف مثل دین و مذهب و اون المان هایی که در اختیار داره این رویه رو پیش میبره.
در یک جایی مثل حکومت های غربی سعی میکنه این رو در پستو نگه داره و به صورت غیر مستقیم به پیش ببره.
اما تمام این حکومت ها به اندازه ای دارن از همین رویه استفاده میکنن برای تسخیر انسان ها، برای کنترل کردن انسان ها.
برای اینکه به اون سمت و سویی که میخوان اونا رو ببرن.
اهدافی که دنبالش هستن گاها میتونه. این اهداف.
قدرت داشتن در جهان مبدل به ابرقدرت شدن، ابرقدرت شدن منطقه ای یا جهانی باشه میتونه برای اهداف الهی و آسمانی و موضوعاتی از این دست باشه.
رسیدن به بهشت.
مسلمان کردن تمام مردم جهان میتوانند متفاوت باشند اما همه و همه، تمام این قدرت ها و زورمندان در جهان سعی در تسخیر انسان ها دارند.
سعی در کنترل ذهن انسان ها دارند و از اسباب و ابزار های متفاوتی استفاده می کنند.
یکی از این ابزار ها هم قاعدتا همین مسئله تکنولوژی و فن آوری هست.
وقتی ما در یک نگاه ریشه ای وارد این مبحث تکنولوژی و فن آوری میشیم، برمیگردیم به انسانی که ما تحت عنوان انسان ابزار ساز میشناسیم.
یعنی قاعدتا ما انسانی رو میشناسیم که به واسطه داشتن اون میزان از عقل و خردی که در خود داشته، در اون دوران باستان و ماقبل از اینکه انسان ها به این مرحله بلوغ فکری خودشون برسند تونستن ابزاری بسازن که غلبه ای داشته باشن نسبت به دیگر جانداران پیرامون خودشون.
جاندارانی که از اون ها قدرتمند تر بودن گاها در دویدن از اون ها سریعتر بودند.
گاها در شجاعت از اونها بالاتر بودن، در دریدن از اون ها، بالاتر بودن یا هر عنوان دیگه ای که ما میدونیم.
اما انسانی که قاعدتا ضعف های بیشتری داشته و حالا سعی کرده از این نقطه قوت خودش استفاده بکنه و به واسطه ابزارهایی برتری رو بدست بیاره.
خب ما انسان رو به این واسطه میشناسیم.
یعنی این انسان ابزار ساز رو ما میشناسیم.
اما موضوع مهم هستش که در برابر ما شکل گرفته که حالا این انسان ابزار ساز در این ابزار های ساخته شده به دست خود غرق شده یعنی جهانی رو ساخته که حالا غرق در این ابزار ها ساخته هست.
در اون روز ابتدایی از این ابزار ها استفاده کرد برای اینکه بتونه بقا داشته باشه، زندگی خودش رو به پیش ببره و حالا داره با یک تصویری روبه رو میشه که درون اون غرق شده در این دنیای ابزاری که ساخته.
حالا دیگه همه دنیاش رو همین ابزار ها مال خود کردند.
حالا او مبدل به برده ای شده تا این ابزار رو بسازه.
اصلا به واسطه ساختن همین ابزارها هست که ارزش و اعتباری هم کسب میکنه.
همون بحثی که ما در قسمتی که پیرامون اقتصاد و کار بود هم درباره اش صحبت کردیم.
در نهایت ما را به این ریشه مشخصی که انسان، انسان ابزارسازی است که حالا یک ارزش مشخصی را برای خود پدید آورده که ما به واسطه این ابزارسازی برتر شدیم نسبت به دیگر جانداران و حالا باید در این معنای تازه ساخته شده هر روز و هر روز بیشتر به پیش بریم و بتازند و همه معنای زندگی را نهفته در همین ابزارسازی های خودمان بدانیم.
پس حالا ما یک نقطه تلاقی ابتدایی در برابر داریم.
