در دسترس نبودن لینک
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
عنوان : پادکست به نام جان
قسمت شانزدهم : عشق
برنامهساز : نیما شهسواری
زمان : 40:30
با صدای : نیما شهسواری
عشق
هزاران سال آویزان بر معنای عشق ماندند و از آن خواندند و به واسطهی آن همه را صاحب شدند
اما اینبار ما از این معنا جور دیگر میگوییم
تا به واسطهی آن جهان تازهای را تصویر کنیم دور از جهان زشتی امروز
برنامهی به نام جان قصد دارد تا درباب مباحث مهم باورها و دغدغههای دنیایمان به زبان ساده و بداهه سخن بگوید
این بخش از متن پادکست توسط هوش مصنوعی استخراج شده است. ممکن است شامل اشتباهاتی باشد یا به طور کامل با محتوای اصلی مطابقت نداشته باشد. هدف از این کار، بهبود دسترسی مخاطبین به محتوای پادکست و فراهم کردن امکان مطالعه و مرور سریعتر مطالب است
ما تصمیم گرفتهایم متن پادکستهای خود را منتشر کنیم تا دسترسی به محتوای آنها برای همه مخاطبان آسانتر شود. این اقدام به ویژه برای افرادی که ترجیح میدهند مطالب را به صورت متنی مطالعه کنند یا نیاز به مرور سریعتر دارند، مفید خواهد بود
این متن توسط هوش مصنوعی Speechmatics استخراج شده است. Speechmatics یکی از پیشرفتهترین فناوریهای تبدیل گفتار به متن است که با استفاده از الگوریتمهای پیچیده و یادگیری عمیق، صدا را به متن تبدیل میکند. این ابزار قادر است با دقت بالا و در زمان واقعی، گفتار را به متن تبدیل کند و از بیش از ۵۰ زبان مختلف پشتیبانی میکند
عشق پرتکرارترین واژه بین انسان ها.
مطمئنا این واژه عشق رو به کرات همه توی زندگیمون شنیدیم و همه باهاش دست و پنجه نرم کردیم و به نوعی پرتکرارترین و آشناترین واژه برای ما توی زندگی هست.
اما قراره توی این قسمت بیشتر در باره اش صحبت بکنیم.
در باب اینکه این عشق چگونه تعریف میشه و چه جوری میشه پیش بردش.
هر چند که اعتقاد دارم این مباحث، مباحث شخصی انسان هاست و صحبت کردن پیرامونش کاری عبث و بیهوده است.
اما به فراخور اینکه ما در قسمت های ابتدایی برنامه ای به نام جان قصد داشتیم که در باب موضوعات مهم و اصلی و به نوعی سرفصل های مبانی با هم صحبت بکنیم و یک تعریف مشخصی رو نسبت به باورهای خودمون در باب این مسائل بدیم.
دور از ذهن ندیدم که در باب عشق هم یک برنامه ای صحبت بکنیم تا اگر در آینده در باب عشق صحبت کردیم بدونیم که داریم در باب چه موضوعی صحبت میکنیم.
خب قاعدتا وقتی از عشق صحبت میکنیم روابط پایداری که بین انسان ها هست گاها تعریف عشق میشه.
ما در ابتدا باید بدونیم که این دوست داشتن شدید مون رو به عشق تعبیر می کند.
اگر تعریف ما مشخصا در باب عشق این رابطه و احساس صمیمی و صادقانه بین انسان ها و یا موجودات و جانداران باشد، این تعریف از عشق گسترده تر میشه و میشه برای اون معانی و مبانی مختلفی رو لحاظ کرد.
اما اگر عشق رو بخوایم تعریف یک عشق و رابطه دو جنس مخالف تعبیر و تفسیر بکنیم و یا به نوعی عشقی که در اون شهوت وجود داره، حالا تفاوتی هم نمی کنه که بین دو جنس مخالف باشه یا همجنس باشند.
اگر شهوت رو بخوایم مبنا قرار بدیم این تعریف به نوعی کوچکتر و دایره ی کوچکتری رو در بر میگیره.
اما ما وقتی داریم از عشق صحبت می کنیم قاعدتا یک علاقه ی شدیدی است که بین دو موجود دو جاندار شکل میگیره و اون رو تعبیر به عشق میکنیم.
این رابطه ها در اقسام مختلفی میشه تعبیر و تفسیر بشه.
یعنی رابطه بین یک مادر و فرزند هم میتونه تعبیر به عشق بشه.
رابطه بین دو دوست هم میتونه تعبیر به عشق بشه.
رابطه بین یک انسان و حیوان هم میتونه تعبیر به عشق بشه.
یعنی هر رابطه انسانی که حالا هر رابطهای که بین دو جاندار در حقیقت نه حتی انسانها حتی شاید بین دو حیوان هم شکل بگیره.
هر رابطه ای که بیشتر از اون حد نرمالی که همه می شناسیم در جریان باشه، قدرتمند و مستحکم باشه و به پیش بره رو ما تعریف به عشق میکنیم.
پس قاعدتا در این تعریف و تعبیر ما میتونیم گونه های مختلفی رو براش مثال بیاریم و در برابرمان شکل بگیره که گاها از اون رابطه ای که درش شهوت لازمه هست و وجود داره کار رو و پا رو فراتر بذاره.
پس قاعدتا عشق های مختلفی بین موجودات شکل میگیره.
که اتفاقا خیلی قدرتمند تر از اون عشق های آتشینی است که در شهوت خلاصه میکنه.
ما رابطه بین یک مادر و فرزند رو میتونیم به راحتی تعبیر به عشق بکنیم.
مادری که از جان گذشتگی داره، فداکاری و ایثار داره، پر از مهر و محبت هست و همه زندگی رو در وجود اون فرزند میبینه و به تبع فرزندی که این احساس رو متقابلا نسبت به اون مادر داره و حاضره در این عشق و دوست داشتن هر کاری انجام بده.
یک نکته ابتدایی رو باید توی این مبحث حتما رعایت کنیم و اون هم این هست که این عشق و دوست داشتن در رابطه معنا میشه.
یعنی باید ابتدای امر یک رابطه ای وجود داشته باشه که ما اون رو بتونیم تعبیر به عشق بکنیم.
دو طرفی باید وجود داشته باشند که به نوعی در این دوست داشتن و عشق و علاقه و محبت هر دو همکاری و همیاری بکنند.
وقتی قرار بر این باشه که ما این عشق رو یک طرفه معنا بکنیم با یک موجود خیالی یا موهوم، با یک موجودی که قابل دسترسی نیست و به نوعی با اون رابطه ای برقرار نشده.
ما نمی تونیم این رو تعبیر به عشق بکنیم.
یعنی اون عشقی که مثلا عشق آسمانیست، یک انسانی که به خدا عشق می ورزد بدون اینکه هیچ رابطه ای بین این دو موجود شکل بگیره.
بیشتر معانی ای که در بین انسان ها جاری و ساری است.
برای اینکه بخواهد بهش یک معنای کلی داده بشه تا برای همه قابل فهم باشد، قاعدتا به جهان مادی ما بر می گردد.
یعنی ما نمی توانیم یک تعریفی از جهان معنوی داشته باشیم و جهان دور از واقع داشته باشیم و بخواهیم این را یک معنای کلی بدهیم برای همه جهان چون مطمئنا برای همه مردم قابل درک و لمس نیست.
حال اینکه یک انسانی در خیالات خودش یک عشق ماورایی را تصویر بکند قاعدتا شاید برای آن فرد محترم باشد اما قابل فهم برای دیگران نیست.
کاری به اینکه بخواهیم اون رو نفی بکنیم نداریم.
تو اینجا در این لحظه خاص نیازی نمی بینیم که آن را بخواهیم نفی بکنیم ولی قاعدتا نفی شده هست.
اگر بخواهد در عرصه عمومی قرار بگیرد و یک تعریف کلی را برای همه ی انسان ها بده چون مطمئنا انسان های دیگه قادر به فهم اون نیستند.
حال اینکه اون اعتقاد تا چه حد واقعی هست مهم نیست چرا که میتونه یک حقیقتی برای اون فرد مذکور باشه.
در باب این حقیقت و واقعیت هم که صحبت کردیم حالا اگر بخوایم به یک سرفصل کلی و یک اشارت کوچکی بکنیم این هست که واقعیات اون چیزهایی نیست که برای همه قابل درک و لمس است و حقیقت معنایی فراتر از اون واقعیته که در دل انسان ها معنا پیدا میکنه.
یعنی حقیقت رو انسان ها می سازند و چه بسا قدرتمند تر از واقعیت.
در بین اون افراد معتقد و معترف به اون حقیقت قدرتمند هست.
اما ما داریم در باب واقعیات صحبت می کنیم.
پس قاعدتا در باره عشق هم باید به یک رابطه معترف باشیم.
رابطه ای که دو طرف داره و دو طرف در اون رابطه درگیر هستن.
حالا میتونه اون رابطه بین یک مادر و فرزند باشه یا یک زن و شوهر باشه.
تفاوتی نمی کنه اما هر دو حضور دارن.
هر تعریفی فرای این که فرای رابطه بخواد معنا بشه، اصلا از عشق دور هست.
یعنی شما نمی تونید یک رابطه ی یک انسان با خدا رو تصویر بکنید.
رابطه ی یک انسان رو با یک مثلا به عنوان مثال با یک آدم مشهور و سرشناس در نظر بگیرید و بخواید این رو تعبیر به عشق بکنید.
در صورتی که اون آدم سرشناس از وجودیت اون آدم هم مطلع نیست.
یعنی این ها میشن اون دست تعاریفی که احساسات یکطرفه ای رو به وجود میارن و وقتی ما از عشق صحبت می کنیم داریم در باب یک رابطه ی دو طرفه و متقابل و احساسی که بین دو موجود شکل میگیره صحبت میکنیم.
در باب خدا هم به همین شکل هست.
یعنی انسانی که داره خدا رو عاشقانه دوست داره و اون عشق نهایی و ابدی و ازلی خودش رو در وجود اون خدا میبینه، در اون وادی عشق قرار نمیگیره.
چرا که یک رابطه دو سویه و دوطرفه ای رو به وجود نیاورده.
وقتی ما از انواع عشق صحبت کردیم و رابطه ها رو اذعان کردیم مطمئنا در نوک اون هرم به اون عشق جنس مخالف میرسیم که خب به نوعی در بین بیشتر مردم تعریفی از عشق در همین جنس مخالف شکل میگیره.
خب در ابتدا لازم به ذکر هست که ما در باب این جنس مخالف یه توضیح مختصری بدیم.
وقتی ما جنس مخالف رو قرار میدیم به واسطه نورهایی که اطراف خودمون میبینیم از واژه جنس مخالف استفاده میکنیم.
در حقیقت رابطه عاشقانه ای است که بین دو تن شکل میگیره و در آن شهوت جاری و ساری است.
این آن عشق کلاسیکی است که قاعدتا از همه ی مبانی عشق شناخته شده تر است و بیشتر انسان های جهان به آن معترف هستند.
مفهوم آن جنس مخالف همان جاری بودن شهوت بین آن دو فرد است.
می تواند این دو جنس، دو جنس موافق دو زن یا دو مرد باشند که اتفاقا آن شهوت بینشان جاری هست و همان تعریف عشق را بین خودشان دارند.
یک رابطه دو سویه ای که شهوت هم در آن مداخله می کند.
پس اگر جایی احتمالا از این واژه جنس مخالف و عشق بین جنس مخالف صحبت کردیم، مفهوم همان درگیری شهوت در آن رابطه هست.
به نوعی یک اشتباه مصطلح هست.
یعنی شما اینقدر این را تکرار کردید که ملکه ذهنتان ذهنتون شده و مدام این کلمه رو تکرار میکنید.
یعنی ما با اون معانی کلی که عشق دو همجنس هم درش قرار بگیره منافاتی نداریم.
اما اگر تکرار میکنیم و جنس مخالف رو مدام تاکید میکنیم به واسطه این هست که بیش تر به گوش آشنا هست و بیش تر قابل فهم هست.
وقتی ما از عشق صحبت میکنیم قاعدتا تعریف گسترده ای که توی ذهنمون قرار میگیره همون عشقی است که شهوت درش درگیر شده.
همون عشق جنس مخالف هست.
کتاب های بی شمار، داستان های سرشار، اشعار بی بدیل در باب این عشق گفته شده و به نوعی معنا گر اون عشق نهایی بین موجودات هست.
این عشق جنس مخالف مطمئنا با شهوت درگیر میشه و شهوت رو مبنایی قرار میده.