انسانی که به واسطه داشتن عقل از نقطه ابتدایی شروع به ابزار ساختن کرده و این ابزار وسیله ای برای رفاه خودش بوده و حالا این رو مبدل به آن هدف نهایی کرده، حالا این ابزار ساختن رو تبدیل به معنای زندگی خودش کرده و این نقطه تلاقی ابتدایی ما هست که پیرامون تکنولوژی و فناوری وقتی بهش نزدیک میشیم میتونیم بفهمیم که چگونه تکنولوژی و فن آوری و اصولا ابزاری که قرار بوده تبدیل به یک وسیله ای برای رفاه جمعی انسان ها بشه.
حالا مبدل به یک ستونی برای اسارت انسان ها شده.
چرا که جای خودش رو به جای معنا به نوعی مسلط بر مردم کرده.
حالا در دل دنیای ساخته شده ی انسان ها این ابزار هست که خودش مبدل به یک معنای مشخص شده.
حالا شما در این جهان مدرن شاهد این هستیم که این تکنولوژی حالا جایی برای خودش باز کرده تا خودش مبدل به یک معنای مشخص بشه.
حالا انسان هایی باشن که زندگی خودشون رو اسیر در همین تکنولوژی ساخته به دست خود ببینن.
حالا دیگه قرار نیست اون تبدیل به ابزاری بشه تا زندگی بهتری بکنن، رفاه بیشتری داشته باشن، کارهای نشدنی را بهتر به پیش ببرن.
نه دیگه قرار هست مبدل به یک ارزش غیر قابل کتمان بشه و مردمانی باشن که همه زندگی خودشون رو غرق شده در این ابزار ببینن.
برای ساختن این ابزار ببینن حالا تمام انسان ها مبدل به وسیله میشن برای ساختن اون ابزارها.
حالا جای این ابزار و انسان ها هم تغییر میکنه.
یعنی اون نقطه ابتدایی که انسان، انسان ابزارساز بود حالا مبدل به یه نقطه میشه.
یه ابزاری وجود داره که انسان ها مبدل به ابزار براش میشن.
حالا خود انسان ها مبدل به این ابزار شدند تو اون ابزار رو تبدیل به ارزش کلی در دنیای خودشون بکنند.
پادشاهانی که بر تخت های خود نشسته اند.
تعداد بیشماری انسان رو دارند به پیش می برند و زندگی هاشون رو از بین می برند و معنای زندگی رو ساقط میکنن تا یک ابزار تازه و نوین و با ارزشمندی دیگه ای رو خلق بکنند.
حالا ابزاری که ارزش خودش هم بالاتر از ارزش وجودی انسان ها و جهان اونها و جان تمام موجودات هم میشه که ما باهاش روبرو هستیم دیگه.
یعنی شما به جهان پیرامونتان نگاه بکنید.
نه تنها ابزارهای عجیب و خیلی غیر قابل فهم که کار های بزرگی میکنند.
نه حتی شما وقتی به اتومبیل نگاه میکنید یک ابزار ساخته به دست انسان هاست و اصولا به وجود اومده برای این که رفاه انسانها رو فراهم کنه در جای جای جهان رو به رو میشید که ارزش یکی از این اتومبیل ها از زندگی صدها انسان بیشتر هست.
یعنی اینجا شما فرمانروایی ابزار رو بر زندگی انسان میتونید درک کنید.
میتونید ببینید که چگونه این ابزار هست که بر زندگی انسان احاطه پیدا کرده.
سوار بر زیست اونها شده.
حالا این ابزار هست که داره پادشاهی میکنه.
انسان هست که مبدل به ابزار دربرابر ابزار شده.
دیگه معنایی زندگی اون نداره.
تمام ارزش ها و معانی در همون ابزار ها خلاصه شده اند.
حالا میبینید که یک ماشین لوکسی رو به وجود میارن که زندگی هزاران انسان در به وجود اومدن اون تباه شده.
فرای اون، اون اثر در نهایت به وجود اومده توسط این انسان ها ارزش بالاتری داره از زندگی صدها انسان در برابرش.