در دوران معاصر ما این رو خیلی به کررات شنیدیم.
حتی کار به جایی فرا می رسه که اگر شنیده باشید که مطمئنا شنیدید.
اگر کسی با به خصوص علوم روانشناسی آشناییت کوچکی هم داشته باشه به یک نقطه ای در این تعریف از عشق می رسیم که شهوت اصل اساسی این عشق میشه.
یعنی این عشق رو تعبیر و تفسیر به نهایت داشتن اون حس و لذت جنسی می دونن.
اما نکته ای که باید در این موضوع قرار داد این هستش که نکته ی اول این منافات داره با اون تعریف مشخص از عشق.
یعنی شما اگر بخواید قائل بشید که شهوت مبنای اصلی این عشق هست خب بعد چجوری می تونید یک تعریف بدید از عشق بین یک مادر و فرزند.
آیا این رابطه ای بین این دو فرد عاشقانه هست یا نه؟
یعنی اگر شما قائل به این باشید که شهوت مبنای اصلی این عشق هست، خب قاعدتا باید عشق های دیگه رو ازش فاکتور بگیرید و دیگه راه به جایی ندید.
حالا این عشق ها رو میتونید تعبیر کنید به نوعی بیماری دیوانگی و جنون.
و یا میتونید اینها رو ملایم تر ببینید و عشق رو چیزی فراتر از این احساسات در نظر بگیرید و اینها رو نوعی رابطه دوستانه و پر از محبت تعبیر کنید.
اما موضوع مهمی که ما اینجا میخواییم دربارش صحبت بکنیم این هست که شهوت میتونه لازمه عشق باشه اما مطمئنا شهوت کافی نیست برای یک عشق.
چرا که ما در زندگی پیرامون خودمون هم بسیار دیدیم حتی دو جنس مخالف و یا به همان تعبیر عشق جنس مخالف یا جنسی که درگیر با شهوت است.
بعد از گذشت چندی می بینید که مثلا شهوتی بین این دو فرد وجود نداره.
به واسطه بیماری ها و مشکلات و معایب و هر موضوع دیگری از این دست.
شهوت حالا هیچ نقشی نداره اما عشق پابرجاست.
عشق قدرتمند تر هم داره به پیش میره.
خب این منافات داره با اون تعریفی که داره از عشق می ده که شهوت کافی است برای عشق و به نوعی تعیین کننده هست یعنی شهوت و اون لذت جنسی تمام معنای عشق رو در بر میگیره.
خب از نظرم این خیلی تعریف سخیفی است از عشق به نوعی تعریف دم دستی است و تعریفی است که به راحتی میشه براش نقطه نقض آورد.
مثالهای بیشماری در باب نقضش پیدا کرد.
اینکه زن و شوهری بعد از مدتی به مشکلی می خورند و این رابطه ی جنسیشون دچار مشکل و ایرادی می شود اما حاضر نیستند که از هم جدا بشن.
فرای این مثال های بیشمار این هستش که اگر شما بخواید عشق رو تعبیر و تفسیر کنید و مبنای اصلیش رو شهوت قرار بدید خیلی رابطه بی معنایی میشه.
شما در نظر بگیرید هر انسانی در طول زندگیش مثلا به عنوان مثال در یک هفته یا یک ماه.
چند ساعت زندگی می کنه و از این چند ساعت زندگی چه کارهایی رو انجام می ده، چه رفتارهایی رو از خودش نشون می ده؟
مثلا یک هفته یک انسان رو در نظر بگیرید، حالا مرد یا زن تفاوتی نمی کنه این مرد و زن در طول این یک هفته ساعاتی رو به خواب میگذرونه.
خب مطمئنا این رو همه میدونیم.
یک ساعاتی رو به تفریح میگذرونه.
یک ساعاتی رو به کار میگذرونه.
یک ساعاتی رو در. تنهایی است.
فکر میکنه هزاران کار دیگه انجام میده.
از طول این ساعات یک هفته، چند ساعت رو اختصاص به شهوت، حالا چه فکر کردن و چه عمل کردن به این رفتار قرار میده.
قاعدتا یک زمان خیلی کوتاهی است در طول این یک هفته.
و اگر ما بخوایم مبنای اصلی این عشق رو این شهوت قرار بدیم، میبینیم که در طول زندگی اون انسان یک بخش کوچیکی رو داره تشکیل میده و نمیتونه مبنای اصلی باشه.
حال اینکه چقدر با اون انسان احساس راحتی و صمیمیت میکنه، اون فرد رو تا چه اندازه دوست داره؟
تا چه اندازه اون رو دوست داره؟
تا چه اندازه بینشون مهر جاری هست؟
تا چه اندازه پشتبانی هم هستند؟
تا چه اندازه همراه هم هستند؟
تا چه اندازه؟
از جان گذشتگی و از خودگذشتگی برای هم میکنند؟
تا چه اندازه زمان با هم می گذرانند؟
تا چه اندازه شادی ها و تفریحاتشون همسو هست؟
و الی آخر.
که مثال های بیشماری میشه براش قرار داد.
پس این یک معنی کلی هم داره به ما.
این مثال مشخص هم داره به ما یک معنایی رو میرسونه که نمی تونه شهوت مبنای اصلی برای عشق باشه.
اون انسانی رو که ما به عنوان نمونه دربارش صحبت کردیم مطمئنا نیازهای بیشمار دیگه ای داره که در کنار اون فرد مذکور و در اون رابطه نیازمندش هست.
یک بخش کوچکیش رو شهوت میتونه پر بکنه و نمیشه مبنا رو بر این شهوت گذاشت که همه چیز عشق رو معنا میکنه.
در کنارش مطمئنا شهوت خیلی تاثیر گذار هست توی زندگی ها و رابطه های مختلف بین انسان ها قاعدتا کمک کننده است.
گفتم میتونیم به عنوان یک شرط لازم در نظر بگیریم.
در همون تعریف از عشق جنس مخالف.
اما قاعدتا نمیتونیم شرط کافی در نظر بگیریم و همه چیز رو در همین معنا خلاصه بکنیم.
چرا که موضوعات بیشمار دیگه ای هست که دست به دست هم میده تا این عشق رو به پیش ببره.
شما میتونید برای این عشق مضامین مختلفی در نظر بگیرید.
پایه هایی رو طرح بکنید که این رابطه رو سفت و استوار میکنه و به نوعی به این رابطه دو فرد معنایی از عشق عطا می کنند.
به عنوان مثال همان از خودگذشتگی یک بخش و یک معنای بزرگی است که از این رابطه و این عشق شما در نظر بگیرید که اگر بخواهید تنها استوانه ی استوار کننده ی این رابطه و این عشق را و معنای اش را شهوت قرار دهید و مضامین دیگر در آن نقشی نداشته باشند، خب این یک ساختمانی میشه که بر یک ستون پایبند هست و معنایی رو به شما نمی تونه منتقل کنه.
اما اینها به این معنی نیست که ما از کنار شهوت به همین سادگی عبور کنیم و بگیم که شهوت نقشی رو نداره.
قاعدتا نقش مهمی را ایفا میکنه و می تونه یکی از ستون های برقراری این ساختمان عشق باشه، اما نمی تونه تنها پایه ی ساختن این ساختمان باشه.
اما ما در مبحث نیاز و جنگ با جبر مقداری در باب این شهوت صحبت کردیم و این نیاز به شهوت عشق جنس مخالف در راستای مهار نیازها به شدت میتونه کمک کننده باشه.
شما دارید در باب انسانی صحبت میکنید که یک تن رو دوست داره، به اون علاقه داره.
این علاقه و دوست داشتنی که بین اونها جاری و ساری هست که ستونهای بیشماری داره از مهر و محبت و عاطفه بینشون تا از خودگذشتگی در کنار هم بودن و زندگی رو به پیش بردن.
یک پایه ای هم به نام شهوت میتونه داشته باشه.
حالا شما در نظر بگیرید که این دو با نهایت علاقه به هم قرار هست که همه چیز جهان شون رو که جانشون هست و تبلور اون جان در این تن هست رو با هم شریک بشند و این اون نهایت تبلور عشق است.
یعنی شما قرار است که کسی را که دوست دارید به آغوش بکشید، با هم یک تن بشوید، از هم بشوید و به نوعی در هم حلول بکنید.
در همین معنا هست که می تواند شهوت یک رکن بزرگ و مستحکمی در این تعریف ما نسبت به عشق باشد اما منافاتی با آن عشق و رابطه های دیگر ندارد چرا که مثل ساختمانی می ماند که پایه های مستحکمی در کنار هم این ساختمان را استوار کرده اند.
یکی از این پایه ها شهوت است.
اما پایه های دیگری هم وجود دارد.
در رابطه هایی که فرای این شهوت شکل گرفته و ما معنی عشق را بهش دادیم.
این یک پایه در بینش وجود ندارد اما به واسطه وجود داشتن ستون های بیشمار دیگر، این ساختمان باز هم مستحکم هست.
اما این شهوت در بین این عشق و اگر ما اون عشق نهایی رو بخوایم تعبیر و تفسیر کنیم بین آن جنس مخالف یعنی تعریف آن عشقی که به جنس مخالف ختم میشود.
حالا قرار است که یک برآیند فوق العاده ای را در خودش داشته باشد و آن برآیند فوق العاده این است که شما قرار است از آن نیازی که در خودتان داشتید حالا به یک نهایتی از استواری برسید.
به یک نهایتی از محار آن نیاز برسید که نه تنها نیاز شما را مهار میکند که شما را در عشق قدرتمند تر و مستحکم تر به پیش میبرد.
پس آن مبنای کلی این است که ما قرار است در این زندگی ای که میکنیم در برابر این نیازها قد علم کنیم.
خودمون همه چیز رو به دست بگیریم.
افسار زندگی به نوعی به دست ما باشد.
ما باشیم که راهبر این زندگی باشیم و نه اینکه زندگی بر ما سوار باشد.
اگر نیازی به شهوت داریم قرار هست که این نیاز رو به واسطه عشق و دوست داشتن و در اختیار دیگران دیگری قرار گرفتن که همه چیز زندگی ما هست معنا بگیرد و این جوری است که ما میتوانیم از این عشق به یک نهایتی از بزرگی و سلوک برسیم و به نوعی در این سلوک به پیش برویم.
پس عشق جنس مخالف در نهایت قرار است که ما را به یک بزرگی سوق بده و اون هم رسیدن به این معنای بزرگ است.
تصویر، تصویر فوق العاده ای است.
یعنی تصویری است که ما باید به دنبال این تصویر بزرگ و نهادین باشیم.
قرار نیست که انسان به واسطه این نیاز دست به هر کاری بزند، جسم خودش رو از بین ببره، در اختیار همگان قرار بده و اینکه همگان رو در این احساس شریک بکنه به نوعی خودش رو لگد مال بکنه.
در این احساسات سرکش به نوعی افسار زندگی خودش را در اختیار این نیاز قرار بده تا چه به خود و چه به دیگران آزار برسونه.
به شکل وحشتناک و وحشیانه اش به دیگران تعرض بکنه و در شکل دیگری خودش رو لگد مال بکنه و جسم خودش و تن خودش که تبلور اون جان در وجودش و مهم ترین ارزش در وجودش هست رو پایمال بکنه و از بین ببره.
قرار هست که با یک عشق نهایی که در وجود اون فرد هست به واسطه اینکه اون فرد در برابر اون فرد مذکور رو در تمام پایه ها و بنیان ها در نهایت می بینه، از همه چیز همه چیز رو در اون دیده و حالا قرار هستش که خودش و اون یک تن بشن و از هم بشن.
این اون عشق نهایی هستش که ما داریم دربارش صحبت می کنیم.
یعنی یک سلوکی که در نهایت قرار هست ما رو به این جایگاه برسونه.
اما ما در طول گذشت زمان ها دو امر داشتیم که همواره این عشق بزرگ و این کمال حس بشری رو لگدمال کردن.
دو ستون که در کنار هم به نوعی در حال لگدمال کردن این عشق و سلوک هستند.
یکی اون بخشی است که عشق رو در آسمان ها می بینه و عشق رو به آسمان ها می بره و به نوعی غیر قابل لمس برای انسان ها می کنه.
یک تعریف و تعبیری میده که درکش برای انسان ها قابل لمس و قابل درک نیست چرا که دور از دنیای واقعیات است.
یک حقیقت خودساخته ایست که حالا برخی به آن باورمند هستند و مدام در حال بازنشر.