یعنی شما به تصویر داخل ایران نگاه بکنید.
میتونید در یک قاب یک عکس رو به وجود بیارید و در کنارش یک اتومبیل آخرین مدلی که صدها کارتن خواب و کودک کار باشن.
ارزششون خیلی مشخصه دیگه.
این ابزار مبدل به یک ارزش والایی شده که به تمام زندگی های اونها ارزش و ارجحیت بیشتری داره.
این غرق شدن و در خود ماندن در معانی خودساخته احمقانه ی انسانی است که انسان ها را غرق در خود کرده.
غرق در یک دنیای پر از اسارتی کرده که همه معانی رو بی ارزش کردن.
ما این ابزار سازی رو از اون نقطه ابتدایی داشتیم و انسان ها سعی کردن به مرور زمان این ابزار رو مبدل به این تکنولوژی بکنن.
یعنی وقتی ما به این تصویر در برابر نگاه میکنیم از اون نقطه ابتدایی انسان رو در نظر میگیریم که به واسطه تمام کمبود ها و ناتوانی های خودش دست به ساختن ابزار هایی زده تا لذت رو برای خودش فراهم بکنه تا زندگی بهتر و رفاه رو برای خودش فراهم بکنه.
حالا میبینیم که این سیر دوار ادامه پیدا کرده تا ما شاهد به وجود اومدن این تکنولوژی ها و این ابزار های مدرن امروزی باشیم.
همون چرخه از ابتدا که مدام در حال تکرار شدن و ادامه پیدا کردن بوده اما در طول این مسیری که ما شاهدش بودیم این بوده که ارزش رو جایگزین کرده.
یعنی دیگه انسانی نبوده که ابزاری رو بوجود بیاره برای رفاه خودش.
حالا دیگه ابزارها خودشون مبدل به ارزش های نهادینه در خود شدند.
حالا خود این ابزارها بودن که ارزش بالاتری داشتند در اشل بزرگتر.
در نگاه جهانی هم به همین شکل هست.
موجودات بی شماری که در حال از بین رفتن هستن برای بوجود اومدن و بیشتر شدن ابزارها.
یعنی شما با یک نگاه زیستمحیطی وقتی به جهان نگاه میکنید میتونید به این رو به سادگی درک کنید که چگونه کشور های مختلف قدرت های مختلف در پی ساختن ابزار ها هستند در صورتی که میدونن دارن به محیط زیست صدمه میزنن.
جان بسیاری از موجودات زنده رو دارن به خطر می اندازند که انسان هم شامل تمامی موجودات زنده هم میشه و حالا به سادگی همه و همه دارن از بین میرن به خاطر رسیدن به اون شهوتی که درون رسیدن به اون تکنولوژی و فناوری مدرن جدید وجود داره.
حالا انگار همه این مردمان و موجودات زنده بردگان رسیدن به آن ابزارهای فراحسی هستند.
قاعدتا در نوک پیکان یک انسان قدرتمند و ثروتمند و هیولایی است که نشسته و این فرامین را میبرد.
اما با یک نگاه دورتر و محتضر تر و از دور نگاه کردن به آن، ما را به این سمت و سو میرسونه که انگار تمام ما برده ی این تکنولوژی شدهایم.
ما میرسیم به اون مرحله ای که حالا میبینیم.
این ابزارها، این ماشین های ساخته شده به دست بشر اصولا انسان رو هم دارند از میان میبرند.
معانی انسان رو هم از میان میبرند.
چه در اون دوره های گذشته وقتی بهش نگاه میکنید که کارها رو از بین برده اند، چه در این دنیای امروزی که فکر کردن رو از میان میبرند.
یعنی شما اگر مثلا به مبحث هوش مصنوعی نگاه بکنید، در نهایت شما با یک ابزار و تکنولوژی یک ماشین روبه رو هستید.
حالا شاهد این هستیم که هر روز داره جایگزینی با انسان بیشتر و بیشتر در دل این ابزار ها اتفاق می افته.
گاها شما رو به رو میشید با این ارزش گذاری که در دل این ابزارها وجود دارد و ارزش بالاتری را این ابزارها نسبت به انسان ها دارند، حالا دارند جایگزین می شوند تا حتی ارزش وجودی بالاتری هم داشته باشند چرا که کارایی های بالاتری هم دارن.
اون نگاه احمقانه ای که وجود داره و اصولا انسان رو به شکل ابزار میبینه حالا میتونه ابزار جایگزین داشته باشه.
یعنی شما نگاه بکنید در اون نظام های متفاوت چه کمونیستی باشد چه کاپیتالیستی باشه تفاوتی نیست خیلی با این خط میزان ها دنیارو نگاه نکنید چون در نهایت هر دوی این نگاه ها در پی یک معنای مشخص اون هم تسخیر انسان ها هستن.
کنترل انسان ها هستند برای اهداف احمقانه ای که در سر دارن.
حالا شما وقتی روبرو میشید به تمامیت وجودیت تمام جان ها و انسان ها به شکل این ابزارها نگاه میشه.
برای ساختن، برای پیشرفت جمعی احمقانه، رسیدن به نوک اون هرم قله ها و رسیدن و فتح کردن اون جهان نادیده.
تمام انسان ها ابزارهایی هستن.
حالا این ابزارها میتونن جایگزین بشن چرا که ماشین های بهتری هستن که با خطای کمتر کار میکنند، کارایی بیشتری دارند.
دیگه صدایی ندارن، دادی نمیزنن، فریادی نمیزنند، اعتراضی ندارن، گوش به فرمان تمام اون خواسته هایی که در راستای کنترل هست رو دارن به پیش میبرن.
حالا فرای اینکه این ماشین ها کم کم جای انسان رو میگیرن.
خود انسان ها هستن که دارن مبدل به این ماشین ها میشن.
اصلا ارزش گذاری ها داره به نوعی پیش میره تا انسان مبدل به یکی از ماشین ها بشه.
کارایی بهتر برای ماشینی است که بدون هیچ خدشه ای، بدون هیچ چموشی، بدون هیچ زیر فرمان زدنی، بدون هیچ یاغی گری و طغیان و نافرمانی تمامی فرامین رو به پیش ببره.
و حالا انسان میدونه اگر قرار هست در این رقابت شرکت بکنه باید همه ماشین ها باشه.
باید سعی کنه مثل اونها دنیا رو به پیش ببره.
اینها ارزش گذاری ها و استانداردسازی هایی هست که در طول تاریخ داره اتفاق می افته به اشکال مختلف از اون نوک پیکان در بین ادیان و نگاه خداوندی شما در نظر بگیرید تا بیاید و به همین جهان مدرن و امروزی خودمان برسیم.
همواره در حال تکرار کردن هست.
مدل سازی هایی داره اتفاق می افته تا انسان هر بار از اون حیطه معنایی خودش خارج بشه وارد یکسری معانی تازه سازی بشه.
مثلا در این جهان مدرن در نهایت قرار هست که ماشین ها بیان و جای انسان رو بگیرند و در نهایت انسان ها هم مبدل به همان ماشین ها بشن.
با ارزش گذاری ها و استانداردسازی هایی که برای اونها اتفاق افتاده، انسان ها هم خودشون رو تبدیل به همون ماشین ها ببینن.
فرای این شما مواجه میشید با این دنیای ساخته شده تازه ای که در دل اون قرار هست که تمام این ابزارها به جای انسان فکر بکنن.
این تکنولوژی های به وجود اومده در نهایت داره به جایی ما رو میبره که انسان دیگه حتی فکر هم نکنه.
یعنی شما یک بار به هوش مصنوعی نگاه بکنید؟
به این هوش مصنوعی که امروز داره جهان رو به تسخیر خودش در میاره.
شما نگاه بکنید که داره در این دنیا کار رو به سمتی میبره که انسان ها دیگه فکر نکنن نیازی به فکر کردن نداشته باشند.