این تفکری است که برای همگان قابل لمس و درک نیست.
مدام دار تعالی و سلوک را در این عشق آسمانی تعبیر و تفسیر میکند که شما قرار است که خدایی در آسمانها وجود دارد که عشق را در آن ببینید.
تبلور این عشق را در اون ببینید.
خودتون رو به یک سلوکی در آسمان ها برسونید و یک سمت دیگه ای هم که مدام عشق رو یک تعریف ماشینی ازش میده که خلاصه شده در این شهوت هست و مبانی دیگه رو بی ارزش میکنه.
این دو ستون در کنار هم مدام در حال لگدمال کردن اون عشق راستین هستند.
اون عشقی که قابل درک و لمس برای همه موجودات هست، همه میتونن توی زندگیشون تجربش بکنن.
وقتی یک انسان مدام داره با این معانی رو به رو میشه، مدام خودش رو دورتر و دورتر از اون حس عشق راستین میبینم.
یعنی شما تصور میکنی که یک انسانی عاشق دیگریست؟
در وجود اون به کمال رسیده، با اون یک زن شده و همه چیز جهان رو در اون دیده اما مدام داره در کنارش یه معانی ای تکرار میشه که عشق حقیقی و راستین در آسمانهاست.
حالا مدام داره خودش رو به این سلوک میرسونه که من باید اون عشق نهایی و اون عشق راستین رو در آسمان ها بجویم.
حالا مدام هر کاری می کنه و به واسطه ی اون کارها، هر روز و هر روز از اون عشق حقیقی ای که در زندگیش وجود داره و در کنارش از اون همسرش هست، دور و دورتر میشه.
این دو ستون همواره در طول تاریخ در پی لگدمال کردن این عشق بودند.
عشق رو بی معنا و بی ارزش کردند.
شهوت رو در نظر بگیرید که کمال عشق رو شما در شهوت می خواهید بنام شهوت که یک موضوع مشخصی هست شما نمی تونید شهوت رو مبنا قرار بدید و بر پایه اون عمل بکنید.
یعنی شما بگید شهوت یک لذت بی پایانی هست که ما باید در اون غرق بشیم و به اون نهایت احساس برسیم.
این احساس به واسطه ذهنیت انسان به دست انسان شکل میگیره.
یعنی ما یک موجودی هستیم به اسم انسان که غریزه به واسطه وجود این عقل و عقلانیت و فکر کردن و قدرت انتخاب داشتن هر روز در ما بی اثر تر و کم رنگ تر میشه.
یعنی ما نوعی می تونیم زندگی بکنیم که غرایض خودمون رو در اختیار خودمون بگیریم.
اما اونجایی که قرار باشه عشق تعریف بشه در نهایت لذت در شهوت، خب قاعدتا هیچ انسانی نیست که افسار این زندگی رو بتونه به دست بگیره و قاعدتا هیچ انتهایی برای سرپوش گذاشتن روی این غریضه وجود نداره.
انسان توی زندگیش میتونه در باب تمام موضوعات این معانی رو درک بکنه.
انسان اصولا موجودی هستش که ناراضیه.
یعنی همه ما تو زندگیمون ناراضی هستیم از همه چیزی که داریم ناراضی هستیم.
و اصولا کسی که بر پایه داشته های خودش زندگی نمیکنه همیشه به دنبال و جستجوی اون نداشته هاست.
در باب شهوت هم موضوع به همین شکل هست.
یعنی شما اگر قرار باشه افسار تون رو به دست شهوت بدید و شهوت رو مبنایی برای عشق قرار بدید، هیچ وقت سیرابش نمیتونید بکنید چون مطمئنا به دنبال لذت جویی هست و به دنبال یک کشف تازه هاست و چیزهای تازه میخواد.
پس ما باید این افسار و این نگاه به جهان رو تغییر بدیم.
یعنی ما قرار هستش که ما یک تعریفی داشته باشیم.
ما به دنبال یک معنا در شهوت بگردیم.
ما شهوت رو تعریف بکنیم.
ما نهایت لذت رو تعریف بکنیم.
نهایت لذتی که قرار هست در تن اون کسی که همه وجود ماست، همه عشق ماست معنا بشه.
اونجاست که می تونه شهوت به اون نهایت لذت برسه با اون تعابیری که ما داریم.
اما اگر قرار باشه شهوت میانه دار باشه و به نوعی این فرمان رو به دست بگیره، به راحتی می تونه هر بار در وجود کسی تبلور پیدا بکنه و در نهایت به واسطه اون وجودیت انسان که همواره ناراضی هست هیچگاه به سرمنزل نرسه و هیچگاه هم راضی نشه و به اون خواسته نرسه و مدام در پی رسیدن به اون سلوک و عشق نهایی در شهوت بگرده.
این دو المانی که ما دربارش نام بردیم چون عشق را در آسمان ها جستند و به نوعی ما رو ایزوله کردن نسبت به جهان پیرامونمان و درک نکردن ما نسبت به این جهان پیرامون و این هستی واقعی ما.
ما را از عشق روز به روز دورتر می کند و چون روزی که قرار باشد شهوت را مبنای اصلی عشق قرار دهیم، ما داریم در باب یک تعریفی از عشق صحبت می کنیم که شهوت در اون نقش داره اما نقشش به اندازه خودش است.
نقشش به همون اندازه ای هست که یک انسان در طول یک هفته یا یک ماه به شهوت فکر می کنه و یا در اون راستا عمل می کنه.
اما قرار نیست که این شهوت کلیت این زندگی رو به دست بگیره در صورتی که کلیت زندگی در خدمت اون نیست.
و بعد فراتر از اون ما داریم در باب مبحثی صحبت می کنیم که ما قرار هست فرمانده بر وجودمان باشیم.
ما قرار هست که بخوایم و انجام بدیم.
قرار نیست که غرایض ما بخوابد و ما در خدمت آن غرایض قرار بگیریم.
این میشه اون سلوک در عشق.
روزی که ما بتونیم خودمون معنا بدیم به زندگیمون کسی رو دوست داشته باشیم به واسطه های بسیار، به واسطه اخلاق، به واسطه زیبایی، به واسطه باورها، به واسطه همپوشانی باورها، نگاه به جهان و هزاران هزار معنا.