شما در حیطه رسانه ها میدانید که قاعدتا از چندین سال پیش این نگاه هوش مصنوعی وجود داشته و اصولا با استفاده از همین هوش مصنوعی ها با استفاده از همین الگوریتم ها بوده که سلیقه سازی ها اتفاق افتاده.
یعنی ما در قسمت رسانه ها، در قسمت هنرمندان، در قسمت ورزش، در قسمت سیاست در تمام قسمت هایی که در این ویژه برنامه صحبت کردیم ردپا هایی را میتوانیم از همین اشکال مشخص ابزار سازی انسان ها ببینیم.
یعنی شما وقتی با رسانه روبرو میشوید میدانید که پشتوانه یک هوش مصنوعی بوده که میتوانسته برای انسان ها تصاویری را پدید بیاورد تا سلیقه ای برایشان ساخته شود.
یعنی شما وقتی روبرو میشوید با مردمی که دنیا را به شکل مشخصی میبینند مثلا همه این جماعت جهان را سیاه می بیند در برابرشان یک قوه تازه ای هم هست که همه جهان را سفید میبیند.
این به واسطه رسانه هاییست که این ها دارند دنبال میکنند.
این حرف را قاعدتا همه شماها شنیدید به نوعی تبدیل به یک حرف کلیشه ای شده.
یعنی آدم میتونه ببینه که اگر شما یه اعتقادات مذهبی خاصی داشته باشید، اعتقادات سیاسی خاصی داشته باشید و به فراخور اون رسانه های خاصی رو ببینید.
اصولا دنیا رو شبیه به همون باورهای خودتون میبینید.
دیگه چیز تازه ای نخواهید دید چرا که الگوریتم های از پیش تری ساخته شده.
برای اینکه سلیقه ها ساخته بشه برای اینکه سلیقه ها به پیش بره.
حالا شما در این جهان مدرن دارید همواره این بازتولید رو میبینید.
حالا در دل این نگاه تازه مثلا هوش مصنوعی چیزی که ما به عنوان همون ابزار، همون ماشین و همون تکنولوژی و پیشرفت نهادینه شده و نهایی خود میبینیم، حالا شاهد این موضوع هستیم که قرار هست اصلا انسان فکر نکنه همه چیز رو در اختیار ماشین بذاره.
یعنی همون چیزی که ما در قسمت های مختلف دربارش صحبت کردیم.
حالا دیگه یک میز آماده ایست که همه چیز رو هم در برابر داره.
تمام زورمندان هم میتونن نهایت استفاده رو بکنن چرا که دیگه نیازی نیست انسان در دل اینها فکر بکنه.
اگر در دل اقتصاد نهایت اون کار این هستش که مردمی باشند که زمانی برای فکر کردن نداشته باشند.
حالا شما در دل این ابزار تازه میتونید برای سلطه بر مردم فکر اونها رو تغییر بدید.
اصلا جوری دنیارو بچینید که کسان دیگه ای به جای اونها فکر بکنن.
به جای اون ها آرزو بکنن آرزو های اون ها سلیقه های اون ها رو بسازن.
همون اتفاقی که در اشل هنری هم داره میوفته در شکلی مثل ورزش هم داره می افته.
هر بار داره می افته و حالا میتونه نهادینه تر می تونه قدرتمندانه تر در دل این ابزارها و به وسیله این تکنولوژی ها قدرتمند تر به پیش بره.
حالا میتونه در دل این تکنولوژی ها شما فکر رو هم به جای انسان به پیش ببره.
حالا انسان غرق در این تنبلی و بدون فکر بودن و از کار افتادگی و در خود ماندگی ها هم بشه هر روز هم بیشتر و بیشتر دور از معانی درست و واقعی جهان بشه دیگه هیچ معنایی برای او در میان نباشه.
اویی باشه که در این دنیای ساخته شده غرق بشه و در این منجلاب و مرداب رها بشه.
به جای او فکر میشه.
به جای او تصمیم گرفته میشه، سلیقه برای اون ساخته میشه، رسانه ها دارن بهش فشار میارن و هر بار هر چیزی که خواستن رو در اختیارش میزارن.