و بعد تبلور اون عشق رو در وجودمون ببینیم و شهوت رو با توجه به این که می تونیم خودمون فکر بکنیم و خودمون تصمیم بگیریم و برای اون انسان ناراضی هیچگاه هیچ نهایتی وجود نداره ما اون نهایت رو در وجود اون عشق ببینیم و به نوعی با در آمیختن با هم و یک تن شدن به اون تبلور عشق برسیم.
اما وقتی ما در باب این عشق راستین و حقیقی صحبت میکنیم.
در نهایت قراره به انسان چی بده.
این عشق قاعدتا زندگی هر انسانی رو تغییر میده.
یعنی نگاه انسان رو نسبت به جهان تغییر میده.
نمی دونم چند نفر از شما تا به حال با این احساس رو به رو شدید؟
اگر در دام این دو ستونی که من درباره اش صحبت کردم یک در باب غرایز و این شهوت گرایی که قرار هست عشق رو معنی بکنه و چه در باب سلوک در آسمان ها.
اگر در باب این دو موضوع غرق نشدید و اسیر نشدید، قاعدتا عشق رو توی زندگیتون تجربه کرده یا میتونید تجربه بکنید.
مگر اینکه در اون دو وادی خودتون رو اسیر دیده باشید.
چه اینکه شهوت رو مبنا قرار داده باشید و مدام در پی جستن لذت باشید.
فرمان زندگی و فرمان خواسته هایتان را در اختیار او قرار داده باشید و به واسطه اون ناراضی بودن ذاتی انسان ها هیچ وقت اون عشق رو لمس نکرده باشید و چه اینکه به واسطه تعاریف و تعالیم بسیاری که مدام در گوشتون تکرار شده، عشق رو زمینی نبینید در صورتی که عشق زمینی است.
ما در باب یک واقعیتی از دنیا داریم صحبت میکنیم که قابل لمس هست.
انسان های بیشماری در این وادی قرار گرفتند و این عشق رو تجربه کردند.
پس چیزی فراتر از زندگی ما در زمین نیست.
اگر در این دو باب شما به نوعی مست و مدهوش نشده باشید، اسیر نشده باشید، قاعدتا این عشق رو تجربه خواهید کرد.
و تجربه این عشق نگاه تازه ای به جهان هست.
تغییر روح و جان شماست.
آدمی اصلا جهان رو به نوعی دیگه ای بعد از تجربه این عشق نگاه خواهد کرد.
همه چیز را دوست خواهد داشت، همه چیز را و تبلوری از عشق نهایی خود خواهد دید.
به نوعی به آن تعاریفی که در سلوک رسیدن به آسمانها می بینند در همین زمین میشه رسید.
یعنی اونجایی که شعرایی دائم در حال گفتن اشعاری هستند که وقتی به خدا رسیدید همه چیز رو ذره و قطره ای از خدا می بینید و آن عرفان به نوعی فارسی ما که نهایتا همه ذرات خدا هستند.
شما در همین دنیا و با لمس کردن آن عشق زمینی به این معنا خواهید رسید.
آنجاست که وجود شما مالامال از مهر می شود.
یعنی شما نمی توانید عاشقی باشید که به دیگران آزار برسانید.
همان معنی که ما داریم در جست و جوی می گردیم.
همان آزادی که ما تعریف می کنیم و مدام می گوییم قانونی دارد که این آزادی را پاسبان هست، معنا بخش است که آزار نرساندن به دیگران همه موجودات، انسان ها و حیوانات و گیاهان هست.
اون معنا میتونه در اون عشق معنا پیدا بکنه.
این معنا رو میشه در این عشق جست و جو کرد و بهش رسید.
انسانی که عاشق هست، انسانی که به نهایت از عشق رسیده قاعدتا به دیگران آزار نخواهد رسوند.
به نوعی اینقدر در اون مهر و محبت غرق خواهد شد که همه چیز رو با مهر خواهد دید.
قاعدتا به واسطه درک اون عشق پر از مهر و عاطفه خواهد شد و به دیگران کمک خواهد رسوند.
یعنی این عشق هم نوعی دریچه ایست برای رسیدن به اون معانی که ما داریم تعبیر و تعریف میکنیم به اون آزادی که ما داریم تعریف میکنیم.
تعریف مشخصی که در باب برابری مثلا داریم میدیم میتونه تبلوری باشه از این عشق.
کسی که به این معنای معنایی از عشق رسیده باشه و جهان رو در این محبت و عشق ببینه، قاعدتا درک عشق دیگران هم براش ساده تر هست.
وقتی به زندگی دو حیوان هم در کنار هم نگاه میکنه به نوعی تبلوری از اون عشق که خودش تجربه کرده رو در اونها میبینه.
وقتی یک مادر حیوانی رو میبینه که فرزندش رو داره تیمار میکنه، قاعدتا یک تصویری از اون عشق نهایی خودش رو در وجود اونها میبینه و مطمئنا به اونها آزاری نمیرسونه.
صحبت پیرامون عشق قاعدتا خیلی زیاد هست.
موضوعی است که همه ی انسان ها باهاش درگیر هستند.
اما ما در این موضوع خاص و در این قسمت خاص خواستیم یه تعریف مشخصی بدیم که وقتی ما از عشق صحبت میکنیم عشق زمینی هست.
عشقی است که شهوت لازم هست در اون ولی کافی نیست.
بدون شهوت هم معنا میشه چرا که پایه های دیگه ای هم میتونن این عشق رو معنا بدن.
همونجوری که رابطه ی یک مادر و فرزند هم تعبیر به عشق خواهد شد.
و این عشق قرار ما را در راستای به خود رسیدن کمک بکند.
در راستای محار نیاز کمک بکند و ما فرمان جهان و دنیای خودمان را به دست بگیریم.
آن دو ستون را بشناسیم که در لگدمال کردن عشق حقیقی و راستین قدرتمند بودند یعنی شهوت و نشان دادن عشق در آسمان ها.
از آن ها دوری بکنیم و به آن عشق نهایی برسیم که باعث می شود روح و جان ما و نگاه ما به جهان تغییر بکند و ما را به آن آزادی نهایی برساند و آن آزادی و آزادگی آزار نرساندن به دیگران باشد.
این یک تعبیر و تفسیری بود نسبت به عشق که اگر ما روزی در باب عشق صحبت کردیم، دوستان بدانند که ما داریم از چی می گوییم.
صحبت باز هم میشه دربارش کرد.