حالا به واسطه اقتصاد کار کردن هر روز بیشتر و بیشتر قرار هست که دور بشه از اون کار فکری کردن، از اون تلاش فکری کردن، از اون زندگی کردن و به دنبال معنای زندگی بودن.
هر روز استانداردهای تازه ای براش ساخته میشه و در نهایت اگر نقطه ای برای اون وجود داشته باشه، برای فکر کردن هم قرار هست که ابزاری بجای اون فکر بکنه.
ابزاری تمام فکرها رو از پیش بدونه و این فکرها رو به پیش ببره.
فرای تمام این مسائل و مصادیقی که برخی در باب مثلا هوش مصنوعی و تکنولوژی صحبت میکنن که گاها هم حقیقی است، گاها هم میتونه پارانویایی باشه.
اینکه مثلا جهان رو هوش مصنوعی بگیره و از بین ببره و این مسائل.
اما فارغ از این خود قدرتمندان و زورمندان هم میتونن به سادگی از این ابزار استفاده می کنن که می کنن که اتفاقا موضوع مهم این هست که کار فکری کم بشه.
نگاه انتقادی کم بشه.
مدام یک سری صحبت ها هی تکرار بشه.
شما الان خیلی ساده است.
وقتی مراجعه می کنید به هوش مصنوعی میبینید که همون تفکر غالبی که در اون نگاه های احمقانه حکومت ها وجود داره در دل این هوش مصنوعی ها هم وجود داره.
همون تفکرات دوباره داره بازتولید میشه.
یعنی شما اگر برید به سمت نقد کردن مثلا ادیان میبینید که الگوریتم ها به نوعی ساخته شده در راستای اینکه نخواد اون نقد رو انجام بده.
یعنی مثال و مصداق هم داره دیگه.
حتما شما هم تصاویر و صحبت هایی از این دست رو شنیدید.
من چند وقت پیش تصویری دیدم در این راستا که هوش مصنوعی بودش که وقتی در باره قرآن باهاش صحبت میکردی و میگفتی یک آیه همتای قرآن بیار این خیلی سفت میگفت نه من همچین قابلیتی ندارم چرا که این نوع عجیبی گفته شده.
یعنی همون الگوریتم ها بهش داده شده همون داده ها.
اصولا این هوش مصنوعی قرار داره که همه چیز رو از داده هایی که در اختیارش قرار گرفته بخونه.
یه چیزی نیست که ماورای داده ها قرار باشه تصمیماتی بگیره، داده های مداومی که داره بهش داده میشه و حالا اون با اون تصویری که بهش در اختیارش گذاشته شده به شما یه مضامینی رو در اختیارتون میذاره.
حالا میبینید که چقدر ساده میتونن استفاده و سوءاستفاده ببرن برای تحمیق انسان ها، برای بیشتر و بیشتر کردن انسان ها به این مرداب بی پایان و غرق شدن در این مسیر بی پایان در این هزارتویی که فردایی نخواهد داشت.
حالا می بینید که همون معانی بی معنا دوباره داره تکرار میشه و باز تولید میشه.
اینبار توسط ابزار، اینبار توسط تکنولوژی، اینبار توسط مثلا هوش مصنوعی.
این بی معنایی که داره مدام برای انسان تکرار میکنه انسان رو از معنا تهی میکنه از معنای زندگی، از اینکه اصلا زندگی دیگه براش معنا و مفهومی نخواهد داشت.
از این غرق شدن غرق شدنی که نهایتش هم یک مرگ و نیستی و زندگی در مرگ کردنه.
یعنی گاها شما رو به رو میشید با مرگ و مردن.
اما خیلی از اوقات دارید زندگی میکنید.
همتای مرگ به مراتب بدتر از مرگ.
زندگی ای که از هزار بار مردن هم میتونه بدتر باشه.
انسانی که فکر نمیکنه که کار فکری انجام نمیده، که نگاه منتقد نداره، که روحیه پرسشگر نداره.
گویی که زنده نیست.
گویی که مرده.
و حالا به هزار شکل مختلف این انسان ها به سمت و سوی مردن و مردگی ها سوق پیدا میکنن.
و اصولا وقتی ما در باب این مسخ شدن صحبت کردیم، در کلیت این ویژه برنامه صحبت نهایی پیرامون همین موضوع مشخص مردن و مردگی کردن بود.
اینکه زندگی معناش تهی از تمام ارزش ها شده، تمام معانی بی معنا شدن و ما به جایی رسیدیم که دیگه معنایی درش وجود نداره که در قسمت آتی سعی میکنم بیشتر در باب این معانی صحبت کنم و بیشتر و بهتر نزدیک به این مفاهیم بشم تا در نهایت ما به اون نقطه ای برسیم که بتوانیم گذر بکنیم.
در کنار گفتن تمام این درد ها باید به نقطه درمان برسیم.
قرار بر ذکر مصیبت و تکرار این مصیبت ها نیست.
هرچند که این مصیبت ها، مصیبت های بی پایانی است که در زندگی دچارش هستیم.
وقتی ما به این جهان امروزی و جهان مدرن نگاه می کنیم و به این عصر برده داری مدرنی که این گونه زندگی همه را در خود خفه کرده و غرق کرده، هر بار با این عناوین رو به رو میشیم و داریم باهاش زندگی می کنیم با این جهان مدرنی که حتی اجازه فکر کردن را هم از انسان ها میگیره.
به جای انسان ها فکر می کنه.
به جای انسان ها آرزو می سازه.
تمام حرف ها رو از پیش تری داره تعیین می کنه و مدام تکرار می کنه و با شنیدن و تکرار کردن مداوم همین افکار و صحبت هاست که انسان ها همون ها رو دوباره تکرار می کنند و بعضی هم بعضی اوقات بعضی از اون ها هم احساس می کنن که خیلی به جاهای بزرگی رسیدن و دارن حرفهای تازه ای میزنن.
حتی باری هم به این فکر نمیکنن که این حرف های تازه هم از کمی پیشتر ساخته شده و بهشون خورانده شده و اصولا همه مصرف کننده ی همین تفکرات از پیش تعیین شده هستن.
وقتی ما نزدیک به مفهوم ابزار میشیم، مواجه میشیم با انسانی که از نقطه ی ابتدائی ابزار سازی غرق در این ابزار ساخته شده، این مسیر را به پیش رفته تا به این تکنولوژی های امروزی رسیده.
انسانی که به واسطه ماشین ها انسان را از میان برده و در نهایت مبدل به ماشین ها شده.
انسانی که در نهایت ماشین ها را به جایی رسانده که به جای انسان ها فکر بکنند.
و ما حالا شاهد این تصویر مخدوش در برابر هستیم که انسان ها کنترلشان را در اختیار همین ابزار ها داده اند و در نهایت این ابزار ها هم در اختیار قدرتمندانی هستند که جهان را به پیش ببرند.
این ابزار هایی که گاها از وجود جان انسان ها و همه موجودات زنده هم باارزش تر شده اند و مبدل به ارزش ها شده اند و تمام ارزش ها بی معنا شده اند و اصولا ما در یک دایره ی بی معنایی غرق شده ایم و زندگی میکنیم.
قاعدتا در باب این مسئله میشه ساعت ها صحبت کرد.
در قسمت آتی هم سعی میکنم بیشتر در باب این مسئله صحبت کنم و قاعدتا در قسمت های آتی در ویژه برنامه های بیشتری که در برنامه ای به نام جان هم اتفاق خواهد افتاد.
ما در باب مسائل مختلفی صحبت میکنیم که قاعدتا پیرامون برده داری و برده داری مدرن هم بیشتر و بیشتر نزدیک میشویم.
در این ویژه برنامه بیشتر سعی کردیم در باب کنترلی که در اختیار دارند و این مسخ کردن انسان ها به صورت جمعی است به المان هایی از آن اشاره کنیم.