مطمئنا در آینده هم این موضوعیست که در موردش صحبت خواهیم کرد.
اما این مبنای کلی ای بود که دوست داشتم با شما مطرح بکنم تا بدونید که وقتی ما از مرام و آرمان خودمون صحبت می کنیم و اون ایمان رو داریم با شما به اشتراک میزاریم.
در باب چه چیزی؟
وقتی از عشق میگیم صحبت میکنیم.
دوستان در این انتهای برنامه هم دوست دارم به شما گوشزد بکنم که من باورهای خودم رو پیش تر از این در قالب کتاب اشعار، مقالات و کتاب های تحقیقی به رشته تحریر درآوردم.
نزدیک به چهل و یک جلد هست.
تمامی این آثار که من از هفده سالگی شروع به نوشتن کردم و همه این آثار رو در سی و دو سالگی منتشر کردم.
این کتاب ها و این عناوین به صورت رایگان در اختیار شما دوستان هست که میتونید با مراجعه به وبسایت جهان آرمانی دانلود کنید و بخونید.
برخی از این کتاب ها هم به مرور زمان در حال صوتی کردن هست.
شما دوستان هم اگر دوست داشتید می تونید در این صوتی کردن کتاب ها و در راستاهای دیگه به من کمک کنید.
چه در ترجمه آثار چه اگر کار های گرافیکی انجام میدید چه؟
اگر کار های ویدئویی انجام میدید و یا در هر هنر دیگه ای به نوعی سررشته دارید، چه دوست دارید به من کمک بکنید در این راه و چه خودتون اثری دارید که دوست دارید منتشر بکنید؟
قاعدتا این دریچه باز هست که کسانی که دوست دارند در راه آزادی قدمی بردارند، به پیش بیان و در کنار ما باشند.
و اگر دوست دارید به من در این راه کمک بکنید قاعدتا بزرگترین کمک شما به اشتراک گذاشتن این آثار با دیگران هست.
حالا چه همین برنامه به نام جان و چه دیگر آثاری که از من در فضای مجازی وجود دارد.
ممنون دوستان که همراه من بودید.
من نیما شهسواری و این برنامه به نام جان بود.
در پناه آزادی.
پیش از ارسال نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی این توضیحات را مطالعه کنید.
برای درج نظرات خود در وبسایت رسمی جهان آرمانی باید قانون آزادی را در نظر داشته و از نشر اکاذیب، توهین تمسخر، تحقیر دیگران، افترا و دیگر مواردی از این دست جدا اجتناب کنید.
نظرات شما پیش از نشر در وبسایت جهان آرمانی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در صورت نداشتن مغایرت با قانون آزادی منتشر خواهد شد.
اطلاعات شما از قبیل آدرس ایمیل برای عموم نمایش داده نخواهد شد و درج این اطلاعات تنها بستری را فراهم میکند تا ما بتوانیم با شما در ارتباط باشیم.
برای درج نظرات خود دقت داشته باشید تا متون با حروف فارسی نگاشته شود زیرا در غیر این صورت از نشر آنها معذوریم.
از تبلیغات و انتشار لینک، نام کاربری در شبکههای اجتماعی و دیگر عناوین خودداری کنید.
برای نظر خود عنوان مناسبی برگزینید تا دیگران بتوانند در این راستا شما را همراهی و نظرات خود را با توجه به موضوع مورد بحث شما بیان کنند.
توصیه ما به شما پیش از ارسال نظر خود مطالعه قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای مطالعه از لینکهای زیر اقدام نمایید.
با درج ایمیل آدرس خود میتوانید از تازهترین آثار منتشر شده در وبسایت جهان آرمانی با خبر شوید آدرس ایمیل شما نزد ما محفوظ خواهد بود
با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید نگاشتههای خود را در این بستر منتشر کنید، فرای انتشار پست میتوانید با ما همکاری داشته و همچنین آثار خود در زمینههای مختلف هنری را نشر و گسترش دهید
© تمام حقوق نزد مولف محفوظ است
Copyright 2021 by Idealisti World. All Rights Reserved
این صفحه دارای لینکهای بسیاری است تا شما بتوانید هر چه بهتر از امکانات صفحه استفاده کنید.
در پیش روی شما چند گزینه به چشم میخورد که فرای مشخصات اثر به شما امکان میدهد تا متن اثر را به صورت آنلاین مورد مطالعه قرار دهید و به دیگر بخشها دسترسی داشته باشید،
شما میتوانید به بخش صوتی مراجعه کرده و به فایل صوتی به صورت آنلاین گوش فرا دهید و فراتر از آن فایل مورد نظر خود را از لینکهای مختلف دریافت کنید.
بخش تصویری مکانی است تا شما بتوانید فایل تصویری اثر را به صورت آنلاین مشاهده و در عین حال دریافت کنید.
فرای این بخشها شما میتوانید به اثر در ساندکلود و یوتیوب دسترسی داشته باشید و اثر مورد نظر خود را در این پلتفرمها بشنوید و یا تماشا کنید.
بخش نظرات و گزارش خرابی لینکها از دیگر عناوین این بخش است که میتوانید نظرات خود را پیرامون اثر با ما و دیگران در میان بگذارید و در عین حال میتوانید در بهبود هر چه بهتر وبسایت در کنار ما باشید.
شما میتوانید آدرس لینکهای معیوب وبسایت را به ما اطلاع دهید تا بتوانیم با برطرف کردن معایب در دسترسی آسانتر عمومی وبسایت تلاش کنیم.
در صورت بروز هر مشکل و یا داشتن پرسشهای بیشتر میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید.
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
عنوانی برای گزارش خود انتخاب کنید
تا ما با شناخت مشکل در برطرف کردن آن اقدامات لازم را انجام دهیم.
در صورت تمایل میتوانید آدرس ایمیل خود را درج کنید
تا برای اطلاعات بیشتر با شما تماس گرفته شود.
آدرس لینک مریوطه که دارای اشکال است را با فرمت صحیح برای ما ارسال کنید!
این امر ما را در تصحیح مشکل پیش آمده بسیار کمک خواهد کرد
فرمت صحیح لینک برای درج در فرم پیش رو به شرح زیر است:
https://idealistic-world.com/poetry
در متن پیام میتوانید توضیحات بیشتری پیرامون اشکال در وبسایت به ما ارائه دهید.
با کمک شما میتوانیم در راه بهبود نمایش هر چه صحیحتر سایت گام برداریم.
با تشکر ازهمراهی شما
وبسایت رسمی جهان آرمانی
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود مستقیم فایلها از سرورهای وبسایت رسمی جهان آرمانی تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Google Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای One Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو برای دانلود با لینک کمکی از سرورهای Box Drive تعبیه شده است، با کلیک بر روی این گزینه شما میتوانید به راحتی کتاب مورد نظر خود را دانلود کنید.
این آیکون در صفحهی پیش رو به شما اطالاعاتی پیرامون اثر خواهد داد، مشخصات اصلی اثر در این صفحه تعبیه شده است و شما با کلیک بر این آیکون به بخش مورد نظر هدایت خواهید شد.
شما با کلیک روی این گزینه به بخش مطالعه آنلاین اثر هدایت خواهید شد، متن اثر در این صفحه گنجانده شده است و با کلیک بر روی این آیکون شما میتوانید به این متن دسترسی داشته باشید
در صورت مشاهدهی هر اشکال در وبسایت از قبیل ( خرابی لینکهای دانلود، عدم نمایش کتب به صورت آنلاین و … ) با استفاده از این گزینه میتوانید ایراد مربوطه را با ما مطرح کنید.
در این بخش میتوانید توضیح کوتاهی دربارهی خود مطرح کنید، در نظر داشته باشید که این بخش را همهی بازدیدکنندگان خواهند دید، حتی میهمانان، در صورت دیدن لیست اعضا و در مقالات و نگاشتههای شما
کشور انتخابی محل سکونت شما تنها به مدیران نمایش داده خواهد شد و انتخاب آن اختیاری است
تاریخ تولد شما به صورت سن قابل رویت برای عموم است و انتخاب آن بستگی به میل شما دارد
گزینههای در پیش رو بخشی از باورهای شما را با عموم در میان میگذارد و این بخش قابل رویت عمومی است، در نظر داشته باشید که همیشه قادر به تغییر و حذف این انتخاب هستید با اشارهی ضربدر این انتخاب حذف خواهد شد
در این بخش میتوانید آدرس شبکههای اجتماعی، وبسایت خود را با مخاطبان خود در میان بگذارید برخی از این آدرسها با لوگو پلتفرم و برخی در پروفایل شما برای عموم به نمایش گذاشته خواهد شد
در این بخش میتوانید نام و نام خانوادگی، آدرس ایمیل و همچنین رمز عبور خود را ویرایش کنید همچنین میتوانید اطلاعات خود را از نمایش عمومی حذف کنید و به صورت ناشناس در ویسایت جهان آرمانی فعالیت داشته باشید
نام کاربری شما باید متشکل از حروف لاتین باشد، بدون فاصله، در عین حال این نام باید منحصر به فرد انتخاب شود
نام و نام خانوادگی شما باید متشکل از حروف فارسی باشد، بدون استفاده از اعداد
در نظر داشته باشید که این نام در نگاشتههای شما و در فهرست اعضا، برای کاربران قابل رویت است
آدرس ایمیل وارد شده از سوی شما برای مخاطبان قابل رویت است و یکی از راههای ارتباطی شما با آنان را خواهد ساخت، سعی کنید از ایمیلی کاری و در دسترس استفاده کنید
رمز عبور انتخابی شما باید متشکل از حروف بزرگ، کوچک، اعداد و کارکترهای ویژه باشد، این کار برای امنیت شما در نظر گرفته شده است، در عین حال در آینده میتوانید این رمز را تغییر دهید
پیش از ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی قوانین، شرایط و ضوابط ما را مطالعه کنید
با استفاده از منو روبرو میتوانید به بخشهای مختلف حساب خود دسترسی داشته باشید
در حال حاضر این لینک در دسترس نیست
بزودی این فایلها بارگذاری و لینکها در دسترس قرار خواهد گرفت
در حال حاضر از لینک مستقیم برای دریافت اثر استفاده کنید
شما با ثبت نام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در پیشبردن اهداف ما برای رسیدن به جهانی در آزادی و برابری مشارکت کنید
وبسایت جهان آرمانی بستری است برای انتشار آثار نیما شهسواری به صورت رایگان
بیشک برای دستیابی به این آثار دریافت مطالعه و … نیازی به ثبت نام در این سایت نیست
اما شما با ثبتنام در وبسایت جهان آرمانی میتوانید در این بستر نگاشتههای خود را منتشر کنید
این را در نظر داشته باشید که تالار گفتمان دیالوگ از کمی پیشتر طراحی و از خدمات ما محسوب میشود که بیشک برای درج مطالب شما بستر کاملتری را فراهم آورده است،
پر کردن بخشهایی که با علامت قرمز رنگ مشخص شده است الزامی است.
در هنگام درج بخش اطلاعات دقت لازم را به خرج دهید زیرا در صورت چاپ اثر شما داشتن این اطلاعات ضروری است
بخش ارتباط، راههایی است که میتوانید با درج آن مخاطبین خود را با آثار و شخصیت خود بیشتر آشنا کنید، فرای عناوینی که در این بخش برای شما در نظر گرفته شده است میتوانید در بخش توضیحات شبکهی اجتماعی دیگری که در آن عضو هستید را نیز معرفی کنید.
شما میتوانید آثار خود را با حداکثر حجم (20mb) و تعداد 10 فایل با فرمتهایی از قبیل (png, jpg,avi,pdf,mp4…) برای ما ارسال کنید،
در صورت تمایل شما به چاپ و قبولی اثر شما از سوی ما، نام انتخابی شامل عناوینی است که در مرحلهی ابتدایی فرم پر کردهاید، با انتخاب یکی از عناوین نام شما در هنگام نشر در کنار اثرتان درج خواهد شد.
پیش از انجام هر کاری پیشنهاد ما به شما مطالعهی قوانین و شرایط وبسایت رسمی جهان آرمانی است برای این کار از لینکهای زیر اقدام کنید.
گزارش شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال گزارش دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
پیام شما با موفقیت ارسال شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال پیام دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.
فرم شما با موفقیت ثبت شد
ایمیلی از سوی وبسایت جهان آرمانی در راستای تأیید ارسال فرم دریافت خواهید کرد
در صورت نیاز به تماس و درج صحیح اطلاعات، با شما تماس گرفته خواهد شد.